به پرتال ثبت شرکت ارشیا خوش آمدید امروز : دوشنبه ، 13 مرداد 1404
ثبت شرکت

جستجو در سایت

پلمپ دفاتر 1396

انجمن ثبت شرکت ایران

ثبت شرکت در سراسر ایران :
موضوع مناسب برای ثبت شرکتها

سایر امور ثبتی :
ثبت برند در تهران
سایر محلات تهران

نقش حسابرسی داخلی در مدیریت ریسک در عرصه سازمان

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

نقش حسابرسی داخلی در مدیریت ریسک در عرصه سازمان

 

مقدمه

طی سالهای گذشته، اهمیت راهبری شرکتی قوی بر مدیریت ریسک به طور فزاینده ای تایید شده است. سازمانها برای شناسایی تمام ریسکهایی که در کسب و کارشان با آنها روبه رو می شوند، اعم از اجتماعی، اخلاقی، محیطی، مالی و عملیاتی، و به منظور تشریح چگونگی مدیریت آنها در یک سطح پذیرفتنی، به شدت در فشار هستند. در این اثنا، استفاده از چارچوبهای مدیریت ریسک در عرصه سازمان، با شناخت برتریهای آن نسبت به رویکردهای با نظارت پایین، گسترش یافته است.

حسابرسی داخلی، هم در نقش ارائه کننده خدمات اطمینانبخشی و هم خدمات مشاوره ای، به گونه های مختتلف به مدیریت ریسک کمک می کند. در سال 2002 انجمن حسابرسان داخلی بریتانیا و ایرلند، بیانیه ای در رابطه با نقش حسابرسی داخلی در مدیریت ریسک منتشر ساخت تا رهنمودی برای عضایش در ارتباط با نقشهای مجاز و تضمینهای مورد نیاز برای حفظ استقلال و بی طرفی حسابرسی داخلی فراهم کرده باشد. این بیانیه بازبینی شده جدید که جایگزین بیانیه پیشین شد، پیشرفتهای اخیر جهان را در زمینه مدیریت ریسک و حسابرسی داخلی در نظر می گیرد.

 

مدیریت ریسک در عرصه سازمان چیست؟

افراد، فعالیتهای مدیریت ریسک را برای شناسایی، ارزیابی، مدیریت و کنترل انواع رویدادها یا وضعیتها، می پذیرند. این گونه فعالیتها ممکن است دامنه ای از پروژه های منفرد یا دقیقاً تعریف شده ریسک، مانند ریسک بازار، تا تهدیدها و فرصتهایی که یک سازمان در کل با آن روبه رو است را دربرگیرد. اصول ارائه شده در این بیانیه می تواند به عنوان رهنمودی جهت حسابرسی داخلی برای تمام حالتهای مدیریت ریسک مورد استفاده قرار گیرد اما هدف ویژه این نوشتا، مدیریت ریسک در عرصه سازمان است زیرا این مدیریت می تواند فرایندهای راهبری سازمانی را بهبود بخشد.

مدیریت ریسک در عرصه سازمان فرایندی ساختار یافته، سازگار و پیوسته در کل سازمان به منظور شناسایی، ارزیابی، تصمیمگیری راجع به پاسخها و گزارشگری فرصتها وتهدیدهایی است که روی دستیابی به هدفها تاثیر می گذارند.

هیئت مدیره مسئولیت کلی برای اطمینان یافتن از مدیریت ریسکها را به عهده دارد. در عمل، هیئت مدیره اختیار اداره عملیات چارچوب مدیریت ریسک را به گروه مدیریتی خود که مسئولیت تکمیل فعالتیهای زیر مجموعه را دارند، تفویض می کند. ممکن است کارکرد جداگانه ای نیز تعریف شود که هماهنگی و مدیریت موردی این فعالیتها را به عهده داشته و از مهارتها و دانش تخصصی نیز بهره مند باشد.هر فردی در سازمان نقشی را در ارتباط با اطمینان یافتن از اجرای موفقیت آمیز مدیریت ریسک در عرصه سازمان ایفا می کند ولی مسئولیت اولیه شناسایی ریسکها و اداره آنها به عهده مدیریت است.

 

مزایای مدیریت ریسک در عرصه سازمان

مدیریت ریسک در عرصه سازمان با یاری رساندن به سازمان در زمینه مدیریت ریسکها به منظور دستیابی سازمان به هدفهایش نقش اساسی را ایفا می کند. مهمترین منافع مدیریت ریسک در عرصه سازمان عبارتند از:

  • شانس بیشتر سازمان برای دستیابی به هدفهای خود،
  • گزارش تلفیقی ریسکهای مجزا در سطح هیئت مدیره شرکت،
  • درک بهتر ریسکهای کلیدی و الزامات وسیعتر آنها،
  • شناسایی و به اشتراک گذاری ریسکهای متقابل کسب و کار،
  • تمرکز بیشتر مدیریت بر موضوعهایی که واقعاً اهمیت دارند،
  • کاهش پدیده های اعجاب آور و بحرانها،
  • تمرکز داخلی بیشتر بر انجام کارهای درست با روشی صحیح،
  • افزایش احتمال این که تغییرات آغاز شده، به انجام برسند،
  • توان تحمل ریسک بیشتر برای دستیابی به بازدهی بالاتر،
  • ریسک پذیری و تصمیمگیری آگاهانه تر،

 

فعالیتهای منظور شده در مدیریت ریسک در عرصه سازمان

  • بیان واضح هدفهای سازمان و ارتباط برقرار کردن با آنها،
  • تعیین سطح پذیرش ریسک برای سازمان،
  • استقرار محیط داخلی مناسب، شامل چارچوب مدیریت ریسک،
  • شناسایی تهدیدهای بالقوه برای دستیابی به هدفها،
  • ارزیابی ریسک، به عنوان مثال اثر و احتمال وقوع یک تهدید،
  • انتخاب و پیاده سازی روش واکنتش به ریسکها،
  • پذیرش فعالیتهای کنترلی و سایر فعالیتهای واکنشی،
  • تبادل اطلاعات مربوط به ریسکها به شیوه ای سازگار در همه سطوح سازمان،
  • پایش و نظارت بر فرایندهای مدیریت ریسک و نتایج آنها،
  • در نهایت، فراهم آوردن اعتبار لازم برای معیار (های) اثر بخشی که ریسکها براساس آن مدیریت می شوند.

 

 

 

اطمینانبخشی به مدیریت ریسک در عرصه سازمان

یکی از الزامات کلیدی هیئت مدیره یا سطح مشابه آن اطمینان یافتن از این موضوع است که فرایندهای مدیریت ریسک به طور موثر کار می کند و ریسکهای کلیدی در سطحی پذیرفتنی مدیریت می شوند.

