به پرتال ثبت شرکت ارشیا خوش آمدید امروز : یکشنبه ، 26 مرداد 1404
ثبت شرکت

جستجو در سایت

پلمپ دفاتر 1396

انجمن ثبت شرکت ایران

ثبت شرکت در سراسر ایران :
موضوع مناسب برای ثبت شرکتها

سایر امور ثبتی :
ثبت برند در تهران
سایر محلات تهران

مروری بر تاریخچه هزینه یابی بر مبنای فعالیت ( ABC )

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

مروری بر تاریخچه هزینه یابی بر مبنای فعالیت ( ABC )

 

         در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 ، برخی نویسندگان حسابداری از جمله  Solomons و staubus   به رابطه بین فعالیت ها و هزینه ها اشاره نمودند .  اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعف ها و نارسایی های رایج در ارائه اطلاعات دقیق هزینه ، توجه جدی در محافل دانشگاهی و حــرفه ای به این موضوع بیشتر جلب گردید . این جلب توجه بیشتر حول محور پیدایش سه سازه (عامل ) اصلی بود :

  • سازه اول تغییرهای نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژی های مدرن ، سیستمهای اطلاعاتی هوشمند ، خبره و قابل انعطاف و نیز مکانیزم های تولیدی جدید در کشور های مختلف به ویژه در ژاپن رخ داده بود .
  • سازه دوم این بود که در دهه 1980 فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکتها ، به ویژه مدیران شرکتهای بزرگ ، دستخوش تغییرات عمده ای گردید و علاوه بر سودآوری ، رقابت در سطح جهانی ، افزایش رضایت مشتریان در سطح بین المللی ، تاکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها نیز جزء اهداف اولیه و اصلی مدیران قرار گرفت .
  • سازه سوم این بود که عده ای از نویسندگان حسابداری به طور جدی و مبسوط به تشریح فضای جدید تولید ، نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاههای جدید مدیران پرداختند . Cooper & Kaplan  در میان دیگران تاثیر بسزایی در انعکاس نارسایی های سیستم حسابداری مدیریت در ارائه دقیق هزینه ها در این شرایط داشته اند . این نویسندگان ادعا کرده اند که سیستم های سنتی حسابداری صنعتی و مدیریت نه تنها پاسخگوی احتیاجات مدیران نیستند بلکه استفاده از اطلاعات آنها سبب گمراهی و عدم تصمیم گیری صحیح مدیران می شود و نهایتاً میتواند منجر به پیدایش زیانهای هنگفت در شرکتها گردد . به دنبال آن این نویسندگان اقدام به معرفی سیستم جدیدی تحت عنوان سیستم (( هزینه یابی بر مبنای فعالیت )) نمودند .    

هزینه یابی بر مبنای فعالیت « ABC » چیست ؟

         روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، سیستم طرح ریزی هزینه ها با تاکید بر فرایند مستمر بهسازی است . در این روش ، شناسایی فعالیت های ارزشمند از یک سو و شناسایی فعالیت های  بی ارزش از سوی دیگر ، تشویق می شود . و برای حذف فعالیت های بی ارزش کوشش بعمل می آید . به بیان دیگر روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت را میتوان برای شناسایی و حذف فعالیت هایی به کار برد که هزینه محصول را بالا می برند بدون آنکه ارزش افزوده ای برای محصول ایجاد کنند . هزینه اضافه شده و بدون ارزش ، هزینه آن گروه از فعالیت هایی است که می توان آنرا حذف کرد بدون اینکه کاهشی در کیفیت محصول و عملکرد یا ارزش آن رخ دهد . بدین ترتیب ، بکار گیری روش هزینه یابی بر مبتنی فعالیت میتواند به کاهش هزینه ها از طریق حذف فعالیت های اضافی و غیر سودمند و یافتن راههای جدید و اقتصادی برای انجام فعالیت های با ارزش و اثر بخش بیانجامد . کاهش در هزینه ها نیازمند تشریک مساعـی مدیران ، کارکنان تولید و فروش ، حسابداران ، مهندسان و سایر دست اندر کاران مربوط ، به منظور بررسی کامل و شناخت فعالیت هایی است که یک محصول مصرف می کند .

          سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، از لحاظ مفهومی ردیابی هزینه های مستقیم ، نظیر مواد مستقیم و دستمزد مستقیم را بهبود نمی بخشد ، بلکه دقت در تخصیص هزینه های غیر مستقیم ، یعنی هزینه های سربار را که مستقیماً قابل ردیــابی با محصول نیست اما قـــابل ردیابی با فعالیت ها است ، را افــزایش می دهد . بدین ترتیب ، روش هزینه یابی مبتنی بر فعالیت باعث شده است که حسابداران صنعتی بسیاری از هزینه ها را که تاکنون غیر قابل ردیابی می دانستند ، اکنون قابل ردیابی با فعالیتها بدانند .

          برخلاف هزینه مواد مستقیم و دستمزد مستقیم ، که می توان آنها را مستقیما ً با یک محصول ردیابی کرد ، هزینه های سربار یا هزینه های غیر مستقیم ، قابل ردیابی با یک محصول نیستند و باید به محصولها تخصیص داده شوند . از طرفی ، تخصیص هزینه به هر شکل و ترتیب که انجام گیرد ، تا حدودی اختیاری است . اما واقعیت اینست که در پاره ای اوقات ، درجه اختیاری بودن تخصیص هزینه ها چنان زیاد است که اتکا به نتایج به دست آمده ممکن است باعث گمراهی و تصمیمگیری نابجا شود . بکارگیری روش هزینه یابی مبتنی بر فعالیت ، دقت در تخصیص هزینه ها و قابلیت اتکای نتایج به دست آمده را به منظور قضاوت و تصمیمگیری ، افزایش می دهد .

نحوه عمل سیستم سنتی هزینه یابی بر مبنای حجم

 

         در سیستم سنتی هزینه یابی بر مبنای حجم ، بهای تمام شده هر محصول عبارت است از مجموع هزینه های مواد مستقیم ، کار مستقیم و سربار ساخت تخصیص یافته . هزینه سربار ساخت نیز با استفاده از نرخ سربار از پیش تعیین شده و مبنایی نظیر ساعت های کار مستقیم محاسبه و تخصیص می یابد . برای محاسبه نرخ سربار ، جمع سربار ساخت بودجه شده بر جمع ساعت های کار مستقیم بودجه شده ( یا هر مبنای دیگر نظیر ساعت های کار ماشین ) تقسیم می شود .

        در آن دسته از واحد های انتفاعی که قیمت محصولات خود را بر اساس افزودن درصدی به جمع بهای تمام شده تعیین می کنند ، پیروی از سیستم سنتی هزینه یابی می تواند موجب بروز مشکلاتی از لحاظ توان جلب مشتریان و رقابت در بازارهای عمده بشود . زیرا بهای تمام شده ای که در این سیستم محاسبه می شود لزوماً معرف هزینه منابعی که در فعالیت های مربوط به تولید محصول مورد نظر مصرف شده نمی باشد .

نحوه عمل سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت

 

         روشهای بکار گرفته شده در این سیستم ، دو مرحله ای است که منتج به تخصیص هزینه سربار به محصولات یا خدمات تولیدی می شود . در مرحله اول ، فعالیت های عمده شناسایی و به تناسب منابعی که در هر فعالیت مصرف می شود ، هزینه سربار ساخت به آن فعالیت ها تخصیص می یابد . سربار ساخت تخصیص یافته به هر فعالیت با عنوان ( هزینه انباشته فعالیت ) شناسایی می شود .

          پس از تخصیص سربـار ساخت به هزینه انباشته فعــالیت ها در مرحلـه اول ، ( محـرک های هزینــه ) مناسب و مربوط به هر یک از فعالیت ها تشخیص داده می شوند . سپس ، در مرحله دوم ، هزینه سربار ساخت مربوط به هر یک از فعالیت ها به نسبت مقدار مصرف محرک های هزینه در هر یک از خطوط تولید به این خطــوط تخصیص داده می شود .

