ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
فرض کنيد که شما اخيراً از دانشگاه فارغ التحصيل شده ايد ( البته در رشته ی اقتصاد ) و قصد داريد فعاليت هاي کاري خود را با يک بنگاه پيش بيني اقتصادي آغاز کنيد. قبل از آن که شما از فروش پيش بيني هاي خود کسب درآمد کنيد، مجبور به پرداخت هزينه هاي ثبت، تاسيس، و راه اندازي شرکت خود هستيد. شما ناگزيريد براي انجام پيش بيني هاي خود رايانه بخريد، علاوه بر اين بايد براي دفتر کار خود ميز، صندلي، قفسه، فايل، و ساير لوازم ضروري را خريداري کنيد. هر يک از اين اقلام نوعي سرمايه است که شرکت شما با استفاده از آن ها به توليد و فروش خدمات مي پردازد.
اعتبار مالي سرمايه گذاري در اين کالاهاي سرمايه اي را از چه منبعي تأمين مي کنيد؟ شايد شما قادر به پرداخت اين هزينه ها از محل پس اندازهاي قبلي خود باشيد. ولي به احتمال زياد شما هم مثل بسياري از افراد پول کافي براي تأسيس اعتبار مالي در آغاز فعاليت هاي بازرگاني خود نداريد. در نتيجه بايد پول مورد نياز خود را از ساير منابع مالي تأمين کنيد.
راه هاي مختلفي براي تأمین مالي سرمايه گذاري وجود دارند. شما مي توانيد پول مورد نياز خود را از يک بانک، يک دولت، يا يک خويشاوند قرض کنيد. در اين حالت شما نه تنها بايد اصل پول را در تاريخي معين پرداخت کنيد بلکه بهره ی پول استقراض را نيز بايد بپردازيد. از سوي ديگر شما بايد شخص ثالث را متقاعد کنيد که پول مورد نياز شما را به ازاي سودي که در آينده به دست مي آورد در اختيار شما بگذارد. در هر صورت شما براي خريد تجهيزات رايانه اي و ساير وسايل به استفاده از پس انداز ساير افراد نياز داريد.
نظام مالي شامل نهادهاي اقتصادي است که پول پس اندازکنندگان را در اختيار سرمايه گذاران قرار مي دهد. پس انداز و سرمايه گذاري اجزاي مهم و کليدي رشد اقتصادي بلند مدت اند: وقتي يک کشور بخش بزرگ تري از GDP خود را پس انداز مي کند، منابع بيش تري جهت سرمايه گذاري فراهم مي آورد و افزايش سرمايه باعث افزايش بهره وري و سطح استاندارد زندگي خواهد شد. به هر حال قبلاً درباره ی ارتباط بين پس انداز و سرمايه گذاري در اقتصاد چندان صحبت نکرديم. در هر لحظه از زمان برخي از مردم تمايل دارند تا بخشي از درآمد خود را پس انداز کنند و ساير مردم نيز تمايل دارند تا براي تأمین مالي فعاليت هاي سرمايه گذاري و ياد شده فعاليت هاي بازرگاني خود استقراض کنند. چه چيزي اين دو گروه را با هم رو به رو مي کند؟ چه چيزي برابري عرضه ی اعتبارات از سوي پس انداز کنندگان و تقاضاي اعتبار از سوي سرمايه گذاران را تضمين مي کند.
نهادهاي مالي در اقتصاد امريکا
از ديدگاه کلانِ نظام مالي، منابع کمياب اقتصاد را از سوي پس اندازکنندگان ( مردمي که تمامي درآمد خود را مصرف نمي کنند ) به سمت وام گيرندگان ( مردم که بيش از درآمد خود خرج مي کنند ) هدايت مي کنند. پس انداز کنندگان به دلايل مختلف پس انداز مي کنند: براي مخارج دانشگاه فرزندان خود در سال هاي بعد يا زندگي راحت پس از بازنشستگي. وام گيرندگان نيز به دلايل مختلف پول قرض مي کنند: براي خريد خانه يا آغاز کسب و کار در آغاز زندگي. پس انداز کنندگان پول خود را به اميد دريافت سود در يک سررسيد معين به نظام مالي مي دهند. وام گيرندگان نيز با آگاهي از اين مسئله که بايد بهره ی قرض خود را در سر رسيد خاص پرداخت کنند، اقدام به دريافت مي کنند.
نظام مالي از نهادهايي مختلف تشکيل شده است که به هماهنگي دو گروه پس اندازکنندگان و وام گيرندگان کمک مي کند. براي بررسي نيروهاي اقتصادي، که نظام مالي را هدايت مي کنند، لازم است درباره ی مهم ترين نهادهاي مالي صحبت کنيم. نهادهاي مالي را مي توانيم در دو گروه طبقه بندي کنيم: بازارهاي مالي و واسطه هاي مالي. حال به بررسي اين دو نهاد مي پردازيم.
بازارهاي مالي
بازارهاي مالي نهادهايي هستند که شخص پس انداز کننده مي تواند از طريق آن ها به طور مستقيم سرمايه ی مالي مورد نياز يک وام گيرنده را فراهم کند. مهم ترين بازارهاي مالي در اقتصاد عبارت اند از بازار اوراق قرضه و بازار سهام.