احتمالاً این اطمینان از منابع مختلفی دستیافتنی است. در این میان اطمینان یافتن از مدیریت، اساسی است. این امر باید به شیوه ای اطمینانبخش و بی طرفانه تکمیل شود و حسابرسی داخلی یک منبع کلیدی در این راتباط است. سایر منابع شامل حسابرسی مستقل و بررسیهای کارشناسی مستقل اند. حسابرسی داخلی به طور عادی برای سه حیطه زیر اطمینانبخش است:

  • فرایندهای مدیریت ریسک، هم شامل طراحی آنها و هم کارکرد خوب آنها،
  • مدیریت ریسکهایی که با عنوان کلیدی طبقه بندی شده اند، از جمله اثر بخشی کنترلهای اعمال شده و سایر پاسخهای داده شده به ریسکها؛ و
  • ارزیابی اتکاپذیری و مناسب بودن ریسکها، گزارش ریسکها و وضعیتهای کنترل.

 

نقش حسابرسی داخلی در مدیریت ریسک در عرصه سازمان

حسابرسی داخلی یک فرایند اطمینانبخشی مستقل، بی طرفانه و نوعی فعالیت مشاوره ای است. نقش محوری آن در ارتباط با مدیریت ریسک در عرصه سازمان فراهم آوردن اطمینان بی طرفانه برای هیئت مدیره در رابطه با اثر بخشی مدیریت ریسک است. در واقع، بررسیها نشان داده است که هیئت مدیره و حسابرسان داخلی هر دو بر این باورند که حسابرسی داخلی به دو شیوه مهم برای سازمان ارزش می آفریند: یکی اطمینانبخشی بی طرفانه در رابطه با این موضوع که ریسکهای اساسی کسب و کار مدیریت می شوند و دیگری اطمینانبخشی از این موضوع که چارچوبهای مدیریت ریسک و کنترلهای داخلی به طور اثر بخش عمل می کنند.

در شکل 1- به دامنه ای از فعالیتهای مدیریت ریسک در عرصه سازمان و نقشهایی که یک بخش حسابرسی داخلی حرفه ای باید ایفا کند، و با همان اهمیت، نقشهایی که نباید بپذیرد، اشاره شده است. عوامل کلیدی که باید به هنگام تعیین نقش حسابرسی داخلی در نظر گرفته شوند عبارتند از اینکه فعالیت مورد نظر تهدیدی برای استقلال کارکرد حسابرسی داخلی و بی طرفی آن محسوب می شود با خیر و این که آیا کمکی به بهبود مدیریت ریسک، فرایندهای راهبری و کنترل در سازمان می کند یا خیر؟

همه فعالیتهای نشانداده شده در سمت راست شکل 1، جزو فعالیتهای اطمینانبخشی هستند. آنها بخشی از فرایند گسترده تر اطمینانبخشی در رابطه با مدیریت ریسک را تشکیل می دهند. یک کارکرد حسابرسی داخلی که استانداردهای بین المللی و روشهای حرفه ای حسابرسی داخلی را رعایت می کند می تواند و باید دست کم تعدادی از این فعالیتها را اجرا کند.

حسابرسی داخلی ممکن است خدماتی مشاوره ای فراهم کند که راهبری یک شرکت، مدیریت ریسک، و فرایندهای کنترلی را بهبود می بخشد. حدود خدمات مشاوره ای حسابرسی داخلی در مدیریت ریسک در عرصه سازمان به سایر منابع داخلی و خارجی که در زمان بلوغ ریسک سازمان برای هیئت مدیره در دسترس است، بستگی خواهد داشت و احتمالاً در طی زمان تغییر خواهد یافت. تخصص حسابرسی داخلی در منظور کردن ریسک و درک پیوندهای میان ریسکها، حاکمیت و آسان سازی، بدان معناست که دارای صلاحیت خوبی برای عمل کردن به عنوان حامی و حتی مدیر پروژه مدیریت ریسک در عرصه سازمان، بویژه در مراحل اولیه معرفی آن است. با افزایش بلوغ ریسک سازمان و جا افتادن بیشتر مفاهیم مدیریت ریسک در سازمان، ممکن است نقش حسابرسی داخلی در حمایت از مدیریت ریسک در عرصه سازمان کاهش یابد. به طور مشابه اگر سازمان از خدمات کارشناسان مدیریت ریسک استفاده می کند یا اینکه دارای کارکردن برای مدیریت ریسک است، حسابرسی داخلی احتمالاٌ به جای انجام فعالیتهای مشاوره ای بیشتر، از طریق تمرکز بر فعالیتهای اطمینانبخشی، ارزش می آفریند. به هر حال، اگر تاکنون حسابرسی داخلی، رویکرد مبتنی بر ریسک را که با فعالیتهای سمت راست شکل 1 ارائه می شود مورد استفاده قرار نداده است، احتمالاً برای انجام خدمات مشاوره ای که در مرکز شکل نشان داده شده است مجهز نخواهد بود.

نقشهای مشاوره ای

برخی نقشهای مشاوره ای که حسابرسی داخلی ممکن است ایفا کند به شرح زیر است:

  • در دسترس قرار دادن ابزارها و روشهای مدیریتی مورد استفاده به وسیله حسابرسی داخلی برای تجزیه و تحلیل ریسکها و کنترلها،
  • پیشگام بودن در معرفی مدیریت ریسک در عرصه سازمان به سازمان، استفاده اهرمی از تخصص در زمینه مدیریت ریسک و کنترل و آگاهی کلی در مودر سازمان،
  • ارائه توصیه، کارگاههای تسهیل کننده، هدایت سازمان در رابطه با ریسک و کنترل و افزایش توسعه یک زبان، چارچوب و درک مشترک،
  • عمل به عنوان نقطه محوری برای نظارت، پایش و گزارش ریسکها، و
  • حمایت از مدیرانی که برای یافتن بهترین روش کاهش نتایج نامطلوب ریسک تلاش می کنند.

عمل کلیدی در تصمیمگیری در این باره که آیا خدمات مشاوره ای با نقش اطمینانبخشی سازگارند یا خیر، بستگی به تعیین این موضوع دارد که آیا حسابرسی داخلی مسئولیت مدیریتی (در ارتباط با مدیریت ریسک) دارد یا نه. در مورد مدیریت ریسک در عرصه سازمان، حسابرسی داخی می توان خدمات مشاوره‌ای را در صورتی فراهم کند که خود نقشی در مدیریت ریسکها که از جمله مسئولیتهای مدیریت محسوب می شد نداشته باشد و مدیریت ارشد نیز به طور فعالانه از مدیریت ریسک در عرصه سازمان پشتیبانی و حمایت کند. توصیه می شود که هر جا حسابرسی داخلی به گروه مدیریت کمک می کند تا فرایندهای مدیریت ریسک را ایجاد کرده و یا بهبود بخشد، برنامه کاریش به گونه ای باشد که یک راهبرد و برنامه زمانی برای انتقال مسئولیت این گونه فعالیتها به اعضای گروه مدیریت داشته باشد.