 لازم به یادآوری است که در سیستم ABC ، هزینه مواد مستقیم و کار مستقیم تخصیص یافته به هر یک از محصولات عیناً مشابه سیستم سنتی تخصیص بر مبنای حجم است اما تفاوت کلی در تخصیص سربار ساخت به هر یک از محصولات است که سیستم ABC را از سیستم سنتی متمایز می سازد .

سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت یکی از سیستم های نوین هزینه یابی محصول است و این سیستم جانشین هزینه یابی سفارش کار یا روش مرحله ای نیست ، بلکه می تواند همراه با آنها به کار گرفته شود تا اطلاعات دقیقتری را در خصوص هزینه ها و در نهایت تصمیمگیری های اقتصادی مدیریت فراهم سازد .

یکی از ویژگی های ABC که آنرا از سیستم های سنتی متمایز می سازد ، اینست که به پدیده های نوین تولید و اثرات تکنولوژی حاکم بر صنایع امروز توجه می کند و در حد امکان این اثرات را به طور کمی جذب محصولات یا خدمات می کند . پیدایش فرایند خودکار ، ماشینهای الکترونیکی ، آدمواره ها و بطور کلی تکنولوژی پیشرفته تولید ، ساختار هزینه های محصول را به شدت تغییر داده است .

هنگامی که سازمانی از تکنولوژی پیشرفته بیشتر استفاده می کند ، هزینه های تکنولوژی آن افزایش قابل ملاحظه ای می یابد ، اما در عوض هزینه های کار مستقیم به شدت کاهش پیدا می کند ، و چنانچه از تفکر جدید مدیریت موجودی کالا نظیر سیستم « به موقع » هم استفاده بعمل آید ، هزینه های نگهداری موجودی کالا هم به شدت کم می شود و حتی هزینه های مصرف مواد اولیه مستقیم هم پایین می رود . نتیجه این وضعیت آن شده است که در حال حاضر اهمیت سربار در واحد های صنعتی فزونی یافته است و درصد سهم سربار از کل هزینه های تولید نیز افزایش چشمگیری را در مقابل سهم کارگر مستقیم نشان میدهد . ( شکل شماره 2)

سیستم ABC فلسفه نوین مدیران را نیز بطور کمی در هزینه یابی محصول منظور می کند . فلسفه نوین مدیران ، جلب رضایت مشتریان و رقابت با سایر شرکتها در سطح بین المللی است . به منظور دسترسی به این موارد حداقل به دو عامل بایستی توجه داشت :   1) افزایش کیفیت محصول      2) تولیدات انعطاف پذیر به نحوی که منطبق با سلیقه های گوناگون و متنوع مشتریان باشد . بنابراین سیستم ABC ، علاوه بر هزینه های مواد اولیه مستقیم ، کار مستقیم و سربار کارخانه ، هزینه های گوناگون مربوط به تکنولوژی ، کنترل کیفیت محصول و هزینه های مربوط به تولیدات انعطاف پذیر را نیز در بر می گیرد . و در جریانهای تولیدی پیچیده و غیر معمول هم کاربرد دارد .

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


هزینه یابی بر مبنای فعالیت

ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

هزینه یابی بر مبنای فعالیت

 

پایان نامه حسابداری

روش محاسبه صحیح بهای تمام شده

وقوع رویدادهایی نظیر توسعه رقابت جهانی، پیشرفت فن آوری اطلاعات و ارتباطات و دسترسی به سیستم های اطلاعاتی ارزان طی دو دهه گذشته و تلاش واحدهای اقتصادی جهت احراز رتبه جهانی و ورود به بازارهای بین المللی، لزوم داشتن نگرشهایی همچون رضایت مشتریان و مدیریت بر مبنای فعالیت را اجتناب ناپذیر کرده است.

پایان نامه حسابداری

همچنین با افزایش سهم فن آوری و سایر اجزای هزینه های سربار در تولید کالاها و خدمات ، روشهای هزینه یابی سنتی، اطلاعات صحیح در مورد هزینه سر بار و تسهیم آن فراهم نمی آورد در حالیکه اطلاعات بهای تمام شده محصولات، خدمات و مشتریان از مهمترین اطلاعات مالی است که برای تصمیمات مدیریت مورد نیاز است. برآورده نشدن اطلاعات مورد نیاز مدیریت توسط سیستم های هزینه یابی سنتی، واحدهای اقتصادی را به سمت استفاده از سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC) متمایل کرده است.

سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت یکی از سیستم های نوین هزینه یابی محصولات و خدمات است که نیازهایی از قبیل محاسبه صحیح بهای تمام شده محصول، بهبود فرایند تولید، حذف فعالیت های زائد، شناخت محرک های هزینه، برنامه ریزی عملیات و تعیین راهبردهای تجاری را برای واحد اقتصادی برآورده می سازد. این سیستم به جای پرداختن به نشانه و معلول ، علت ایجاد هزینه و تولید را کالبدشکافی می کند و اگر فعالیتی دارای فلسفه توجیهی، متقاضی و حتی ارزش  افزوده نباشد، زمینه حذف، تعدیل یا بهبود آن را فراهم می کند.

در ادبیات حسابدرای تعاریف مختلفی از هزینه یابی بر مبنای فعالیت ارائه شده است.

می هر و دیکین معتقدند : «هزینه یابی بر مبنای فعالیت یک روش هزینه یابی است که بهای تمام شده محصولات را از جمع هزینه فعالیتهایی که منجر به ساخت محصول می شوند بدست می آورد».

هیلتون می نویسد: «هزینه یابی بر مبنای فعالیت روشی است که در آن هزینه ها بر مبنای نسبت سهم فعالیتهای صرف شده بوسیله هر محصول، از یک مخزن هزینه به محصولات مختلف تخصیص داده می شود».

با توجه به تعاریف فوق می توان گفت که ABC ، بر فعالیتهایی تأکید دارند که برای تولید محصولات (خدمات) باید انجام شوند و سپس هزینه فعالیتها با توجه به میزان استفاده هر محصول از فعالیتها به محصولات تسهیم می شود.

مرروی اجمالی بر تاریخچه ABC

در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، برخی نویسندگان حسابدرای به رابطه بین فعالیت و هزینه اشاره نمودند. اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعف ها و نارسایی های سیستم های رایج حسابداری در ارائه اطلاعات دقیق هزینه، توجه جدی در محافل دانشگاهی و حرفه ای به این رابطه بیشتر جلب گردید. این توجه عمدتاً براساس پیدایش 3 سازه اصلی بود. سازه اول تغییر نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژی مدرن، مکانیزم های تولیدی جدید در کشورهای مختلف بویژه در ژاپن و … رخ داد. سازه دوم این بود که در دهه 1980 فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکت ها دستخوش تغییرات عمده گردید و علاوه بر سود آوری، رقابت در سطح جهانی، افزایش رضایت مشتریان، تأکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها نیز جزو اهداف اصلی مدیران قرار گرفت. سازه سوم این بود که عده ای از نویسندگان حسابداری به تشریح فضای جدید تولید، نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاههای جدید مدیران پرداختند. نویسندگان مذکور ادعا کردند که سیستم های سنتی حسابداری صنعتی و مدیران نه تنها پاسخگوی احتیاجات مدیران نیست بلکه استفاده از اطلاعات حاصل از آنها سبب گمراهی و تصمیم گیری های نادرست مدیران می شود. به دنبال آن، این نویسندگان اقدام به معرفی سیستم جدید تحت عنوان «هزینه یابی بر مبنای فعالیت» نمودند.

نیاز به اطلاعات عملیاتی در مورد هزینه ها، مقدمه ظهور سیستم دوبعدی ABC را فراهم آورد. این نگرش جدید مشخصاً به منظور ارائه اطلاعات مفید جهت دستیابی به اهداف اصلاحی در داخل و خارج از سازمان پدید آمد. این سیستم دارای دو دیدگاه اساسی می باشند. دیدگاه اول بیانگر تخصیص هزینه ها از منابع به فعالیت ها و از فعالیتها به اهداف (موضوع) هزینه (شامل مشتریان و محصولات) می باشد.