بازار اوراق قرضه ( مشارکت )
وقتي شرکت « اينِتل » (1)، يکي از بزرگ ترين شرکت هاي سازنده ی قطعات رايانه، براي تاسيس يک کارخانه نياز به استقراض و دريافت وام داشته باشد مي تواند مبلغ موردنياز خود را به طور مستقيم از مردم تهيه کند. اين کار با فروش اوراق ( اوراق مشارکت ) انجام مي شود. يک ورقه ی قرضه گواهي ديِني ( بدهي ) است که در آن تعهدات قرض گيرنده نسبت به قرض دهنده يا صاحب ورقه ی قرضه مشخص شده است. هر ورقه ی قرضه داراي يک سررسيد است. سررسيد زماني است که ورقه ی قرضه بازخريد مي شود، يا مبلغ اسمي ورقه ی قرضه به صاحب آن پرداخت مي شود. تا زمان سررسيد در دوره هاي زماني مشخص بهره به صاحب ورقه پرداخت مي شود. خريداران قرضه پول خود را به اميد دريافت بهره در اختيار شرکت « اينتل » مي گذارند. و در زمان سررسيد اصل پول خود را نيز دريافت مي کنند. خريداران اوراق قرضه ( اوراق مشارکت ) مي توانند اين اوراق را تا سررسيد آن نزد خود نگه دارند يا قبل از سررسيد به شخصي ديگر بفروشند.
در اقتصاد امريکا انواع اوراق قرضه ( اوراق مشارکت ) وجود دارد. وقتي شرکت هاي بزرگ، دولت مرکي يا دولت هاي ايالتي براي تأسيس يک کارخانه جديد، احداث مدرسه، و ... به پول احتياج دارند معمولاً از طريق انتشار اوراق مشارکت ( اوراق قرضه ) به تأمین مالي اعتبار موردنياز اقدام مي کنند. هر چند ماهيت اوراق قرضه متفاوت است ولي سه ويژگي مشترک بسيار مهم دارند.
نخستين ويژگي اوراق مشارکت دوره ی زماني آن است. طول زمان انتشار تا سررسيد را دوره ی زماني مي ناميم. سررسيد برخي از اوراق، کوتاه مدت يا چند ماهه است ( دولت انگليس نوعي اوراق قرضه منتشر مي کند که سررسيدي معين ندارند و به آن ها اوراق مادام العمر مي گوييم. به اين اوراق که سررسيد نامحدود دارند براي هميشه بهره تعلق مي گيرد ولي اصل پول هيچ گاه باز پرداخت نمي شود. بهره ی پرداختي به اوراق مشارکت به دوره ی زماني يا زمان سررسيد آن بستگي دارد. مخاطره يا ريسک اوراق قرضه ( اوراق مشارکت ) بلند مدت بيش از اوراق قرضه کوتاه مدت است زيرا صاحبان اين اوراق بايد مدت زمان طولاني تر تا سررسيد و دريافت اصل پول خود انتظار بکشند. اگر مالک ورقه ی قرضه قبل از سررسيد به پول خود نياز داشته باشد ممکن است آن را به مبلغي کم تر به شخص ديگر بفروشد. براي جبران اين مخاطره، به اوراق قرضه بلند مدت بيش تر بهره پرداخت مي شود.
دومين ويژگي اوراق قرضه مخاطره ی بازخريد است مخاطره ی بازخريد احتمال عدم توانايي قرض گيرنده در پرداخت بهره و اصل پول در سررسيد است. اين ناتواني را نکول ( يا عدم پرداخت وجه ورقه ی قرضه ) مي ناميم. وام گيرندگان مي توانند ( در برخي مواقع اين کار را مي کنند ) با اعلام ورشکستگي اوراق قرضه را بازخريد نکنند. وقتي خريداران، با احتمال زياد، نکول اوراق قرضه را پيش بيني کنند، آن گاه نرخ بالاتري براي جبران مخاطره درخواست خواهند کرد.
سومين ويژگي اوراق قرضه ( مشارکت ) معافيت مالياتي است. به عبارت ديگر سومين ويژگي مربوط به رفتار نظام مالياتي با سود يا عايدي اوراق قرضه است. سود يا درآمد ( عايدي ) اوراق قرضه معمولاً مشمول ماليات بر درآمد است. به طوري که دارنده ی اوراق قرضه مجبور است بخشي از درآمد خود را به صورت ماليات بردرآمد به دولت پرداخت کند. (2)
بازار سهام. روش ديگر براي تأمین مالي يا افزايش سرمايه هاي شرکت « اينتل » جهت تأسيس يک کارخانه ی توليد قطعات نيمه هادي رايانه ها، فروش سهام شرکت است. سهام نشان دهنده ی مالکيت در شرکت است، بنابراين دارنده ی آن حق دريافت سود از شرکت را دارد. مثلاً اگر شرکت « اينتل » 1000000 سهم منتشر کند، آن گاه هر سهم نشان دهنده ی از مالکيت شرکت است.
فروش سهام به منظور به دست آوردن پول يا افزايش سرمايه ی شرکت را تأمین مالي از طريق سهام داران مي ناميم در حالي که فروش اوراق قرضه، تأمین مالي از طريق استقراض نام دارد. هر چند شرکت ها از هر دو روش انتشار سهام و اوراق مشارکت براي تأمین اعتبار مالي سرمايه گذاري هاي جديد خود استفاده مي کنند ولي ماهيت سهام و اوراق قرضه ( مشارکت ) بسيار متفاوت است. دارنده ی سهام شرکت « اينتل » مالک بخشي از شرکت است، در حالي که دارنده ی يک ورقه ی قرضه يا ورقه ی مشارکت فقط يک طلبکار ( بستانکار ) شرکت « اينتل » محسوب مي شود. اگر شرکت « اينتل » به سوددهي بسيار زيادي برسد، سهام داران از دريافت سودِ سهام خود بسيار خشنود خواهند شد، در حالي که صاحبان اوراق مشارکت منتشر شده از سوي « اينتل » فقط بهره يا سود تعيين شده را دريافت خواهند کرد. برعکس اگر شرکت « اينتل » با مشکلاتي رو به رو شود و سود نداشته باشد، بهره يا سود مربوط به اوراق مشارکت به دارندگان آن پرداخت مي شود در حالي که سهام داران چيزي دريافت نخواهند کرد. در مقايسه با اوراق مشارکت بايد بگوييم که سهام، هم داراي مخاطره اي بالاتر است و هم سود يا درآمدي بيش تر عايد دارنده ی آن خواهد کرد. پس از آن که شرکت سهام خود را با فروش به عموم مردم منتشر مي کند، اين سهام در بازار بورس بين سهام داران قابل مبادله است. در اين حالت وقتي مبادله يا نقل و انتقال سهام انجام مي شود، شرکت هيچ پولي بابت اين جابه جايي دريافت نمي کند. مهم ترين بازارهاي بورس سهام در اقتصاد امريکا بازار بورس نيويورک وNASDAQ (3 ) است. بيش تر کشورهاي جهان بازار بورس سهام دارند که در آن سهام شرکت هاي محلي مورد مبادله و خريد و فروش قرار مي گيرند.
