به پرتال ثبت شرکت ارشیا خوش آمدید امروز : سه شنبه ، 14 مرداد 1404
ثبت شرکت

جستجو در سایت

پلمپ دفاتر 1396

انجمن ثبت شرکت ایران

ثبت شرکت در سراسر ایران :
موضوع مناسب برای ثبت شرکتها

سایر امور ثبتی :
ثبت برند در تهران
سایر محلات تهران

انواع هزینه های تولید

انواع هزینه های تولید

 انوع هزینه های تولید

 

در ستون نخست جدول 1 تعداد بطری های لیموناد تولید شده در هر ساعت را می بینید. در تون دوم هزینه ی کل تولید لیموناد ثبت شده است. منحنی هزینه ی کل را در نمودار 1 رسم کره ایم. مقدار لیموند تولید شده ( از ستون نخست ) بر روی محور افقی و هزینه ی کل ( از ستون دوم ) بر روی محور عمودی قرار دارد. منحنی هزینه ی کل لیموناد شبیه منحنی هزینه ی کل شیرینی است. با افزایش تولید لیموناد شیب منحنی هزینه ی کل به علت نزولی بودن تولید نهایی بیش تر می شود.

جدول 1 انواع هزینه های تولید

مقدار تولید لیموناد در ساعت

هزینه ی کل (TC )

هزینه ی ثابت (FC )

هزینه ی متغیر (VC)

هزینه ی متوسط ثابت ( AFC)

هزینه ی متوسط متغیر (AVC)

هزینه ی متوسط کل ( ATC)

هزینه ی نهایی (MC)

0
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10

3/0
3/3
3/8
4/5
5/4
6/5
7/8
9/3
11/0
12/9
15/0

0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0

-
0/3
0/8
1/5
2/4
3/5
4/8
6/3
8/0
9/9
12/0

-
3/0
1/5
1/0
0/75
0/60
0/50
0/43
0/38
0/33
0/30

-
0/3
0/4
0/5
0/6
0/7
0/8
0/9
1/0
1/1
1/20

-
3/3
1/9
1/5
1/35
1/30
1/30
1/33
1/38
1/43
1/5

-
0/3
0/5
0/7
0/9
1/1
1/3
1/5
1/7
1/9
2/1

نمودار 1 منحنی هزینه ی کل. مقادیر تولید (روی محور افقی) از ستون نخست جدول 1 و هزینه ی کل تولید (روی محور عمودی) از ستون دوم جدول به دست آمده است.

هزینه های ثابت و متغیر

هزینه ی کل به دو بخش هزینه های ثابت و هزینه ی های متغیر تقسیم می شود. هزینه های ثابت هزینه هایی هستند که هیچ ارتباطی با مقدار محصول تولید شده ندارند. هزینه های ثابت مانند هزینه ی اجاره ی کارگاه ربطی به مقدار تولید ندارند، صاحب کارگاه هرچقدر لیموناد یا شیرینی تولید کند هزینه ی اجاره را باید بپردازد. استخدام یک حسابدار نیز صرف نظر از سطح تولید هزینه ی ثابت بنگاه به حساب می آید، صاحب بنگاه بدون توجه به مقدار تولید لیموناد باید حقوق حسابدار را، که یک هزینه ی ثابت است، پرداخت کند. سومین ستون جدول 1 هزینه های ثابت تولید ( 3 دلار ) است.
برخی از هزینه های بنگاه هزینه های متغیر هستند. هزینه های متغیر هزینه هایی هستند که با مقدار محصول تولید شده ارتباط دارند. با تغییر مقدار تولید، هزینه های متغیر نیز تغییر می کنند. هزینه های متغیر کارگاه تولید لیموناد عبارت اند از هزینه ی خرید شکر و لیمو: هر چه تولید لیموناد بیش تر باشد، نیاز به خرید شکر و لیمو نیز بیش تر خواهد بود. علاوه بر این اگر صاحب بنگاه نخواهد کارگر بیش تری برای تولید لیموناد استخدام کند، دستمزد پرداختی به کارگران نیز جزء هزینه های متغیر بنگاه است. ستون چهارم جدول 1 هزینه های متغیر بنگاه را نشان می دهد. اگر بنگاه تولید نداشته باشد، هزینه ی تغییر صفر است؛ اگر تولید بنگاه یک واحد باشد، هزینه ی متغیر 0/3 دلار است؛ اگر بنگاه 2 واحد یا 3 واحد لیموناد تولید کند، هزینه ی متغیر 0/8 دلار و 1/5 دلار خواهد شد و ... .
هزینه ی کل بنگاه برابر است با مجموع هزینه های ثابت و هزینه های متغیر. در جدول 1 هزینه ی کل ( ستون دوم ) برابر است با هزینه ی ثابت ( ستون سوم ) به اضافه ی هزینه ی متغیر ( ستون چهارم ).

