ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
صرفه جویی در زمان و هزینه با ثبت شرکت ارشیا
آسيب شناسي چشم و اعصاب در حرفه حسابداري
حسابدار قلم بر چشم و نيشتر بر اعصاب خود ميزند، تا بخوبي انجام وظيفه نمايد، اگر ابزار كار مناسب در اختيار اين قشر امين و زحمتكش قرار نگيرد، كلمه حسابدار بشكلي ديگر جلوهگر شده و حساب به مثابه طناب دار بر گردن حساب = دار مي افتد و مانند خوره وجودش را ميخورد.
داود نورعلي
مقدمه
بيش از چهارصد سال پيش، در جاده ابريشم، در دل كوير كه تا شعاع چندصد كيلومتر، هيچ آبادي و دهكدهاي وجود نداشت، كاروانسراهايي احداث گرديده بود كه قسمتي از ديوارهاي آن با كاشيهايي برنگ آبي آسماني و فيروزهاي تزيين شده بود تا مسافران خسته از راه و درمانده از گرما و سرما، با ديدن آنها آرامش پيدا كنند و خستگي راه را از تن بزدايند1.
اينك در ابتداي قرن بيست و يكم ميلادي، كه جوامع مترقي بسرعت در حال توسعه و پيشرفتند و هر روز در پي يافتن امكانات جديد جهت رفاه حال افراد بويژه كارگران و كارمندان خود هستند، و همواره سعي و تلاش مينمايند تا از راهها و طرق گوناگون، از آسيبپذيري جسماني افراد حرفهاي آنان جلوگيري نمايند. زماني كه جوامع پيشرفته اينگونه مسائل، يعني تاثير رنگها، فرمها، … و كلاً ابزارهاي مورد استفاده كاركنان بر چشم و اعصاب آنها را سالها پيش حل و فصل كردند و اكنون در فكر استفاده از امكانات جديد از جمله تاثير بو و اسانس معطر در كاريي و نشاط كاركنان هستند، آيا منطقي و قابل قبول است ما نسبت باين موضوع مهم و حساس يعني آسيبشناسي چشم افراد حرفهاي بي تفاوت باشيم و از قافله تمدن و پيشرفت عقب بمانيم؟ دفاتر روزنامه، كل و معين موجود در بازار گواهي بر اين ادعاست. اگر باين دفاتر نظري بيفكنيم و نحوه خط كشي، ستون بندي، رنگ و ضخامت خطوط آنها، بويژه اختصاص خانههايي به عرض سه ميليمتر براي نوشتن هم رقم را مورد توجه قرار دهيم، در مييابيم به علت عدم وجود سيستم نظارتي پويا و سامانمند در تهيه و چاپ آنها، كم نيستند كساني كه در فرايند استفاده مداوم و طولاني از اينگونه دفاتر كه بخشي از ابزار كار حسابداران محسوب ميشوند، آسيبهاي جدي و غير قابل جبران ديدهاند، كه اين مورد فقط بخش كوچكي از نابسامانيهاست، زيرا مشكل عمده و اساسي به ابزارها و فرمهاي مورد استفاده حسابداران مربوط ميشود. كه در اين مقاله مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار خواهند گرفت.
در اين مقاله كه حاصل بررسي و تلاش مداوم و مستمر نگارنده است سعي شده، آسيبهاي اين حرفه در ايران كه اكثراً به چشم و اعصاب وارد ميشوند شناسايي و در حد توان راهكارهاي موثر و مفيدي جهت جلوگيري از آسيبپذيري چشم حسابداران كه به جرات ميتوان گفت كار آنها در رده كارهاي سخت و زيانآور است، ارائه گردد.
آسيبشناسي چشم و اعصاب در حرفه حسابداري: آسيبهاي حرفهاي كه متوجه كاركنان است و سلامتي آنان را تهديد ميكند و طبعاً حسابداران را نيز شامل ميشود، به دو دسته تقسيم ميشوند.
دسته اول، آسيبهاي مخصوص افراد حرفهاي است، كه اجتناب از آنها ممكن نيست و خواه ناخواه بر اثر كار مداوم و طولاني متوجه كاركنان خواهد شد، اينگونه آسيبها در مبحث مديريت توليد جايگاه اساسي دارند، و از حوصله اين مقاله خارج است.