اطلاعات فراهم شده در این بخش پشتیبان تصمیمات کلیدی سازمان مانند قیمت گذاری، تعیین ترکیب محصول تأمین منابع و تعیین الویت هایی برای اقدامات اصلاحی است. دیدگاه دوم پاسخگوی نیاز سازمان به اطلاعاتی درباره عوامل موثر بر فعالیتهاست. به عبارت دیگر چه عواملی باعث انجام کارها می شوند و چگونه می توان این فعالیتها را به نحو مطلوب انجام داد. چنین اطلاعاتی به سازمان کمک می کند تا علاوه بر بهبود عملکرد خود، ارزش دریافتی توسط مشتریان را نیز اصلاح نماید.

فرایند محاسبه بهای تمام شده توسط سیستم های سنتی و ایرادات وارد بر آن:

پیشرفت تکنولوژی تولید و استفاده از تفکر مدیریت موجودی، نظیر jit ، و چند عامل دیگر ساختار هزینه های محصول را به شدت تغییر داده است و باعث افزایش هزینه های سربار و در عوض کاهش شدید هزینه های کار مستقیم و هزینه مواد اولیه شده است.

در سیستم های سنتی هزینه یابی، برای تخصیص هزینه سربار در غالب موارد از هزینه (ساعت) کار مستقیم به عنوان مبنای تخصیص استفاده می شود. در حالیکه امروزه هزینه کار مستقیم غالباً کمتر از 15% و در مقابل هزینه های سربار بیش از 50% از هزینه محصول را دربر می گیرد. بنابراین تخصیص هزینه های سربار بر اساس مبناهایی همچون ساعت (هزینه) کار مستقیم منجر به محاسبه نادرست بهای تمام شده محصولات می شود.

در نظام سنتی، بهای تمام شده محصول طی فرایند زیر محاسبه می شود:

1)      ردیابی (اختصاص) مواد مستقیم و دستمزد مستقیم به محصولات یا خدمات

2)      تخصیص هزینه های سربار به محصولات یا خدمات بر مبنای یک نرخ جذب معین.

3)      محاسبه بهای تمام شده محصولات

به این شیوه محاسبه بهای تمام شده ایراداتی وارد شده است که می توان موارد زیر را بیان کرد:

1)      هزینه کار مستقیم اهمیت خود را از دست داده است.

2)      استفاده از یک مبنای تخصیص نمی تواند به طرز مناسبی تمام روابط بین هزینه ها را نشان دهد.

3)      علی رغم بالا بودن سهم هزینه سربار در هزینه محصول، نحوه تخصیص هزینه سربار به هر اندازه که باشد فاقد اهمیت است.

4)      این سیستم در جریان تولید پیچیده و غیرمعمول جوابگو نمی باشد.

5)      اطلاعاتی صحیح و واقعی در مورد بهای تمام شده و سودآوری شرکت ارائه نمی کند.

بسیاری از شرکتها به منظور برطرف نمودن انتقادات مطرح شده در بخش قبل به سمت استفاده از سیستم ABC گرایش یافته اند. این سیستم جانشین هزینه یابی سفارش کار یا روش مرحله ای نیست، بلکه می تواند همراه با آنها به کار گرفته شود . سیستم ABC فلسفه نوین مدیران (جلب رضایت مشتریان) و رقابت با سایر شرکت ها را به طور کمی در هزینه یابی محصول منظور می کند. یعنی این سیستم علاوه بر هزینه های مواد مستقیم و دستمزد مستقیم ، هزینه های گوناگون مربوط به تکنولوژی، کیفیت محصول و هزینه های مربوط به تولیدات انعطاف پذیر را نیز در برمی گیرد.

چه شرکت هایی بهتر است از سیستم ABC استفاده کنند؟

استفاده از ABC برای برخی شرکت ها نامناسب بوده و برای برخی دیگر بی تأثیر می باشد. هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکتهایی مناسب است که دارای ویژگی های زیر باشند:

1)      شرکتهایی که دارای تولیدات گوناگون و متنوع و یا ارائه دهنده خدمات مختلفی باشند.

2)      شرکتهایی که هزینه سربارشان بالا بوده و این هزینه به محصولات مختلف با توجه به میزان تولید هر یک به نسبت یکسان قابل تخصیص نباشد.

3)      شرکتهایی که از ماشین آلات پیشرفته خودکار در تولید استفاده می کنند.

4)      شرکتهایی که دارای جریان تولید پیچیده و غیرمعمول می باشند.

طبقه بندی هزینه ها در روش ABC

طرفداران ABC ادعا می کنند که کلیه فعالیتهایی که در یک سازمان صورت می گیرد نهایتاً در راستای حمایت از تولید و توزیع محصولات یا خدمات می باشد. بنابراین هزینه کلیه فعالیتها باید به عنوان هزینه های محصول درنظر گرفته شوند.

در سیستم ABC ، 4 طبقه فعالیت وجود دارد که هزینه این فعالیتها نیز با توجه به میزان استفاده هر محصول (خدمت) از فعالیتها، به محصولات (خدمات) تخصیص می یابد. 4 طبقه فعالیت عبارتند از:

1)   فعالیتهای سطح واحد محصول که با هر بار تولید یک واحد محصول انجام می شود (سوراخ کردن، ماشین کاری هر قطعه) هزینه این نوع فعالیتها بین واحدهایی که فعالیت برای تولید آنها انجام شده است تسهیم می شود.

2)   فعالیتهای سطح دسته محصول که با هر بار تولید یک دسته از محصول انجام می شود (آماده سازی ماشین آلات یا سفارش مجموعه ای از قطعات) هزینه های سطح دسته محصول  صرف نظر از تعداد واحدهای موجود در هر دسته اغلب ثابت است.

3)   فعالیتهای سطح محصول که براساس نیاز پشتیبانی انواع محصولات مختلف اجرا می شود و هزینه های آن ثابت بوده و می توان آنها را به محصولات تخصیص داد. (حفظ مشخصات محصول و انجام تغییرات مهندسی).

4)   فعالیتهای سطح کارخانه که فرایند عمومی تولید کارخانه را پشتیبانی می کند. 3 طبقه اول با هزینه هایی سر و کار دارد که می توان آنها را مستقیماً به محصولات تخصیص داد. اما طبقه اخیر شامل هزینه هایی است که برای انواع محصولات مشترک است و تنها بر مبنای اختیاری می توان آنها را بین محصولات تسهیم کرد (روشنایی و نظافت کارخانه)

 اجرای سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت

در سیستم های هزینه یابی سنتی، عموماً از طریق ایجاد مراکز هزینه، کلیه هزینه های دوایر مختلف تولیدی و غیرتولیدی به تعداد محصولات تولید شده تقسیم می شود تا بهای تمام شده محصول تعیین شود. در این سیستم هیچ گونه ارتباط مستقیمی بین فعالیتهای لازم جهت تولید محصولات (خدمات) با هزینه ها و همچنین میزان استفاده این فعالیتها از منابع مالی شرکت وجود ندارد. در نتیجه بهای تمام شده محصول منعکس کننده مستقیم فعالیتها و ارزش منابع به کار گرفته شده شرکت نیست. سیستم ABC این نقیصه را بوسیله مرتبط نمودن مستقیم هزینه های سازمانی با هزینه های فعالیت عملیاتی مرتفع می سازد.

سیستم ABC تخصیص هزینه های عمومی و مشترک را در دو مرحله انجام می دهد. در مرحله اول هزینه فعالیتهایی که منجر به پیداش محصولات یا خدمات گشته اند تعیین می شود . این مرحله شامل موارد  زیر است :

1)      بررسی هزینه های تولیدی و غیر تولیدی.

2)      تعیین فعالیتهای مربوط به تولید یا توزیع محصولات یا خدمات.