هزينه ی متوسط و هزينه ی نهايي

صاحب بنگاه بايد درباره ی مقدار توليد تصميم گيري کند. يک عامل مهم در اين تصميم گيري چگونگي تغيير هزينه ها به علت تغيير در سطح توليد است. صاحب بنگاه براي تصميم گيري دو پرسش درباره ی هزينه توليد از سرپرست اين بخش مي پرسد:
- هزينه توليد يک واحد ليموناد چقدر است؟
- هزينه توليد يک واحد اضافي ليموناد چقدر است؟
هر چند ممکن است پاسخ هر دو پرسش يکسان به نظر برسد ولي اين طور نيست. البته هر دو پاسخ براي درک نحوه تصميم گيري بنگاه براي توليد مهم اند.
براي محاسبه هزينه هاي واحد توليد بايد هزينه کل را بر مقدار محصول توليدي تقسيم کنيم. مثلاً اگر بنگاه در هر ساعت 2 بطري ليموناد توليد مي کند و هزينه کل 3/8 دلار است، هزينه ی واحد بنگاه يا هزينه توليد هر بطري ليموناد 1/9 دلار خواهد بود. با توجه به اين که هزينه کل با مجموع هزينه هاي ثابت و متغير برابر است، هزينه متوسط کل (ATC) (1) نيز با مجموع هزينه متوسط ثابت و هزينه متوسط متغير برابري مي کند. هزينه متوسط ثابت (AFC) (2) با هزينه ثابت تقسيم بر مقدار توليد برابر است، هزينه متوسط متغير (3) (AVC) با هزينه متغير تقسيم بر مقدار توليد برابر است.
هر چند هزينه متوسط کل نشان دهنده هزينه يک واحد توليد است اما تغيير هزينه را در مقابل تغيير توليد نشان نمي دهد. ستون آخر جدول 1 تغيير در هزينه کل را به ازاي تغيير يا افزايش يک واحد توليد نشان مي دهد. تغيير در هزينه کل نسبت به تغيير يک واحد توليد را هزينه نهايي مي ناميم. مثلاً، اگر توليد از 2 واحد به 3 واحد افزايش يابد، هزينه کل از 3/8 دلار به 4/5 دلار افزايش خواهد يافت، بنابراين هزينه نهايي توليد سومين بطري ليموناد برابر است با 0/7 دلار يا 4/5 دلار منهاي 3/8 دلار. اين تعاريف را به صورت رياضي نيز مي توانيم بيان کنيم. اگر Q مقدار توليد، TC هزينه کل، ATC هزينه متوسط کل و MC (4) هزينه نهايي باشد، آن نماد
(دلتا) نشان دهنده تغييرات يک متغير است. اين معادلات نشان مي دهند که هزينه متوسط کل و هزينه نهايي چگونه از هزينه کل به دست مي آيند.

بنگاه توليد ليموناد با استفاده از مفاهيم هزينه متوسط کل (ATC) و هزينه نهايي (MC) بهتر مي تواند براي تعيين سطح توليد خود تصميم گيري کند. دقت کنيد که اين مفاهيم (هزينه متوسط کل و هزينه نهايي) اطلاعات جديدي در مورد هزينه ها به بنگاه نمي دهد، بلکه هزينه متوسط کل و هزينه نهايي بيان اطلاعات مربوط به هزينه به روشي متفاوت اند. هزينه متوسط کل، هزينه هر واحد توليد است و از تقسيم هزينه کل بر مقدار توليد به دست مي آيد. هزينه نهايي نيز نشان دهنده افزايش هزينه کل به ازاي يک واحد توليد اضافي است.

نمودار منحنی های هزینه

استفاده از منحنی ها عرضه و تقاضا برای تحلیل رفتار بازارها بسیار مفید است. استفاده از منحنی های هزینه ی متوسط و هزینه ی نهایی نیز برای تحلیل رفتار بنگاه بسیار سودمند است. نمودار 2 با استفاده از اطلاعات جدول 1 رسم شده است. محور افقی مقدار تولید و محور عمودی مقدار هزینه های متوسط و نهایی را نشان می دهد. در نمودار 2 چهار منحنی رسم شده اند: منحنی هزینه ی متوسط کل ( ATC )، منحنی هزینه ی متوسط ثابت ( AFC )، منحنی هزینه ی متوسط متغیر ( AVC ) و منحنی هزینه ی نهایی ( MC ). منحنی های رسم شده برای بنگاه تولید لیموناد شبیه به منحنی های هزینه ی اکثر بنگاه های اقتصادی اند. حال به بررسی سه مسئله می پردازیم: شکل منحنی هزینه ی نهایی، شکل منحنی هزینه ی متوسط کل و ارتباط میان هزینه ی متوسط کل و هزینه ی نهایی.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیلinfo@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید

 

 


مشخصات يک بازار رقابتي

مشخصات يک بازار رقابتي

مشخصات يک بازار رقابتي

 


اگر پمپ بنزين محلي شما قيمت خود را با 20 درصد افزايش دهد، کاهش زيادي در مقدار فروشض بنزين مشاهده خواهد کرد. مشتريان اين جايگاه به سرعت اقدام به خريد بنزين از ساير جايگاه ها مي کنند. برعکس اگر شرکت آب و فاضلاب محلي قيمت خود را 20 درصد افزايش دهد، کاهش اندکي در مقدار فروش خواهد داشت. مردم گاهي چمن هاي خانه خود را آبياري مي کنند و براي ساير موارد مانند استحمام و پختن غذا ممکن است نياز زيادي به آب تصفيه شده داشته باشند و به هر قيمتي آن را بخرند و به همين لحاظ مصرف خود را چندان کاهش نمي دهند. گذشته از اين ممکن است عرضه کننده ی ديگري وجود نداشته باشد و يا مراجعه به ساير شرکت هاي توزيع آب مشکل باشد. تفاوت بين بازار بنزين و آب کاملاً روشن است: در مورد بنزين بنگاه هاي زيادي به عرضه ی بنزين اشتغال دارند در حالي که فقط يک شرکت عرضه ی آب وجود دارد. همان طور که انتظار داريد، اين تفاوت در ساختار بازار تصميم گيري هاي مربوط به توليد و قيمت گذاري بنگاه ها را در اين بازارها تعيين مي کنند.
در اين مقاله به بررسي رفتار بنگاه هاي رقابتي مانند پمپ بنزين محلي مي پردازيم. به ياد داشته باشيد که بازار در صورتي بازار رقابتي است که حجم خريدو فروش هر خريدار و فروشنده نسبت به کل بازار به قدري کم باشد که تصميم گيري هيچ يک از آن ها ( نسبت به خريد، فروش، خروج از بازار، و.... ) اثري بر قيمت بازار نداشته باشد. برعکس اگر بنگاهي بتواند بر قيمت بازار اثر بگذارد مي گوييم داراي قدرت بازار است.
تحليل ما از بنگاه هاي رقابتي در اين مقاله، نحوه ی تصميم گيري بر اساس منحني عرضه در بازار رقابتي را روشن مي کند. تعجبي ندارد اگر به اين نتيجه برسيم که منحني عرضه ی بازار در ارتباط نزديک با منحني هزينه هاي توليد بنگاه است. اما در بين هزينه هاي مختلف بنگاه مانند هزينه هاي ثابت، هزينه هاي متغير، هزينه هاي متوسط، و هزينه ی نهايي کدام يک بر تصميم بنگاه در مورد مقدار عرضه ی بيش تر اثر دارد.