 

رعایت جوانب

حسابرسی داخلی ممکن است درگیری خود را در مدیریت ریسک در عرصه سازمان، به گونه ای که در شکل 1 نشان داده شده است، مشروط بر اینکه شرایط خاصی برقرار باشد، توسعه دهد. این شرایط بدین قرارند:

  • به طور واضح مشخص باشد که مدیریت سازمان مسئول مدیریت ریسک باقی خواهد ماند،
  • ماهیت مسئولیتهای حسابرسی داخلی باید در منشور حسابرسی که به تصویب کمیته حسابرسی می رسد، مستند سازی شده باشد،
  • حسابرسی داخلی هیچگونه ریسکی را از جانب مدیریت اداره نکند،
  • حسابرسی داخلی به جای تصمیمگیری در زمینه مدیریت ریسک باید توصیه، چالش و حمایت از تصمیمگیری مدیریت را فراهم کند،
  • حسابرسی داخلی نمی تواند به هیچ بخشی از چارچوب مدیریت ریسک در عرصه سازمان که خود مسئول آن است، اطمینان ببخشد. این گونه اطمینانبخشی باید توسط مراجع واجد صلاحیت و مناسب صورت پذیرد،
  • هرگونه کاری خارج از حیطه فعالیتهای اطمینانبخشی، باید به عنوان قرارداد خدمات مشاوره ای تشخیص داده شود و باید در عمل از استانداردهای اجرایی مرتبط با آنها پیروی شود.

 

مهارتها و دانش مورد نیاز

حسابرسان داخلی و مدیران ریسک، دانش، مهارتها و ارزشهای مشترکی دارند. برای مثال، هر دو الزامات راهبری شرکتی را درک می کنند، مهارتها و ارزشهای مدیریت پروژه، مهارتهای تحلیلی و آسانسازی دارند و هر دو توازن مناسبی از ریسک را به جای ریسک پذیری و ریسک گریزی مفرط، مورد ارزشیابی قرار می دهند. به هر حال مدیران ریسک تنها به مدیریت سازمان خدمات ارائه می کنند و نباید وظیفه اطمینانبخشی عینی و مستقل را در رابطه با مدیریت ریسک به کمیته حسابرسی به عهده داشته باشند. حسابرسان داخلی که در پی گسترش نقششان در مدیریت ریسک در عرصه سازمان هستند نباید حیطه‌های دانش تخصصی مدیران ریسک (مانند انتقال ریسک، کمی کردن ریسک و روشهای مدلسازی) را که خارج از حوزه دانش بیشتر حسابرسان داخلی است، دست کم بگیرند. حسابرسان داخلی که واجد مهارتها و دانش لازم نیستند، نباید کار در زمینه مدیریت ریسک را بپذیرند. افزون بر این، مدیر حسابرسی داخلی در صورتی که مهارتها و دانش کافی در بخش حسابرسی داخلی در زمینه مدیریت ریسک وجود ندارد و از جای دیگری نیز نمی تواند آن را کسب کند، نباید خدمات مشاوره ای در این زمینه ارائه دهد.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید

 

 

 


توسعه حسابداری حرفه ای در ایران نیازمند مهندسی اجتماعی است نه تقلید

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

توسعه حسابداری حرفه ای در ایران نیازمند مهندسی اجتماعی است نه تقلید

 

پیشنهادی در سالهای اخیر در زمینه پیشرفت و توسعه حسابداری حرفه ای در ایران مطرح است که نظام حسابداری حرفه ای، الگوی راهبری و توسعه «جامعه حسابداران رسی ایران» و هرگونه رویکرد و عملکرد این حرفه در ایران باید بر الگوهای رایج در کشورهای رشد یافته اقتصادی (عمدتاً کشورهای غربی، بویژه امریکای شمالی و اروپا) منطبق گردد. پیشنهاد دهندگان پیش گرفتن این طریق را تنها شرط پیشرفت و توسعه حسابداری حرفه ای در ایران می دانند. البته تاکید بر چنین خط مشی از همان آغاز تشکیل و در جریان تکوین حسابداری حرفه ای در ایران مطرح بوده است، بویژه آنکه حسابداری حرفه ای در ایران همزمان با ورود دانش آموختگان رشته حسابدرای و تجربه اندوختگان این حرفه در کشورهای یاد شده شکل گرفته است. منتها جز در طول عمر کوتاه «کانون حسابداران رسمی» که حسابداری حرفه ای در کشور بویژه با ورود و حضور موسسات حسابرسی خارجی تا اندازه ای به سمت انطباق با الگوی مورد نظر در آن زمان پیش رفت، تا این زمان این انطباق در عمق و به اندازه ای که مورد نظر پیشنهاد دهندگان است انجام نگرفته است.

پیشنهاد یاد شده چند اشکال جدی دارد. یکی اینکه در طرح آن، پیوند نهاد حسابداری حرفه ای با شرایط اقتصادی، با مناسبات قدرت سیاسی و اقتصادی و مالی، با ساختار اجتماعی اقتصادی و مقررات قانونی کشور نادیده گرفته می شود. بررسی زمینه های تغییرات وتحولات نزدیک به شش دهه عمر حسابداری حرفه ای در ایران از آغاز (اواخر دهه 1320) تا تاسیس «کانون حسابداران رسمی» (1354) و انحلال آن (1359) و تشکیل «جامعه حسابداران رسمی ایران» (1380)، اهمیت و نقش پیوند حسابداری حرفه ای در ایران را با نهادها، شرایط و سیاستهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ... آشکار می سازد. در این زمینه علی مدد، مصطفی (1378) در مروری بر شکل گیری جوامع حسابدرای این را که کانون حسابداران رسمی نتوانست در قالب شرایط اقتصادی اجتماعی کشور به سازوکار مناسبی دست یابد و قرار گرفتن آن را در مدار اقتصاد وابسته که به پیوستن بسیاری از موسسات حسابرسی داخل کشور به موسسات بین‌المللی انجامید، از عوامل موثر در انحلال کانون پس از انقلاب اسلامی (1357) ذکر کرده است. تغییر سیاستهای اقتصادی دولت در راستای آزادسازی و تعدیل اقتصادی و خصوصی سازی و تحولات اجتماعی و سیاسی همراه آن به عنوان زمینه تشکیل جامعه حسابداران رسمی ایران در نزدیک ترین فاصله بازمان حاضر تاثیر شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را با تحولات حسابداری حرفه ای تایید می کند. همچنین نگاهی به نتایج انتخابات اعضای سومین شورای «جامعه حسابداران رسمی ایران» (مرداد 1386) تصویری نزدیکتر از تاثیر شرایط یاد شده بر روند فعالیت های این جامعه را نشان می دهد. در این انتخابات وجود گرایش گسترده ای در جهت افزایش اقتدار بخش خصوصی حرفه در اداره جامعه قابل تشخیص بود. گرایشی که وجود آن با توجه به اینکه (در محتاطانه ترین برآورد) بیش از 50 درصد اعضای جامعه در بخش خصوصی فعالیت می کنند و با توجه به اینکه خصوصی سازی گرایش غالب سیاستهای اقتصادی کشور در زمان حاضر است، پیش بینی پذیر بود. با این حال 45 درصد اعضای منتخب شورای جامعه از میان کارگزاران دولت با نزدیک به مراجع دولتی انتخاب شدند، 50 درصد آرا را به خود اختصاص دادند و از اغلب کاندیداهای بخش خصوصی (به صورت انفرادی) رای بیشتری آوردند؛ نفر اول این انتخابات از کارگزاران دولت بود و سرانجام ریاست شورای عالی جامعه که بنا به تجربه و بر طبق الگوی راهبری نهادهای حرفه ای در ایران نقش تعیین کننده ای در اداره جامعه می تواند داشته باشد از سوی شورای منتخب که اکثریت اعضای آن از بخش خصوصی یا طرفداران گسترش فعالیتهای بخش خصوصی اند به مقامی دولتی یا نزدیک به مراجع دولتی تفویض شد. البته روال مشابهی در دو دهه گذشته در اداره اغلب نهادهای مدنی در ایران تکرار و تجربه شده است و وضعی عرفی به خود گرفته است.