3)      تعیین تعداد مراکز فعالیت جهت جمع آوری هزینه ها و

4)      تعیین هزینه های مربوط هر فعالیت

مرحله دوم مربوط به جذب هزینه مراکز فعالیت به محصولات یا خدمات جداگانه است.این مرحله شامل موارد زیر است:

1-       تعیین مبناهای متعدد تولید و غیر تولیدی جهت تخصیص هزینه ها

2-       تقسیم هزینه مراکز فعالیت به منباهای مختلف و تعیین نرخ سربار

3-       جذب نرخ سربار محصولات یا خدمات گوناگون

برخی از مباحث کلیدی ABC

الف) محرکهای هزینه : محرکهای هزینه مشخصه یک رویداد یا فعالیت است که منجر به وقوع هزینه می شود در انتخاب محرک های هزینه مناسب 3 عامل حائز اهمیت وجود دارد:

1)      میزان همبستگی

2)      هزینه اندازه گیری

3)      آثار رفتاری

ب) همگن بودن فعالیت ها: یعنی اینکه اقلامی از هزینه سربار در یک گروه گردآوری شوند که تقریباً به نسبتی یکسان توسط هر یک از محصولات به مصرف برسند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید


مدل های فعالیت مبنا و کاربرد در تقاضای حمل و نقل

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

مدل های فعالیت مبنا و کاربرد در تقاضای حمل و نقل

مقدمه

توسعه پايدار به رشد و بالندگي صنايع كشور وابسته است، و كشور ما نيز در عرصه جهاني جايگاهي بزرگ دارد و براي حفظ اين جايگاه نياز به اطلاعات روز جهان براي رقابت در جامعه جهاني دارد و هزينه‌يابي بر مبناي فعاليت نياز روز جامعه صنعتي ايران و جهان براي كاهش و مديريت هزينه‌ها مي‌باشد كه مي‌بايستي تلاش زيادي براي تفهيم و بكارگيري آن در صنعت كشورمان انجام شود.

از آنجا كه هزينه‌يابي بر مبناي فعاليت مي‌تواند اطلاعات صحيح تري در خصوص هزينه‌هاي محصول ارائه دهد، طي سالهاي اخير توجه زيادي را به خود جلب كرده است. از ديدگاه حسابداري صنعتي، هزينه‌يابي بر مبناي فعاليت را مي‌توان بسط تكامل يافته‌اي از روش تخصيص دو مرحله‌اي هزينه تلقي كرد كه شالودة سيستمهاي نوين حسابداري بهاي تمام شده است. در مرحله اول اين روش، هزينه‌هاي غير مستقيم منابع به مخازن هزينه تخصيص مي‌يابد و در مرحله دوم، هزينه‌هاي انباشته شده در مراكز هزينه به محصولات تخصيص داده مي‌شود. تخصيص طبق مرحله اول معمولا براي ارزيابي عملكرد مدير مسئول مركز هزينه و تخصيص طبق مرحله دوم براي تعيين بهاي تمام شده محصولات بكار مي‌رود.

در واقع جهت تعيين تخصيص هزينه‌ي توليدي به موجودي‌ها و نيز به منظور دستيابي به سودآوري بلندمدت، سيستم‌ها بايد اهداف كنترلي و برنامه‌ريزي را نيز تامين نمايند و از آنجائيكه ساختار هزينه‌ها و توليدات بسياري از شركتها در سالهاي آخر تغيير يافته است به طوريكه دستمزد كه بخش اعظم هزينه‌هاي توليدي را به خود اختصاص مي‌‌داد امروزه بخش اندكي از هزينه توليد را تشكيل مي‌دهد و در مقابل سربار توليد بخش عمده هزينه‌هاي توليدي را دربر گرفته است. (سعد محمدي 1380)

در بسياري از موارد هزينه‌هاي سربار با تعداد فعاليتهاي مربوط به يك محصول رابطه دارد نه با مقدار واحدهاي توليد شده از محصول به عنوان مثال يك شركت توليدي را درنظر بگيريد كه 2 محصول مشابه توليد مي‌كند. محصول اول از 10 قطعه تشكيل شده است در حالي كه محصول دوم از يكصد قطعه تشكيل شده است. هر قطعه قبل از نصب بايد معاينه و بازديد شود بنابراين مشخص است كه تحويل و دريافت يكصد قطعه در مقايسه با ده قطعه نياز به فعاليت بيشتري دارد. در صورتي كه همين هزينه در روش سنتي براساس مباني جذب سربار هر محصول به طور كلي به محصولات تخصيص مي‌يابد. بنابراين ضرورت بكارگيري روش هزينه‌يابي جديدي كه بتواند نحوه وقوع هزينه هاي سربار را در شركت نشان دهد احساس مي‌شود. اين نگرش نسبت به وقوع هزينه‌ها را مديريت برمبناي فعاليت (Activity Based Managment) مي‌گويند كه به معني استفاده از سيستم حسابداري برمبناي فعاليت مي‌باشد. در اين سيستم بر فعاليت‌ها به عنوان موضوع اساسي هزينه‌ها (مولد اساسي هزينه‌ها) تأكيد شده است. (سعد محمدي 1380)

براساس اين سيستم هزينه مقادير توليد براساس جمع هزينه‌هاي فعاليت‌هاي صرف شده براي آن بدست مي‌آيد. ويژگي اين سيستم اين است كه هزينه‌ها با توجه به مناسبت‌هاي مهمي كه در طي زمان رخ مي‌دهد اندازه‌گيري و رديابي مي‌شود و فعاليت به معني روش يا فرآيندي كه موجب انجام كار مي‌شود تعريف مي‌گردد.

هزينه يابي برمبناي فعاليت‌ها مبتني بر اين مفهوم است كه «منابع به مصرف فعاليت‌ها مي‌رسند و فعاليت‌ها صرف توليد محصولات مي‌گردند.»

برخلاف روش سنتي حسابداري كه از يك نرخ كلي جذب سربار استفاده مي‌شود و يا گاهاً نرخ‌هاي جداگانه براي هر دايره استفاده مي‌شود، در اين سيستم (ABC) براي هر فعاليت يك مبناي جداگانه به عنوان مولد اساسي هزينه‌ها تعيين، و براساس آن يك نرخ جداگانه نيز محاسبه مي‌گردد. هر فعاليت تنها يك مولد هزينه دارد. (سعد محمدي 1380)

عوامل موثر بر انتخاب مولد هزينه:

الف ـ درجه همبستگي بين هزينه‌ها و آن رويداد با مبنا

ب ـ فزوني منافع بر مخارج به كارگيري مولد هزينه به عنوان مبنا (Measurement Cost)

ج ـ اثرات رفتاري كه در تصميم‌گيري و يا تعيين قيمت‌ها و.‌.. دارد (Behavioral Effects)

مناسبت استفاده از ABC به قضاوت‌هاي مديريت بستگي دارد و ABC بجاي تمركز بر استفاده‌كنندگان از سيستم حسابداري بر قابليت‌هاي سيستم تمركز مي‌نمايد. شركت‌هايي كه داراي خصوصيات ذيل هستند به كارگيري ABC برايشان بيشتر مفيد است.

1ـ هزينه‌هاي سربار بالايي دارند.

2ـ تنوع فعاليت دارند.

3ـ تنوع محصولات دارند.

4ـ تغييرات مستمر در فعاليت‌ها دارند بدون اينكه سيستم حسابداري تغيير يافته باشد.

5ـ تكنولوژي پيشرفته دارند.

همچنين با توجه به موضوعات مشروح قبل، بديهي است كه هرگاه شركت از سيستم هزينه‌يابي سفارش كار استفاده نمايد، به علت تنوع محصولات و سفارشات نسبت به سيستم هزينه‌يابي مرحله‌اي، استفاده از سيستم ABC كارآمدتر خواهد بود و همچنين در شركت‌هايي كه تنوع محصول ندارند، سيستم هزينه‌يابي برمبناي فعاليت (ABC) زماني نقش خود را به عنوان يك ابزار كارا ايفا مي‌نمايد كه مديريت تصميم بگيرد خط توليد خود را عوض نمايد و يا بخواهد محصول فعلي خود را بهبود كيفي و تكامل ببخشد. در اين صورت ABC با مقايسه بين كشش بازار و قيمت هاي فروش محصول تكامل يافته و هزينه‌هاي آن مديريت را در تصميم‌گيري ياري مي‌نمايد. (سعد محمدي 1380)

به طور خلاصه، مزاياي ABC را مي توان به صورت زير ذكر نمود:

الف ـ كمك در قيمت‌گذاري بهتر محصولات براي فروش

ب ـ كاهش هزينه فعاليت‌هايي كه هزينه بالايي دارند.