مفهوم رقابت

• خريداران و فروشندگان بسياري در بازار وجود دارند.
• کالاهاي عرضه شده توسط فروشندگان مختلف کاملاً شبيه هم هستند.
تحت چنين شرايطي اقدام هر خريدار يا فروشنده هيچ اثري بر قيمت بازار ندارد. هر خريدار و فروشنده از قيمت بازار تبعيت مي کند.
به مثالي از بازار شير توجه کنيد. هيچ يک از خريداران شير نمي توانند بر قيمت شير اثر بگذارند زيرا مقدار خريد هر مشتري نسبت به کل تقاضاي بازار بسيار اندک است. به طور مشابه هر فروشنده ی شيرکنترلي محدود بر قيمت ها دارد زيرا تعداد عرضه کنندگان شير بسيار زياد است. از آن جا که هر فروشنده مي تواند تمامي شير توليدي خود را به قيمت بازار بفروشد، دليلي ندارد که قيمت خود را کاهش دهد و اگر بخواهد قيمت خود را افزايش دهد، خريداران به ساير فروشندگان مراجعه مي کنند.
خريداران و فروشندگان در بازار رقابتي بايد قيمت بازار را بپذيرند و به همين علت به آن ها قيمت پذير مي گوييم.
علاوه بر 2 ويژگي بازار رقابتي يک ويژگي سوم نيز براي بازارهاي رقابت کامل وجود دارد:
• بنگاه ها مي توانند آزادانه وارد بازار، يا از آن خارج شوند.
مثلاً اگر کسي تصميم بگيرد يک کارخانه ی جديد شير احداث کند و يک شخص ديگر کارخانه ی شير خود را تعطيل کند، صنعت شير از اين اقدامات لطمه اي نخواهد ديد. لازم به يادآوري است که بخش عمده اي از تحليل بنگاه هاي رقابتي بر پايه ی فرض ورود و خروج آزادانه ی بنگاه ها قرار ندارد؛ زيرا اين شرط يک شرط ضروري براي قيمت پذيربودن بنگاه ها نيست. اما همان طور که بعداً در اين مقاله خواهيد ديد ورود و خروج عوامل مهمي هستند که پيامدهاي بلندمدت در بازارهاي رقابتي را متأثر مي کنند.

درآمد بنگاه رقابتي

يک بنگاه در بازار رقابتي همانند اکثر بنگاه هاي موجود در اقتصاد سعي مي کند تا سود خود را به حداکثر برساند. سود بنگاه برابر است با درآمد کل منهاي هزينه ی کل. براي حداکثر کردن سود بنگاه ابتدا به بررسي درآمد يک بنگاه رقابتي مي پردازيم. يک بنگاه توليد شير را در نظر مي گيريم.
بنگاه مقدار Q واحد شير توليد مي کند و هر واحد شير را به قيمت P مي فروشد. بنابراين درآمد کل بنگاه برابر است با P×Q. مثلاً اگر قيمت هر گالن شير 6 دلار باشد، بنگاه با فروش 1000 گالن شير 6000 دلار درآمد خواهد داشت.
از آن جا که حجم توليد و فروش اين بنگاه نسبت به کل بازار ( يا صنعت ) بسيار کم است، بنگاه از قيمت بازار تبعيت مي کند و قيمت پذير مي شود. معناي قيمت پذير بودن بنگاه در بازار رقابتي اين است که قيمت شير به مقدار توليد و فروش بنگاه بستگي ندارد. اگر بنگاه توليد و عرضه ی شير خود را دو برابر کند، قيمت شير تغييري نخواهد کرد و تنها درآمد او دو برابر مي شود. در نتيجه درآمد کل تابعي از مقدار عرضه خواهد بود.
در جدول 1 درآمد بنگاه را ملاحظه مي کنيد. دو ستون نخست جدول مقدار توليد شير و قيمت فروش را نشان مي دهند. ستون سوم درآمد کل است.
از آن جا که مفاهيم متوسط و نهايي در تحليل هزينه ها در مقاله قبل مفيد بودند، در اين جا نيز دو مفهوم درآمد متوسط و نهايي را معرفي مي کنيم.
براي آن که روشن شود اين مفاهيم چه معنايي دارند دو پرسش زير را مطرح مي کنيم:

جدول 1 درآمد کل، متوسط و نهایی یک بنگاه رقابتی.