قيمت هايي که سهام بورس در آن قيمت ها خريد و فروش مي شوند توسط عرضه و تقاضاي سهام شرکت ها تعيين می شوند از آن جا که سهام، حاکي از حق مالکيت در بنگاه است، بنابراين تقاضا براي سهام نشان دهنده ی پيش بيني مردم درباره ی سودآوري آتي بنگاه است. وقتي مردم نسبت به وضعيت آتي بنگاه خوشبين باشند تقاضا براي سهام اين شرکت افزايش مي يابد و از اين رو قيمت هر واحد سهم شرکت نيز رشد مي کند. برعکس وقتي مردم پيش بيني مي کنند که سود بنگاه در آينده اندک خواهد بود يا حتي ممکن است ضرر کند، آن گاه قيمت سهام اين بنگاه کاهش مي يابد.
شاخص هاي مختلفي براي بررسي و نظارت بر قيمت سهام وجود دارند. يک شاخص سهام از متوسط قیمت گروهی از سهام به دست می آید. مهم ترین و معروف ترین شاخص سهام، شاخص داو- جونز است که از سال 1896 به طور مرتب محاسبه مي شود. در حال حاضر اين شاخص با استفاده از قيمت هاي سهام 30 شرکت بزرگ امريکا مانند جنرال موتورز، جنرال الکتريک، مايکروسافت، کوکاکولا،AT&T وIBM محاسبه مي شود. يک شاخص مهم ديگر سهام، شاخص 500 است که با استفاده از قيمت هاي 500 شرکت بزرگ به دست مي آيد. از آن جا که قيمت سهام منعکس کننده سودآوري مورد انتظار است اين شاخص هاي سهام نشان دهنده ی وضعيت اقتصادي احتمالي اين بنگاه ها در آينده هستند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
وقايعي که در نظام مالي رخ مي دهند کليد درک توسعه در سطح کلان اقتصادي هستند. همان طور که ملاحظه کرديد نهادهاي تشکيل دهنده ي نظام مالي، مانند بازار اوراق قرضه، بازار سهام، بانک ها، و شرکت هاي سرمايه گذاري مشترک نقش هدايت پس اندازها و سرمايه گذاري هاي اقتصادي را دارند. و همان طور که در مقالات گذشته متذکر شديم، پس انداز و سرمايه گذاري مهم ترين عوامل تعيين کننده ي رشدبلند مدت GDP و سطح استاندارد زندگي هستند. در نتيجه اقتصاددانان کلان نياز دارند که از نحوه ي کارکرد بازارهاي مالي و تأثير وقايع مختلف و سياست هاي اقتصادي بر اين بازارها مطلع باشند.
براي بررسي بازارهاي مالي، بحث خود را از متغيرهاي کليدي اقتصاد کلان، که فعاليت هاي اقتصادي به وسيله ي آن ها اندازه گيري مي شوند، آغاز مي کنيم. تأکيد ما در اين بخش بيش تر بر حسابداري است. حسابداري به زبان ساده نحوه ي جمع آوري و ترکيب اعداد است. يک حسابدار خصوصي به جمع درآمدها و هزينه هاي شخصي خود مي پردازد. حسابداري هاي درآمد ملي نيز در سطح کلان همين کار را مي کنند. حساب هاي درآمد ملي شامل GDP و بسياري از آمارهاي مرتبط با آن هستند.
در حساب هاي درآمد ملي اتحادها و معادلاتي مختلف وجود دارند. به خاطر بياوريد که يک اتحاد معادله اي است که طرفين آن با توجه به تعريف متغيرهاي آن با هم مساوي هستند. اتحادها چگونگي ارتباط بين متغيرهاي مختلف را به ما نشان مي دهند.
برخي اتحادهاي مهم اقتصاد کلان
به ياد بياوريد که توليد ناخالص داخلي (GDP) همان درآمد کل و هزينه ي کل مربوط به توليد کالاها و خدمات در اقتصاد است. GDP ( که آن را با Y نشان مي دهيم) از چهار جزء تشکيل شده است: مصرف (c)، سرمايه گذاري (I)، مخارج دولت (G) و خالص صادرات (NX)، بنابراين مي توانيم بنويسيم:
Y=C+I+G+NX
اين معادله يک اتحاد است زيرا هر دلار هزينه در سمت چپ در يکي از چهار جزء سمت راست لحاظ مي شود. با توجه به تعريف و نحوه ي اندازه گيري هر يک از اين متغيرها اين معادله همواره صادق است.
در اين مقاله تجزيه و تحليل خود را با فرض يک اقتصاد بسته آغاز مي کنيم. يک اقتصاد بسته هيچ تعامل و مبادله اي با ساير اقتصادهاي دنيا ندارد. در يک اقتصاد بسته تجارت بين الملل يا مبادله ي کالاها و خدمات و استقراض يا اعطاي وام در سطح بين المللي وجود ندارد. البته اقتصادهاي واقعي، اقتصادهاي باز هستند به اين معنا که با اقتصاد ساير کشورهاي دنيا در تعامل اند. با فرض وجود يک اقتصاد بسته به راحتي درس هايي را مي آموزيم که قابل تعميم براي تمامي اقتصادها هستند. علاوه بر اين، چنين فرضي براي اقتصاد جهاني نيز به طور کامل قابل استفاده است.
