ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
مدیریت ریسک: تجارت غیر رسمی در اندونزی
چکیده: تجار خرد در جریان انجام فعالیتهای اقتصادی خود با ریسک و عدم اطمینان روبه رو هستند . بر اساس برآوردهای کلان از تجارت غیررسمی در جاوه مرکزی در کشور اندونزی، شرایط اقتصادی بخش تجارت غیررسمی و راهبرد ریسکگریزی مورد تحلیل قرار گرفته است. به خصوص این که تجار خرد ناگزیر از حل معضلات تجار از طریق رهانیدن خود از اضطرارات اخلاقی شراکت و بازتوزیع با وابستگان و همسایگان هستند. به حداقل رساندن صورتبرداری از موجودی با تکمیل موجودی به صورت روزانه،اجتناب از اعتبارات درازمدت و رسمیت دادن به روابط خود با موسسات دولتی از جمله راهبردهای فرار از ریسک هستند. در این مقاله خط مشی های اتخاذ شده در راستای هدایت تجار خرد برای کاهش ریسک و حفظ موقعیت تجاری ، مورد بحث قرار گرفته اند.
1- مقدمه : تجارت توام با ریسک
تجارت خردی که در بخش غیررسمی انجام میشود ، فعالیتی همراه با ریسک است . سهولت ورود ،اغلب سرعت خروج را نتیجه میدهد. با وجود ماهیت پرریسک این بخش ، در ادبیات مربوط توجه کمی به این معضل جدی معطوف گردیده و این امر با ادبیات مربوط به توسعه اقتصادی که در آن تجزیه و تحلیل ریسک یک ابزار کاربردی است ، در تناقض آشکار قرار دارد . ارزیابی ریسک در بازاری که شرایط آیندهی آن غیر قابل پیشبینی است ، رویهای استاندارد در ارزیابی پروژه یا معاملات ارز خارجی و نیز طرحهای تثبیت درآمدهای کشاورزی است .
واقعاً ریسک چیست؟ به زعم اقتصاددانان، ریسک وضعیتی است که در آن احتمال کسب برخی نتایج ،دقیقا مشخص نباشد . جامعه شناسان ،ریسک را پیامدهای ناخواسته یک عمل منطقی میدانند . با در نظر داشتن بخش غیررسمی، ریسک به عنوان احتمالی که یک تاجر جدید خرد به پایداری نائل گردد ، تعریف خواهد شد . یعنی ظاهر شدن به عنوان یک کارآفرین سودمند در حال رشد که اصولا از طریق جذب کارگران و کسب مجوزهای ضروری تجارت از مسئولین مربوط، سرمایه گذاری خود را تثبیت و رسمیت می بخشد.اما ملاک سودمندی از نظر تجار خرد چیست ؟شایان ذکر است که این تجار تصورات روشنی از اصطلاحات درآمد ، هزینه و سود ندارند و این حقیقتی است که با نرخ بالایی از ناکامی توام میگردد .
بر این اساس یکی از اهداف مهم مقالهی اخیر ، مستندسازی ریسک و نااطمینانی و پیامدهای آن در بخش غیررسمی اقتصاد اندونزی است . این مطالعه برخی اطلاعات منتج از مطالعات میدانی در جاوه مرکزی را مورد استفاده قرار میدهد .
بخش دوم مقاله ادبیاتی را عرضه می دارد که در آن برآوردی از رشد و تکامل بخش غیررسمی در اندونزی مجسم گردیده است . بخش سوم ارزیابی ویژهای از تجارت خرد در ماههای اگوست تا اکتبر سال 1992 ارائه مینماید . بخش چهارم یافتههای تجربی پیمایش را از نظر ریسک و نااطمینانی خلاصه مینماید . بخش پنجم سیاست اجرایی یافتهها را بهویژه در خصوص راهبردهای کاهش ریسک که بر محور رسمیساختن وسیعتر است ، نمودار ساخته و بالاخره بخش ششم نتایج اصلی مقاله را خلاصه میکند .
