جهانی شدن: فرصت است یا تهدید؟
جهانی شدن موضوعی است چالشبرانگیز که در ادبیات اقتصادی و اجتماعی امروز جهان اهمیت ویژهای یافته که با برداشتها و قرائتهای گوناگون و متفاوت روبروسـت. مقالـه حاضر بـه قلم یکی از صاحبنظـران تحریر شـده است که به دلیل اهمیت موضوع، ترجمه آن به خوانندگان ارجمند حسابرس تقدیم میشـود .
بسیاری جهانی شدن را تهدید تلقی میکنند در حالیکه سایرین آن را به مثابه فرصتی با ارزش در نظر میگیرند. اما تعداد اندکی نیز چنین میپندارند که اقتصاد جهان تحت تسلط نیرویی خارقالعاده و بیسابقه قرار گرفته است. دیدگاه این گروه اندک آشکارا مبالغهآمیز است .
جهانی شدن اقتصادی از دو نیروی مشخص که بر یکدیگر تاثیر متقابل نیز دارند ناشی شده است: کاهش یافتن هزینه حمل و نقل و ارتباطات؛ و از بین رفتن موانع از سر راه جریان آزاد کالا، خدمات، سرمایه و نیروی کار در جهان .
تا اینجا اقتصاد جهانیشده اقتصادی است که در آن فاصلهها محدودیت تلقی نمیشود. اما اگر بخواهیم تنها به خطمشی و رویهها متکی باشیم باید بگوییم که در اقتصاد جهانی شده فاصلهها به علت هزینههائی که حمل و نقل و ارتباطات تحمیل میکند به هر صورت محدودیت تلقی میشود در حالیکه اساساً مرزهای ملی نباید محدودیت قلمداد شود .
چنین تعریفی از اقتصاد جهانی شده نشان میدهد که در عمل اقتصاد جهان فاصله زیادی با جهانی شدن کامل دارد. درواقع حتی در جدیدترین اقتصادهای دنیا فاصلهها و مرزها همچنان محدودیت عمدهای در راه این روند شمرده میشوند. درباب اهمیت فاصلهها میتوان به تجمع صنایع مربوط به کامپیوتر در سیلیکون ولی (Silicon Valley) و یا تمرکز بازارهای مالی در نیویورک اشاره کرد. مظاهر اهمیت مرزها را نیز میتوان در طول خط مرزی آمریکا و مکزیک که در یک طرف آن حقوق کارگران ده برابر طرف دیگر است به روشنی مشاهده کرد .
درواقع بهترین نگرش به پدیده جهانی شدن همانا درنظر گرفتن آن بهعنوان روندی نه چندان جدید است که پیشرفت زیادی نیز نداشته و هنوز فاصله زیادی تا تثبیت و برگشتناپذیر شدن دارد .
نخست، جهانی شدن پدیدهای جدید نیست. قدمت تجارت جهانی به سفرهای اکتشافی سدههای 15 و 16 میلادی اروپاییان باز میگردد. یکپارچگی اقتصاد جهانی با شروع انقلاب صنعتی پویاتر شد و قبل از جنگ اول جهانی به اوج خود رسید. اما این روند یکپارچگی تحت تاثیر دو جنگ جهانی و هم چنین بحران اقتصادی بین دو جنگ بشدت افت کرد . بعد از آن نیز این روند مسیری طولانی و ناهموار را به سمت بهبودی طی کرده است. در نیم قرن گذشته یکپارچه شدن اقتصاد جهانی رشد چشمگیری کرده است. حرکت جهانی به سمت اقتصاد آزاد مبتنی بر بازار، در طی دو دهه آخر قرن بیستم سرعت این روند را افزایش بیشتری داد .
دوم، با وجود پیشرفت درخور توجه در باز شدن اقتصاد جهانی طی یک روند طولانی تاریخی، یکپارچگی اقتصاد جهانی با همان سرعت رشد نکرده است. این عدم رشد را، هم با توجه به حجم وسیع فعالیتهای اقتصادی که صرفاً جهت تامین بازار داخلی صورت میپذیرد و هم با توجه به مقیاسهای تاریخی میتوان مشاهده کرد .