• بنگاه به ازاي هر گالن شير چه مقدار درآمد به دست مي آورد.
• درآمد اضافي ناشي از افزايش توليد شير به اندازه ی يک گالن چه مقدار است؟
پاسخ به اين پرسش ها را در دو ستون آخر جدول 1 ملاحظه مي کنيد.
ستون چهارم جدول نشان دهنده درآمد متوسط است، درآمد متوسط طبق تعريف برابر است با درآمد کل تقسيم بر مقدار فروش. درآمد کل ( TR ) برابر است با P.Q، بنابراين درآمد متوسط طبق تعريف برابر است با ( P.Q ) تقسيم بر مقدار ( Q ) . نتيجه آن که براي تمامي بنگاه هاي رقابتي درآمد متوسط ( AR ) با قيمت کالا برابر است.
ستون پنجم درآمد نهايي را نشان مي دهد درآمد نهايي طبق تعريف برابر است با تغيير در درآمد کل به ازاي تغيير در يک واحد فروش کالا. در جدول بعدی درآمد نهايي 6 دلار است. اين وضعيت فقط در مورد بنگاه هاي رقابتي صدق مي کند. درآمد کل بنگاه رقابتي P.Q است و قيمت ( P ) نيز ثابت است. بنابراين وقتي مقدار توليد و فروش يک واحد افزايش مي يابد، درآمد کل به اندازه ی P دلار بيش تر مي شود. براي تمامي بنگاه هاي رقابتي درآمد نهايي ( MR ) با قيمت کالا برابر است.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیلinfo@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید


حداکثر کردن سود

حداکثر کردن سود

حداکثر کردن سود

 

 

هدف بنگاه رقابتي حداکثر کردن سود ( درآمد کل منهاي هزينه ی کل ) است. حال به راحتي مي توانيم نحوه ی حداکثر کردن سود بنگاه و استخراج منحني عرضه ی بنگاه رقابتي را بررسي کنيم.

يک مثال در مورد حداکثر کردن سود

تحليل خود را در مورد عرضه ی بنگاه با استفاده از اطلاعات جدول 1 انجام مي دهيم. ستون نخست مقدار توليد و ستون دوم درآمد کل را نشان مي دهد. ستون سوم هزينه ی کل بنگاه را نشان مي دهد. هزينه ی کل شامل هزينه هاي ثابت ( 3 دلار ) و هزينه هاي متغير ( که به سطح توليد بستگي دارد ) است.
در ستون چهارم نيز سود کل ( تفاوت درآمد کل و هزينه ی کل ) را مي بينيد. اگر بنگاه شير توليد نکند، 3 دلار زيان خواهد برد ( زيان برابر هزينه هاي ثابت بنگاه است ). اگر يک گالن شير توليد کند، سود بنگاه 1 دلار مي شود. اگر 2 گالن شير توليد کند، سود 4 دلار خواهد شد، و...
بنگاه براي حداکثرکردن سود خود بايد سطحي از توليد و عرضه ی را انتخاب کند که سود بيش ترين تعداد را دارد. در اين مثال بنگاه با توليد 4 يا 5 گالن شير سود خود را به حداکثر ( 7 دلار ) مي رساند.
روشي ديگر نيز براي حداکثر کردن سود بنگاه وجود دارد: بنگاه مي تواند با مقايسه درآمد نهايي و هزينه ی نهايي سطحي از توليد که سود را به حداکثر مي رساند تعيين کند. در دو ستون آخر جدول 14.2 مقادير درآمد نهايي و هزينه ی نهايي را ملاحظه مي کنيد. درآمد نهايي نخستين گالن شير 6 دلار و هزينه ی نهايي نخستين گالن 2 دلار است، بنابراين توليد نخستين گالن شير 4 دلار سود به همراه دارد. درآمد نهايي دومين گالن شير 6 دلار و هزينه ی نهايي آن 3 دلار است، بنابراين دومين گالن شير سود را به اندازه 3 دلار ( از 1 دلار به 4 دلار ) افزايش مي دهد. مادامي که درآمد نهايي هر گالن شير از هزينه ی نهايي آن بيش تر است به نفع بنگاه است که به توليد و عرضه ی شير ادامه دهد. توليد بنگاه دائماً افزايش مي يابد تا به واحد پنجم برسيم. وضعيت در واحد پنجم ( توليد پنجمين گالن شير ) کاملاً متفاوت است؛ زيرا از اين واحد به بعد، يا واحد ششم، درآمد نهايي 6 دلار و هزينه ی نهايي 7 دلار است؛ بنابراين بنگاه بيش از 5 گالن نخواهد کرد.
مردم به تغييرات نهايي فکر مي کنند. اگر درآمد نهايي بزرگ تر از هزينه ی نهايي باشد ( مثلاً واحد نخست، دوم، سوم، و.... ) بنگاه توليد خود را افزايش مي دهد. اگر درآمد نهايي کم تر از هزينه ی نهايي باشد ( مثلا واحدهاي 6، 7، 8 ) بنگاه توليد خود را کاهش مي دهد. بنابراين بنگاه با توجه به تغييرات نهايي، سطحي از توليد را که درآمد نهايي و هزينه ی نهايي در آن برابر شوند انتخاب مي کند، تا سود به حداکثر برسد.

جدول 1. حداکثر کردن سود: یک مثال عددی.

