ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
آشنائی با مکتب نهادگرائي[1]
چكيده: با توجه به اهميت مکتب نهادگرائي در ميان مکاتب فعال اقتصاد کنوني و نوع نگرش و بينشي که اين مکتب به پديدههاي اقتصادي دارد، آشنائي با ادبيات نهادگرائي، ميتواند براي دانش پژوهان رشته اقتصاد، بسيار آموزنده باشد. اين مکتب با داشتن روششناسي تجربي و توسل به پژوهشهاي تجربي و استقرائي بجاي نگرش تحليلي و انتزاعي و با بررسي پديدههاي اقتصادي در چارچوب رويکرد تکاملي و داشتن مشي عمل گرايانه، سعي در تحليل نهادها به عنوان بستر و قالب انجام فعاليتهاي اقتصادي دارد. نوع نگاه متفاوت و جالب توجه اين مکتب به دولت، بنگاه اقتصادي، قوانين و مقررات، توسعه اقتصادي و ...، باعث گرديده است تحليلهاي اين مکتب، تمايز و تفاوت قابل ملاحظهاي نسبت به ساير گفتمانهاي رايج اقتصادي داشته باشد. جداي از اين، بين رشتهاي بودن اين مکتب و استفاده آزادانه آن از يافتههاي ساير علوم، خصوصاً حقوق، جامعهشناسي، مديريت و علومسياسي، سرآغازي براي حذف مرزهاي رشتههاي علوم انساني و رسيدن به نوعي جامعنگري در علوم انساني ميباشد. در اين جستار، ابتدا با بررسي مفهوم نهاد از تعاريف نهادگرايان جديد و قديم و معرفي نهادگرائي جديد و قديم و اصول تفکر نهادگرائي، به معرفي روششناسي نهادگرا و همچنين روش تحليلي اقتصاد و حقوق پرداخته خواهد شد و سرانجام به بيان نگرش اين مکتب به مفاهيم مهم اقتصادي مثل دولت، بنگاه اقتصادي، توسعه و مقررات و... پرداخته خواهد شد.
كليدواژهها: نهادگرائي ـ اقتصاد و حقوق ـ دولت ـ توسعه ـ بنگاه اقتصادي ـ روششناسي نهادگرا.
مقدمه
آشنائي با مکتب نهادگرائي به عنوان يکي از مکاتب مطرح و جديد در ادبيات اقتصادي، با توجه به نگاه متفاوت آن به اقتصاد و مفاهيم اقتصادي، ميتواند بسيار مفيد و آموزنده باشد. در خصوص اهميت اين مکتب، همين مقدار کافي است که بگوييم، آمريکائيها، آغاز تفکرات اساسي اقتصادي خود را به انديشههاي نهادگرايانه پيوند ميزنند. اين نگرش که از دهههاي پاياني قرن نوزدهم در آمريکا تولد يافت، پس از طي چندين دهه فترت، با تجديد ساختار دوباره و با ادبيات جديد ولي با استفاده از همان ايده اوليه، توانسته است جايگاه خوبي در ادبيات اقتصادي معاصر پيدا نموده و همچنين بر فضاي علمي بسياري از جوامع علمي و آکادميک حاکم گردد و جوايز نوبل متعددي را براي طرفدارانش به ارمغان بياورد. نهادگرائي، به خصوص نهادگرائي جديد، با روششناسي استقراءگرايانه و مشي تجربي و واقعگرايانه و با نگاه بين رشتهاي خصوصا اقتصاد و حقوق، سعي دارد پديدههاي اقتصادي را در قالب نهادها و عملکرد نهادي مورد بررسي قرار دهد. از ديگر ويژگيهاي برجسته اين مکتب جديد، توانائي انطباق و هماهنگي آن با ساير نگرشهاي مرسوم در علم اقتصاد، خصوصاً مکتب نئوکلاسيک و در جهت توضيح دهندگي بهتر پديدههاي اقتصادي ميباشد. در اين جستار، ابتدا با بررسي مفهوم نهاد از تعاريف نهادگرايان جديد و قديم و معرفي نهادگرائي جديد و قديم و اصول تفکر نهادگرائي، به معرفي روششناسي نهادگرا و همچنين روش تحليلي اقتصاد و حقوق پرداخته خواهد شد. پس از اين، به بيان نگرش اين مکتب به مفاهيم مهم اقتصادي مثل دولت، بنگاه اقتصادي، توسعه و مقررات و... ميپردازيم و نوع برخورد اين مکتب با پديدههاي مختلف اقتصادي بيان ميگردد و سرانجام به جمعبندي مقاله پرداخته ميشود.