از آن جا که در يک اقتصاد بسته تجارت بين الملل وجود ندارد، صادرات و واردات صفر است. بنابراين خالص صادرات (NX) صفر خواهد بود. در اين حالت مي توانيم بنويسيم
Y=C+I+G
اين معادله نشان مي دهد که GDP با مجموع مقادير مصرف، سرمايه گذاري، و مخارج دولت برابر است. هر واحد از توليد در يک اقتصاد بسته يا مصرف مي شود، يا سرمايه گذاري مي شود، و يا صرف مخارج دولتي مي شود.
براي آن که روشن شود که اين اتحاد چه نکته اي را در مورد بازارهاي مالي در خود دارد، مقادير C و G را از دو طرف معادله کسر کنيد. آن گاه خواهيم داشت
Y-C-G=I
سمت چپ معادله درآمد کل اقتصاد است که پس از پرداخت هزينه هاي مصرفي و مخارج دولت باقي مي ماند: اين مقدار را پس انداز ملي يا فقط پس انداز مي ناميم و با S نشان مي دهيم. بنابراين مي توانيم بنويسيم
S=I
اين معادله نشان مي دهد که پس انداز با سرمايه گذاري برابر است
براي درک مفهوم پس انداز ملي، تعريف فوق را به روشي ديگر ارائه مي کنيم. فرض کنيد T نشان دهنده ي خالص ماليات هاي وصول شده از سوي دولت باشد (کل ماليات هاي دريافتي دولت از خانوارها منهاي يارانه ها، پرداخت هاي انتقالي، و ساير مبالغي که از سوي سازمان تأمين اجتماعي و رفاه به آن ها پرداخت مي شود). بنابراين پس انداز ملي را به دو صورت مي توانيم بنويسيم
S=Y-C-G
(S=(Y-T-C)+(T-G
اين دو معادله يکسان هستند زيرا T در معادله ي دوم به صورت مثبت و منفي آمده است که با هم حذف مي شوند ولي براي ما يادآور دو تفسير مختلف از پس انداز ملي هستند. به ويژه آن که در معادله ي دوم پس انداز ملي به دو جزء تقسيم شده است: پس انداز خصوصي (Y-T-C) و پس انداز بخش عمومي (T-G)
حال به بررسي اين دو جزء مي پردازيم: پس انداز خصوصي بخشي از درآمد است که پس از پرداخت ماليات از سوي خانوارها و پرداخت هزينه هاي مصرفي براي آن ها باقي مي ماند. پس انداز عمومي بخشي از ماليات دريافتي دولت پس از پرداخت مخارج است. دولت درآمد مالياتي T را از مردم دريافت و سپس مبلغ G را برخي خريد کالاها و خدمات مصرف مي کند. اگر T بيش تر از G باشد، دولت با مازاد بودجه رو به رو خواهد بود؛ زيرا دريافت پول بيش از مخارج پرداختي است. اين مازاد، پس انداز عمومي رانشان مي دهد. اگر مخارج دولت بيش از درآمدهاي مالياتي دريافتي باشند، آن گاه G بزرگ تر از T است. در اين حالت دولت با کسري بودجه مواجه است و پس انداز عمومي (T-G) منفي خواهد بود.
حال به بررسي ارتباط اين اتحادهاي حسابداري با بازارهاي مالي مي پردازيم. معادله ي S=I نشان دهنده ي يک واقعيت بسيار مهم است:
«در هر اقتصادي در سطح کلان، پس انداز و سرمايه گذاري بايد با هم مساوي باشند.»
اين واقعيت پرسش هايي بسيار مهم را مطرح مي کند: سازوکار مربوط به اين اتحاد (معادله) کدام است؟ چگونه تصميم گيري افرادي که مي خواهند پس انداز کنند با آن ها که مي خواهند سرمايه گذاري کنند هماهنگ مي شود؟ پاسخ اين است: نظام مالي. بازار اوراق قرضه ( اوراق مشارکت)، بازار سهام، بانک ها و شرکت هاي سرمايه گذاري مشترک، و ساير بازارهاي مالي واسطه دو طرف معادله ي S=I را برقرار مي کنند.
مفهوم پس انداز و سرمايه گذاري
واژه هاي پس انداز و سرمايه گذاري گاهي بد فهميده مي شوند. بسياري از مردم اين واژه ها را به طور اشتباه و يا به جاي يکديگر به کار مي برند. برعکس، اقتصاددانان کلان از اين واژه ها به طور کاملاً دقيق و متمايز از هم در حساب هاي ملي استفاده مي کنند.
به ذکر يک مثال در اين مورد مي پردازيم. فرض کنيد درآمد لاري بيش از مخارج اوست و او باقي مانده ي درآمد خود را در بانکي پس انداز يا قدام به خريد اوراق قرضه و سهام از يک شرکت مي کند. از آن جا که درآمد لاري بيش از مصرف اوست، در واقع به پس انداز ملي افزوده مي شود. ممکن است لاري به اين پول به چشم « سرمايه گذاري» نگاه کند ولي اقتصاددانان به او يادآوري مي کنند که اقدام او پس انداز نام دارد نه سرمايه گذاري.