اشکال دیگر پیشنهاد مورد بررسی این است که عرضه آن با ارائه هیچگونه دلیل و تحلیلی مبنی بر ضروری بودن، امکانپذیر بودن و یا ارائه طریقی برای چگونگی انجام این انطباق همراه نیست. صرف اینکه حسابداری حرفه ای سایر کشورها به کارایی مورد انتظار بازار سرمایه آن کشروها دست یافته باشد، برای توصیه کپی برداری از آنها برای شرایط ایران کافی نیست. افزوده بر این، پیشنهاد دهندگان کاستیها و ابهاماتی را که پیرامون کارایی حسابداری حرفه ای در کشورهای مورد نظرشان مطرح است و رسوایی‌هایی که با دخالت آگاهانه و عمدی موسسات پرآوازه و پیشگام حرفه ای کشورهای غربی صورت گرفته و به ضرر و زیان شمار عظیمی از سهامداران شرکتهای این گونه کشورها انجامیده است را نادیده می گیرند. در زمان حاضر گرایش گسترش یابنده ای در ساز و کار نهادهای حرفه ای کشورهای یاد شده قابل تشخیص است که این گونه نهادها به مستند کردن ایفای مسئولیتهای حرفه ای شان و پنهان شدن پشت نوعی فرمالیسم، بیش از کار حرفه ای اصیل اهمیت می دهند.

اشکال سوم وارد بر پیشنهاد مورد بحث اثری است که بر قبول بی قید و شرط این پیشنهاد به عنوان تنها راه پیشرفت حسابداری حرفه ای در ایران مترتب است، و آن احتمال سلب اعتماد تعدادی از حسابداران حرفه ای ایران از تحول پذیری و پیشرفت این حرفه و کاهش امیدواری های آن ها در این زمینه است که می تواند به عنوان مانعی برای پیشرفت نقش ایفا کند. نمونه بروز چنین احساسی، مقایسه طرز رانندگی کردن ما با نحوه رانندگی کردن غربی هاست، که بسیاری از ما را با این نتیجه رسانده که «ما» نمی توانیم مثل «آنها» رانندگی کنیم. در حالی که اکنون شمار بسیار از ایرانیها که تعدادشان به چند میلیون می رسد در کشورهای غربی زندگی می کنند و مثل «آنها» رانندگی می کنیم. وسائط نقلیه عمومی کافی نداریم؛ از برنامه ریزی شهری و حمل و نقل شهری محرومیم؛ ساخت و بافت شهرهای ما از طراحی مناسب برخوردار نیست؛ اندازه شهرها و جمعیت آنها تناسب ندارد؛ مناطق مسکونی و تجاری و تفریحی در هم فرو رفته اند؛ بزرگراه به اندازه کافی نداریم. در حالی که در این میان فقط رانندگان که در بد رانندگی کردن بی تقصیرند، مقصر شناخته می شوند، بیش از همه احساس گناه می کنند و سرزنش می شوند.

برنامه ریزی تغییر و تحولات اجتماعی (در عام ترین مصداق آن) تنها در پرتو شناخت قواعد و نظمهایی که زمینه ساز یا پدید آورنده رویدادها و پدیده هاست و «ساخت» یا «ساختار» نامیده می شود امکانپذیر است. ساخت یا ساختار به ساده شده ترین مفهوم به صورتبندی اجتماعی (به مفهوم تاریخی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) اطلاق می شود که از پیوند «منابع» اقتصاد، اجتماعی، تاریخی و سیاسی با «قواعد»‌ی که در هر جامعه استمرار و باز تولید نوع ویژه ای از الگوی عملکرد کارکرد کنش را سامان می دهد، حاصل می شود و متقابلاً ساخت یا ساختار را به «کنش» های دارای الگوی و خصوصیات ویژه هدایت می کند. نظام زبان در هر جامعه نمونه ای از یک ساخت است. اگر چه هر ساخت یا ساختاری همان گونه که نظام زبان، ابدی و تغییر ناپذیر نیست. همه به تجربه دریافته ایم که زبان بدون حداقل یا کمترین دخالت آگاهانه یا عمدی بکار برندگان آن یا مداخله قدرتهای سیاسی تغییر و تحول می پذیرد. اگر چه تغییرات ساخت یا ساختار می تواند کند و کم عمق، درازمدت یا پرشتاب و ژرف باشد.

 

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید

 

 


کاربرد شبکه های عصبی در اظهار نظر فنی حسابرسی

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

کاربرد شبکه های عصبی در اظهار نظر فنی حسابرسی

 

محاسبات عصبی چیست؟

طی دو دهه گذشته، سیستمهای خبره به عنوان اولین ابزار عملی در زمینه هوش مصنوعی مورد استفاده قرار گرفتند. با این حال، بسیاری از این سیستمها، سیستمهای خبره مبتنی بر قاعده بوده اند، که مستلزم اجرای فرایند بسیار وقتگیر کسب دانش از متخصصان است.

منظور از محاسبات عصبی،کاربرد شبکه های عصبی مصنوعی در قلمرو حل مشکلات عملی است. یک شبکه عصبی مصنوعی از عناصر پردازشگری (شبیه به نرونهای سیستم عصبی زیستی)، در یک شبکه به هم پیوسته، تشکیل شده است. هر یک از عناصر پردازشگر، دروندادها را می پذیرد، آنها را پردازش می کند، و سپس به صورت یک برونداد در می آورد و برای استفاده در اختیار سایر عناصر پردازشگر قرار می دهد. ایجاد شبکه های عصبی با به کارگیری مثالهایی از حل مسئوله ای خاص در دنیای واقعی، ممکن می شود. این مثالهای واقعی مربوط به یک زمینه کاربردی خاص است و نقش آموزش دهنده به شبکه عصبی را بازی می کند.

