اگر به فروشگاهی برويد و توپ تنيس بخريد، احتمالاً توپ تنيس خريداري شده محصول يکي از اين چهار شرکت است: ويلسن (1)، پن (2)، و دانلوپ (3) يا اسپالدينگ (4). اين چهار شرکت تقريباً تمام توپ هاي تنيس فروخته شده در امريکا را توليد مي کنند. اين چهار شرکت با هم مقدار توليد توپ تنيس را تعيين مي کنند و با توجه به منحني تقاضا قيمت فروش توپ تنيس مشخص مي شود.
در مورد بازار توپ تنيس چه توضيحي مي توان ارائه کرد؟ در بازار رقابت کامل تعداد بنگاه ها بسيار زياد و حجم توليد آن ها در مقايسه با کل بازار به قدري کوچک است که هيچ يک از آن ها نمي تواند بر قيمت محصول تأثيري داشته باشد، در نتيجه قيمت کالا را شرايط بازار تعيين مي کند. در بازاري انحصاري يک بنگاه توليدکننده تمام کالاي بازار است و اين بنگاه مي تواند هر قيمت و مقداري براي آن کالا بر منحني تقاضاي بازار انتخاب کند.
بازار توپ تنيس نه بازار رقابتي و نه بازار انحصاري است. رقابت و انحصار دو حد يک طيف يا دو حالت حدي از ساختار بازارند. بازار رقابت بازاري است که در آن توليدکنندگان متعدد محصولات کاملاً يکساني عرضه مي کنند، بازار انحصار بازاري است که در آن يک بنگاه کالاي منحصربه فرد و بدون رقيب عرضه مي کند. طبيعي است که هميشه بحث را با مطالعه ی بازارهاي فوق آغاز مي کنيم، زيرا درک آن ها راحت تر است. با وجود اين، بسياري از صنايع، مانند صنعت توپ تنيس بين اين دو حد (بازار رقابت و بازار انحصار ) قرار مي گيرند. بنگاه هاي اين صنايع رقيب يکديگرند ولي رقابت به طور همزمان در اندازه اي نيست که اين بنگاه ها قيمت پذير باشند. اقتصاددانان به اين وضعيت رقابت انحصاري مي گويند.
در اين مقاله درباره ی انواع رقابت ناقص صحبت مي کنيم و نوع خاصي از اين بازارها را به نام انحصار چند جانبه بررسي خواهيم کرد. در بازار انحصار چندجانبه تنها چند فروشنده وجود دارد. در نتيجه فعاليت هر يک از فروشندگان در بازار مي تواند بر منافع ساير فروشندگان تأثير گذارد. به عبارت ديگر، بنگاه هايي که در بازار انحصار چندجانبه فعاليت مي کنند نوعي وابستگي غير از وابستگي بنگاه هاي بازار رقابت کامل با يکديگر دارند. هدف ما در اين مقاله بررسي اين مسئله است که اين وابستگي بنگاه ها چگونه رفتار بنگاه ها و مشکلات مربوط به سياست بخش عمومي را شکل مي دهد.
انحصار کامل و رقابت کامل
وضعيت هاي رقابت کامل و انحصار کامل توضيحات خوبي درباره ی چگونگي کارکرد بازارها به ما ارائه مي کند. به هر حال اکثر بازارهاي اقتصادي عناصري از اين دو بازار را با خود دارند و لذا نمي توان تمام آن ها را به کمک اين دو بازار بررسي کرد. يک بنگاه نمونه در اقتصاد با رقابت روبه روست، ولي اين رقابت آن قدر جدي و گسترده نيست که بتوان وضعيت اين بنگاه را با بنگاه قيمت پذير مقايسه کرد. اين بنگاه نمونه همچنين درجاتي از قدرت بازار را دارد، ولي قدرت بازار آن قدر زياد نيست که بتوان وضعيت بنگاه را با يک بنگاه انحصاري مقايسه کرد. به عبارت ديگر، اين بنگاه نمونه در اقتصاد در وضعيت رقابت ناقص قرار دارد.
در اقتصاد دو نوع بازار رقابت ناقص وجود دارد. بازار انحصار چندجانبه ( فروش ) که در آن تنها تعداد اندکي فروشنده وجود دارد و هر يک فروشنده ی يک محصول مشابه و يکسان با ديگران است.
يک مثال خوب از چنين بازاري همان بازار توليد و فروش توپ تنيس است. مثال ديگر بازار نفت خام است: تعداد اندکي کشور در خاورميانه کنترل توليد و فروش نفت خام را در دست دارند. رقابت انحصاري نوعي بازار است که در آن تعداد بسيار زيادي فروشنده محصول مشابهي توليد و عرضه مي کنند که کاملاً يکسان نيست. براي مثال، بازارهاي داستان هاي کوتاه، فيلم، سي دي و بازي هاي رايانه اي بازارهاي رقابت انحصاري اند. در يک بازار رقابت انحصاري هر يک از بنگاه ها نوعي انحصار در توليد محصول دارند، ولي بنگاه هاي بسيار زيادي وجود دارند که مشابه همان کالا را توليد و براي جلب مشتري با ساير بنگاه ها رقابت مي کنند.