منحني هزينه ی نهايي و عرضه ی بنگاه

با توجه به تحليل حداکثر کردن سود، منحني هاي هزينه ی رسم شده در نمودار 1 را ملاحظه کنيد.
منحني هاي هزينه ی نمودار 1 سه ويژگي دارند و در مورد اکثر بنگاه ها صدق مي کنند. منحني هزينه ی نهايي ( MR ) داراي شيب صعودي است. منحني هزينه ی متوسط کل ( ATC ) ، U شکل است، و منحني هزينه ی نهايي منحني هزينه ی متوسط کل را در نقطه ی حداقل قطع مي کند. به عبارت ديگر منحني هزينه ی نهايي ( MC ) از نقطه ی حداقل منحني ( ATC ) عبور مي کند. قيمت بازار نيز به صورت يک خط افقي رسم شده است. از آن جا که بنگاه قيمت پذير است، خط قيمت افقي است: قيمت محصول صرف نظر از مقدار توليد بنگاه هميشه ثابت است. به خاطر بسپاريد که براي يک بنگاه رقابتي قيمت هميشه برابر است با درآمد متوسط ( AR ) و درآمد نهايي P=AR=MR: ( MR )
با استفاده از نمودار 1 مي توانيم به سطحي از توليد که سود را به حداکثر مي رساند پيدا کنيم. فرض کنيد بنگاه واحد توليد مي کند. در اين سطح از توليد درآمد نهايي بزرگ تر از هزينه ی نهايي است. به عبارت ديگر اگر بنگاه سطح توليد و فروش خود را به اندازه يک واحد افزايش دهد، درآمد نهايي بيش از هزينه ی نهايي است. بنابراين سود که ما به التفاوت درآمد کل و هزينه ی کل است، افزايش مي يابد. بنابراين اگر درآمد نهايي بيش از هزينه ی نهايي باشد ( مثلاً در سطح توليد ) بنگاه با افزايش توليد مي تواند سود خود را افزايش دهد.

نمودار1 حداکثر کردن سود بنگاه رقابتي. در نمودار منحني هزينه ی نهايي ( MC )، هزينه ی متوسط کل ( ATC ) و هزينه ی متوسط متغير ( AVC ) را ملاحظه مي کنيد. علاوه بر اين، قيمت بازار ( خط قيمت ) را، که برابر درآمد نهايي ( MR ) و درآمد متوسط ( AR ) است، رسم کرده ايم. در سطح توليد درآمد نهايي بيش از هزينه ی نهايي است بنابراين با افزايش توليد، سود افزايش مي يابد. در سطح توليد درآمد نهايي کم تر از هزينه ی نهايي است بنابراين با کاهش توليد، سود افزايش مي يابد سطحي از توليد است که در آن سود به حداکثر مي رسد. در اين سطح از توليد خط قيمت منحني هزينه ی نهايي را قطع مي کند.از همين استدلال مي توانيم براي سطح توليد استفاده کنيم. در اين سطح از توليد هزينه ی نهايي بيش از درآمد نهايي است. اگر بنگاه توليد خود را به اندازه ی 1 واحد کاهش دهد، صرفه جويي در هزينه ها بيش از درآمد از دست رفته خواهد بود. بنابراين اگر درآمد نهايي کم تر از هزينه ی نهايي باشد ( مثلاً در سطح توليد بنگاه مي تواند با کاهش توليد، سود خود را افزايش دهد.
اين تعديلات نهايي در چه سطحي از توليد به پايان مي رسند؟ صرف نظر از اين که بنگاه توليد خود را از سطح پايين توليد يا از سطح بالاي آن آغاز کند، نهايتاً به سطح توليد مي رسد. از اين تحليل ما به قانون حداکثر کردن سود مي رسيم: سود در سطحي از توليد به حداکثر مي رسد که درآمد نهايي و هزينه ی نهايي آن دقيقاً برابر هستند.
اکنون مي توانيم با توجه به تحليل ارائه شده تصميم بنگاه رقابتي در مورد سطح توليد و عرضه ی کالا به بازار بررسي کنيم. از آن جا که بنگاه قيمت پذير است، درآمد نهايي بنگاه همان قيمت بازار است. در هر سطح از قيمت ( قيمت بازار ) سطحي از توليد که سود بنگاه را به حداکثر مي رساند از تقاطع خط قيمت با منحني هزينه ی نهايي به دست مي آيد. در نمودار1 سطحي از توليد که سود بنگاه را به حداکثر مي رساند، است.
در نمودار 2 واکنش بنگاه رقابتي به افزايش قيمت را مي بينيد. وقتي قيمت است بنگاه واحد توليد مي کند، واحد سطحي از توليد است که در آن قيمت و هزينه ی نهايي ( MC ) برابر است. وقتي قيمت به افزايش مي يابد درآمد نهايي ( MR ) بيش از هزينه ی نهايي ( در سطح قبلي توليد يا ) خواهد شد. بنابراين بنگاه توليد خود را افزايش مي دهد. در اين حالت سطح توليد سود را به حداکثر مي رساند. در اين سطح از توليد نيز هزينه ی نهايي با قيمت جديد بالاتر برابر است. در واقع از آن جا که منحني هزينه ی نهايي بنگاه تعيين کننده ی مقدار کالايي است که بنگاه در هر سطح از قيمت حاضر است به بازار عرضه ی کند، MC همان منحني عرضه ی بنگاه رقابتي است.

