بر مبنای این دیدگاه،چیزی به نام شخصیت برای هیچ پدیده ای جز انسانها متصور نیست و ویژگیها و پیامدهای ناشی از شخصیت تنها بری اشخاص طبیعی امکان بروز می یابد.
در نتیجه ، آنچه که به عنوان شخثیت حقوقی شناخته می شود در عالم خارج قابل شناسایی نبوده و تنها فرضی است که قانون گذار بنابر مصالح اجتماعی اقتصادی جامعه به رسمیت شناخته است. بر این اساس، شخصیت حقوقی تنها امتیازی است که دولت برای تسهیل روابط حقوقی و اجتماعی – اقتصادی اعطا نموده و اندیشه ی برابری میان شخص حقیقی و موجود فرضی (شخص حقوقی)، تصوری دور از واقع و گمراه کننده است.
بنابراین، ((اشخاص حقوقی به قدرت تصور و اعتبار، در عالم حقوق خلق شده اند، زیرا دارا شدن حق و تکلیف، لازمه ی وجود طبیعی انسان مادی است و اشخاص حقوقی موجودات طبیعی نیستند.)).1 به موجب این دیدگاه، حق نوعی توانانیی و متضمن داشتن اراده است، و تنها برای اشخاصی که اراده دارند می توان بهره مندی از حق را تصورنمود. لذا، انسانها به عنوان تنها اشخاص دارای شعور امکان صاحب حق تلقی شدن را دارند و اسناد حق به پدیده های بدون اراده،تنها در معنای مجازی منطقی می نماید. در تنیجه، دارندگان واقعی حقوقی و تاکالیف انسانها هستند، چرا که ارادهاصل و حق و تکلیف فرع بر وجود آن به شمار می روند. ایراد وارد بر این نظریه عدم ناسازگاری آن با گسترش مفهوم و کارکرد شخصیت حقوقی و اهمیت اجتماعی آن است.2
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 77516567-021 و 09128069819 تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
موضوع : مقالات