1 - تعريف نهاد مطابق رويكرد نهادگرائي
در معرفي و شناخت نهاد، تعريف يكسان و اجماعي كه مورد توافق همه دانشمندان نهادگرا باشد، وجود ندارد و هر كس مطابق تفكر و سليقه خود به تعريف جداگانهاي از نهاد پرداخته است. به عنوان مثال كامونز نهاد را "هر گونه عمل دسته جمعي كه اعمال فردي را كنترل ميكند" مينامند (Steven G. Modema, pp. 418-453). دون پورت نهاد را به معناي "هرگونه تفكر پذيرفته شده يا عرف متداول جامعه و يا نوع تفكر مقبول و يا عادات [براي انجام امور]" بيان مينمايد (Steven G. Modema, pp. 418-453) . در ديگر تعاريف، نهاد " نظام سازمان يافته روابط اجتماعي است كه متضمن ارزشها و رويههاي عمومي معين است و نيازهاي معيني از جامعه را برآورده ميسازد" و يا "فرايندهايي است كه صورتهاي رسمي يا غيررسمي رفتار كارگزاران اقتصادي را شكل ميدهند و بر انديشهها و برنامههاي آنان تأثير ميگذارند" ذكر گرديده است (J. Campbell, 1997; p. self, 1993). داگلاس نورث از نهادگرايان برجسته و برنده جايزه نوبل، نهاد را اين گونه معرفي مينمايد: "نهادها قوانین بازي در جامعهاند يا به عبارتی سنجيدهتر قيودي هستند وضع شده از جانب نوع بشر كه روابط متقابل انسانها با يكديگر را شکل ميدهند [راهنمای كنش متقابل انسانها] و سبب نظاممند شدن انگيزههاي نهفته در مبادلات بشري ميگردند". بنابراين نهادها با ارائه ساختارهايي براي زندگی روزمره، عدم اطمينان را كاهش داده و تعيين كننده عملكرد اقتصادها در بلند مدت ميباشند (داگلاس سي نورث، 1377، صص 19-21).بنابراین نهادها ساختاری را فراهم ميآورند تا ابناء بشر در طي زمان و به كمك آنها نظم آفريده و تلاش نمايند تا بيثباتي در معاملات خود را كاهش دهند. پس از معرفي مفهوم نهاد در ادبيات نهادگرائي به بيان نهادگرائي قديم و جديد ميپردازيم.
2 - نهادگرائي و قرائتهاي قديم وجديد آن
همانطور كه بيان گرديد، نهادگرائي نوعي تجزيه و تحليل اقتصادي است كه نقش نهادهاي مختلف را در تبيين وقايع اقتصادي مورد تأكيد قرار ميدهد.مكتب نهادگرائي كه از ايالات متحده نشأت گرفته و هم اكنون هم تا حد زيادي در آنجا متمركز است و به نوعي تفكر آمريكايي به حساب ميآيد و آمريكاييها آغاز تفكرات اساسي اقتصادي در كشور خود را با نوعي انديشه نهادگرايانه پيوند ميزنند (يدالله دادگر، 1383، صص 35-36). اگر چه نهادگرائي اوليه در انتقاد به رويكرد فائق اقتصادي ظهور نمود و نهادگرايان اوليه از منتقدان جدي نئوكلاسيكها به حساب ميآمدند، اما نهادگرائي جديد تا حد زيادي نظريههاي خود را محدود به اجرايي و عملياتي شدن نموده و جنبه عمل گرايانهتري در تحليلهاي اقتصادي داشته و با مکتب نئوکلاسيک سازگارتر است.
اگر بخواهيم مكتب نهادگرائي را آنطور كه هست بشناسيم، بايستي شرايط ظهور و بروز اين مكتب (يعني زمان بين جنگهاي داخلي ايالات متحده تا جنگ جهاني اول) را مورد بررسي قرار دهيم. در اين زمان، شرايط زندگي نيروي كار در نتيجه كاركرد نامطلوب اقتصاد سرمايهداري وخيم بوده و فاصله فقير و غني و اختلافهاي درآمدي کاملا مشهود بوده است. ربا خواري و رانت جويي توسط دلالان مرسوم بوده و امنيت شغلي كارگران نامناسب گزارش شده است و شرايط اقتصادي به گونهاي بوده كه دولت براي سركوبي كارگران ناراضي از ارتش استفاده مينمود. در كنار اين مشكلات، ايجاد بنگاههاي بزرگ و انحصاري روز به روز وسيعتر ميگرديد (يدالله دادگر، 1383، صص 424-426). اوضاع مذكور، نگرش بسياري از اقتصاددانان را نسبت به كارايي تفكر اقتصادي نئوكلاسيك و نهاييگرايي نااميد ساخت. ظهور رويكرد نهادگرائي توسط اقتصاددانان جوان آمريكايي، در واقع انقلاب و طغياني بود عليه رويكرد نصگرايي كه با نگرش قياسي و استنتاجي خود مشغول بسط و تبليغ نگرش نئوكلاسيك در اقتصاد بود (Steven G. Modema, pp. 418-453).