در نمودار 1 ساختار چهار نوع بازار را ملاحظه مي کنيد. اولين سؤال در مورد ساختار بازارها اين است که در هر بازار چه تعداد بنگاه وجود دارد؟ اگر در بازار تنها يک بنگاه وجود داشته باشد، آن گاه با بازار انحصاري رو به روييم. اگر تعداد اندکي بنگاه وجود داشته باشد، بازار انحصار چندجانبه است. اگر تعداد بنگاه ها زياد باشد بايد به سؤال ديگري پاسخ دهيم: آيا بنگاه ها محصول يکساني مي فروشند يا محصول متمايز است؟ تعداد زيادي بنگاه که محصولات همگن و متمايزي مي فروشند، به بازار رقابت انحصاري تعلق دارند. سرانجام اگر تعداد زيادي بنگاه محصولات مشابه ( همگن ) و يکساني توليد مي کنند و به فروش مي رسانند، اين بازار، بازار رقابت کامل است.
البته در جهان واقعي هيچ يک از بازارها با اين نظريه ها تطابق کامل ندارند. در برخي حالات ممکن است شما به سختي بتوانيد وضعيت موجود در جهان خارج را با ساختار يکي از اين بازارها مطابقت دهيد و توصيف کنيد. براي مثال، وقتي تعداد بنگاه ها را شمارش مي کنيد تفاوت بين تعداد اندکي بنگاه و تعداد بسيار زيادي بنگاه چيست؟ ( تقريباً ده- دوازده شرکت خودروسازي در امريکا وجود دارند، به نظر شما بازار خودرو در امريکا يک بازار انحصار چندجانبه است يا بيش تر يک بازار رقابتي است؟ درباره ی اين سؤال بحث خواهيم کرد. ) به همين ترتيب به سختي مي توان تعيين کرد که کدام کالاها کاملاً همگن ( مشابه ) و يکسان ( غيرمتمايز ) است و کدام کالاها همگن و متمايزند. ( براي مثال آيا انواع شير عرضه شده در بازار کاملاً مشابه يا متمايزند؟ در اين باره بحث خواهيم کرد ). وقتي به مطالعه ی انواع بازارهاي واقعي مي پردازيم اقتصاددانان بايد آن چه را که از مطالعه ی انواع بازارهاي ديگر آموخته اند به خاطر آورند و در موارد مناسب با واقعيت آن ها را به کار برند.
** توضيح شکل:
نمودار 1 ساختار چهار نوع بازار. اقتصادداناني که به بررسي سازمان هاي صنعتي مي پردازند، معمولاً بازارها را به چهار نوع تقسيم مي کنند- انحصار کامل، انحصار چندجانبه، رقابت انحصاري و رقابت کامل.
بازارهايي با تعداد اندک فروشنده
از آن جا که در بازار انحصار چندجانبه تنها چند فروشنده يا تعداد اندکي فروشنده وجود دارد، يک عنصر کليدي اين بازار ميزان تمايل به همکاري يا عدم همکاري ( نفع شخصي ) بين بنگاه هاست. گروه انحصارگران چندجانبه بهترين همکاري و اقدامات را شبيه يک انحصارگر انجام مي دهند- توليد اندک و تعيين قيمت بيش از هزينه ی نهايي. با وجود اين، از آن جا که هر يک از توليدکنندگان بازار انحصار چندجانبه فقط به منافع خود فکر مي کنند، انگيزه هاي بسيار قوي و پنهاني وجود دارد که بنگاه ها را وادارد تا نحوه عمل شان به بازار انحصار نزديک شود.
يک مثال از انحصار دو جانبه
براي درک رفتار انحصارگران در بازار انحصار چندجانبه، اجازه دهيد بازاري را با دو فروشنده در نظر بگيريم؛ به اين بازار انحصار دوجانبه مي گوييم. انحصار دوجانبه ساده ترين نوع انحصار چندجانبه است. انحصار چندجانبه با سه عضو يا تعداد بيش تر اعضاء با همان مسائلي روبه روست که يک بازار انحصار دوجانبه با آن مواجه است. بنابراين چنان چه بحث خود را با بازار انحصار دوجانبه آغاز کنيم، چيزي را از دست نداده ايم.
فرض کنيد در يک شهر دو شخص به نام هاي جک و جيل مالک چاه آب بهداشتي براي ساکنان هستند. روزهاي شنبه ی هر هفته جک و جيل تصميم مي گيرند تا مقدار آب عرضه شده و قيمت آن را بر اساس توان پرداخت بازار تعيين کنند. براي ساده سازي فرض کنيد جک و جيل مي توانند هر مقدار آب را بدون هزينه عرضه کنند. بنابراين هزينه نهايي عرضه ی آب صفر است.
جدول 1 جدول تقاضاي آب شهر است. ستون اول نشان دهنده ی مقدار تقاضا و ستون دوم نشان دهنده ی قيمت است. اگر دو مالک چاه هاي آب 10 گالن آب عرضه کنند، قيمت هر گالن آب در بازار 110 دلار خواهد بود. اگر آن ها 20 گالن آب عرضه کنند، قيمت هر گالن آب 100 دلار خواهد شد و.... اگر اين نقاط را روي صفحه ی مختصات ترسيم کنيد يک منحني تقاضاي استاندارد با شيب نزولي خواهيد داشت.
در ستون آخر درآمد کل ناشي از فروش آب را ملاحظه مي کنيد. درآمد کل برابر است با مقدار عرضه و فروش آب ضربدر قيمت هر گالن. از آن جا که هزينه ی عرضه ی آب را صفر در نظر گرفته ايم، درآمد کل دو توليدکننده همان سود کل آن هاست.
حال به بررسي اين مسئله مي پردازيم که سازمان آب اين شهر ( شامل دو عرضه کننده ی آب ) چگونه بر قيمت و مقدار عرضه آب تأثير مي گذارد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
موضوع : مقالات