دسته دوم، آسيبهايي است كه بدليل كار با ابزار نامناسب پديد ميآيند، اينگونه ابزار در حسابداري عبارتند از دفاتر، فرمها، كدنامهها، و نظاير آنها كه در اين مقاله مورد نظر هستند. اينجانب به تجربه دريافتهام كه ابزارهاي حسابداري مورد استفاده در ايران، نقش مهم، حساس و تعيين كنندهاي در آسيبرساني به حسابداران ايفا ميكنند، از اين رو در اين نوشتار نقاط و موارد آسيبرسان شناسايي و معرفي ميشود، و سپس راهكار مبارزه با آنها در چند بخش به شرح ذيل ارائه ميگردد.
ساختمان چشم و طرز كار آن
همانگونه كه قبلاً اشاره شد، در حرفه حسابداري، چشم و به تبع آن اعصاب، از آسيبپذيرترين اعضاء در بدن انسان هستند. از اين رو براي شناخت آسيبهايي كه آنها را تهديد ميكند لازم است بصورت خلاصه به ساختمان چشم و طرز كار آن نظري بيفكنيم.
ساختمان چشم
چشم يا اندام بينايي كه شباهت زيادي به دوربين عكاسي دارد از قسمتهاي مختلف شامل قرنيه، مردمك، عنبيه، عدسي، شبكيه، اعصاب و ماهيچهها تشكيل شده است. عدسي چشم يك عدسي محدب است كه پرتوهاي نور را به يكديگر نزديك ميكند، پس از شكست نور در قرنيه، عدسي چشم تصویری حقيقي، وارونه و كوچكتر روي شبكيه تشكيل ميدهد، و بوسيله اعصاب بينايي به مغز منتقل ميشود، و پس از فعل و انفعالاتي اجسام بصورت واضح و واقعي ديده ميشوند.
عنبيه قسمت رنگين چشم است كه حفرهاي دايرهاي شكل بنام مردمك در وسط دارد، عنبيه با تغيير اندازه مردمك مقدار نوري را كه به شبكيه ميرسد تنظيم ميكند، هنگامي كه به يك شي روشن نگاه ميكنيم، عنبيه مردمك را كوچكتر ميكند و مقدار نوري را كه وارد چشم ميشود كاهش ميدهد.
تصويري كه روي شبكيه تشكيل ميشود اثري بر جاي ميگذارد كه در حدود يك پانزدهم ثانيه طول ميكشد، اين دوام ديد باعث ميشود كه تصويرهاي تلويزيون و سينما پيوسته به نظر برسند زيرا در فاصله بين دو عكس، تاثير عكس قبلي از بين نرفته است.
تطابق – عدسي چشم به وسيله يك دسته تارهاي آويزي نگه داشته ميشود، اين تارها به يك ماهيچه بنام ماهيچه مژگاني متصل شدهاند، اين ماهيچه ميتواند ضخامت عدسي را تغيير دهد. هنگامي كه ماهيچه مژگاني در حال استراحت است، عدسي بزرگترين فاصله كانوني خود را دارد و تصوير شي دور را روي شبكيه مياندازد، براي ديدن شي نزديك، ماهيچه مژگاني منقبض شده و ضخامت عدسي را زياد ميكند، در نتيجه فاصله كانوني عدسي كمتر ميشود، بطوري كه تصوير اين شي روي شبكيه تشكيل ميشود، تغيير فاصله كانوني عدسي چشم براي ايجاد تصويرهاي واضح از اشيا دور يا نزديك روي شبكيه را تطابق ميگويند، در ادامه ملاحظه خواهيد فرمود كه تطابق، چه نقش مهم و حساسي در آسيبپذيري چشم دارد.
يك چشم سالم فاصلهها را از حدود 25 سانتي متر تا فاصلههاي بسيار زياد ميتواند تطابق كند. در افراد جوان اين فاصله از 25 سانتي متر نزديكتر است كه با افزايش سن دورتر ميشود، تطابق هم، با افزايش سن محدود و محدودتر ميشود. كمترين فاصله ديد چشم، نزديكترين مكاني است كه اگر شي در آنجا باشد چشم ميتواند آن را واضح ببيند، بدون آنكه فشار زيادي بر چشم وارد شود. بيشترين فاصله ديد چشم، دورترين مكاني است كه اگر شي در آنجا باشد چشم بدون تطابق ميتواند آنرا واضح ببيند.
چرا و چگونه ميبينيم – نور به اجسام ميتابد، منعكس ميشود و به چشم برخورد ميكند، در چشم همانگونه كه در بالا اشاره شد اعصاب بينايي تحريك ميشوند و پيامهاي دريافتي را به مغز منتقل ميكنند، در نتيجه آن جسم درك و ديده ميشود.