به اعتقاد نهادگرايان، رويكرد نئوكلاسيك رفتار انسانها را در مدلهاي مرسوم خود بسيار ساده انگارانه در نظر گرفته است، درحالي كه در عالم واقع، انگيزههاي كنشگران اقتصادي بسيار پيچيدهتر و رجحانهايشان درونيتر از آن است كه در مدلهاي انتزاعي نئوكلاسيك فرض شود. به اعتقاد نهادگرايان، مدلهاي مکتب نئوکلاسيک داراي الگوهاي فرض شده است که در صورت تحقق کامل آنها، مکتب نئوکلاسيک به شکل کاملي توضيح دهنده رفتارهاي اقتصادي خواهد بود، ولي به عنوان مثال، در جامعهاي که هزينههاي مختلف مبادلاتي وجود دارد، نهادها اهميت يافته و بايستي آنها در تحليلهاي اقتصادي وارد نمود. البته بايستي خاطر نشان نمود رويكرد نهادگرائي هيچ گاه معتقد به براندازي و حذف مكتب نئوكلاسيك نبوده و فقط آن را در تحليل مسايل اقتصادي ناكافي ميداند (داگلاس سي نورث،1377، صص 32-37، صص 50-70؛ Steven G. Modema, pp. 418-453).
مکتب نهادگرائي، حوزه بررسي خود را بسيار فراتر از اقتصاد مرسوم در نظر گرفته و اقتصاد را تنها شامل بازار نميداند، بلكه بازار را نوعي نهاد تعريف ميكند كه خود متشكل از تعدادي نهادهاي فرعي است و با ساير مجموعههاي نهادي مثل فرهنگ، دولت، مقررات و ايدئولوژي و... ارتباط دارد. اصل اساسي تفكر نهادگرائي بر اين حقيقت استوار است كه بازار به تنهائي تضمين كننده توزيع و تخصيص بهينه منابع نمي باشد بلكه اين ساختار سازمان نهادي و قدرت در جامعه است كه تخصيص منابع را صورت ميدهد و يا بجاي اينكه قيمت و توزيع كالاها و خدمات را تابعي از نظام عرضه و تقاضا در يك بازار مفهومي صرف بداند، نظام عرضه و تقاضا را تابعي از ساختار قدرت، ثروت و نهادها ميداند.
بنابراين اقتصاد نهادي يك نظريه تحول اجتماعي يا كنترل اجتماعي است. نوعي جهتگيري فعال به سمت نهادهاي اجتماعي از طريق تمركز بر تأثير نهادها بر عملكرد اقتصادي و فرايندهاي تحول نهادي و يا به عبارت ديگر نوعي تمركز بر شكلگيري و كاركرد نهادها به عنوان علت و پيامد ساختار قدرت و رفتار اجتماعي شده افراد و گروهها و به عنوان شيوهاي است كه اقتصادها از طريق آن سازماندهي شده و كنترل ميشوند. اين نگرش به تقليد از مکتب سلف خود، يعني مكتب تاريخي آلمان معتقد است، واقعيتهاي اقتصادي ميبايد در لواي تاريخ آنها و از طريق روشهاي عملگرايانهاي همچون توصيف آماري، شيوه استقرايي و [در قالب يک کل منتظم] مورد مطالعه قرار بگيرند (محمد حسين تمدن جهرمي، 1383).
