ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
صرفه جویی در زمان و هزینه با ثبت شرکت ارشیا
حسابرسان و مدیریت سود
انگیزه و روشها
آرتورلویت ( Arthur Levitt ) رییس سابق کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC )، بارها به صراحت می گفت، دانستن اینکه مدیریت به رغم عملکرد واقعاً ضعیف، سود را مورد دستکاری قرار داده است تا عملکرد را خوب گزارش کند. بر عموم سرمایه گذاران اثر منفی گسترده ای دارد. کمیسیون سرکایه گذاران اثر منفی گسترده ای دارد. کمیسیون بورس اوراق بهادار، این مشکل را مورد توجه و دقت قرار داد و از طریق چندین بولتن ستاد حسابداری کمیسیون( SAB ) رهنمودی برای جلوگیری از این امر ارائه کرد. حسابرسان مجهزترین متخصصان برای کشف و کاهش مدیریت نامناسب سود در یک جامعه تجاری می باشند. حسابرسان در صورت درک انگیزه ها و روش هایی که در پس مدیریت نادرست سود است. می توانند موثرترین افراد در ممانعت از آن باشند. انگیزه های متعددی برای دستکاری سود از سوی مدیران وجود دارد. احراز الزامات قراردادی یا افزایش مزایای مبتنی بر عملکرد، نمونه هایی از این موارد است. انگیزه هر چه باشد ، راههای مدیریت سود به فراوانی اقلام تعهدی، برآوردها و قضاوتهای حسابداری است. در صورتی که سوء استفاده های بیشتری آشکار شود، شهرت اشخاص دخیل و مرتبط خدشه دار می شود و نتایجی که گزارش می کنند ممکن است برای سرمایه گذاران بی اعتبار باشد و موجب بررسی قانونی مضاعف و جرمهای احتمالی شود. نگرانی روز افزون در جامعه سرمایه گذاری این است که بعضی از رویههای مدیریت سود ، اعتماد عمومی را نسبت به گزارشگری مالی برون سازمانی از بین می برد و مانع از جریان کارآمد سرمایه در بازارهای مالی می شود. منتقدان بر این باورند که مدیران از اختیار و آزادی عملی که به واسطه اصول پذیرفته شده حسابداری( GAAP ) به آنها داده شده است. سوء استفاده می کنند و عمداً اطلاعات مندرج در صورتهای مالی را مخدوش می کنند. آرتور لویت، در سخنرانی سپتامبر 1998 خود نسبت به اعمال مدیریت سود و اثرات منفی آن بر کیفیت سود و گزارشگری مالی ابراز نگرانی کرد. حسابرسان مستقل باید برای جلوگیری از رویه های حسابداری گمراه کننده تلاش و مبارزه کنند، چرا که آنها نه تنها دارای دانش عمیق در موضوعهای حسابداری و گزارشگری هستند ، بلکه به کمیته حسابرسی و هیأت مدیره دسترسی دارند که مسئول بررسی دقیق تصمیم گیرندگان گزارشگری شرکت اند. به علاوه، طی دهه گذشته کمیسیون بورس اوراق بهادار تلاش فراوانی کرده است تا به کمیته های حسابرسی قدرت و اختیار بیشتری بدهد. به طوری که اعضای آن بتوانند به شیوه ای موثرتر مسئولیتهای نظارتی خود را انجام دهند. در نتیجه حسابرسان در کاهش مدیریت سود غلط و کمک به حفظ و افزایش اعتماد عمومی به گزارشگری مالی نقش اول را ایفا می کنند.