چرا و چگونه رنگي ميبينيم – طيف نور از رنگهاي مختلف، از ماوراي بنفش تا مادون قرمز، تشكيل شده است. نور وقتي به اجسام ميتابد، بسته به ساختمان اجسام، بعضي رنگها جذب و بعضي منعكس ميشود، در نتيجه اجسام به رنگ نورهايي كه منعكس ميكنند ديده ميشوند، اگر جسمي تمام رنگهاي طيف نوري را كه به آن ميتابد منعكس نمايد، آن جسم سفيد، و بر عكس اگر تمام رنگها را جذب نمايد و هيچ رنگي را منعكس ننمايد سياه ديده ميشود، بنابراين وقتي ما يك گل را قرمز ميبينيم به اين دليل است كه تمام رنگهاي طيف نور را به استثناي رنگ قرمز جذب ميكند و فقط رنگ قرمز را منعكس مينمايد.
اثر رنگها بر چشم و اعصاب – چشم و اعصاب ارتباط مستقيم و تنگاتنگ دارند، ديدن مناظر زيبا باعث نشاط و شادماني و برعكس نگاه بر زشتي و پلشتي سبب ناراحتي ميشود. اين چنين است اثر رنگها بر چشم و به تبع آن اعصاب. به عبارت ديگر رنگها اثرات مختلفي بر چشم و اعصاب باقي ميگذارند. رنگ قرمز بيشترين اثر را ميگذارد و بيشتر از ساير رنگها اعصاب بينايي و نقطه ديد را تحريك ميكند و اثر رنگ سبز بر چشم و اعصاب كمتر از ساير رنگهاست. در اين زمينه، طبيعت برترين معلم است، زيرا به بهترين صورت ممكن جنگل، دريا، آسمان و... را رنگ آميزي كرده است. خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد. وجود گلهاي قرمز، زرد و... در ميان چمنزار سبز، شكوهي وصف ناپذير را بوجود ميآورند، رنگ آبي در آسمان با ستارههاي منور خود را ميآرايد و وقتي در افق با دريايي آبي ديدار ميكند، ماه نظارهگر اين ديدار و اين همه زيبايي است. گل قرمز كه بيشترين اثر را بر چشم ميگذارد، در ميان چمنزار سبز كه كمتر از ساير رنگها نقطه ديد را تحريك ميكند از هنرنماييها و معجزات طبيعت و معمار بزرگ آنست. اثر رنگها بر چشم، بسته به موقعيت و شرايط ممكن است مثبت يا منفي باشد. به عنوان مثال رنگ قرمز ممكن است مانند گل در چمنزار، موجب شادماني، و مانند خون و چراغ راهنمايي و رانندگي باعث هشدار گردد.
بصورت كلي ميتوان گفت: رنگ قرمز حالتهاي خطر، هشدار، خارج شدن از آرامش، ايجاد هيجان، تحريك زياد نقطه ديد و اعصاب بينايي، جمع كردن حواس جهت مقابله با يك واقعه يا رويداد خاص، معطوف داشتن حواس به يك نقطه يا موضوع خاص و بي خبر شدن از بقيه موارد را ايجاد ميكند. به اين دليل، اولين رنگي را كه نوزاد ميتواند ببيند رنگ قرمز است. افزون بر آن، پزشكان به افرادي كه اعصابشان خراب است توصيه ميكنند در محيط كار و زندگي از رنگ قرمز كمتر استفاده كنند. اثرات رنگ زرد بر چشم و اعصاب كمي ملايمتر از رنگ قرمز است. اما رنگهاي سبز و آبي روشن موجب ايجاد آرامش، آسودگي خيال و عدم خستگي چشم ميشوند. انسان ميتواند بدون ناراحتي و خستگي چشم، ساعتها رنگهاي سبز و آبي روشن را مشاهده كند. به همين دليل است كه، لباس جراحان، و تمام لوازم اطاق عمل، از جمله رنگ درب و پنجره و حتي پارچهاي كه لوازم اطاق عمل را در آن ميپيچند به رنگ سبز است، زيرا چشم جراح را كه مجبور است ساعتها به يك نقطه چشم بدوزد خسته نميكند. افزون بر آن به دكتر جراح و ساير كاركنان اطاق عمل، حتي مريض قبل از بيهوشي آرامش ميبخشد.