ج ـ احتمال حذف محصولاتي كه بهاي تمام شده آنها بالاست. (محمدي،1380)

در توسعه پايدار اقتصادي، ايجاد نظامهاي صنعتي، رونق هر چه بيشتر بانكداري، بزرگتر شدن اندازه موسسات، رواج معاملات نسيه و استفاده از عوامل متعدد در توليد، موجب شد كه يك تخصص به تنهايي نتواند امور يك موسسه بزرگ را اداره نمايد و اين امر نياز به سيستم حسابداري كاملتري را افزايش داد. همزمان و همراه با تحول و تكامل ابزارها و شيوه‌هاي توليد، در سالهاي بعدي روشها و شيوه‌هاي هزينه‌يابي پيشرفته‌اي ابداع و بكار گرفته شده كه هزينه عمليات را بدرستي شناسائي، اندازه‌گيري، تجزيه و تحليل و طبقه‌بندي نموده و بدين ترتيب بهاي تمام شده محصولات و خدمات را با دقتي قابل قبول تر تعيين كند.

اطلاعاتي كه توسط حسابداران صنعتي فراهم شده،مديران موسسات را قادر مي‌سازد كه عمليات مختلف و هزينه‌ها را كنترل، عملكرد مديران اجرايي و سرپرستان فعاليت‌هاي مختلف را بدرستي ارزيابي و برنامه‌هاي آتي فعاليتهاي توليدي موسسه را با دقت بيشتر تهيه نمايد. (مصطفي علي مددي، 1382)

حسابداري بهاي تمام شده را مي‌توان به عنوان بازوي مديريت جهت برنامه‌ريزي و كنترل عمليات و فعاليتهاي اقتصادي سازمان تلقي نمود. در حقيقت اطلاعات بهاي تمام شده، مديريت را به ابزاري جهت برنامه‌ريزي، كنترل و ارزيابي عمليات مجهز مي‌نمايد. اين اطلاعات در مرحله كنترل به ارزيابي نتايج و بازدهي ناشي از فعاليتهاي گذشته و در مرحله برنامه ريزي جهت بودجه نمودن هزينه‌هاي آتي يا پيش‌بيني هزينه‌هاي مربوط به مواد، حقوق و دستمزد و ساير هزينه‌هاي توليد، مديريت را ياري مي‌دهند.

سيستم حسابداري صنعتي در ايران علي‌رغم گذشت بيش از 50 سال از ورود حسابداري به شكل امروزي تا به حال نتوانسته است در صنايع، استقرار يابد. و اين مساله به حدي است كه شركتها براي محاسبه بهاي تمام شده از نرخ يگانه‌اي استفاده مي‌نمايد و با توجه به اين كه تصميم‌گيران نياز به اطلاعات مربوط و با اهميت جهت تصميم‌گيري در خصوص تعيين قيمت فروش محصولات خود دارند، بررسي و تحقيق در حوزه حسابداري مديريت يا تاكيد بر روشهاي هزينه‌يابي مي‌تواند اطلاعات سودمند و مربوط‌تري جهت تصميم‌گيري فراهم نمايد.

وجود هزينه‌هاي سربار و تاثير آن بر بهاي تمام شده و در نهايت اتخاذ تصميم در خصوص مهمترين موضوعات فرا روي مديران از جمله موارد با اهميتي است كه ضرورت پژوهش حاضر را فراهم نموده است. فراهم نمودن شواهد لازم جهت پاسخ به سوالات اصلي تحقيق از مهمترين اهداف پژوهش حاضر است.

سوالات اصلي تحقيق: آيا سيستم هزينه‌يابي بر مبناي فعاليت (ABC) اطلاعات كافي و مربوط در اختيار تصميم‌گيرندگان قرار مي‌دهد؟ و آيا سيستم هزينه‌يابي بر مبناي فعاليت (ABC) مي‌تواند بر روي بهاي تمام شدة سفر و حمل و نقل تاثيرگذار باشد؟

فرضيه‌هاي تحقيق: بين اطلاعات بهاي تمام شده بر اساس سيستم هزينه‌يابي بر مبناي فعاليت ABC با سيستم سنتي تفاوت معناداري وجود دارد. اطلاعات بهاي تمام شده بر اساس سيستم هزينه‌يابي برمبناي فعاليت ABC در مقايسه با سيستم سنتي تاثير بيشتري بر تصميم‌گيري استفاده‌كنندگان دارد.

هزينه‌يابي برمبناي فعاليت (ABC)

قبل از آنكه بتوان هزينه‌يابي برمبناي فعاليت را بطور اثربخش تشريح كرد بايد منطق و تفاوتهاي اصلي آن با رويكردهاي سنتي را درك كرد فرض اساسي هزينه‌يابي برمبناي فعاليت اين موضوع است كه علت هزينه، فعاليتهاست و نه محصولات، بنابراين محصولات مصرف كننده فعاليتها هستند. (نمازي – 1378)

هزينه‌يابي برمبناي فعاليت يك روش حسابداري بهاي تمام شده است كه براي تخصيص هزينه‌ها به موضوعات هزينه مبتني بر فعاليت مورد استفاده قرار مي‌گيرد اين رويكرد ارتباط علي و معلولي بين عوامل ايجاد هزينه. منابع و فعاليتها را شناسايي مي‌كنند. هزنيه‌يابي برمبناي فعاليت يكي از مفاهيم جديد و توسعه يافته در تحليل و كنترل هزينه‌هاي سربار است و مبتني بر تفكري است كه استفاده از مباني را كاهش دهند اعم از ساعات كار ماشين و يا كار سيستم و.‌… براي جذب هزينه‌هاي سربار، علت رخداد هزينه‌هاي سربار را به نحو صحيح انعكاس نمي‌دهد.

در هزينه‌يابي برمبناي فعاليت كليه فعاليتها به خاطر شناسايي اين كه چه عواملي باعث وقوع هزينه‌ها مي‌گردد يا به بيان ديگر علل افزايش هزينه‌ها چيست، تحليل مي‌شوند و هزينه‌يابي برمبناي فعاليت به منظور يافتن فعاليتهاي عادي، ساختار گزارشگري سنتي را در هم مي‌ريزد.

در هزينه‌يابي برمبناي فعاليت از تخصيص هزينه‌هاي سربار براساس حجم جلوگيري مي‌شود و به جاي آن سربار با توجه به اقداماتي كه موجب وقوع آن شده تسهيم مي‌شود. طرفداران اين روش چنين استدلال مي‌كنند كه هزينه‌هاي سربار اغلب فاقد ارتباط مشخصي با حجم و مقدار توليد مي‌باشند و تنها با زمان ارتباط دارند، آنهم رابطه‌اي نه چندان منسجم و تنگاتنگ. آنان استدلال مي‌كنند كه هزينه‌هاي سربار ساخت در محيط توليدي امروز عمدتاً به پيچيدگي ساخت محصولات مربوط مي‌شوند، هرقدر فرايند ساخت پيچيده‌تر باشد هزينه سرباري كه به واسطه آن محصول رخ مي‌دهد بيشتر خواهد بود. در روش هزينه‌يابي برمبناي فعاليت كوشش مي‌شود به محصولات، هزينه سرباري تخصيص يابد كه انعكاس صحيح از هزينه‌هايي باشد كه به خاطر ساخت آن محصول واقع شده يا مي‌شود.

(دكتر محمد نمازي ـ بررسي سيستم هزينه‌يابي برمبناي فعاليت در حسابداري مديريت و ملاحظات رفتاري آن ـ فصل نامه بررسي‌هاي حسابداري و حسابرسي ـ سال هفتم شماره 26 و 27 ـ زمستان 1377 و بهار 1378 ـ صفحه 71 تا 106)

ضعف سيستمهاي هزينه‌يابي سنتي:

دشوارترين و مهمترين كار محاسبه قيمت تمام شده واحد محصول در فرايند بهبود و عمليات مربوط به سومين عنصر هزينه‌هاي توليد يعني سربار و تخصيص آن به محصول است. استفاده از نرخ كلي و يگانه در محاسبه قيمت تمام شده محصول باعث تحريف در اين محاسبه مي‌گردد كه به طبع اطلاعات حاصله ويژگي كيفي اطلاعات حسابداري را به دنبال نخواهد داشت.

