ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
انتخاب های بهينه ی مصرف کننده
مصرف کننده تمايل دارد تا بهترين ترکيب ممکن پيتزا و نوشابه را انتخاب کند- به عبارت ديگر، ترکيبي روي بالاترين منحني بي تفاوتي را بايد انتخاب کند.
البته مصرف کننده بايد متوجه محدوديت بودجه ی خود نيز باشد.
نمودار 1خط محدوديت بودجه و سه منحني بي تفاوتي مصرف کننده را از بين تعداد بيشمار منحني هاي بي تفاوتي نشان مي دهد. بالاترين منحني بي تفاوتي يا نقطه اي که خط بودجه ی مصرف کننده در يک نقطه بر آن منحني مماس شده، منحني است. نقطه اي که در آن نقطه خط ( محدوديت ) بودجه بر منحني بي تفاوتي مماس شود، نقطه ی بهينه ناميده مي شود. مصرف کننده احتمالاً نقطه ی A را ترجيح مي دهد ولي نمي تواند به اين نقطه برسد، زيرا بالاتر از خط بودجه ی اوست.
مصرف کننده مي تواند نقطه ی B را انتخاب کند ولي روي يک منحني بي تفاوتي پايين تر قرار دارد و لذا رضايت خاطر کم تري براي او فراهم مي کند. بنابراين نقطه ی بهينه ( روي منحني بي تفاوتي ) بهترين ترکيب نوشابه و پيتزا را براي مصرف کننده فراهم مي کند.
توجه کنيد که در نقطه ی بهينه شيب خط بودجه و شيب منحني بي تفاوتي با هم برابر است. به عبارت ديگر، مي توانيم بگوييم در نقطه ی بهينه منحني بي تفاوتي بر خط بودجه مماس شده است. شيب منحني بي تفاوتي نرخ نهايي جانشين بين نوشابه و پيتزا است، شيب خط محدوديت بودجه نيز برابراست با قسمت نسبي دو کالا. بنابراين مصرف کننده ترکيبي از دو کالا را انتخاب مي کند که در آن ترکيب نرخ نهايي جانشين و قيمت نسبي کالاها برابر باشند.
قبلاً ملاحظه کرديد که چگونه قيمت هاي بازار ارزش نهايي کالا را از نظر مصرف کننده تعيين مي کند. در اين جا نيز تجزيه و تحليل انتخاب مصرف کننده به يک روش ديگر به همان نتيجه مي رسد. مصرف کننده براي تصميم گيري و خريد دو کالا، ترکيبي از کالاها را انتخاب خواهد کرد که نرخ نهايي جانشين با قيمت نسبي دو کالا برابر باشد. قيمت نسبي دو کالا نرخي است که بازار در آن نرخ تمايل به مبادله ی دو کالا با يکديگر دارد ولي نرخ نهايي جانشين نرخي است که مصرف کننده با آن نرخ تمايل به مبادله ی دو کالا با يکديگر دارد. بنابراين در نقطه ی بهينه مصرف کننده، ارزش گذاري مصرف کننده از دو کالا ( که با نرخ نهايي جانشيني اندازه گيري مي شود ) با ارزش گذاري بازار از دو کالا ( که با قيمت نسبت اندازه گيري مي شود ) برابر خواهد بود.
نمودار 1 نقطه ی بهينه ی مصرف کننده. مصرف کننده نقطه اي را روي خط محدوديت بودجه انتخاب مي کند که بر بالاترين منحني بي تفاوتي قرار دارد. در اين نقطه که نقطه ی بهينه ناميده مي شود، نرخ نهايي جانشين با قيمت نسبي دو کالا برابر است. در اين جا بالاترين منحني بي تفاوتي که مصرف کننده مي تواند به آن برسد است. مصرف کننده نقطه ی A روي منحني بي تفاوتي را ترجيح مي دهد ولي با توجه به محدوديت بودجه ی خود نمي تواند اين ترکيب نوشابه و پيتزا را انتخاب کند. برعکس نقطه ی B را مي تواند انتخاب کند ولي چون روي منحني بي تفاوتي پايين تري قرار دارد رضايت خاطر کم تري داشته و مصرف کننده آن را انتخاب نخواهد کرد.