نمودار 2 هزينه ی نهايي يا منحني عرضه ی بنگاه رقابتي. افزايش قيمت از P به باعث افزايش سطح توليدي ( از به ) خواهد شد که سود بنگاه را به حداکثر مي رساند. از آن جا که منحني هزينه ی نهايي مقدار عرضه ی بنگاه رقابتي در هر سطح از قيمت را نشان مي دهد، منحني هزينه ی نهايي ( MC ) همان منحني عرضه ی بنگاه رقابتي است.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیلinfo@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید


منحني عرضه در بازار رقابتي

منحني عرضه در بازار رقابتي

منحني عرضه در بازار رقابتي

  

درباره ی منحني عرضه ی بازار دو حالت را بررسي مي کنيم. نخست بازاري را با تعدادي ثابت از بنگاه ها در نظر مي گيريم. دوم به بررسي بازاري مي پردازيم که در آن تعداد بنگاه ها تغيير مي کند و برخي بنگاه هاي قديمي بازار را ترک مي کنند و بنگاه هاي جديد وارد بازار مي شوند. براي هر حالت يک دوره ی زماني خاص در نظر مي گيريم. در دوره ی کوتاه مدت ورود به بازار و يا خروج از آن غالباً مشکل است بنابراين فرض ( حالت نخست ) تعداد ثابت بنگاه ها مناسب دوره ی کوتاه مدت است. اما در دوره ی ی بلند مدت با تغيير شرايط بازار تعداد بنگاه ها نيز تغيير مي کنند ( حالت دوم ).

دوره ی کوتاه مدت: منحني عرضه ی بازار با تعداد ثابت بنگاه ها

يک بازار را با 1000 بنگاه کاملاً مشابه در نظر بگيريد. در هر قيمت، بنگاه ها سطحي از توليد را انتخاب مي کنند که در آن هزينه ی نهايي با قيمت برابر باشد ( بخش الف ) نمودار1). به عبارت ديگر مادامي که قيمت بيش از هزینه ی متوسط کل است، منحني هزینه ی نهايي هر بنگاه همان منحني عرضه ی بنگاه است. مقدار عرضه ی بازار با مجموع عرضه ی 1000 بنگاه برابر است. بنابراين براي استخراج منحني عرضه ی بازار منحني عرضه ی تمامي بنگاه ها را جمع مي کنيم. در بخش ( ب ) نمودار1 منحني عرضه ی بازار را رسم کرده ايم. از آن جا که مقدار عرضه ی بنگاه ها يکسان است، عرضه ی بازار برابر است با 1000 ضرب در مقدار عرضه ی هر بنگاه.

نمودار1 منحني عرضه ی بازار با تعداد ثابت بنگاه ها. وقتي تعداد بنگاه ها در بازار ثابت است، منحني عرضه ی بخش ( ب ) از منحني هاي هزینه ی نهايي بنگاه ها از بخش ( الف ) نمودار به دست مي آيد. از آن جا که تعداد بنگاه ها 1000 واحد است مقدار محصول عرضه شده در بازار برابر است با 1000 ضرب در مقدار عرضه ی هر بنگاه.

دوره ی ی بلند مدت: منحني عرضه ی بازار با تعداد متغير

بنگاه ها ( امکان ورود و خروج )

حال وضعيتي را بررسي مي کنيم که بنگاه ها بتوانند وارد بازار و يا از آن خارج شوند. فرض مي کنيم که تمامی بنگاه ها امکان دسترسي به يک نوع فناوري و همچنين بازار نهاده ها براي توليد را داشته باشند. بنابراين تمامي بنگاه ها داراي منحني هاي هزينه ی يکسان هستند.
تصميم گيري درباره ی ورود به بازار به انگيزه ی صاحبان بنگاه هاي حاضر در بازار و شرکت هايي که قصد ورود به بازار را دارند بستگي خواهد داشت. اگر بنگاه هاي حاضر در بازار سود به دست آورند آن گاه ساير بنگاه ها نيز تمايل دارند وارد اين بازار شوند. با ورود بنگاه هاي جديد به بازار تعداد بنگاه ها افزايش مي يابد، مقدار عرضه ی کالا بيش تر مي شود و در نتيجه قيمت کالا و سود کاهش مي يابد. برعکس اگر بنگاه ها در بازار زيان کنند برخي از آن ها بازار را ترک مي کنند. با خروج برخي از بنگاه ها تعداد بنگاه ها کاهش مي يابد، مقدار عرضه ی کالا کم مي شود و در نتيجه قيمت کالا و سود بنگاه ها افزايش مي يابد. در پايان فرايند ورود و خروج، بنگاه هايي در بازار باقي مي مانند که سود اقتصادي آن ها صفر است. بار ديگر يادآوري مي کنيم که سود برابر است با

اين معادله نشان مي دهد که سود بنگاه هاي فعال در بازار فقط و فقط زماني برابر با صفر است که قيمت کالا مساوي هزینه ی متوسط کل بنگاه باشد. اگر قيمت بيش تر از هزینه ی متوسط کل باشد، سود مثبت است و بنگاه هاي جديد تمايل دارند تا وارد بازار شوند. اگر قيمت کم تر از هزینه ی متوسط کل باشد، سود منفي است و برخي بنگاه ها بازار را ترک مي کنند. فرايند ورود و خروج بنگاه ها فقط زماني متوقف مي شود که قيمت و هزینه ی متوسط کل مساوي شوند (p =ATC )
اين تحيلي کاربردي خاص دارد. بنگاه هاي رقابتي تا سطحی توليد مي کنند که در آن قيمت و هزینه ی نهايي مساوي شوند. علاوه بر اين گفتيم که بنگاه ها آن قدر وارد بازار مي شوند يا آن را ترک مي کنند که قيمت مساوي هزینه ی متوسط کل شود. اما اگر قيمت مساوي هزینه ی نهايي و هزینه ی متوسط کل شود آن گاه اين دو هزینه ی ( MCوATC ) نيز بايد برابر شوند. به عبارت ديگر هزینه ی نهايي ( MC ) و هزینه ی متوسط کل ( ATC ) زماني برابر مي شوند که بنگاه در نقطه حداقل هزینه ی متوسط کل ( ATC ) فعاليت کند. بنابراين تعادل بلند مدت يک بازار رقابتي با ورود و خروج آزاد زماني برقرار مي شود که بنگاه ها در نقطه کارآمد توليد ( حداقل ATC ) فعاليت کنند.
در بخش ( الف ) نمودار 2 وضعيت يک نگاه را که در تعادل بلند مدت قرار دارد در نظر بگيريد. در اين نمودار قيمت p مساوي هزینه ی نهايي MC است و بنگاه سود را به حداکثر مي رساند. علاوه بر اين قيمت با هزینه ی متوسط کل ( ATC ) برابر است و از اين رو سود صفر است