هزينه‌هاي سربار تخصيص يافته به محصولات طبق سيستم سنتي هزينه‌يابي قابل بحث است اكثر مديران تعجب مي‌كنند كه چرا هزينه‌هاي سربار هر واحد محصول با حجم زياد در هزينه‌هاي سربار هر واحد محصول با حجم كم دقيقاً مساوي گزارش مي‌شوند در حقيقت كليه هزينه‌هاي تخصيص يافته به محصولات طبق سيستم سنتي هزينه‌يابي به شدت تحريف شده است علت اصلي تحريف، به انتخاب مبناي يگانه تخصيص مبتني بر سطح واحد محصول براي تخصيص كليه هزينه‌هاي سربار به محصولات مربوط مي‌شود، پيش فرض اين چهارچوب اين است كه در صورت دوبرابر شدن حجم محصولات، مقدار كليه منابع غيرمستقيم استفاده شده توسط محصول نيز دوبرابر مي‌شود بنابراين اينگونه تخصيص برمبناي نرخهاي يگانه در صورتي كه برخي از فعاليتهاي توليدي به ساير سطوح در سلسله مراتب فعاليتها مربوط شود قطعاً موجب تحريف هزينه‌هاي تخصيص يافته به محصولات مي‌شود.

طبق نظر كوپر و كاپلن كه از صاحب‌نظران حسابداري مديريت در دانشگاه هاروارد هستند روشهاي هزينه‌يابي جذبي (سنتي) كه بصورت تخصيص هزينه‌هاي سربار براساس نرخهاي كلي مي‌پردازند تكنيك مفيد و كارسازي براي تصميم‌گيري مديران نيست. (عزيزي – 1381)

سلسله مراتب فعاليتها:

در سيستم هزينه‌يابي برمبناي فعاليت، فعاليتها به دو دسته بارز تقسيم مي‌شوند:

1ـ فعاليتهاي داراي ارزش افزوده.

2ـ فعاليتهاي فاقد ارزش افزوده.

سيستم ABC بر فعاليتهايي تأكيد مي‌كند كه براي توليد محصولات بايد انجام شوند و داراي ارزش افزوده مي‌باشند بنابراين فعاليتهاي فاقد ارزش افزوده مورد توجه سيستم ABC نيست. هزينه فعاليتها با توجه به ميزان استفاده هر محصول از فعاليتها به محصولات تسهيم مي‌شود. سيستم هزينه‌يابي برمبناي فعاليت چهار طبقه فعاليت مختلف را شناسايي مي‌كند:

1ـ فعاليتهاي سطح واحد محصول: كه با هر بار توليد يك واحد محصول انجام مي‌شود.

2ـ فعاليتهاي سطح بسته محصول: كه با هر بار توليد يك دسته (مقدار معين) از محصول انجام مي‌شود.

3ـ فعاليتهاي سطح محصول: كه براساس نياز پشتيباني توليد انواع محصولات مختلف اجرا مي‌شود.

4ـ فعاليتهاي سطح كارخانه، كه فرايند عمومي توليد كارخانه را پشتيباني مي‌كنند.

تعداد دفعات انجام فعاليتهاي سطح واحد محصول (مانند سوراخ كردن، ماشين‌كاري و بازرسي هر قطعه) با توجه به تعداد واحدهاي توليد شده متفاوت است هزينه اين فعاليتها بين واحدهايي كه فعاليتها براي آنها انجام گرفته است تسهيم مي‌شود. تعداد فعاليتهاي سطح دسته محصول (مانند آماده‌سازي يك ماشين يا سفارش مجموعه از قطعات) برحسب تعداد دسته‌هاي ساخته شده متفاوت است. هزينه اينگونه فعاليتها را مي‌توان به هر يك از دسته‌هاي محصول نسبت داد. هزينه‌هاي سطح دسته محصول، صرف نظر از تعداد واحدهاي موجود در هر دسته اغلب ثابت است. فعاليتهاي سطح محصول براي پشتيباني از محصولات مختلف در خط توليد مي‌شود. حفظ مشخصات محصول، انجام تغييرات مهندسي، انجام آزمايشهاي خاص از جمله فعاليتهاي سطح محصول هستند.

هزينه اينگونه فعاليتها صرفنظر از تعداد هر دسته محصول يا تعداد واحدهاي توليد شده از هر محصول، ثابت و مي‌توان آنها را به محصولات تخصيص داد. (عزيزي – 1381)

محركهاي هزينه (فعاليت) و ماهيت آنها در (ABC)

محركهاي هزينه مشخصه يك رويداد يا فعاليت است كه منجر به وقوع هزينه مي‌شود در سيستم هزينه‌‌يابي بر مبناي فعاليت بااهميت‌ترين محركهاي هزينه مشخص مي‌شوند پس مجموعه اطلاعاتي گردآوري مي‌شود كه نشان دهندة نحوة توزيع اين محركهاي هزينه بين محصولات مهم است. سيستم ABC از لحاظ ماهيت محركهاي هزينه مورد استفاده براي تخصيص هزينه‌ها با سيستمهاي سنتي هزينه‌يابي تفاوت دارد سيستمهاي سنتي تنها از بناي تسهيم استفاده مي‌كنند كه مبتني بر خصوصيات سطح واحد محصول است در حاليكه سيستم ABC از محركهايي استفاده مي‌كند كه به خصوصيات سطح واحد محصول بستگي ندارد سيستم هزينه‌يابي در مقايسة با سيستم سنتي دو نوع محرك فعاليت به شرح زير شناسايي مي‌كند:

1ـ محركهاي هزينه مرتبط با سطح دسته محصول كه فرض مي‌شود منابع معيني، مناسب با تعداد دسته‌هاي محصول توليد شده به مصرف مي‌رسد.

2ـ محركهاي هزينه مرتبط با سطح محصول كه فرض مي‌شود منابع معيني به منظور فراهم آوردن امكان توليد محصولات متفاوت به مصرف مي‌رسند.

با توجه به سلسله مراتب فعاليتها و محركهاي هزينه در شكل (12-2) نمودار تخصيص هزينه‌ها در سيستم هزينه‌يابي سنتي و در شكل (13-12) نمودار تخصيص هزينه‌ها و سودآوري محصول در سيستم ABC ارائه شده است.

 

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید


مدیریت ریسک: تجارت غیر رسمی در اندونزی


ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

مدیریت ریسک: تجارت غیر رسمی در اندونزی

 

چکیده: تجار خرد در جریان انجام فعالیت­های اقتصادی خود با ریسک و عدم اطمینان روبه­ رو هستند . بر اساس برآوردهای کلان از تجارت غیررسمی در جاوه مرکزی در کشور اندونزی، شرایط اقتصادی بخش تجارت غیررسمی و راهبرد ریسک­گریزی مورد تحلیل قرار گرفته است. به خصوص این که تجار خرد ناگزیر از حل معضلات تجار از طریق رهانیدن خود از اضطرارات اخلاقی شراکت و بازتوزیع با وابستگان و همسایگان هستند. به حداقل رساندن صورت­برداری از موجودی با تکمیل موجودی به صورت روزانه،اجتناب از اعتبارات درازمدت و رسمیت دادن به روابط خود با موسسات دولتی از جمله راهبردهای فرار از ریسک هستند. در این مقاله خط ­مشی ­های اتخاذ شده در راستای هدایت تجار خرد برای کاهش ریسک و حفظ موقعیت تجاری ، مورد بحث قرار گرفته ­اند.