هر یک از موراد آموزشی شامل داده های درونداد و تصمیمها یا خروجی حاصل از آن است. برای مثال، در حوزه وام بانکی، برای تایید یک وام، اطلاعات شخصی فرد متقاضی و اطلاعات اقتصاد کلان، درونداد، و تصمیمهای مربوط به تایید وام، خروجی مربوط است. در فرایند ایجاد شبکه، هدف اصلی کاهش اندازه اشتباههای میان برونداد واقعی و برونداد مورد انتظار است. در صورت طراحی صحیح و مثالهای آموزشی کافی، یک سیستم شبکه عصبی مصنوعی عملیاتی می تواند برونداد صحیحی را ایجاد کند و برای حل مسائل عملی مفید واقع شود. محاسبات عصبی در زمینه حل طیف گسترده ای از مشکلات جهان واقعی همانند تامین مالی، مهندسی، املاک و مستغلات، و دیگر حوزه های کار و کسب به کار رفته است. قلمرو اطلاعات درون و میان شرکتی نیز از جمله سایر حوزه هایی است که از محاسبات عصبی در آنها استفاده شده است. در سال 1988، در گزارشی به دولت بریتانیا سایر حوزه های کاربرد هوش مصنوعی توضیح داده شد و نیاز به یک رویکرد راهبردی مورد تاکید قرار گرفت: سازمانها باید بیشترین منافع ممکن را از سیستمهای خبره ببرند زیرا با کمک این سیستمها می توانند راهبردهای اصلی کار و کسب خود را در جهت ارتقای عملکرد سازمان، پیگیری کنند. در زمینه کاربردهای هوش مصنوعی در قلمرو کنترل داخلی نیز فکر هایی شده است.

 

اظهار نظر حسابرسی

منظور از واژه حسابرس در این مقاله، حسابرس بخش دولتی است، مانند ممیزان مالیاتی وزارت دارایی. ممیز یا حسابرس ارشد مالیاتی، با توجه به مجموعه مدارک و شواهد شرکتها که شامل صورت سود زیان، ترازنامه، و سایر مدارک و شواهد ضمیمه آن است، بررسیهایی را انجام می دهد و احتمال فرار از مالیات و به تبع آن ضرورت بررسیهای بیشتر را مشخص می کند، شواهد مستند، حسابهای بانکی، گردش وجوه نقد و نقل و انتقال وجوه می شود. این بررسی نیاز به صرف وقت و تلاش بسیار زیادی دارد. با این حال تشخیص درست ممیزان و حسابرسان مالیاتی برای شناخت شرکتهایی که مستلزم رسیدگی بیشترند، و بررسی مدارک و شواهد بیشتری از آنها، همواره منجر به کسب درامدهای مالیاتی بالاتر شده است. در حال حاضر، تعداد کمی از ممیزان هستند که می توانند به سرعت شرکتهای مناسب برای بررسی بیشتر را شناسایی کنند، در حالی که این کار همیشه سبب جذب منابع مالیاتی بیشتر می شود. این افراد ماهر بسیار کم شمارند. اداره مالیات بر درامد مدتی است که در صدد استفاده از سیستمهای خبره برای چنین تشخیصهای مهمی برآمده است. در عمل ثابت شده که در این زمینه خاص نمی توان به شیوه مستقیم کسب دانش روی آورد چون حسابرسان خبره آن قدر گرفتار و پر مشغله اند که امکان مشارکت در جلسات مورد نظر را ندارند. در اینجاست که شبکه های عصبی مصنوعی می تواند راه حلی برای رفع این مشکل باشد. تعداد زیادی پرونده مالیاتی در مورد مشاغل مختلف موجود است که به عنوان یک تجربه مربوط به گذشته در دسترس است. با استفاده از این پرونده ها می توان از ویژگیهای شرکتها و اطلاعات حسابداری آنها به عنوان ارزشهای درونداد شبکه و از قضاوت و تصمیم حسابرسان ارشد، به عنوان ارزش برونداد برای آموزش به شبکه عصبی استفاده کرد.

 

تئوری شبکه عصبی

یک مدل شبکهعصبی از تعداد زیادی واحد های پردازشگر مرتبط به هم در یک شبکه تشکیل شده است. یک واحد پردازش (PE ) نشانه های دروندادی را با وزنی مشخص از دیگر واحدهای پردازشگر دریافت می کند. این نشانه ها براساس یک تابع ورودی، جمع شده و سیگنال خروجی خود را بر اساس تابع انتقال خروجی، ایجاد می کنند. سپس این سیگنال خروجی بر پایه توپولوژی شبکه به سایر واحدهای پردازش هدایت می شود. شبکه های عصبی با وزن دهی به دروندادها، عملکرد خود را بهبود می بخشند. این توانایی تعدیل و تطبیق، یا در واقع یادگیری، برای بسیاری از انواع فعالیتهای هوشمندانه از قبیل تصمیمگیری، حل مسائل ترکیبی، و غیره ضروری است.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید

 


رقابت، زمينه‌ي اكتشاف و خلاقيت


ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

رقابت، زمينه‌ي اكتشاف و خلاقيت

 

رقابت جرياني است كه طي آن ادعاي برتري دو يا چند مدعي در مورد يا مواردي معين به آزمون تجربي گذاشته مي‌شود تا معلوم گردد كدام ادعا مقرون به حقيقت است. رقابت در همه‌ي عرصه‌هاي زندگي اجتماعي انسان‌ها حضور دارد اما بارزترين و روشن‌ترين مصداق آن بازي‌ها و مسابقات ورزشي است. در جريان مسابقات ورزشي معلوم مي‌شود كه واقعاً قدرت و مهارت كدام فرد، افراد يا تيم در ميان مدعيان متعدد برتر است. از اين لحاظ مي‌توان گفت كه رقابت يك جريان اكتشافي است كه طي آن پرده از رخ برخي مجهولات در خصوص استعدادهاي مدعيان بركشيده مي‌شود. البته بايد توجه داشت كه نتيجه يك رقابت يا مسابقه هيچ گاه دائمي نيست و هر زمان مدعيان جديدي ممكن است پيدا شوند و برندگان فعلي (قبلي) را به مبارزه بخوانند. برندگان قبلي ممكن است در آينده در جايگاه بازندگان قرار گيرند و بازندگان برعكس به منزلت برندگان ارتقا يابند. رقابت علاوه بر آن كه موجب شناخت استعدادها مي‌شود در عين حال به پرورش و شكوفايي نيز مي‌انجامد. تمرين و مهارت ناشي از رقابت، توانايي‌ها را افزايش مي‌دهد. به سخن ديگر، رقابت زمينه‌ساز خلاقيت‌ها است. جوهر رقابت پويايي و حركت است و در نقطه مقابل ايستايي و انفعال قرار دارد. رقابت يك جريان بي‌پايان است كه همه‌ي قطعيت‌ها را به چالش مي‌خواند.