مدیریت سود و ادبیات حرفه ای
مدیریت سود به شیوه های مختلف تعریف شده است. یک تعریف آن مداخله هدفمند در فرایند گزارشگری مالی برون سازمانی با قصد دستیابی به سود شخصی است. تعریف دیگر آن استفاده از قضاوت در گزارشگری مالی و در ساختاربندی معاملات برای تغییر گزارشهای مالی به منظور گمراه کردن بعضی از ذینفعان در مورد عملکرد اقتصادی اصلی شرکت یا تحت تاثیر قرار دادن نتایج قراردادی که به قضاوتهای حسابداری گزارش شده بستگی دارد)) است. تعریف سوم آن ساختار دهی عمدی گزارشگری یا تصمیمهای سرمایه گذاری / تولیدی برای تاثیر بر رقم نهایی خالص است. اقلام تعهدی ( برآوردهای) حسابداری – تفاوت جریانهای نقدی عملیاتی با سود عملیاتی – اغلب ابزارهایی برای دستیابی به یک رقم سود مطلوب هستند. اقلام تعهدی، در ماهیت شامل برآورد و مستلزم قضاوتهای ذهنی هستند و اثبات عینی آنها قبل از تحقق برای حسابرسان دشوار است. گرچه حسابرسان حسابهای مشمول قضاوت ذهنی مدیران را دقیق بررسی می کنند. با این حال آنها نمی توانند به طور کامل تلاشهای نافذ و جامع برای سایه افکندن بر اقلام تعهدی در یک جهت یا جهت دیگر را خنثی کنند. حسابرسان دامنه ای از ارزشهای معقول را برای یک حساب در نظر می گیرند ، اما به ندرت بر یک برآورد قطعی در آن دامنه اصرار می ورزند. با این حال حسابرسان مدیران مالی و مقررات گذاران باید انگیزه های مدیریت سود را به منظور خنثی سازی موثر آن دریابند. استانداردهای حسابرسی که مستقیماً به موضوع مدیریت سود مربوط اند. عبارت است از: استاندارد حسابرسی شماره 57 با عنوان حسابرسی برآوردهای حسابداری، استاندارد حسابری شماره 82 با عنوان بررسی تقلب در حسابرسی صورتهای مالی ، استاندارد حسابرسی شماره 89 با عنوان تعدیلهای حسابرسی و استاندارد حسابرسی شماره 90 عنوان ارتباطات کمیته حسابرسی. استاندارد حسابرسی شماره 57 در مورد امکان سوگیری در تعیین برآوردهای حسابداری اخطار می دهد. حسابرسان باید نسبت به افزایش احتمال ارائه نادرست ( کژنمایی) حسابی که همراه با افزایش قضاوت ذاتی در تعیین مانده آن است، حساس باشند، سوگیری های حسابداری مدیران از شرایط و انگیزه های متنوعی سرچشمه میگیرد . درک کافی از آن شرایط و انگیزه ها برای رعایت استاندارد حسابرسی شماره 57 ضرورت دارد. کمیسیون بورس اوراق بهادار با ارائه تدبیر خاص و محدود در اقدامات اجرایی مربوط این مشکل را مطرح کرده است؛ برای نمونه ، اعلامیه اجرای ضوابط حسابداری و حسابرسی (AAER ) ، که می توان آن را در آدرس www.gov/litigation/admivshtml یافت. رهنمود تفصیلی تر را می توان در سه بولتن ستاد حسابداری کمیسیون به شماره های 99،100،101 که به وسیله کمیسیون بورس اوراق بهادار در سال 1999 منتشر شد، پیدا کرد. بولتن ستاد حسابداری کمیسیون به شماره99، با عنوان اهمیت بیان می کند که در نظر گرفتن عوامل کیفی در ارزیابی اهمیت ارائه نادرست صورتهای مالی حائز اهمیت است. اتکای صرف بر معیارهای کمی قبول ناپذیر است. برای مثال، یک مبلغ هر چند که ناچیز باشد، در صورتی که بر روندهای صورت مالی اثر بگذارد، به یک شرکت امکان می دهد که انتظارات تحلیلگران را از سود برآورده سازد یا رعایت شرایط قرارداد وام را تحت تاثیر قرار دهد و در نتیجه، با اهمیت در نظر گرفته می شود. به علاوه ، ارائه نادرست در سوابق حسابداری با قصد مدیریت سود، صرف نظر از اهمیت آن، قبول ناپذیر است. با این حال ، مشکلات موجود در تعیین قصد یا شرایط تجاری، از جمله انگیزه هایی که در زیر مورد بحث قرار گرفته است، ارائه دهنده چند بینش اساسی است. بولتن ستاد حسابداری شماره 99 تنها در مورد واحدهای ثبت شده نزد کمیسیون بورس اوراق بهادار کاربرد دارد، اگر چه موضوع های مربوط به تمام قراردادهای حسابرسی را پوشش می دهد. بولتن ستاد حسابداری شماره 100، با عنوان هزینه تجدید ساختار و کاهش ارزش، سوء استفاده های حسابداری محتمل مربوط به هزینه های تجدید ساختار ، حسابداری خرید