1- مقدمه : تجارت توام با ریسک
تجارت خردی که در بخش غیررسمی انجام می­شود ، فعالیتی همراه با ریسک است . سهولت ورود ،اغلب سرعت خروج را نتیجه می­دهد. با وجود ماهیت پرریسک این بخش ، در ادبیات مربوط توجه کمی به این معضل جدی معطوف گردیده و این امر با ادبیات مربوط به توسعه اقتصادی که در آن تجزیه و تحلیل ریسک یک ابزار کاربردی است ، در تناقض آشکار قرار دارد . ارزیابی ریسک در بازاری که شرایط آینده­ی آن غیر قابل پیش­بینی است ، رویه­ای استاندارد در ارزیابی پروژه یا معاملات ارز خارجی و نیز طرح­های تثبیت درآمدهای کشاورزی است .
واقعاً ریسک چیست؟ به زعم اقتصاددانان، ریسک وضعیتی است که در آن احتمال کسب برخی نتایج ،دقیقا مشخص نباشد . جامعه شناسان ،ریسک را پیامدهای ناخواسته یک عمل منطقی می­دانند . با در نظر داشتن بخش غیررسمی، ریسک به عنوان احتمالی که یک تاجر جدید خرد به پایداری نائل گردد ، تعریف خواهد شد . یعنی ظاهر شدن به عنوان یک کارآفرین سودمند در حال رشد که اصولا از طریق جذب کارگران و کسب مجوزهای ضروری تجارت از مسئولین مربوط، سرمایه گذاری خود را تثبیت و رسمیت می ­بخشد.اما ملاک سودمندی از نظر تجار خرد چیست ؟شایان ذکر است که این تجار تصورات روشنی از اصطلاحات درآمد ، هزینه و سود ندارند و این حقیقتی است که با نرخ بالایی از ناکامی توام می­گردد .
بر این اساس یکی از اهداف مهم مقاله­ی اخیر ، مستندسازی ریسک و نااطمینانی و پیامدهای آن در بخش غیررسمی اقتصاد اندونزی است . این مطالعه برخی اطلاعات منتج از مطالعات میدانی در جاوه مرکزی را مورد استفاده قرار می­دهد .
بخش دوم مقاله ادبیاتی را عرضه می ­دارد که در آن برآوردی از رشد و تکامل بخش غیررسمی در اندونزی مجسم گردیده است . بخش سوم ارزیابی ویژه­ای از تجارت خرد در ماه­های اگوست تا اکتبر سال 1992 ارائه می­نماید . بخش چهارم یافته­های تجربی پیمایش را از نظر ریسک و نااطمینانی خلاصه می­نماید . بخش پنجم سیاست اجرایی یافته­ها را به­ویژه در خصوص راهبردهای کاهش ریسک که بر محور رسمی­ساختن وسیع­تر است ، نمودار ساخته و بالاخره بخش ششم نتایج اصلی مقاله را خلاصه می­کند .
2- بحث بخش غیررسمی
به منظور ارزیابی شایسته­ی تحقیقات مربوط به بخش غیررسمی و کسب اعتماد نسبت به سیاست اتخاذ شده ، لازم است که نگاهی اندیشمندانه­تر به موضوع داشته ، منشاء این مفاهیم را دریابیم و در باره موضوع بیش­تر تفکر نماییم .تقسیم کردن اشتغال به دو بخش رسمی و غیررسمی ابتدا درسال 1973به وسیله­ی هارت[3] مطرح گردید و این موضوع سریعا توسط اداره بین­المللی کار در هنگام ماموریت وی در کنیا در اوایل سال 1973 و متعاقب نتایج حاصل از برنامه اشتغال جهانی اداره بین­المللی کار ،نهادینه شد . از همان ابتدا، مفهوم بخش غیررسمی موضوع مباحثات گسترده­ای قرار گرفت . توجه پژوهش­های اخیر بر دو منظر مهم متمرکز گردیده است : الف) تعریف بخش غیر رسمی بر پایه معیارهایی چون اندازه، پایداری ، و جایگاه قانونی و ب) رابطه­ی آن با فقر ، و به عبارت دقیق­تر قابلیت پذیرش آن از جانب نیروی کار فقیر .
در آغاز ،دیدگاه غالب این بود که بخش غیر رسمی لشکر ذخیره­ و گذرایی از مهاجرین روستایی است که در صف­های غیرقابل رویتی در انتظار فرصت­های شغلی در بازار نیروی کار فوق­العاده پرازدحام شهری قرار دارند . به تدریج روشن شد که در آینده­ای قابل پیش­بینی ، بخش غیررسمی پدیده­ای کم و بیش ثابت و دائمی در کشورهای درحال توسعه بوده است . ویکتور توکمن[4] رئیس سابق دپارتمان اداره بین­المللی کار در برنامه­ریزی اشتغال ، سرآمد دیدگاه­های خوش بینانه در مورد بخش غیررسمی بوده است . وی خاطرنشان ساخته که صرف نظر از مسائل مربوط به تعریف بخش غیررسمی ، این بخش، منبع مهمی از خود اشتغالی بوده و و فرصت­های درآمدی برای کارآفرینان فراهم آورده است . بنابراین دولت­های کشورهای درحال توسعه بایستی سیاست­های حمایتی برای این بخش داشته باشند . مطالعات چندی که توسط اداره بین­المللی کار در زمان تصدی آن به وسیله­ی تاکمن مورد حمایت قرار گرفته نیز نگاه­های خوش بینانه­ای را مطرح ساخته ­اند .
در میان دانشگاهیان نیز بخصوص جامعه­شناسان و جغرافی­دانان به بخش غیر رسمی نگاه مثبت داشته ­اند . در این میان دی سوتو[5] (1986) و مک گی[6] (1989) اذعان داشته­اند که بخش غیررسمی فرآیندی عمیق و جدید از بهره­برداری طبقاتی از نیروی کار در دولتی است که در آن گرایشات قوی سرمایه­داری حاکم است . به­ویژه این گونه مطرح شده که بخش غیررسمی به دلیل رابطه­ی نزدیک آن با تولید خانوادگی موادی که تحت هدایت بازار نیست ، بازمینه­سازی سطح دستمزدهای پایین­تر از هزینه بازتولید نیروی کار ، واقعا به بخش رسمی کمک هزینه اعطا می­نماید . اما صداهای انتقادآمیزی نیز در این میان شنیده می­شود که به قدرت تحلیلی این مکتب فکری تردید روا می­دارند .
در دهه­ ی 1980، مباحث مربوط به بخش غیررسمی از موضوعات مفهومی فاصله گرفته و و به سمت موضوعات هزینه­های اجتماعی تعدیل ساختاری تحمیل شده از سوی بانک جهانی و برنامه­های ایجاد موازنه و ثبات معطوف گردیدند . به علاوه این برنامه­ها در زمینه­ی هزینه­ های اجتماعی بالای تعدیل و از همه واضح­تر به­خاطر اثرات منفی آن­ها روی اشتغال نیروی کار فقیر ، مورد انتقاد قرار گرفتند . در یکی از بانفوذترین گزارشات حمایت شده از جانب سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (یونیسف) شخص منتقد این­گونه مطرح ساخته که برنامه­های تعدیل اقتصادی در بخش­های غیررسمی فاقد چهره انسانی بوده و شواهد ،گواه آنند که هزینه­های بالای تعدیل ،گروه­های آسیب ­پذیر را به سمت بخش­های غیررسمی سوق می ­دهد .
بانک جهانی در آغاز مخالف مفهوم بخش غیررسمی و نگرش مثبت به آن بوده و بیش­تر به کارآمدی پایاپای بودن بازار کار نئوکلاسیکی اعتماد داشت .برای مثال بازتاب دیدگاه نئوکلاسیکی بانک جهانی را در نظرات مازمودار[7](1989) می­توان یافت که از نیروهای عرضه – تقاضا در بازار نیروی کار مستقلی که به طرز کارآمدی پایاپای بوده و فاقد مداخله­ی دولت می­باشد، ناشی شده است . آن­چه در این بازار مورد نیاز است انعطاف­پذیری زیادتر دستمزدها و حذف جمود تامین اجتماعی است که از تحرک نیروی کار می­کاهد .پس از آن مازومدار و همکار پژوهشگر وی شواهدی از 12 کشور نمونه درحال توسعه ارائه می­دهند که نشان می­دهند می­توان از طریق پایین آوردن دستمزدهای نسبی ، کارآمدی بازار نیروی کار را افزایش داد . از منظر بالا رفتن هزینه­های تعدیل ساختاری ، بانک جهانی بعدها ناگزیر از توجه به ابعاد اجتماعی و منظور داشتن سرمایه­ای برای حمایت از قربانیان تعدیل می­ گردد .
پس از دو دهه تحقیقات و مباحث متناقض پیرامون بخش غیررسمی ، به نظر می­رسد که برخی همگرایی­ ها در این باب ظاهر شده­اند . در حالی که بانک جهانی موضع محافظه­کارانه­ای در پیش گرفته و نیاز به تعدیل اجتماعی را گوشزد می­نماید ، دفتر بین­المللی کار خاطرنشان می­سازد که بخش غیررسمی برای برنامه­ریزان و سیاست­گذاران و از آن جمله برای خود این اداره در دخالت برای تعیین موازنه متناسب میان بخش­های رسمی و غیررسمی ، به معمایی تبدیل شده است .
بخش غیر رسمی در سطح محلی به صورت اقتصاد سایه ظاهر می­گردد زیرا یکی از مهم­ترین ویژگی­های آن ، فقدان اطلاعات از سازو کارها ی آن، از سازمان اجتماعی و اقتصادی آن و از جذب نیروی کار و سرمایه در آن است . هم­چنین مطابق منطق مرسوم ، این بخش تا حد زیادی دور از کنترل دولت­ها قرار دارد .پژوهشگران حوزه­ی اقتصاد پنهان هنوز راه درازی در پیش دارند تا بتوانند رهنمودهایی متقن و سیاست­های اجرایی مناسب و کارآمد برای شاغلین بخش غیررسمی و ایجاد معیشت پایدار برای میلیون­ها نفر از آین مردم ، پیشنهاد نمایند . پرواضح است که اطلاعات بیش­تر و بهتری در مورد بنیان و سازوکار بخش غیررسمی مورد نیاز می­باشد .
در اندونزی مفهوم بخش غیررسمی با کتاب کارشناس دفتر بین­المللی کار( ستورامان[8] )تنها اندک زمانی پس از اولین کاربرد آن در مطالعات هارت در غنا ، وارد ادبیات شد . این مفهوم با وضعیت اداری نیز همخوان بوده و در رهنمود دولتی GBHN و برنامه پنج­ساله اندونزی(REPEITA) مورد استفاده قرار گرفته است . تغییر در راهبرد توسعه اندونزی از تولید محوری به رویکرد توسعه منابع انسانی برای دومین بار مفهوم بخش غیررسمی را در برنامه ششم توسعه که از سال 1994 آغاز شد ، قرار داد .
اما مفهوم بخش غیررسمی به دلیل ارزش تحلیلی آن یا رابطه تجربیش ،چندان­که باید در اندونزی مقبولیت نیافت چراکه به نحو مطلوبی با سنت اصحاب قلم در اندونزی همخوان نشده بود . بخش­های رسمی و غیررسمی به اقتصاد دوگانه مطرح شده به­وسیله­ی بوک[9] شباهت دارند در حالی که بخش غیررسمی دربردارنده­ی تمامی مشخصات یک اقتصاد پیچیده به ترتیبی است که گیرتز[10] تشریح نموده است . در همه­ی این سه مورد یعنی: "بخش شرقی " ، "بخش پیچیده " و " بخش غیررسمی " ، اقتصاد و جامعه ، سازمان نیافته ، توسعه نیافته و ایستا ، تعریف می­گردند . گرچه در سال­های پاره­ای مطالعات این دیدگاه را به چالش کشیده­اند. یکی از اهداف عمده این مقاله آن است که تغییرات پویایی را که در بخش غیررسمی اتفاق افتاده ، بیان نموده و برخی از پیامدهای این فرآیند را خاطرنشان سازد .
با وجود این همه توجیهات مفهومی ، بخش غیررسمی فعالیت­های اقتصادی خویش­فرما و کوچک مقیاسی که گاه انفرادی و گاهی به صورت خانوادگی و گروهی انجام می­شود را در برمی­گیرد. تجارت در آن برجسته است اما بیش­تر تولیدات دستی ،محصولات صنایع کوچک ،خدماتی با ماهیت گوناگون و کشاورزی سنتی را شامل می­شود .