در ادبيات اقتصاددانان کلان، سرمايه گذاري عبارت است از خريد سرمايه ي جديد مانند تجهيزات يا ساختمان ها. وقتي لاري براي ساختن يک خانه ي جديد از بانک وام مي گيرد، اين اقدام باعث افزايش سرمايه گذاري ملي مي شود. به طور مشابه وقتي شرکتي اقدام به فروش سهام و ساختن کارخانه اي جديد مي کند باز هم سرمايه گذاري ملي افزايش يافته است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
سطح قيمت ها و ارزش پول
فرض کنيد طي يک دوره ی زماني، افزايش قيمت يک بستني قيفي از يک سنت به يک دلار را بررسي کنيم. از اين بررسي چه نتيجه اي مي گيريم؟ آيا مي توانيم چنين نتيجه بگيريم که مردم براي خريد يک بستني حاضرند مقدار بيش تري پول پرداخت کنند؟ پاسخ، زماني مثبت است که مردم از خريد بستني لذت بيش تري ببرند. اين نتيجه گيري چندان صحيح نيست. زيرا لذت مردم از خوردن بستني در زمان هاي مختلف يکسان است ولي قيمت آن در طول زمان افزايش يافته و گران تر شده است. در واقع نخستين نظريه درباره ی تورم بيش تر به ارزش پول مربوط مي شود تا ارزش کالا (مثل قيمت بستني).
اين ديدگاه به ما کمک مي کند تا به نظريه اي در مورد تورم برسيم. وقتي شاخص قيمت مصرف کننده (CPI) و ساير شاخص هاي تعيين کننده ی سطح قيمت ها افزايش مي يابد، کارشناسان تلاش مي کنند تا با توجه به قيمت ها تغييرات شاخص هاي قيمت را تفسير کنند: «مثلاً CPI در ماه گذشته 3 درصد، قيمت قهوه 20 درصد، و قيمت حامل هاي انرژي 30 درصد افزايش يافته است.»
هر چند اين ديدگاه برخي اطلاعات مهم در مورد تغيير قيمت ها را به ما نشان مي دهد، ولي فاقد يک نکته ی مهم و کليدي است: تورم يک پديده ی گسترده در اقتصاد است که قبل از هر چيز و بيش از هر چيز به ارزش وسيله ی مبادله در اقتصاد مربوط مي شود.
سطح عمومي قيمت ها در اقتصاد را مي توانيم به دو صورت مورد ملاحظه قرار دهيم. تاکنون سطح عمومي قيمت ها را با قيمت يک سبد کالا و خدمات مورد بررسي قرار داديم. وقتي سطح قيمت ها افزايش مي يابد مردم مجبور مي شوند براي خريد کالاها و خدمات پول بيش تري پرداخت کنند. به يک روش متفاوت مي توانيم از سطح عمومي قيمت ها به عنوان معياري براي اندازه گيري ارزش پول استفاده کنيم. افزايش در سطح قيمت ها به معني کاهش ارزش پول است زيرا هر دلار موجود در کيف پول شما قدرت کم تري براي خريد کالاها و خدمات خواهد داشت، يا مقدار کم تري کالا و خدمات مي توانيم با آن خريداري کنيم. مي توانيم اين ديدگاه را به صورت رياضي نيز بيان کنيم. فرض کنيد P سطح قيمت اندازه گيري شده با استفاده از شاخص قيمت مصرف کننده (CPI) يا شاخص منحني قيمت باشد. بنابراين P مقدار يا تعداد دلارهاي مورد نياز براي خريد سبدي از کالاها و خدمات را اندازه گيري مي کند. حال مي توانيم ديدگاه اصلي خود را بيان کنيم: مقدار کالاها و خدماتي که مي توانيم با يک دلار خريداري کنيم 1/P است. به عبارت ديگر اگر P قيمت کالاها و خدماتي باشد که بر حسب پول اندازه گيري مي شوند، 1/P ارزش پول اندازه گيري شده بر حسب کالاها و خدمات است. بنابراين وقتي سطح عمومي قيمت ها افزايش يابد، ارزش پولي کاهش مي يابد.
عرضه ی پول، تقاضاي پول و تعادل پولي
چه عواملي ارزش پول را تعيين مي کنند؟ پاسخ به اين پرسش نيز همانند بسياري از پرسش هاي اقتصادي به کمک عرضه و تقاضا ارائه مي شود. همان طور که عرضه و تقاضاي موز قيمت آن را تعيين مي کند، عرضه و تقاضاي پول هم ارزش پول را تعيين مي کند. بنابراين گام بعدي در معرفي نظريه ی مقداري پول بررسي عوامل تعيين کننده ی عرضه و تقاضاي پول است.
ابتدا به بررسي عرضه ی پول مي پردازيم. بانک مرکزي به همراه نظام بانکي چگونه عرضه ی پول (حجم پول) را تعيين مي کند. وقتي بانک مرکزي اقدام به فروش اوراق مشارکت (اوراق قرضه) از طريق عمليات بازار باز مي کند و با دريافت دلار باعث کاهش عرضه ی پول مي شود. وقتي بانک مرکزي اقدام به خريد اوراق مشارکت مي کند، براي خريد اين اوراق دلار پرداخت مي کند و همين مسئله باعث افزايش عرضه ی پول مي شود. علاوه بر اين اگر هر يک دلار عرضه شده از سوي بانک مرکزي برای بازخريد اوراق مشارکت صرف سپرده گذاري در بانک ها شود، با توجه به ضريب فزاينده ی پول باز هم عرضه ی پول به مقدار بيش تري افزايش مي يابد. براي آن که بهتر بتوانيم به اهداف مورد نظر خود در اين مقاله برسيم، پيچيدگي هاي مربوط به سپرده گذاري در بانک و افزايش عرضه ی پول از طريق ضريب فزاينده ی پول را کنار مي گذاريم و فقط به مقدار پول عرضه شده به عنوان يک سياست بانک مرکزي براي کنترل مستقيم و صددرصد حجم پول مي پردازيم.
حال به بررسي تقاضاي پول مي پردازيم. عوامل بسيار زيادي تقاضاي پول از سوي مردم را تعيين مي کنند، همان طور که عوامل زيادي بر مقدار تقاضا براي کالاها و خدمات تأثير دارند. مقدار پولي که مردم نزد خود نگهداري مي کنند بستگي به اين دارد که تا چه حد امکان استفاده از دستگاه هاي خودپرداز (ATM) (1) يا کارت هاي اعتباري امکان پذير است.