2- بحث بخش غیررسمی
به منظور ارزیابی شایستهی تحقیقات مربوط به بخش غیررسمی و کسب اعتماد نسبت به سیاست اتخاذ شده ، لازم است که نگاهی اندیشمندانهتر به موضوع داشته ، منشاء این مفاهیم را دریابیم و در باره موضوع بیشتر تفکر نماییم .تقسیم کردن اشتغال به دو بخش رسمی و غیررسمی ابتدا درسال 1973به وسیلهی هارت[3] مطرح گردید و این موضوع سریعا توسط اداره بینالمللی کار در هنگام ماموریت وی در کنیا در اوایل سال 1973 و متعاقب نتایج حاصل از برنامه اشتغال جهانی اداره بینالمللی کار ،نهادینه شد . از همان ابتدا، مفهوم بخش غیررسمی موضوع مباحثات گستردهای قرار گرفت . توجه پژوهشهای اخیر بر دو منظر مهم متمرکز گردیده است : الف) تعریف بخش غیر رسمی بر پایه معیارهایی چون اندازه، پایداری ، و جایگاه قانونی و ب) رابطهی آن با فقر ، و به عبارت دقیقتر قابلیت پذیرش آن از جانب نیروی کار فقیر .
در آغاز ،دیدگاه غالب این بود که بخش غیر رسمی لشکر ذخیره و گذرایی از مهاجرین روستایی است که در صفهای غیرقابل رویتی در انتظار فرصتهای شغلی در بازار نیروی کار فوقالعاده پرازدحام شهری قرار دارند . به تدریج روشن شد که در آیندهای قابل پیشبینی ، بخش غیررسمی پدیدهای کم و بیش ثابت و دائمی در کشورهای درحال توسعه بوده است . ویکتور توکمن[4] رئیس سابق دپارتمان اداره بینالمللی کار در برنامهریزی اشتغال ، سرآمد دیدگاههای خوش بینانه در مورد بخش غیررسمی بوده است . وی خاطرنشان ساخته که صرف نظر از مسائل مربوط به تعریف بخش غیررسمی ، این بخش، منبع مهمی از خود اشتغالی بوده و و فرصتهای درآمدی برای کارآفرینان فراهم آورده است . بنابراین دولتهای کشورهای درحال توسعه بایستی سیاستهای حمایتی برای این بخش داشته باشند . مطالعات چندی که توسط اداره بینالمللی کار در زمان تصدی آن به وسیلهی تاکمن مورد حمایت قرار گرفته نیز نگاههای خوش بینانهای را مطرح ساخته اند .
در میان دانشگاهیان نیز بخصوص جامعهشناسان و جغرافیدانان به بخش غیر رسمی نگاه مثبت داشته اند . در این میان دی سوتو[5] (1986) و مک گی[6] (1989) اذعان داشتهاند که بخش غیررسمی فرآیندی عمیق و جدید از بهرهبرداری طبقاتی از نیروی کار در دولتی است که در آن گرایشات قوی سرمایهداری حاکم است . بهویژه این گونه مطرح شده که بخش غیررسمی به دلیل رابطهی نزدیک آن با تولید خانوادگی موادی که تحت هدایت بازار نیست ، بازمینهسازی سطح دستمزدهای پایینتر از هزینه بازتولید نیروی کار ، واقعا به بخش رسمی کمک هزینه اعطا مینماید . اما صداهای انتقادآمیزی نیز در این میان شنیده میشود که به قدرت تحلیلی این مکتب فکری تردید روا میدارند .
در دهه ی 1980، مباحث مربوط به بخش غیررسمی از موضوعات مفهومی فاصله گرفته و و به سمت موضوعات هزینههای اجتماعی تعدیل ساختاری تحمیل شده از سوی بانک جهانی و برنامههای ایجاد موازنه و ثبات معطوف گردیدند . به علاوه این برنامهها در زمینهی هزینه های اجتماعی بالای تعدیل و از همه واضحتر بهخاطر اثرات منفی آنها روی اشتغال نیروی کار فقیر ، مورد انتقاد قرار گرفتند . در یکی از بانفوذترین گزارشات حمایت شده از جانب سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (یونیسف) شخص منتقد اینگونه مطرح ساخته که برنامههای تعدیل اقتصادی در بخشهای غیررسمی فاقد چهره انسانی بوده و شواهد ،گواه آنند که هزینههای بالای تعدیل ،گروههای آسیب پذیر را به سمت بخشهای غیررسمی سوق می دهد .
بانک جهانی در آغاز مخالف مفهوم بخش غیررسمی و نگرش مثبت به آن بوده و بیشتر به کارآمدی پایاپای بودن بازار کار نئوکلاسیکی اعتماد داشت .برای مثال بازتاب دیدگاه نئوکلاسیکی بانک جهانی را در نظرات مازمودار[7](1989) میتوان یافت که از نیروهای عرضه – تقاضا در بازار نیروی کار مستقلی که به طرز کارآمدی پایاپای بوده و فاقد مداخلهی دولت میباشد، ناشی شده است . آنچه در این بازار مورد نیاز است انعطافپذیری زیادتر دستمزدها و حذف جمود تامین اجتماعی است که از تحرک نیروی کار میکاهد .پس از آن مازومدار و همکار پژوهشگر وی شواهدی از 12 کشور نمونه درحال توسعه ارائه میدهند که نشان میدهند میتوان از طریق پایین آوردن دستمزدهای نسبی ، کارآمدی بازار نیروی کار را افزایش داد . از منظر بالا رفتن هزینههای تعدیل ساختاری ، بانک جهانی بعدها ناگزیر از توجه به ابعاد اجتماعی و منظور داشتن سرمایهای برای حمایت از قربانیان تعدیل می گردد .