کادر 1: مطلوبيت: روش ديگر تفسير ترجيحات و بهينه سازي
براي معرفي ترجيحات مصرف کننده از منحني هاي ترجيحي استفاده کرديم. روش ديگر معرفي ترجيحات مصرف کننده استفاده از مفهوم مطلوبيت است. مطلوبيت يک مفهوم و معيار انتزاعي از لذت يا رضايت خاطري است که مصرف کننده از مصرف ترکيبات مختلف کالاها به دست مي آورد. اقتصاددانان مي گويند يک مصرف کننده زماني مجموعه اي از کالاها را به مجموعه ی ديگري از کالاها ترجيح مي دهد که مطلوبيت يا رضايت خاطر حاصل از آن بيش تر باشد.
منحني هاي بي تفاوتي و مطلوبيت با يکديگر ارتباط نزديکي دارند. از آن جا که مصرف کننده نقاط واقع بر منحني هاي بي تفاوتي را ترجيح مي دهد، بنابراين مجموعه اي از کالاها که روي منحني هاي بالاتر قرار دارد مطلوبيت يا رضايت خاطر بيش تري براي مصرف کننده فراهم مي کند. از آن جا که مجموعه يا ترکيبات مختلف کالاها که روي يک منحني بي تفاوتي قرار دارد رضايت خاطر يکساني براي مصرف کننده فراهم مي کند، لذا مطلوبيت تمام نقاط روي منحني يکسان است. به عبارت ديگر منحني بي تفاوتي يک منحني مطلوبيت يکسان است.
مطلوبيت نهايي يک کالا برابر است با افزايش در مطلوبيت ناشي از مصرف يک واحد اضافي از آن کالا. اصل نزولي بودن مطلوبيت نهايي براي اکثر کالاها صادق است: نزولي بودن مطلوبيت نهايي به اين معناست که با افزايش مصرف يک کالا مطلوبيت واحدهاي اضافي کاهش مي يابد.
نرخ نهايي جانشيني ( MRS ) بين دو کالا به مطلوبيت نهايي اين کالاها بستگي دارد. براي مثال، اگر مطلوبيت نهايي کالاي X دو برابر مطلوبيت نهايي کالاي y باشد، در اين صورت شخص براي دريافت دو واحد y حاضر است يک واحد X از دست بدهد. و لذا نرخ نهايي جانشيني y به جاي برابر 2 است.
به طور کلي نرخ نهايي جانشيني ( و شيب منحني بي تفاوتي ) برابر است با مطلوبيت نهايي يک کالا تقسيم بر مطلوبيت نهايي کالاي ديگر.
تجزيه و تحليل مطلوبيت روش ديگري براي تفسير بهينه سازي مصرف کننده براي ما فرهم مي کند. به ياد آوريد که در نقطه ی بهينه ی مصرف کننده نرخ نهايي جانشيني و قيمت نسبي کالاها برابرند.
از آن جا که نرخ نهايي جانشيني و نسبت مطلوبيت دو کالا نيز برابرند، مي توان نوشت:
اين معادله تفسير ساده اي دارد: در نقطه ی بهينه ی مطلوبيت نهايي هر دلار خرج شده روي کالاي X با مطلوبيت نهايي هر دلار خرج شده روي کالاي Y برابر است. ( چرا؟ اگر اين تساوي برقرار نباشد مصرف کننده بايد با کاهش هزينه روي کالايي با مطلوبيت نهايي کم تر و صرف آن روي کالايي با مطلوبيت نهايي بيش تر، مطلوبيت نهايي هر دلار خود را افزايش دهد. )
وقتي اقتصاددانان درباره ی نظريه ی انتخاب مصرف کننده بحث مي کنند ممکن است اين نظريه را به روش متفاوتي توضيح دهند. ممکن است يک اقتصاددانان بگويد هدف مصرف کننده حداکثرکردن مطلوبيت است. ممکن است يک اقتصاددانان ديگر اعتقاد داشته باشد که هدف مصرف کننده دستيابي به بالاترين منحني بي تفاوتي ممکن است. اقتصاددانان اول نتيجه مي گيرد که در نقطه ی بهينه ی مصرف کننده، مطلوبيت نهايي هر دلار صرف شده براي تمام کالاها برابر است، در حالي که طبق نظر اقتصاددان دوم نقطه ی بهينه ی مصرف کننده جايي است که منحني بي تفاوتي بر خط بودجه مماس شود. در اصل اين دو روش يکي هستند.