مقدار تقاضاي پول نرخ بهره ی اوراق بهادار نيز تأثير دارد. در اين صورت مردم با توجه به نرخ بهره تصميم مي گيرند تا پول را به صورت نقد و يا دارايي هاي بهره رسان يا حساب پس انداز با بهره ی کم و غيره نگهداري کنند.
هر چند متغيرهاي زيادي بر تقاضاي پول اثر مي گذارند ولي يک متغير از اهميت بيش تري برخوردار است: «سطح متوسط قيمت ها در اقتصاد». مردم پول را به خاطر اين که وسيله ی مبادله است نزد خود نگهداري مي کنند. برخلاف ساير دارايي ها مانند اوراق قرضه و سهام مردم مي توانند با استفاده از پول به خريد کالاها و خدمات مورد نياز خود در فروشگاه ها بپردازند. مقدار پول مورد نياز براي خريد کالاها و خدمات به قيمت کالاها و خدمات بستگي دارد. قطعاً در قميت هاي بالاتر پول بيش تري براي انجام معادلات مورد نياز است و از اين رو مردم پول بيش تري به صورت نقد در کيف پول يا حساب هاي جاري خود نگهداري خواهند کرد. به عبارت ديگر، در سطح بالاتر قيمت (يا ارزش کم تر پول) مقدار تقاضاي پول افزايش مي يابد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
هدیه ویژه طراحی سایت و فروشگاه اینترنتی
ثبت شرکت – تغییرات – ارائه صورتجلسات –پلمپ دفاتر – کد اقتصادی –حسابداری – ثبت محدود
بررسي عوامل موثر بر عدم استفاده مديران در تصميمگيري از اطلاعات حسابداري مديريت
چكيده مقدمه
اطلاعات حسابداري مديريت بر خلاف اطلاعات حسابداري مالي كه در شركتها به منظور پاسخگويي استفاده كنندگان برون سازماني طراحي ميشوند به مديريت در برنامهريزي، كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميمگيري كمك موثري مينمايد.
اين مقاله به مطالعه، عوامل موثر بر عدم استفاده مديران از اطلاعات حسابداري مديريت از قبيل عوامل رفتاري، فرهنگي و فني ميپردازد. نتايج تحقيق نشان ميدهد بيشترين علل عدم استفاده مديران از اطلاعات حسابداري مديريت به ترتيب اولويت عوامل رفتاري و فرهنگي و فني ميباشد لذا زماني مديران از اطلاعات حسابداري مديريت ميتوانند به طور موثر در برنامهريزي، كنترل منابع، ارزيابي عملكرد، تصميمگيري استفاده نمايند، كه آشنايي با عوامل فني از قبيل آگاهي با مفاهيم و كاربردهاي حسابداري مديريت داشته باشند و همچنين تلاش نمايند كه تاثير منفي عوامل رفتاري و فرهنگي در استفاده از اطلاعات حسابداري مديريت را به حداقل برسانند.
مقدمه
سيستم حسابداري مديريت از جمله سيستمهاي اصلي و اساسي سيستم اطلاعات مديريت شمرده ميشود. بنابراين، وظيفه سيستم حسابداري مديريت تامين نيازهاي اطلاعاتي سطوح مختلف مديران در زمينههاي برنامه ريزي و كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميمگيري است. (جوادي جادو،1380،94) جان بل و انصاري و توماس كلامر در مقالهاي با عنوان حسابداري مديريت مفاهيم و شاخصهاي كليدي محدوده حسابداري مديريت را در سه شاخص عمده فني، رفتاري و فرهنگي تعريف مينمايند.
يكي از مهمترين عوامل رشد و بقاي واحدهاي اقتصادي داشتن مديران لايق و كارآمد ميباشد كه بايد با استفاده بهينه از منابع حداكثر كارايي را ايجاد نمايند مديراني كه براي حصول به اين هدف بتوانند برنامهريزيهاي دقيق داشته باشند و از طريق كنترل منابع، ارزيابي عملكرد بتوانند هنگام برخورد با وقايع پيشبيني نشده بهترين تصميم را اتخاذ نمايند. در اين راستا مهمترين ابزار ياري دهنده ايشان اطلاعات ميباشد كه به طور حتم بخش اعظم اين اطلاعات را حسابداري تهيه و در اختيار مديريت قرار ميدهد. حسابداري مديريت دانشي است كه از طريق بكارگيري روشهاي عملياتي موثر در فرآيند پردازش دادههاي مالي (تاريخي ـ جاري ـ آينده) يك واحد اقتصادي از يك سو مديريت را در مسير برنامهريزي مناسب براي دستيابي به هدفهاي كنترل منابع و ارزيابي عملكرد، ياري ميدهد و از سوي ديگر شرايط تصميمگيري منطقي را براي دستيابي به هدفهاي مقرر فراهم ميكند به بيان ديگر حسابداري مديريت فرآيند تدارك و پردازش اطلاعات براي برنامهريزي ـ كنترل ـ ارزيابي و تصميمگيري است. از اين رو نظام حسابداري مديريت در برگيرنده روشهاي جمعآوري دادهها ـ تركيب و تحليل آنها و ارائه اطلاعات مربوط به مديران براي تصميمگيري جامع و معمول و بررسي شرايط خاص است. در بررسي اوليه از شركتها مديران از اطلاعات حسابداري مديريت جهت برنامهريزي، كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميمگيري استفاده نمينمايند. مهمترين دلايل عدم استفاده آنها از اطلاعات حسابداري به عوامل فني، رفتاري و فرهنگي نظير: ميزان آگاهي و اعتقاد مديران موسسات و شركتها نسبت به استفاده از اطلاعات حسابداري مديريت در تصميمگيري ـ برنامهريزي و كنترل، دانش نظري و تخصصي مسئولات مالي در جهت استفاده از سيستم حسابداري، ميزان اجبار و الزام به استقرار سيستمحسابداري مديريت بستگي دارد لذا اين تحقيق در صدد آن است كه اين عوامل موثر در عدم استفاده از اطلاعات حسابداري توسط مديران مورد مطالعه و بررسي قرار دهد. به طور كلي اهداف اين تحقيق با توجه به اهميتي كه در عدم استفاده از اطلاعات حسابداري مديريت توسط مديران در برنامهريزي، كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميمگيري گفته شد شناسايي موانع تنگناهاي موجود و تاثيرگذار بر استفاده مديران در تصميمگيريها از اطلاعات حسابداري مديريت و اولويتبندي هر يك از عوامل شناسايي شده و تاثير آن در تصميمگيري مديران است.
1- اهداف تحقيق
2- شناسايي موانع و تنگناهاي موجود و تاثيرگذار بر عدم استفاده مديران در تصميمگيريها از اطلاعات حسابداري مديريت
3- فرضيهها
4- جامعهآماري
5- روش جمعآوري اطلاعات و روش آزمون فرضيهها
6- نتايج آزمون فرضيهها و تجزيه و تحليل يافتههاي تحقيق
7- نتيجهگيري و پيشنهادها
1- اهداف تحقيق
به طور كلي اهداف اين تحقيق با توجه به اهميت موضوع و بيان مساله و سئوالات تحقيق به شرح زير ميباشد:
1- شناسايي موانع تنگناهاي موجود و تاثيرگذار بر استفاده مديران در تصميمگيريها از اطلاعات حسابداري مديريت
2- اولويتبندي هر يك از عوامل شناسايي شده و تاثير آن در تصميمگيري مديران
2- شناسايي موانع و تنگناهاي موجود و تاثيرگذار بر عدم استفاده مديران در تصميمگيريها از اطلاعات حسابداري مديريت
با توجه به عدم استفاده مديران از اطلاعات در جهت برنامهريزي،كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميمگيري مديران سه شاخص مطرح ميگردد (انصاريان ـ 1383ـ28)
1- شاخصهاي فني (مديران كاركنان)
2- شاخصهاي رفتاري
3- شاخصهاي فرهنگي
الف) شاخصهاي فني مربوط به عدم استفاده مديران از اطلاعات حسابداري مديريت شامل:
1- آشنا نبودن مديران با مفاهيم و تكنيكهاي حسابداري مديريت
يكي از مهمترين دلايل عدم استفاده از سيستم حسابداري مديريت آشنا نبودن مديران موسسات، با مفاهيم و روشهاي حسابداري مديريت ميباشد، بنابراين اغلب مديران به دليل داشتن اطلاعات ذهني زياد اهميت و اعتبار كمتري براي اطلاعات حسابداري قائلند به طور خلاصه كمتر سازماني يافت ميشود كه بتواند بدون داشتن اطلاعات قابل اتكاي حسابداري به فعاليت خود ادامه دهد و يا در بازارهاي جهاني و پر رقابت امروزي پيشرفت كند (شباهنگ 1378ـ8) لذا توسعه كاربردي سيستمهاي حسابداري مديريت مستلزم آموزش مديران موسسههاي اقتصادي در زمينه برنامهريزي كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميمگيري است (جوادي جادو ـ 1378ـ30).
2- عدم تمايل مديران نسبت به الگويابي سيستمهاي موفق
در سالهاي اخير صاحبنظران اعتقاد پيداكردهاند كه سيستمهاي حسابداري مديريت بايد به نحوي طراحي شود كه در مرحله اول اطلاعات مالي مورد نياز مديريت را جهت برنامهريزي دقيق و به موقع فراهم كند. با توجه به اين كه استفاده از اصول استانداردها و ميثاقهاي پذيرفته شده در حسابداري مديريت امكانپذير نيست، اما صاحب نظران اين رشته و كارگزاران آن عقيده دارند كه ميتوان از الگوهايي كه در موسسههاي موفق براي طراحي سيستمهاي اطلاعاتي حسابداري مديريت به كار رفته است، استفاده نمود، لذا اين تجارب موفق به تدريج موجبات تدوين استانداردها و رهنمودها را فراهم ميآورد حتي بايد تجربيات ناموفق اشتباهاتي را كه ساير كشورها انجام دادهاند باز شناخت و از انجام دادن آن دوري جست. شركت جنرال موتورز اكنون هزينه دستمزد مهندسان خود را بر اساس تعداد توليد در دوره مالي بيش از يكسال سرشكن ميكند، استدلال موسسه ياد شده در اين كار اين است كه يك مدل مهندسي كه به وسيله مهندسان طراحي ميشود دست كم تا 5 سال مورد استفاده قرار ميگيرد، در نتيجه هزينه سيستم مهندسي مربوطه را بر ميزان توليد در دوره استفاده از مدل مربوطه سرشكن ميكنند همين مثال نشان ميدهد كه دست كم در موارد بيشماري هزينههاي سربار و ساعتهاي كاركنان هيچ ارتباطي با هم ندارند بررسي همين روش ميتواند تاثير بسزايي در برنامهريزيهاي انجام شده براي محصولات، ارزيابي عملكرد كاركنان و سازمان، كنترل منابع و تصميمگيريهاي آتي داشته باشد ( جوادي جادو ـ 1378-13).