پس از دو دهه تحقیقات و مباحث متناقض پیرامون بخش غیررسمی ، به نظر میرسد که برخی همگرایی ها در این باب ظاهر شدهاند . در حالی که بانک جهانی موضع محافظهکارانهای در پیش گرفته و نیاز به تعدیل اجتماعی را گوشزد مینماید ، دفتر بینالمللی کار خاطرنشان میسازد که بخش غیررسمی برای برنامهریزان و سیاستگذاران و از آن جمله برای خود این اداره در دخالت برای تعیین موازنه متناسب میان بخشهای رسمی و غیررسمی ، به معمایی تبدیل شده است .
بخش غیر رسمی در سطح محلی به صورت اقتصاد سایه ظاهر میگردد زیرا یکی از مهمترین ویژگیهای آن ، فقدان اطلاعات از سازو کارها ی آن، از سازمان اجتماعی و اقتصادی آن و از جذب نیروی کار و سرمایه در آن است . همچنین مطابق منطق مرسوم ، این بخش تا حد زیادی دور از کنترل دولتها قرار دارد .پژوهشگران حوزهی اقتصاد پنهان هنوز راه درازی در پیش دارند تا بتوانند رهنمودهایی متقن و سیاستهای اجرایی مناسب و کارآمد برای شاغلین بخش غیررسمی و ایجاد معیشت پایدار برای میلیونها نفر از آین مردم ، پیشنهاد نمایند . پرواضح است که اطلاعات بیشتر و بهتری در مورد بنیان و سازوکار بخش غیررسمی مورد نیاز میباشد .
در اندونزی مفهوم بخش غیررسمی با کتاب کارشناس دفتر بینالمللی کار( ستورامان[8] )تنها اندک زمانی پس از اولین کاربرد آن در مطالعات هارت در غنا ، وارد ادبیات شد . این مفهوم با وضعیت اداری نیز همخوان بوده و در رهنمود دولتی GBHN و برنامه پنجساله اندونزی(REPEITA) مورد استفاده قرار گرفته است . تغییر در راهبرد توسعه اندونزی از تولید محوری به رویکرد توسعه منابع انسانی برای دومین بار مفهوم بخش غیررسمی را در برنامه ششم توسعه که از سال 1994 آغاز شد ، قرار داد .
اما مفهوم بخش غیررسمی به دلیل ارزش تحلیلی آن یا رابطه تجربیش ،چندانکه باید در اندونزی مقبولیت نیافت چراکه به نحو مطلوبی با سنت اصحاب قلم در اندونزی همخوان نشده بود . بخشهای رسمی و غیررسمی به اقتصاد دوگانه مطرح شده بهوسیلهی بوک[9] شباهت دارند در حالی که بخش غیررسمی دربردارندهی تمامی مشخصات یک اقتصاد پیچیده به ترتیبی است که گیرتز[10] تشریح نموده است . در همهی این سه مورد یعنی: "بخش شرقی " ، "بخش پیچیده " و " بخش غیررسمی " ، اقتصاد و جامعه ، سازمان نیافته ، توسعه نیافته و ایستا ، تعریف میگردند . گرچه در سالهای پارهای مطالعات این دیدگاه را به چالش کشیدهاند. یکی از اهداف عمده این مقاله آن است که تغییرات پویایی را که در بخش غیررسمی اتفاق افتاده ، بیان نموده و برخی از پیامدهای این فرآیند را خاطرنشان سازد .
با وجود این همه توجیهات مفهومی ، بخش غیررسمی فعالیتهای اقتصادی خویشفرما و کوچک مقیاسی که گاه انفرادی و گاهی به صورت خانوادگی و گروهی انجام میشود را در برمیگیرد. تجارت در آن برجسته است اما بیشتر تولیدات دستی ،محصولات صنایع کوچک ،خدماتی با ماهیت گوناگون و کشاورزی سنتی را شامل میشود .
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .
موضوع : مقالات
تاریخ : 20-12-1393, 06:00