اما رقابت در هر شرايطي امكان‌پذير نيست. پيش از هر چيز رقابت نيازمند "قواعد بازي" است، قواعدي همه شمول كه بدون آنها جريان رقابتي به هرج و مرج و تنازع مي‌انجامد. هر قدر كه اين قواعد روشن، سازگار با نوع بازي و غير تبعيض آلود باشد جريان رقابتي با سهولت بيش‌تر و با نتايج بهتري صورت مي‌گيرد. از سوي ديگر، به اجرا گذاشتن قواعد و رعايت آنها از سوي بازيكنان مستلزم دو پيش شرط مهم است: اول، پذيرش عمومي قواعد يعني درست و عادلانه تلقي كردن آنها از سوي عموم و دوم، وجود داور و ناظر بي‌طرف كه مانع از بروز تخلفات و بر هم زدن قواعد بازي شود. رقابت در واقع نوعي مبارزه جويي صلح‌آميز در چارچوب قواعد معين و از پيش تعيين شده است. به اين معنا مي‌توان گفت كه بازي رقابتي در زمينه‌هاي مختلف زندگي اجتماعي از ورزش گرفته تا سياست، فرهنگ و اقتصاد، به رغم آن كه حس برتري جويي انسان‌ها را ارضا مي‌كند اما در عين حال آنها را در مسير صلح‌آميز و مفيدي سوق مي‌دهد.

كاركرد مهم ديگر قواعد بازي در هر جريان رقابتي ايجاد حوزه‌ي حفاظت شده براي فعاليت‌هاي آزادانه‌ي افراد است. بازيكنان در چارچوب قواعد بازي آزاد هستند استعدادهاي خود را به شيوه‌اي كه مناسب مي‌دانند به منصه‌ي ظهور برسانند. آزادي عمل و انتخاب ركن اصلي و جدايي ناپذير رقابت است. رقابت بدون آزادي بي‌معنا است. درواقع، همين عنصر آزادي است كه موجب مي‌شود جريان رقابتي به اكتشاف و خلاقيت منتهي شود. استبداد و انحصار مفهوم مخالف آزادي و رقابت است. از اين رو مي‌بينيم هر جا كه استبداد و انحصار حاكم است جامعه با فقر اطلاعاتي و فقدان خلاقيت‌ها روبه‌رو است.

اما بايد توجه داشت كه رابطه‌ي ميان آزادي و رقابت رابطه‌اي دو سويه است، يا به سخن ديگر اين دو پديده دو روي يك سكه‌اند. همان‌گونه كه آزادي لازمه‌ي رقابت است، رقابت نيز زمينه‌ي انتخاب آزادانه‌ي افراد را فراهم مي‌آورد. رقابت بنگاه‌ها به كارگر اجازه مي‌دهد تا براي رهايي از زورگويي كارفرما به شغل ديگري روي آورد و آزادي انتخاب شغل داشته باشد. در سايه‌ي رقابت، مصرف كنندگان مي‌توانند آزادي انتخاب داشته باشند و تحت سلطه‌ي فروشندگان قرار نگيرند. شرايط رقابتي انسان‌ها را در وضعيت برابري و آزادي قرار مي‌دهد كه در آن سرنوشت هيچ كس به اراده‌ي خاص كس ديگري بستگي ندارد. همه در شرايط داد و ستد آزادانه قرار دارند و هيچ كس را بر كس ديگري منتي نيست. رقابت، انسان‌ها را وا مي‌دارد تا كرامت فرد و آزادي هم نوعانشان را رعايت كنند. در نظام‌هاي اقتصادي و سياسي مبتني بر رقابت، انتخاب آزادانه و كرامت انساني به خودي خود تضمين مي‌شود و تحقق اين ارزش‌هاي والاي انساني در گرو خيرخواهي حاكمان و صاحبان قدرت نيست.

رقابت يك پديده‌ي حذفي و خشونت‌آميز نيست بلكه جرياني اصلاحي و صلح آميز است. رقابت جايگزين صلح آميز تنازعات نابود كننده‌ي سياسي و اقتصادي است. در جريان رقابت‌هاي سياسي يا اقتصادي، طرف شكست خورده يك باره نابود نمي‌شود بلكه ملزم به اصلاح كردار خود مي‌گردد. فرايند اصلاحي معمولاً به تصحيح اشتباهات و پرورش هر چه بيشتر استعدادها و توانايي‌ها مي‌انجامد. برخلاف تنازع كه نتيجه‌ي آن كاهش و نابودي نيروها است، رقابت يك نظام مبتني بر معاضدت و هم افزايي synergy نيروها ايجاد مي‌نمايد. رقابت به رغم آن كه شناخت برترين‌ها را امكان‌پذير مي‌سازد اما به سلطه‌ي قدرتمندان منتهي نمي‌شود زيرا هيچ نتيجه‌اي در اين ميان نهايي و تغييرناپذير نيست. برندگان هيچ تضميني براي حفظ موقعيت خود ندارند و اميد به برنده شدن و لذا تلاش بيشتر هيچ‌گاه بازندگان را رها نمي‌سازد. در فرايندهاي رقابتي، مقصد نهايي و بازنده يا برنده‌ي قطعي وجود ندارد. از اين رو ايست و پاياني در كار نيست. پويايي، پيشرفت و رشد از استعدادهاي ذاتي اين نوع فرايندها است. تجربه و تاريخ جوامع بشري نشان مي‌دهد كه تنها جوامعي توانسته‌اند به رشد و شكوفايي پايداري برسند كه در آنها ارزش و نهادهاي رقابتي استقرار يافته باشند. با تمام محاسن و مزايايي كه براي رقابت ذكر شد مخالفين آن نيز اندك نيستند و انتقادات گوناگوني از زواياي مختلف بر آن وارد مي‌سازند. البته بيشتر اين انتقادها به حوزه‌ي اقتصادي مربوط مي‌شود و كم‌تر كسي متعرض پديده‌ي رقابت در عرصه‌هاي ورزشي، علمي، هنري يا حتي سياسي است. در نظريه‌ي تعادل عمومي نوكلاسيك‌ها، مفهوم رقابت كامل نقش محوري و تعيين كننده دارد. طبق اين نظريه، در شرايط رقابت كامل (كه برخي از آنها كاملاً فرضي و غيرواقعي است) همه‌ي بازارها در وضعيت تعادلي قرار مي‌گيرند و از كليه‌ي منابع كمياب اقتصادي به مطلوب‌ترين وجه ممكن استفاده مي‌شود. به سخن ديگر بهينه‌ترين شيوه‌ي تخصيص منابع تنها مي‌تواند نتيجه‌ي رقابت كامل باشد و هر گونه انحراف از رقابت كامل ناگزير به دور شدن از اين وضعيت بهينه مي‌انجامد. پيش شرط‌هاي نظريه‌ي نوكلاسيك عبارتند از: 1. آزادي ورود به بازار و حذف همه‌ي موانع در جهت انعطاف‌‌پذيري كامل قيمت كالاها و منابع توليدي 2. عرضه و تقاضاي كالاهاي كاملاً يكسان توسط شمار زيادي از توليد كنندگان و مصرف كنندگان به طوري كه تصميم هيچ يك از آنها روي قيمت بازار نتواند موثر واقع شود، 3. اطلاعات كامل همه‌ي مشاركت كنندگان در بازار نسبت به متغيرهاي موثر بر تصميم‌گيري آنها. به روشني معلوم است، حضور اين پيش شرط‌ها به خصوص دومي و سومي در دنياي واقعي ناممكن است. از اين رو به طور منطقي مي‌توان نتيجه گرفت كه بهينگي كامل مورد ادعاي نوكلاسيك‌ها در عمل تحقق‌ناپذير است و تنها بيانگر وضعيتي آرماني است. به عبارت ديگر نظريه‌ي نوكلاسيك‌ها درباره‌ي رقابت كامل بيان كننده‌ي يك وضعيت انتزاعي و آرماني است كه به رغم غيرواقعي بودن برخي فرض‌هاي آن، مسير حركت به سوي بهينگي به درسيتي ترسيم شده است.