3- تغييرات و جابجايي زود هنگام مديران
نگهداري كاركنان سازمانها به ويژه نگهداري مديران ابعادي وسيعتر از ارتباط دادن انسان با حقوق و مزاياي دريافتي، يا تامين بهداشت و ايمني در محيط كار دارد همچنين نبايد تصور شود كه توقعات كاركنان در همه جا و در هر فضاي كاري يكسان است و به راحتي ميتوان اين توقعات را تشخيص داد ( مير سپاسي ـ 1380ـ278)
بهترين جنبه اهميت نگهداري مديران مربوط به موارد تقويت كننده روحيه و حفظ شئون انساني كاركنان است كه اين عوامل عمدتاً جنبه رواني، معنوي، ارزشي، اقتصادي، ميباشد با توجه به نكات ذكر شده ملاحظه ميشود نگهداري منابع انساني نسبت به گذشته ابعاد جديدتري پيدا كرده است و طبعاً نبايد اين طور تصور شود كه ابزار نگهداري افراد در سازمان صرفاً حقوق و مزاياي مادي است. بنابراين بسياري از مسائل جابجايي به علت سوء تفاهم و بدفهمي ايجاد ميشود كه اين امر بدليل نبود عوامل فني در برنامهريزي، كنترل منابع، ارزيابي عملكرد در تصميمگيري مديران ايجاد ميشود (رابينزـ1378ـ618).
ب) شاخصهاي فني مربوط به كاركنان در عدم ارائه اطلاعات حسابداري مديريت
1- عدم آشنايي حسابداران با روشهاي حسابداري
با آنكه دانش و تكنولوژي اطلاعات در عصر حاضر به مقولهايي تحت عنوان عامل تحول تبديل شده است اما نياز به اطلاعات همزاد آدمي و برقراري ارتباط لازمه زندگي اجتماعي است در پاسخ به اين نياز فزآينده بود كه دانش، تكنيك و وسايل پردازش اطلاعات و ارتباطات، در گذر زمان رو به توسعه و تكامل گذاشت. تحول در عرصه ماشينهاي مكانيكي در اوايل دهه 1950 موجب ابداع روشها و زبانهاي برنامهنويسي گرديد. در واقع استفاده از كامپيوتر در امور مالي و حسابداري عمليات ملالآور و تكراري دفترداري را به حداقل خود رسانيد و موجبات برنامهريزي كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميمگيري را به نحو مطلوب فراهم آورده است (جوادي جادوـ1378ـ23). نگرشهاي مديريت و الگوهاي تصميمگيري تحت تاثير استفاده از تكنيكها و ابزار كمي مانند برنامهريزي خطي، آناليز احتمالات و تئوريهاي تصميمگيري تغيير يافته است استفاده از اين گونه ابزارها در تصميمگيريهاي روزمره مروزين گريزناپذير است (فخاريان ـ 1378ـ24).
امروزه نقش و تاثير متقابل علوم بر كسي پوشيده نيست و ديگر نميتوان شاخهاي از علوم را بطور مجزا و بدون تاثير گيري و يا كمكگيري از ساير شاخههاي علوم و به صورت مجرد، مورد استفاده قرار داد اين امر در خصوص پيشبينيهاي لازم براي بودجهبندي نيز صادق است. در اينجا استفاده از تكنيكهاي موجود در حسابداري و ادغام آن با علوم كامپيوتر، كمك خواهد كرد تا عامل يا عوامل محدود كننده، به درستي و بدقت شناسايي شود و استنتاجهاي لازم با ضريب اطمينانهاي بيشتري انجام شود (نيري ـ 122ـ59).
از سال 1960 تحقيقات حسابداري مديريت توجه خود را به تجزيه و تحليل برنامه ريزي كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميمگيري در مورد جنبههاي اقتصادي حسابداري مديريت معطوف نموده است (ظروفچي ـ 89ـ72)، لذا تا زماني كه كاركنان آشنايي به روشهاي حسابداري نداشته باشند، نميتوانند اطلاعات حسابداري مديريت را خوب ارايه نمايند.
2- عدم ارتباط متقابل مديران و كاركنان
ارتباطات فرآيندي محوري در تبادل اطلاعات بين اعضاء سازمان ميباشد كه تعاملات قسمتهاي مختلف را برقرار ميكند بنابراين يك ابزار موثر در هماهنگ سازي و كاربرد اثر بخش منابع انساني تلقي ميشود كه با استفاده از اين منبع عمده، در كنار سيستم انگيزشي، مديريت ميتواند تدابير لازم در ايجاد و تقويت ارتباطات در راستاي برنامهريزي مناسب و سازمان و جامعه اتخاذ نمايد. متاسفانه به علت غير ملموس بودن اثر ارتباطات در بهبود روابط انساني، تامين رضايت كاركنان و افزايش اثر بخشي و كارايي، برنامهريزي كنترل منابع، ارزيابي عملكرد و تصميمگيري مديران به آن توجه كافي نميشود در حالي كه اغلب سوء تفاهمات و اختلافات بيجهت در بين همكاران، ناشي از نبودن يك سيستم ارتباطات صحيح عرضي و طولي در سطوح مختلف سازمان ميباشد. اجرا نشدن دستوراتي كه به زعم دستور دهنده صحيح و منطقي است و يا درك دستورات به طور اشتباه و اجراي آن توسط مجريان كه در نهايت، منجر به زيان سازمان و كاركنان آن ميشود، معلول نا آگاهي متقابل و نقص ارتباط صحيح بين رئيس و مرئوس ميباشد از طرف ديگر اطلاع از خواستها و دريافت نظرات كاركنان و انتقال نظريات مديران به آنها تنها در سايه يك سيستم ارتباطي صحيح امكانپذير است (مير سپاسي ـ1380ـ 359).
رديف | مبلغ پرداختي | بانک | شماره حساب | صاحب حساب |
1 | 50،000 ريال (پنج هزار تومان) |
ملی | 2171151307006 | نیروی انتظامی |
2 | 100،000 ريال (ده هزار تومان) |
ملی | 2171291338004 | ذيحسابى دادگسترى استان تهران |