اثر تغيير درآمد بر انتخاب هاي مصرف کننده
درباره ی چگونگي مصرف کننده صحبت کرديم؛ حال به بررسي واکنش مصرف نسبت به تغيير درآمد مصرف کننده مي پردازيم. فرض کنيد درآمد مصرف کننده افزايش يابد. با افزايش درآمد، مصرف کننده مي تواند از هر دو کالا مقدار بيش تري بخرد. همان طور که در نمودار 2 ملاحظه مي کنيد افزايش درآمد باعث انتقال يا جابه جايي خط بودجه به سمت بالا مي شود. با توجه به ثابت بودن قيمت کالاها يا ثابت بودن قيمت نسبي کالاها، شيب خط بودجه جديد همان شيب خط بودجه ی اوليه است، بنابراين با افزايش درآمد خط بودجه به موازات خود به سمت بالا انتقال مي يابد.
نمودار 2 افزايش درآمد مصرف کننده. وقتي درآمد مصرف کننده افزايش مي يابد، خط يا محدوديت بودجه مصرف کننده به سمت بالا انتقال مي يابد. اگر هر دو کالا، کالاهاي عادي باشند، مصرف هر دو کالا افزايش مي يابد. در اين جا با افزايش درآمد مصرف پيتزا و نوشابه افزايش مي يابد.
با انتقال خط بودجه ی مصرف کننده به موازات خود به سمت بالا مصرف کننده ترکيب بهتري از دو کالاي نوشابه و پيتزا را به دست مي آورد. به عبارت ديگر، مصرف کننده به منحني بي تفاوتي بالاتري خواهد رسيد. با توجه به انتقال خط بودجه به سمت بالا نقطه ی بهينه ی مصرف کننده از « بهينه ی اوليه » واقع بر منحني بي تفاوتي به « بهينه ی جديد » روي منحني بي تفاوتي منتقل مي شود.
دقت کنيد که در نمودار2 مصرف کننده هم نوشابه و هم پيتزاي بيش تري مصرف مي کند. هر چند منطق الگو لزوماً افزايش مصرف دو کالا به علت افزايش درآمد نيست، البته اين وضعيت ( افزايش مصرف دو کالا بر اثر افزايش درآمد ) متداول ترين وضعيت است. اگر با افزايش درآمد مصرف يک کالا افزايش يابد، اقتصاددانان به آن کالا کالاي عادي مي گويند.
منحني هاي بي تفاوتي در نمودار2 با فرض اين که نوشابه و پيتزا هر دو کالاهاي عادي هستند، استخراج شده است.
نمودار 3 حالتي را نشان مي دهد که در آن با افزايش درآمد، مصرف کننده نوشابه ی کم تر و پيتزاي بيش تري خريده است. اگر مصرف کننده با افزايش درآمد از يک کالا کم تر بخرد، اقتصاددانان آن کالا را کالاي پست مي نامند. نمودار 3 با اين فرض که پيتزا کالاي عادي و نوشابه کالاي پست است، رسم شده است.
هر چند بيش تر کالاها کالاهاي عادي هستند، ولي کالاهاي پست هم در جهان وجود دارند. براي مثال، خدمات اتوبوسراني شهري کالاي پست است. مصرف کنندگان پردرآمد به احتمال زياد از خودروهاي شخصي خود استفاده مي کنند و در مقايسه با مصرف کنندگان کم درآمد، از اتوبوس کم تر استفاده مي کنند. بنابراين اتوبوس ( در مقايسه با خودرو شخصي ) کالاي پست محسوب مي شود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
موضوع : مقالات