نمودار 2 منحني عرضه ی بازار با ورود و خروج آزادانه. بنگاه ها در بلند مدت تا زماني وارد بازار مي شوند و يا آن را ترک مي کنند که سود صفر شود. بنابراين در بلند مدت قيمت با حداقل هزینه ی متوسط کل برابر است، قسمت ( الف ) نمودار را ببينيد. تعداد بنگاه ها در بازار به قدري تعديل مي شود که کل تقاضا در اين قيمت تأمين شود. منحني عرضه ی بازار در بلند مدت يک خط افقي در همين قيمت است. قسمت ( ب ) نمودار را ببينيد.
در اين حالت بنگاه هاي جديد تمايلي براي ورود به بازار ندارند و بنگاه هاي حاضر در بازار نيز انگيزه اي براي ترک آن ندارند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیلinfo@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید


تعیین سطح تولید و قیمت در بازار انحصار

تعیین سطح تولید و قیمت در بازار انحصار

تعیین سطح تولید و قیمت در بازار انحصار

 

بازار انحصار در مقابل بازار رقابتی

تفاوت کلیدی بین بنگاه رقابتی و انحصارگر ( بنگاه انحصاری ) در توانایی تعیین قیمت محصول است. یک بنگاه رقابتی سهمی بسیار اندک از بازار را در اختیار دارد بنابراین برای تصمیم گیری خود درمورد تولید مجبور است از قیمت بازار تبعیت کند. برعکس چون انحصارگر تنها تولید کننده ی بازار است، می تواند با تغییر عرضه قیمتِ کالا را به دلخواه خود تغییر دهد.
یک روش مشاهده ی تفاوت بین بنگاه رقابتی و انحصار، مقایسه منحنی تقاضای هر بنگاه است. از آن جا که یک بنگاه رقابتی می تواند هر مقدار کالا که بخواهد در این قیمت به فروش برساند، بنگاه رقابتی با یک منحنی تقاضای افقی مانند منحنی رسم شده در نمودار 1 ( الف ) روبه رو خواهد بود. بنگاه رقابتی فروشنده ی کالایی است که جانشین هایی کامل دارد ( محصولاتی که سایر بنگاه ها در بازار رقابتی تولید می کنند ) ، بنابراین منحنی تقاضای هر بنگاه کاملاً کشش پذیر است.
برعکس از آن جا که انحصارگر تنها تولید کننده ی بازار است منحنی تقاضای بنگاه همان منحنی بازار خواهد بود. بنابراین منحنی تقاضای انحصارگر دارای شیب نزولی همانند بخش ( ب ) نمودار 1 خواهد بود. اگر انحصار قیمت خود را افزایش دهد، مصرف کنندگان کالای کم تری خواهند خرید. به روش دیگر نیز می توانیم درباره ی منحنی تقاضا صحبت کنیم، اگر انحصارگر مقدار تولید را کاهش دهد قیمت کالا افزایش خواهد یافت.
محنی تقاضای بازار در حداکثر کردن سود ناشی از قدرت بازار محدودیتی برای انحصارگر ایجاد می کند یک انحصارگر در صورت امکان ترجیح می دهد تا برای کالای خود قیمت بیش تری تعیین کند و مقدار بیش تری کالا در آن قیمت بفروشد. اما منحنی تقاضای انحصارگر نشان می دهد که این کار غیرممکن است. منحنی تقاضای بازار نشان دهنده ی ترکیباتی مختلف از قیمت و مقدار است که یک بنگاه می تواند آن ها را انتخاب کند. با تغییر مقدار تولید ( یا تغییر قیمت ) انحصارگر می تواند نقاطی مختلف بر روی منحنی تقاضا انتخاب کند اما قادر به انتخاب نقاطی خارج از منحنی تقاضا نیست.

نمودار 1منحنی های تقاضای بنگاه رقابتی و بنگاه انحصاری. از آن جا که بنگاه های رقابتی قیمت پذیرهستند با منحنی های تقاضای افقی مانند بخش(الف) نمودار مواجه اند. از سوی دیگر چون بنگاه انحصاری (انحصارگر) تنها تولید کننده و فروشنده در بازار است، منحنی تقاضایی با شیب نزولی همانند بخش (ب) نمودار دارد. منحنی تقاضا شده ی انحصارگر همان منحنی تقاضای بازار است. اگر انحصارگر بخواهد کالایی بیش تر بفروشد، باید قیمت خود را کاهش دهد.
از نظر شما انحصارگر کدام نقطه ( ترکیبی خاص از قیمت و مقدار ) از منحنی تقاضا را انتخاب خواهد کرد. همانند بنگاه های رقابتی، هدف بنگاه انحصاری ( انحصارگر ) نیز حداکثر کردن سود است. از آن جا که سود بنگاه مابه التفاوت درآمد کل و هزینه ی کل است وظیفه ی بعدی ما در بررسی رفتار انحصارگر بررسی درآمد کل اوست.