بررسي عوامل آسيب رسان به چشم و اعصاب در حرفه حسابداري
براي انجام هر كار خوب، ابزار خوب و مناسب آن كار لازم است. به عنوان مثال يك متخصص قوي، مجرب و كاردان نميتواند با يك پيچ گوشتي خراب كه لبه آن پريده است پيچي محكم را باز نمايد، اما شخصي ضعيف، غير متخصص و بي تجربه ميتواند با يك پيچ گوشتي خوب و سالم همان پيچ را باز كند. در مورد حرفه حسابداري هم با كمي تفاوت اين امر صادق است، يعني يك حسابدار زماني ميتواند كار خوب و بي نقص انجام دهد. كه ابزار مناسب كار در اختيارش باشد. اين ابزار عبارتند از سيستمي خوب و پويا مبتني بر اجراي مناسب و پيشرفته كه در آنها از تمامي امكانات از جمله رنگها استفاده بهينه شده باشد.
فرمها از جمله ابزار مورد استفاده در حسابداري هستند، همانگونه كه در بالا اشاره شد، رنگها اثرات مثبت و منفي بر چشم و اعصاب ميگذارند. اگر از آنها استفاده بهينه و مطلوب نشود، علاوه بر كاهش كارايي، و بهرهوري كاركنان، لطمه جدي به چشم و اعصاب آنان وارد ميشود، و در دراز مدت، سبب از كار افتادگي زود هنگامشان خواهد شد، بنابراين هنگام تهيه فرمهاي مورد استفاده ميبايست، با تيزبيني، درايت و ژرف نگري، آنها را بگونهاي تهيه و تنظيم نمود كه كمترين زيان و بيشترين بهرهوري را براي حسابداران داشته باشند. به همين منظور در طراحي هر فرم ميبايست براي چهار عنصر اصلي آن يعني زمينه، خط كشي، متن يا نوشته اصلي و علامتهاي خاص مواردي به شرح ذيل رعايت شود.
اولين عنصر هر فرم زمينه است كه ميبايست كمترين اثر را بر چشم بگذارد، و خود تحت الشعاع عناصر ديگر قرار بگيرد. پس لازم است براي زمينه، حتماً كاغذ سفيد مورد استفاده قرار گيرد و هرگز نبايد از كاغذهاي رنگي حتي سبز و آبي روشن استفاده كرد. اگر ضرورت ايجاب مينمايد، فرمي چند نسخهاي باشد و هر نسخهاي به يك رنگ، بهتر است رنگ خط كشي نسخهها تغيير كند نه رنگ كاغذ.
عامل دوم خط كشي و ستون بندي فرمهاست، كه ميبايست فقط رنگ زمينه را تحت الشعاع خود قرار دهد و خود تحت تاثير دو عنصر ديگر يعني نوشته اصلي و علامتهاي خاص باشد. از اينرو بهتر است براي خط كشي و ستون بندي از رنگهاي روشن و شاد استفاده نمود، بهترين رنگها براي خط كشي و ستون بندي، سبز روشن و آبي روشن هستند، زيرا آرامش بخشند و چشم را خسته نميكنند. از آن گذشته مطالب اصلي مندرج در فرم يا سند را تحت الشعاع قرار نميدهند. افزون بر اينها استفاده از فرم و سند را سهل و آسان ميكنند. و در نهايت اثرات مخرب بر چشم و اعصاب ندارند. پس هرگز نبايد براي خط كشي چاپي فرمها و دفاتر از رنگهاي تيره و تند و غم انگيز، يا زيانبخش بويژه قرمز يا زرد استفاده نمود. خط كشي فرمها و دفاتر به رنگ سياه علاوه بر اينكه ممكن است بر چشم و اعصاب تاثير منفي گذارد، دقت را نيز ممكن است كم كند.
موضوع مهم ديگر در مورد خط كشي و ستون بندي فرمها و دفاتر، نوع و ضخامت خطوط آنهاست، كه اگر به نحو مطلوب نباشند، آنها را زيانبار ميسازند. پس لازم است در اين زمينه نيز مواردي به شرح ذيل رعايت شود.
در بيشتر فرمها و دفاتر حسابداري معمولاً سه نوع خط وجود دارد:
الف) خطوط ضخيم و پررنگ كه براي كادر و تقسيمبنديهاي كلي استفاده ميشوند،
ب) خطوط متوسط كه براي تقسيمبنديهاي معمولي مورد استفاده قرار ميگيرند، و
ج) خطوط بسيار نازك و بسيار كم رنگ كه براي سطرهاي افقي و هم چنين تقسيمبندي سه رقم، سه رقم اعداد استفاده ميشوند.