بزرگ‌ترين ايرادي كه به نظريه‌ي رقابت كامل نوكلاسيك‌ها مي‌توان گرفت اين است كه نتايج حاصل از رقابت را به عنوان پيش فرض جريان رقابتي تلقي مي‌نمايد.

همان‌گونه كه قبلاً اشاره شد جريان رقابتي يك فرايند اكتشافي است كه طي آن برخي مجهولات تبديل به معلومات مي‌گردد. شناخت با كيفيت‌ترين كالاها با كم‌ترين قيمت تنها در انتهاي فرايند رقابتي صورت مي‌گيرد نه در ابتداي آن. همچنين است شناخت كم هزينه‌ترين منابع و شيوه‌هاي توليدي براي توليد كنندگان رقابت در بازار به صورت تبليغات، شكست قيمت‌ها، بهبود بخشيدن به كيفيت كالاها و خدمات بروز مي‌كند، اما اگر فروشندگان شناخت كاملي از تقاضاي همه‌ي خريداران داشته باشند ديگر نيازي به چنين اقدامات رقابتي نخواهند داشت. يعني با فرض وجود شرايط رقابت كامل (اطلاعات كامل)، فعاليت‌هاي رقابتي بي مورد خواهد بود. اصولاً تصور رقابت به صورت يك وضعيت مفروض و ايستا همانند آنچه كه در نظريه‌ي نوكلاسيك‌ها مطرح مي‌شود تصوري نادرست و متناقض از جريان واقعي رقابت است. رقابت يك پديده‌ي ثابت نيست بلكه فرايندي پويا و در حال تغيير است؛ حتي معلوماتي كه طي اين فرايند حاصل مي‌شود قطعي و تغييرناپذير نيست.

جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید

 


حسابرسی مستمر کشف یک مفهوم

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

حسابرسی مستمر کشف یک مفهوم

 

 

مفهوم حسابرسی مستمر چنانکه از نام آن بر می آید، انجام حسابرسی به گونه ای پیوسته است که همه طول دوره مالی را در بر می گیرد. این در مقابل مفهومی است که در آن، حسابرسی به صورت ادواری و گاه حتی به صورت کاملاً مقطعی انجام می شود. مابه ازای این مفهوم، در سه نوع مهم حسابرسی، به شرح زیر است:

آزمونهای رعایت: آزمونهای مربوط به طراحی و کارایی کنترلها به سراسر دوره مورد رسیدگی تسری می‌یابد. بدین ترتیب، حسابرس می تواند در سراسر دوره به کارایی کنترلها اتکا کند. همه نارساییهایی که حسابرس به آنها برخورد می کند، بیدرنگ گزارش می شود و بدین ترتیب، امکان جبران آنها در کوتاهترین زمان ممکن، فراهم می آید. همچنین، در ارتباط با اظهار نظر حسابرس، آثار نارساییهای مشاهده شده، تنها به دوره بین گزارش نارساییهای کنترلی تا مقطع جبران آنها محدود می شود.

آزمونهای اثباتی (محتوای) معاملات و مانده ها: نمونه های انتخابی در سرتاسر دوره، در همان زمانی که پدیده ها روی می دهد، تحت آزمون قرار می گیرد، نه به صورت مجموعه ای بزرگتر در تاریخی دیرتر و زمانی که کلیه نمونه های انتخابی تنها حکم تاریخ را پیدا کرده است.

بررسیهای تحلیلی: درک رویدادهای تجاری و بررسی منطقی بودن آنها در مقایسه با آنچه مورد انتظار بوده، به هنگام رخداد پدیده ها صورت می گیرد. این کار با بررسی تاریخی نتایج که می کوشد علل و چگونگی رخداد رویدادها را، آزمون کند و تفاوت آن را با آنچه مورد نظر بوده است، تعیین کند، متفاوت است.

مقایسه با «حسابرسی سنتی»

در دیدگاه سنتی حسابرسی، اعم از حسابرسیهای قانونی یا داخلی، حسابرسی به صورت ادواری انجام می‌پذیرد. حسابرسیهای قانونی معمولاً از سه بخش عمده تشکیل می شوند:

برنامه ریزی: کار برنامه ریزی در یک مقطع زمانی بین نیمه دوره مالی و سه ماهه سوم سال مالی مورد رسیدگی صورت می گیرد. آزمونهای حسابرسی در این بخش، معمولاً به تایید درک سیستم از طریق آزمون شناخت سیستم و اندکی بررسیهای تحلیلی محدود می شود.

رسیدگی ضمنی: رسیدگی ضمنی معمولاً در یک مقطع زمانی واقع در سه ماهه چهارم صورت می پذیرد. این مرحله، آزمون رعایت کنترلها و آزمونهای اثباتی (محتوای) معاملات را دربر می گیرد.

رسیدگی نهایی: معمولاً در زمانی پس از پایان سال مالی انجام می شود. بخش عمده رسیدگیهای نهایی را آزمونهای اثباتی (محتوای) مانده و بررسیهای تحلیلی نتایج دوره تشکیل می دهد.