درآمد بنگاه انحصاری

یک شهر کوچک را با یک تولید کننده ی آب در نظر بگیرید. جدول 1 نشان می دهد که درآمد یک انحصارگر به سطح تولید او بستگی دارد.
دو ستون نخست، جدول تقاضای انحصارگر است. اگر انحصارگر یک گالن آب تولید و عرضه کند می تواند آن را به قیمت 10 دلار به فروش برساند. اگر 2 گالن آب تولید کند، قیمت فروش هر گالن 9 دلار خواهد بود. و اگر 3 گالن آب تولید و عرضه کند، باید هر گالن را به قیمت 8 دلار بفروشد. اگر شما این دو ستون اعداد ( ترکیبات مختلف قیمت و مقدار ) را بر روی نمودار مشخص کنید از اتصال آن ها به یکدیگر یک منحنی تقاضا با شیب نزولی خواهید داشت.
ستون سوم جدول درآمد کل انحصارگر را نشان می دهد. مقادیر این ستون برابر است با مقدار کالای فروخته شده ( از ستون نخست ) ضرب در قیمت ( از ستون دوم ) . ستون چهارم جدول درآمد متوسط است، درآمد متوسط انحصارگر برابر است با درآمد کل تقسیم بر مقدار فروش ( مقادیر ستون نخست ) . درآمد متوسط همیشه با قیمت کالا برابر است این واقعیت، هم در مورد بنگاه رقابتی و هم در مورد بنگاه انحصارگر صادق است.
جدول 1 درآمد کل، درآمد متوسط، و درآمد نهایی انحصارگر.

آخرین ستون جدول 1 نیز درآمد نهایی انحصارگر را نشان می دهد. درآمد نهایی بنگاه انحصاری درآمد ناشی از فروش آخرین واحد کالاست. درآمد نهایی برابر است با تغییر در درآمد کل نسبت به تغییر در یک واحد فروش کالا. به طور مثال وقتی بنگاه سه گالن آب می فروشد، درآمد کل 24 دلار است. افزایش تولید از 3 گالن درآمد را به 28 دلار افزایش می دهد. بنابراین درآمد نهایی مابه التفاوت 28 دلار و 24 دلار، یا [ به عبارتی ] 4 دلار است.
در جدول 1 نکته ای وجود دارد که برای درک رفتار انحصارگر مهم است: درآمد نهایی انحصارگر همیشه کم تر از قیمت کالاست. مثلاً اگر بنگاه تولید خود را از 3 گالن به 4 گالن افزایش دهد، درآمد کل فقط 4 دلار افزایش می یابد، در حالی که می تواند هر گالن را به قیمت 7 دلار به فروش برساند. برای انحصارگر همیشه درآمد نهایی کم تر از قیمت است زیرا منحنی تقاضای او دارای شیب نزولی است. برای افزایش مقدار فروش، انحصارگر باید قیمت خود را کاهش دهد. از این رو برای فروش چهارمین گالن آب، انحصارگر باید درآمدی کم تر از هر 3 گالن آب قبلی دریافت کند.
درآمد نهایی انحصارگر با درآمد نهایی بنگاه رقابتی کاملاً متفاوت است. وقتی انحصارگر مقدار فروش خود را افزایش می دهد، افزایش فروش دو اثر بر درآمد کل ( P×Q) خواهد داشت:

• اثر تولیدی:

محصول بیش تری تولید و به فروش می رسد، بنابراین Q بزرگ تر می شود.

• اثر قیمتی:

قیمت کاهش می یابد، بنابراین P کم تر می شود.
از آن جا که بنگاه رقابتی می تواند تمامی کالای خود را به قیمت بازار به فروش برساند، اثر قیمتی در بازار رقابتی وجود ندارد. وقتی تولید بنگاه رقابتی یک واحد افزایش می یابد قیمت بازار را برای آن یک واحد دریافت می کند و به هیچ وجه قیمت کم تر برای واحد اضافی فروش دریافت نمی کند. به عبارت دیگر از آن جا که بنگاه رقابتی قیمت پذیر است درآمد نهایی با قیمت کالا برابر است. برعکس وقتی انحصارگر تولید خود را به اندازه ی یک واحد افزایش می دهد باید قیمت خود را برای هر واحد اضافی فروش کاهش دهد و کاهش قیمت درآمد ناشی از فروش آخرین واحد را کاهش دهد. در نتیجه درآمد نهایی انحصارگر همیشه کم تر از قیمت است.
در نمودار2 منحنی تقاضا و منحنی درآمد نهایی بنگاه انحصاری را ملاحظه می کنید. ( از آن جا که قیمت بنگاه مساوی درآمد متوسط است، منحنی تقاضا همان منحنی درآمد متوسط خواهد بود ) این دو منحنی از یک نقطه روی محور عمودی رسم می شوند زیرا درآمد نهایی نخستین واحد فروخته شده مساوی قیمت کالاست. اما به همان دلیل که گفتیم درآمد نهایی انحصارگر کم تر از قیمت کالاست. بنابراین منحنی درآمد نهایی زیر منحنی تقاضا قرار می گیرد.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیلinfo@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید


روزنامه رسمی

مشاوره ثبت شرکت
دفاتر پستی منتخب

ثبت شرکت برای اتباع خارجی

موضوعات پرکاربرد ثبتی :
ثبت شرکت در سراسر ایران

ثبت شرکت در تهران
سایر محلات تهران
تماس
کرکره برقی پارکینگدرب ضد سرقتصندلی پلاستیکی , کاشت مو , مزوتراپی