تعاريف و مطالبي كه تا اينجا بيان گرديد، بيشتر منعكس كننده نظريههاي نهادگريان قديمي ميباشد. نكتهاي كه حتي در تعاريف فوق هم مشهود است، كلي بودن و منتظم نبودن تعاريف نهادگرائي قديمي است كه هر خوانندهاي را بدون اينكه به هدف خاصي هدايت نمايد، درگير جملات كلي و متشتت مينمايد. اين اشكال، باعث گرديد، نهادگرائي جديد، با پيگيري همان ايده اوليه، يعني بررسي نقش نهادها در اقتصاد، ولي با تعاريف محدودتر و عملياتي تر در الگوهاي اقتصادي و در قالبهاي نزديك به نئوكلاسيك، تجديد ساختار نمايد (Peter Clein, 2000). اين نگرش تا آنجا پيش ميرود كه داگلاس نورث در مذمت نهادگرايان اوليه بيان ميدارد: "آنها ضد نظريه بودند." نهادگريان قديمي چيزي ندارند جز مشتي از مشاهدات كه اين مشاهدات يا بايستي با يك نظريه سازماندهي شود و يا بايد نصيب آتش گردد (علي نصيري اقدم،1384). نهادگرائي جديد با تاكيد محدودتر و ضابطهمندتر بر شعار اوليه نهادگرائي، بيشتر به بررسي رابطه حقوق و اقتصاد و بررسي نظام حقوقي، به عنوان نهادي كه شكل دهنده بستر و نحوه انجام فعاليتهاي اقتصادي است، تاكيد ميورزد. ايشان معتقدند جامعه بوسيله نظامهاي پيچيده حقوقي كه حقوق مالكيت را تعريف و طراحي مينمايد، اداره و كنترل ميشود و بر تخصيص منابع تأثير ميگذارد (Peter Clein, 2000). به طور خلاصه بايستي گفت نهادگرائي جديد، در واقع نوع تكامل يافتهاي از نهادگرائي اوليه است كه به همراه تولد و سنتز رشته جديدي بنام "اقتصاد و حقوق" در دانشگاه شيكاگو عينيت يافته و به نوبه خود به شاخههاي مختلفي تحت عنوان نگرش تكاملي و قراردادطلبانه و... تقسيم شده است (يدالله دادگر، 1383، صص 424-426). اين مکتب در علوم مختلف با تركيب نمودن اقتصاد، حقوق، تئوري سازمان، علوم سياسي، روانشناسي و جامعهشناسي، و در جهت درك نهادهاي سياسي اقتصادي و اجتماعي، توليد طيف وسيعي از نظريهها و عقايد را نموده است، اين مكتب جديد، كاملاً بين رشتهاي عمل نموده و آزادانه در دريافت مطالب از ساير علوم و استفاده از آنها در تئوري پردازيهاي خود استفاده مينمايد (يدالله دادگر، 1383، صص 424-426). ولي در هر حال بايستي تصريح نمود تم و زبان اصلي اين مکتب، اقتصاد است. همانطور كه بيان گرديد، کلي بودن و قرائت پذيري مولفههاي اصلي نهادگرائي، باعث گرديده است تا طيف وسيعي از عقايد و نظريهها در آن جاي گيرد، تا آنجا كه بطور مثال نهادگراي جديد اروپايي اعتقاداتي بسيار نزديک به نئوماركسيستها دارد (يدالله دادگر، 1383، صص 424-426). و نهادگرائي جديد آمريكايي بيشتر متمايل به نئوكلاسيك و در جهت پر كردن خلاهاي نهادي موجود در اقتصاد خرد نئوكلاسيك حركت مينمايد (علي نصيري اقدم، 1384). به عقيده نهادگرايان جديد آمريکايي، نهاد يك كالاي كمياب بوده و مثل ساير كالاها، تحليلهاي خرد اقتصادي در مورد آن مصداق دارد. اين رويكرد نهادگرايانه، بيشتر حساب مدار، بوده و بر نظامهاي حقوقي و همچنين هزينه مبادله تاكيد فراوان دارد (يدالله دادگر، 1384).
در حال حاضر رويكرد نهادگرائي جديد، با سرعت زياد در كشورهاي پيشرفته و بويژه در آمريكا در حال گسترش ميباشد. نهادگرايان جديد، خواهان افزايش حضور مؤثر دولت جهت شكل دهي و حمايت از نهادهاي اجتماعي و اقتصادي ميباشند (Kerkmeester Heico, 1999, pp. 383-395). اگر چه نمي توان تمام تحولات نهادي صورت گرفته در مکاتب مختلف علم اقتصاد متعارف را به نهادگرائي نسبت داد و آن را جايگزين نظام سرمايهداري دانست، ولي ميتوان به صراحت ادعا نمود اين مکتب، تأثيرهاي زيادي را بر ديگر مکاتب اقتصادي داشته و خواهد داشت.
پس از ذكر اين مسائل هم اكنون نوبت به بيان اصول تفكر و عقايد نهادگرايان در مورد پديدههاي اقتصادي ميپردازيم.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید
موضوع : مقالات