حسابرسی داخلی که گفته می شود به صورت مستمر انجام می پذیرد، معمولاً به صورت «پروژه» انجام می شود. هر پروژه ممکن است بخشی از یک سیستم خاص یا یکی از فرایندها یا بخشی از عملیات تجاری صاحبکار باشد. رسیدگی به هر پروژه معمولاً قسمتی از یک برنامه گردشی را تشکیل می دهد که در طول آن دوره، همه زمینه های عمده بنگاه، مورد رسیدگی قرار می گیرد. مدت انجام این رسیدگیها و تناوب آنها تابعی است از منابع در دسترسی (اگر چه اغلب مبنای تصمیمگیریها در این مورد را محل جغرافیایی و جاذبه سیاحتی آن تشکیل می دهد).

هنگامی در حسابرسی سنتی، بهبود در محیط کنترلی حاصل می شود که نارساییها، گزارش شده و اقدام لازم در مورد آنها صورت گرفته باشد. طبیعت این دیدگاه، رسیدگی در فاصله های زمانی جدا از یکدیگر را به یاد می آورد. در این فواصل زمانی ممکن است کنترلها دچار نارسایی شود. این تغییرات می تواند ناشی از تغییرات بعدی در سیستمها، کارکنان و یا اساساً ناشی از ماهیت نیروی انسانی و تمایل به بازگشت به «روشهای قدیم» باشد. رسیدگیهای بعدی ممکن است موجب رفع مشکل شده باشد، اما نه با چنان سرعتی که بتواند از روند کلی افت محیط کنترلی به سطحی پایینتر از سطح مورد نظر پیشگیری کند، یا در مواقع ممکن است روند، واپس روی باشد.

موجب کشف عدم رعایت کنترلها در زمان وقوع آنها می شود و بدین ترتیب می تواند اصلاح کنترلها را پیش از اثر گذاشتن بر روی سازمان، فراهم آورد. این امر موجب پیشرفت تدریجی و قابلیت حفظ محیط کنترلی در سطحی نزدیکتر به آنچه مورد انتظار است، می گردد.

 

فواید بالقوه

این دیدگاه، برای صاحبکار حسابرس فایده هایی در بردارد که ممکن است موجب درخواست اجرای آن از حسابرس گردد. برخی از این فایده ها به شرح زیر است:

برخورد با نارساییها در زمانی نزدیک به زمان وقوع آنها: حسابرس نارساییها را در همان زمان رخداد آنها یا زمانی نزدیک به آن مطرح می کند. این امر موجب تسهیل در واکنش صاحبکار می شود بی آنکه به بررسی مدارک و سوابقی که مدتی از آنها گذشته است نیازی باشد. بدین ترتیب، اطلاعات در زمان مناسب در اختیار صاحبکار قرار می گیرد. چنان که پیشتر آمد، در این دیدگاه حسابرس مشکل وضعف کنترلها را در زمانی مطرح می کند که اقدام بموقع نسبت به رفع آنها امکانپذیر است. این امر از لحاظ انطباق با مفاد قانون ساربینز اکسلی (Sarbanes- Oxley ) نیز اهمیت دارد، اگر چه این امر در حال حاضر فقط در ارتباط با شرکتهای امریکایی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار موضوعیت می یابد. نشانی از اشراف بهتر بر اداره امور: اتخاذ و استفاده از متدولوژیهای پیشرفته حسابرسی باید یکی از راههای نمایش این موضوع به بازار باشد که مدیریت، چیزی برای پنهان کردن ندارد. نتایج حسابرسی موجب «شگفتی» نخواهد شد: برای مثال یک اخطار بموقع حسابرس درباره احتمال ناباب شدن برخی از اقلام موجودیها این امکان را برای مدیریت فراهم می سازد که یا فکری برای فروش آن اقلام بکند و یا اینکه در پایان سال به تناسب افت ارزش آنها، ذخیره کافی در حسابها منظور نماید. این وضع را با موقعیتی می توان مقایسه کرد که در آن حسابرس پس از پایان سال مالی موضوع را کشف کرده باشد و برای تامین ذخیره افت ارزش آنها پافشاری کند که این امر به نوبه خود کاهش شدید سود دوره را به دنبال داشته باشد.

در کاربرد این دیدگاه فایده هایی نیز برای حسابرسان متصور است تا آنجا که موجبات تمایل آنها به تغییر یدگاه گذشته را فراهم می آورد. برخی از این فایده ها عبارت است از:

قابلیت توزیع حجم کار: دیدگاه فعلی انجام حسابرسی ضمنی و متعاقباً رسیدگی نهایی موجب ایجاد تنگنا در برنامه ریزی نیروی انسانی می شود. اگر چه در مورد حسابرسی ضمنی تا حدی قابلیت انعطاف زمانی وجود دارد، اما در مورد حسابرسیهای نهایی با توجه به ضرورت ارائه بموقع گزارشها، این قابلیت بسیار محدود به نظر می رسد. معمولاً تراکم شدید کارها در پایان سال تقویمی ممکن است بر برنامه ریزی کار تاثیر شدید گذارد و موجب کمبود نیرو در دوره زمانی چندماهه ابتدای سال تقویمی شود. این امر به نوبه خود ممکن است ساعات زیاد اضافه کاری، عدم استفاده از مرخصی، استفاده از نیروهای موقت و حتی عدم پذیرش صاحبکار جدید را موجب شود. اعمال دیدگاه حسابرسی مستمر می تواند نوسانات حجم کار را تا حد زیادی تعدیل کند و موجب توزیع مناسب حجم کار در طول سال گردد.

ارائه بموقع نظر حرفه ای حسابرس: در دیدگاه حسابرسی مستمر بر خلاف وضع فعلی که اظهار نظر تنها در پایان سال به صاحبکار منتقل می شود، حسابرس قادر خواهد بود نظر حرفه ای خود را با نظم و تناوب بیشتری در طول سال به صاحبکار منتقل کند. بدین ترتیب، سرمایه گذاران نیز در موقعیتی قرار می‌گیرند که برای تضمیمگیریهای سرمایه گذاری از اطلاعات بروزتری استفاده کنند. شاید هم سرمایه گذاران بتوانند از اظهار نظر حسابرسان به صورت پرداخت برای هر بار مراجعه برخوردار شوند.

ارتفای سطح روابط با صاحبکار: حسابرسی بموقع، فعال و مفید برای صاحبکار، به جای حسابرسی منفعل و متضمن رودروریی با خود وی، می تواند به بهبود روابط حسابرس با صاحبکار بینجامد. تماسهای منظم ناشی از فرصتهای به دست آمده در حسابرسی مستمر ممکن است به تقویت روابط با صاحبکار و شناخت هر چه کاملتر فرصتهای ارائه خدمات بیشتر بیانجامد.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید


روزنامه رسمی

مشاوره ثبت شرکت
دفاتر پستی منتخب

ثبت شرکت برای اتباع خارجی

موضوعات پرکاربرد ثبتی :
ثبت شرکت در سراسر ایران

ثبت شرکت در تهران
سایر محلات تهران
تماس
کرکره برقی پارکینگدرب ضد سرقتصندلی پلاستیکی , کاشت مو , مزوتراپی