خرید و زیان کاهش ارزش را مطرح می کند که بررسی های بسیاری را طی ده سال گذشته به خود اختصاص داده است. در بولتن شمار 100، ستاد حسابداری کمیسیون بورس اوراق بهادار به میزان محدودی اصول حسابداری موجود را تفسیر کرد و افشای تکمیلی را برای افزایش شفافیت صورتهای مالی الزامی نمود. بولتن ستاد حسابداری شماره 100 در عمل مسئولیت سنگینی را بر عهده حسابرسان می گذارد مبنی بر اینکه با دقت حسابداری صاحبکار در مورد فعالیتهای تجدید ساختار ، ترکیبهای تجاریو کاهش ارزش دارایی ها را ارزیابی و بررسی کنند، زیرا به نظر می رسد که مدیران از اختیارات خود در این موارد سوء استفاده می کنند. بولتن ستاد حسابداری کمیسیون شماره 101، با عنوان شناخت درآمد در صورتهای مالی)) ارائه دهنده نظرهای ستاد در مورد به کارگیری اصول حسابداری در مورد موضوعهای برگزیده شناخت درآمد است. معمولاً برای شناخت درآمد، باید درآمد تحقق یافته یا تحقق یافتنی و نیز کسب شده باشد. این معیارها معمولاً زمانی احراز می گردند که ؛
بولتن ستاد حسابداری کمیسیون شماره 101همچنین الزامات افشای مربوط به شناخت درآمد صورتهای مالی و گزارش بحث و تحلیل مدیریت شرکتهای ثبت شده نزد کمیسیون بورس اوراق بهادار را تصریح میکند. گاهی اوقات تعیین زمان شناخت درآمد دشوار است و ممکن است مدیران با وجود تلاشهای فراوانشان ، قضاوتهای تردید آمیزی داشته باشند. ابهام در مورد زمان شناخت درآمد ، دلالت بر آن دارد که رویدادهای مالی حسابرسان را در معرض مخاطرات جدی قرار میدهد.
انگیزه های مدیریت سود
انگیزه ها در قلب مدیریت سود قرار دارد. در نبود انگیزه های خاص، مدیران صرفاً با قصد گزارشگری منصفانه عملکرد، اقدام به قضاوتها و تصمیگیریهای حسابداری میکنند. اما در موقعیتهای مختلف، انگیزه های اقتصادی اغواکنندهای برای مدیران وجود دارد که به مدیریت سود بپردازند، زیرا ارزش شرکت و ثروت مدیران و مالکان آن به شکل تفکیک ناپذیری به سودهای گزارش شده مرتبط است. برای جستجوی موضوعهای مرتبط با انگیزه های قراردادی، بازاری و مقرراتی می توان به مجلهها و مرکز اطلاع رسانی مراجع حرفهای مراجعه کرد.
انگیزه های قراردادی
انگیزه های قراردادی برای مدیریت سود زمانی پدید میآید که در قراردادهای بین شرکت و اشخاص دیگر ، مبادلات بین آنها با تکیه بر ارقام حسابداری تعیین شود. مدیران می توانند با مدیریت نتایج عملیات ، مبلغ و زمانبندی آن چه را مبادله میشود، تغییر دهند. چهار موقعیت قراردادی اصلی ممکن است موجب مدیریت شود؛ الزامات قراردادهای بدهی ، قراردادهای جبران خدمات مدیریت ، امنیت شغلی و مذاکرات با اتحادیه ها. الزامات قراردادهای بدهی اغلب شامل ارقام حسابداری یا مشتق از آن ارقام ( مثل سرمایه در گردش ، نسبت پوشش بهره) است. مدیران شرکتهایی که در شرف نقض این الزامات هستند، می توانند از طریق انتخاب گزینه های حسابداری افزاینده شود، از نکول اجتناب ورزند. حتی شرکتهایی که از تعهدات بدهی تخلف کردهاند، داوطلب مدیریت سود هستند؛ زیرا این اقدامات ممکن است موقعیت چانهزنی شرکت را در مورد مذاکرات مجدد بهبود بخشد. این انگیزه ها احتمالاً باید ناگزیر باشد، زیرا نقض شرایط قراردادهای بدهی معمولاً به هزینه بالاتر استقراض یا تعهدات محدود کننده جدید منجر می شود. قراردادهای جبران خدمات مدیریت نوعاً پاداشهایی را در نظر میگیردکه بخشی از آن بر مبنای سود شرکت تعیین می شود. مدیران میتوانند از طریق مدیریت ارقام حسابداری ، بر حقوق و مزایای فعلی و آینده خود تاثیر بگذارند. به عنوان مثال، قرارداد پاداشی را در نظر بگیرید که طبق آن مدیر عامل در صورتی که سود از مبلغ از پیش تعیین شده کمتر باشد ، هیچ پاداشی دریافت نمی کند و اگر سود بالاتر از مبلغ از پیش تعیین شده دیگری باشد، پاداش بیشتری دریافت نمی کند و در صورتی که سود بین این دو مبلغ باشد، درصد از پیش تعیین شدهای از سود را دریافت می کند. در صورتی که سودها زیر مبلغ حداقل یا بالاتر از مبلغ حداکثر باشد، انگیزه برای مدیرت نزولی سود به منظور اصلاح نتایج آینده وجود خواهد داشت و اگر سودها بین این دو مبلغ باشد، انگیزه برای مدیرت صعودی به منظور افزایش حقوق و مزایای دوره فعلی وجود خواهد داشت. مدیران همچنین ممکن است به خاطر امنیت شغلی ، در هموار سازی سود بکوشند. در صورتی که سود فعلی کم و سود آینده مورد انتظار مناسب باشد، مدیران می توانند سودها را از آینده به حال انتقال دهند. در مقابل اگر سود جاری مناسب و سود آینده مورد انتظار ضعیف باشد، مدیران می توانند سودها را از حال به آینده انتقال دهند. مدیران بر این باورند که تاریخچه سود هموار تا حد زیادی برای تحلیلگران مالی ارزشمند است و بنابراین برای حفظ تاریخچه سود هموار، انواع معاملات را انجام و تصمیمهای عملیاتی را تغییر می دهند. طی مذاکرات با اتحادیه ها، مدیران برای کاهش سود انگیزه پیدا میکنند تا ادعایی را ثابت نمایند مبنی بر اینکه شرکت نمی تواند افزایش حقوق اعطاء کند یا اینکه برای بقای خود نیاز به تخفیف و توافق کارگران دارد. از آنجا که نمایندگان اتحادیه به سود شرکت توجه دارند، انگیزه برای مدیریت نزولی سود ممکن است کاملاً گریز ناپذیر باشد.
محرکهای بازار
محرکهای بازار برای مدیریت سود زمانی پدید می آید که مدیران شرکت به ارتباطی بین سود گزارش شده و ارزش بازار شرکت پی می برند. مشاهدات اتفاقی و نشریه های مالی این ارتباط را تقویت می کند. مدیران می توانند از صلاحدید حسابداری خود برای حمایت از سود در دوره های عرضه عمومی اولیه و عرضه سهام ناشی از افزایش سرمایه استفاده کنند( یعنی عرضه سهام توسط شرکتهایی که قبلاً سهام را به عموم فروخته اند) تا در یک تلاش آشکار ، تصورات سرمایه گذاران را تغییر دهند. تعجبی ندارد که حجم زیاد اقلام تعهدی در دوره های قبل از عرضه سهام را به دنبال داشته باشد که منطبق با این ادعاست که مدیران سود را به هزینه آینده به حال منتقل می کنند. جالب اینجاست ، کاهش سود که اغلب به دعاوی حقوقی سهامداران منجر می شود، اشاره به این مسئله دارد که مدیریت سود ممکن است باعث دعاوی حقوقی پرهزینه ای شود. پیشنها خرید عمومی سهام توسط مدیریت (MBOs ) نیز ممکن است مدیریت سود را تقویت کند. مدیران نوعاً بانک های سرمایهگذاری ( شرکتهای تامین سرمایه ) مستقل را به کار میگیرند تا برای کفایت قیمت پیشنهاد خرید، سهام را ارزیابی کنند. شرکتهای تامین سرمایه نیز به نوبه خود عموماً از روشهای ارزشگذاری مبتنی بر سود استفاده میکنند و بین سود و مبلغی که باید برا یانجام خرید عمومی سهام پرداخت میشود ارتباط ایجاد میکنند. ازآنجا که مدیران برای کاهش قیمت خرید سهام دارای انگیزه هستند. تعجب آور نیست که بعضی از آنها به انتخاب خود سود را قبل از عرضه عمومی سهام کاهش دهند. بازارهای سرمایه نسبت به شرکتهایی که سود مورد انتظار تحلیلگران یا پیشبینی مدیران را پوشش ندهند، حساس هستند. شرکتهایی که در خطر دستیابی به سودی کمتر از سود هدف هستند، میتوانند از اختیار خود رای افزایش سود استفاده کنند، به علاوه، تحقیق ها نشان میدهد که ممکن است مدیران در تلاش برای گزارش سود مثبت و رشد سود، سود را دستکاری کنند. شرکتهایی که مجموعهای طولانی از افزایش سود سالانه را گزارش میکنند، از ضریب سود( نسبت قیمت به سود) بالاتری نسبت به شرکتهای دیگر بهره مند می شوند و شکستن این الگو اغلب منجر به ضریب کمتر سود می شود. تمایل به اجتناب از کاهش سود در این موقعیت ممکن است منجر به مدیریت سود گردد.سرانجام، سرمایه گذاران ممکن است نگرشی فراتر از تحقق یکبار زیان و تمرکز بر سودهای آینده نیز داشته باشند. شرکتهایی که دارای یک سال بد هستند، ممکن است یک مبلغ کلان غیر معمول هزینه را در سود سال جاری منظور کنند( یعنی یک حسابشویی بزرگ) تا از رونق سود در سالهای آینده اطمینان یابند. حسابشویی کاملاً معمول است، به ویژه وقتی که مدیریت ارشد تغییر کند، تا ترازنامه تمیز شود و یک شروع تازه را ارائه دهد.