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


سه نکته مهم برای ترویج یک محصول یا خدمت جدید

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

سه نکته مهم برای ترویج یک محصول یا خدمت جدید

 

معرفی یک محصول یا خدمت جدید می تواند کار پر دردسر و نیز هیجان انگیزی باشد، بخصوص که زمان زیادی را صرف برنامه ریزی برای این کار کرده باشید. اما راههای متعددی وجود دارد تا از پیشبرد این کار و این روند به طور موفقیت آمیز و روان، مطمئن شد.
آیا بازار هدف را می شناسید؟
بازار هدف همان مشتریانی هستند که شما محصول را برای آنها طراحی ، تولید و یا آماده کرده اید. در واقع قبل از طراحی و تولید محصول بایستی این سئوال را از خود می پرسیدید. به هر حال برای آنکه بازار هدف خود را معین نمائید بهتر است به این سئوالات قبل از هر اقدام دیگری پاسخ دهید.
1- مشتریان این محصول در چه رده سنی می باشند؟
2- مشتریان این محصول از چه سطح در آمدی برخوردارند؟
3- مشتریان این محصول ازچه خصوصیات فرهنگی برخوردارند؟
4- آیا مشتریان این محصول مردان هستند یا زنان؟
5- آیا مشتریان این محصول عموم مردم هستند یا از صنعت خاصی می باشند؟
با شناخت بازار هدف بهتر می توانید به طراحی به تولید محصول متناسب با نیازهای مشتری بپردازید.علاوه بر این وقتی بدانید که مشتریان چه انتظارات و توقعاتی دارند بهتر می توانید نسبت به ترویج کالای خود و نقاط تمایز آن متناسب با توقعات مشتریان اقدام نمائید. در واقع در مرحله ترویج شما به همان نکاتی تاکید می نمائید که مشتریان منتظر آن هستند.
آیا از روش مناسب شناساندن محصول اطلاعی دارید؟
برای اثر بخشی هر چه بیشتر هزینه های ترویج بایستی درنظر داشته باشید که محصول شما در مرحله معرفی می باشد لذا با توجه به سه نوع تبلیغات آگاه دهنده ، یاد آوری کننده و ترغیب کننده که بایستی متناسب با چرخه عمر محصول انتخاب شوند، اقدام نمائید :
1- تبلیغات(آگاهی دهنده) :
الف - متناسب با مصرفی و یا صنعتی بودن محصول نسبت به انتخاب رسانه اقدام نمائید.به عبارت دیگر از آنجا که محصولات و خدمات مصرفی دارای حوزه گسترده تری از مشتریان می باشند، لذا انتخاب رسانه های پر پوشش متناسب تر است اما برای محصولات و خدمات صنعتی می بایستی از رسانه های تخصصی مورد استفاده دست اندرکاران آن صنعت خاص، استفاده نمود.
ب - متناسب با مخاطب خود محتوی پیام را تنظیم کنید این تناسب شامل مبانی عقلی ، احساسی و هنجارهای اجتماعی می باشد.
ج – زمان برقرار کردن ارتباط با مخاطب خود را حتما" بررسی نمایئد.بهترین زمان برای ارتباط با مخاطب زمانی است که وی آماده و نیازمند پذیرش پیام شما باشد.مهمترین هنر یک مدیر تبلیغات پیدا کردن این زمان ایده آل است.
2- فروش مستقیم:
الف –شناشندن محصول یا خدمت جدید را می توان از طریق نیروهای فروش که به فروش محصولات قدیمی اشتغال داشته و در ارتباط مستقیم با مشتری می باشند بطور اثر بخشتری به اجراء در آورد.
3- ایجاد انگیزه های تشویقی: متناسب با محصول در چهار زمینه می توان برای مشتری ارزش آفرینی و ایجاد انگیزه و علاقه نمود.
الف – هزینه های تفحص، بررسی، تحقیق و مقایسه را برای مشتری به حداقل برسانید.
ب - قیمت کالا را درست تعیین نمائید.
ج- هزینه تهیه، تامین و آماده مصرف شدن کالا را برای مشتری کاهش دهید.
د- فراغ بال و آسودگی روانی پس از خرید کالا را برای مشتری فراهم آورید.
4- روابط عمومی : استفاده از تکنیکهای بازاریابی دهان به دهان، بازاریابی موازی و بازاریابی همتائی .
5- بازاریابی مستقیم : تماس مستقیم با مشتریان هدف.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


روزنامه رسمی

مشاوره ثبت شرکت
دفاتر پستی منتخب

ثبت شرکت برای اتباع خارجی

موضوعات پرکاربرد ثبتی :
ثبت شرکت در سراسر ایران

ثبت شرکت در تهران
سایر محلات تهران
تماس
کرکره برقی پارکینگدرب ضد سرقتصندلی پلاستیکی , کاشت مو , مزوتراپی