عامل سوم، متن يا نوشته اصلي فرم، دفتر يا سند حسابداري است كه ميبايست بر هر دو عنصر قبلي يعني زمينه و خط كشي تاثير بگذارد و از عنصر چهارم تاثير بپذيرد. بهترين رنگ براي اين عنصر رنگ آبي است، اگر براي متن يا نوشته از رنگ سياه استفاده شود، مانعي ندارد اما همانگونه كه قبلاً اشاره شد رنگ ابي بهترين رنگ است، زيرا تاثير آن بر چشم بمراتب بهتر از رنگ سياه و برخي رنگهاي ديگر است.
و سرانجام عامل چهارم، علامتهاي خاص است، كه فقط در اين مورد ميتوان از رنگ قرمز استفاده كرد، زيرا اگر بخواهيم در يك نامه يا سند زير مطلب مهمي خط بكشيم بهتر است رنگ اين خط قرمز باشد، زيرا بيشترين اثر را بر چشم ميگذارد و تنها با يك نظر در ذهن باقي ميماند.
حال مجسم نماييد رنگ كاغذ مورد استفاده براي يك فرم، دفتر، سند، نامه يا گزارش قرمز باشد.3 در اين صورت از همان ابتدا رنگ كاغذ بيشترين اثر را بر چشم ميگذارد و بدليل اينكه چشم دائماً در معرض تحريك شديد است، بر دقت اثر ميگذارد و شخص ناگزير است براي كار با آن بيشترين دقت را به كار ببرد، زيرا بجاي آنكه متن يا نوشته اصلي بيشترين اثر را بر چشم بگذارد و انسان بدون دقت زياد بتواند مطالب آن را بخواند، بيشترين اثر را رنگ زمينه بر چشم ميگذارد و نوشته و هم چنين خط كشي و ستون بندي را تحت الشعاع قرار ميدهد، از اين رو حسابدار ناچار است براي استفاده از آنها بيش از حد لازم دقت نمايد و در اثر استفاده مداوم و طولاني از اينگونه فرمها، اين امر براي او عادت ميشود، يعني نميتواند با يك نگاه مطالب را به ذهن منتقل نمايد و عادت ميكند كه دقت بيش از حد لازم به عمل آورد. در اين صورت ممكن است رفته رفته بر اثر مرور زمان شخص كند ذهن و ديرفهم شود، يعني مطالب و نوشتهها را ديرتر ميفهمد. بر عكس اگر فرم و خط كشي مناسب باشد و حسابدار بتواند با يك نظر مطالب را به ذهن خود منتقل نمايد، اين امر نيز براي او عادت خواهد شد و به مرور زمان، عادت ميكند كه با هزينه كمتري از نظر دقت، مطالب را به مغز منتقل نمايد در اينصورت تيزهوش و سريع الانتقال ميشود. اينگونه مسايل مهم است و نميتوان آنها را ناديده گرفت، هر چند سطحي و پيش پا افتاده بنظر برسند.
اختصاص كادري به عرض سه ميليمتر براي نوشتن هر رقم – مطلب ديگر كه در فرمها، دفاتر و اسناد حسابداري بسيار حائز اهميت است، اختصاص كادر يا خانههايي به عرض سه ميليمتر براي نوشتن هر رقم است. دردا كه تقريباً تمام دفاتر روزنامه، كل و معين موجود در بازار و اكثر قريب به اتفاق فرمها، برگهها و اسناد مورد استفاده حسابداران به اين شيوه خط كشي شدهاند، كه بدليل اهميت بسيار در آسيب رساني به حسابداران اين موضوع به صورت جداگانه در اين بخش مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار خواهد گرفت. براي روشن شدن مطلب ابتدا به مثالهاي ذيل توجه فرماييد:
مثال اول: در مورد نخ كردن سوزن سالم ترين چشمها پس از چند بار تلاش خسته ميشوند و از آنها اشك سرازير ميشود. بويژه اگر نخ قرمز باشد، در اينصورت خستگي و آسيب مضاعف خواهد شد.
مثال دوم: مطالعه كتاب، روزنامه و ... با خط ريز به مراتب بيشتر از مطالعه با خط درشت چشم را خسته ميكند و به آن آسيب ميرساند.
موضوع : مقالات