انگیزه های مقرراتی
انگیزه های مقرراتی برای مدیریت سود زمانی به وجود می آید که تصور میشود سود گزارش شده بر اقدامات مقررات گذاران و مسئولان دولتی اثر میگذارد. از طریق مدیریت نتایج عملیات، مدیران می توانند بر اقدامات مقررات گذاران و مسئولان دولتی اثر میگذارد . از طریق مدیریت نتیج عملیات ، مدیران می توانند بر اقدامات مقررات گذاران و مسئولان دولتی اثر بگذارند که به موجب آن تحقیق و تفحص سیاسی و اثرات مقررات به حداقل میرسد. برای نمونه، بحث در مورد اصلاح خدمات درمانی طی دو سال اول دولت کلینتون بر قیمت داروهای تجویزی متمرکز بود. در پشتیبانی از درخواست آنها برای مقررات دولتی، رهبران سیاسی خواستار توجه به سودهای کثیف شرکتهای دارویی شدند. در پاسخ به این بازرسی دقیق، مدیران شرکتهای دارویی آشکارا از اختیارات حسابداری خود استفاده کردند تا طی دوره بحث خدمات درمانی ، سود را کاهش دهند. به طور مشابه ، شواهدی وجود دارد مبنی بر ینکه مدیران شرکتهای نفتی طی بحران 1990 خلیج فارس سود را کاهش دادند تا تحقیق و تفحص سیاسی را منحرف کنند. وزارت دادگستری و کمیسیون تجارت فدرال امریکا از سود حسابداری به عنوان مدرکی در پیگیری موارد ضدتراست استفاده میکنند. هزینه متهم شدن به یک ضدتراست نامطلوب ممکن است بسیار بالا باشد و یک انگیزه ناگریز برای مدیریت سود ایجاد کند. تعجبی ندارد که بعضی شرکتهای تحت تحقیق ضد تراست روند سود را نزولی گزارش میکنند تا شواهد علیه خود را تضعیف نمایند. به طور مشابه ، کمیسیون بین الملل امریکا سود حسابداری را به عنوان مدرکی در ارزیابی درخواست محدودیت واردات به کار میبرد( مثل افزایش تعرفه، محدودیت سهمیه واردات) شرکتهایی که از حمایت در مقابل واردات برخوردار می شوند، مزایای مالی به دست می آورند . شرکتهایی که به دنبال محدودیتهای وارداتی هستند اغلب طی تحقیقات در مورد وارداتی هستند اغلب طی تحقیقات در مورد واردات ، سود کم را نشان می دهند تا زیان به وجود آمده از طریق رقابت خارجی را بزرگ نشان دهند احتمال مقررات گذاری مطلوب را بالا ببرند. مقررات گذاران بانکی از ارقام حسابداری برای تعیین رعایت نسبتهای کفایت سرمایه استفاده می کنند. بانکهایی که نزدیک به حداقل های مقرراتی هستند، برای اجتناب از رعایت نشدن و هزینه افزایش مقررات دارای انگیزه میباشند. بعضی از بانکهایی که نزدیک به حداقل نسبتهای کایت سرمایه هستند، انواع فعالیتهای حسابداری طراحی شده را تقبل می کنند تا از نقض مقررات اجتناب ورزند.
روشهای مدیریت سود
سیستم حسابداری تعهدی مدیران را ملزم به قضاوتهای حسابداری متعددی می سازد که دارای اثر عمیقی روی سود گزارش شده هستند. نمونه های قضاوتهای اختیاری حسابداری که می تواند به طور نامحسوس سود را رفته رفته در یک جهت تغییر دهد، شامل موارد زیر است:
موضوع : مقالات