در فاصله سالهای 1950 تا 1998 حجم تولید جهانی 6 برابر و در همان حال حجم صادرات جهانی کالاها 19 برابر شد. درواقع از سال 1950 هر ساله تجارت جهانی با سرعت بیشتری نسبت به تولید جهانی رشد کرده و به سه برابر آن رسیده است. با این حال تجارت ناخالص جهانی که در سال 1999 به رقم 6800 میلیارد دلار رسیده همچنان کمتر از یک چهارمتولید جهانی است .
بیشترین حجم دادوستد جهانی همچنان در داخل کشورها و نه در بین آنها، انجام میگیرد. علاوه بر آن، تقریباً نیمی از تجارت جهانی کالا در داخل مناطق اقتصادی و نه در بین آنها واقع میشود. در سال 1998، 31 درصد از تجارت جهانی در داخل اروپای غربی، 11 درصد در داخل آسیا و 7 درصد در داخل آمریکای شمالی انجام گرفت. 70 درصد از تجارت کشورهای اروپای غربی بین خودشان صورت پذیرفت و این مقدار در کشورهای آسیایی 45 درصد و در کشورهای شمال آمریکا 38 درصد بوده است .
با وجود رشد بالای تجارت جهانی در نیم قرن گذشته، بسیاری از کشورها همچنان بیشتر از زمان پیش از جنگ اول جهانی درهای کشور خویش را به روی تجارت جهانی بستهاند .
بجز در مورد ژاپن، در سایر کشورهای گروه هفت (7 کشور پر درآمد)، نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی به نرخ جاری در اواسط دهه 1990 بالاتر از 1910 بوده است. اما فقط در مورد آمریکا و کانادا این نسبت بیشتر از دو برابر شده است؛ به این صورت که در مورد آمریکا از 11 درصد به 24 درصد و در مورد کانادا از 30 درصد به 71 درصد رسیده است .
یکپارچگی بازار سرمایه نیز در اواخر قرن نوزدهم و قبل از بحران شدید اقتصادی بین دو جنگ جهانی از رشد چشمگیری برخوردار شد. جریان صدور سرمایه از انگلستان در فاصله سالهای 1870 تا 1913 بهطور متوسط به 5 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور بالغ شد که این نسبت بسیار بیشتر از نسبت مشابه کنونی ژاپن بهعنوان بزرگترین صادرکننده سرمایه است. رابطه بین سرمایهگذاری در بازار داخل و پسانداز بهعنوان مقیاسی جهت اندازهگیری خودکفایی بازار سرمایه در فاصله سالهای 1880 الی 1910 ، پایینتر از هر کدام از دورههای بعدی بوده است .
آنچه تغییر یافته است همانا ترکیب جریان صدور سرمایه است؛ یک قرن پیش سرمایه به شکل اوراق قرضه صادر میشد در حالی که در حال حاضر ترکیب کنونی سرمایهای که صادر میشود نسبتی تقریباً مساوی از سهام و اوراق قرضه است .
قبل از سال 1914 صدور سرمایه عمدتاً درازمدت بود در حالی که در حال حاضر بیشترین حجم جریان صدور سرمایه به شکل فعالیتهای کوتاهمدت از جمله شامل تجارت ارز میباشد. در نهایت، قبل از سال 1914 سرمایهگذاری مستقیم خارجی بخصوص در معدن و راهآهن بیشتر توسط شرکتهایی که تنها در مقیاس ملی و در یک عرصه کار میکردند انجام میگرفت در حالی که امروزه شرکتهای چندملیتی که در عرصههای مختلف از قبیل تولید و خدمات فعالیت میکنند بر این عرصه تسلط دارند .
در حالی که جریان آزاد صدور سرمایه و تجارت در دهههای اخیر به میزان چشمگیری تقویت شده، مهاجرت نیروی انسانی بسیار بیشتر از قرن نوزدهم با محدودیت روبرو شده است. در قرن نوزدهم تقریباً 100 میلیون نفر بین دو قاره آمریکا و اروپا مهاجرت کردند. یک قرن پیش در دهه 1890 جریان مهاجرت به آمریکا 9 درصد جمعیت اصلی آن زمان این کشور یعنی معادل یک جمعیت 25 میلیونی با مقیاس امروز بود. در دهه 1990 که امریکا تنها کشور مهم با مقیاس وسیع مهاجرپذیری بود این نسبت تنها به 4 درصد جمعیت آن در این دهه بالغ شد .
در نهایت افت و خیزهای جریان یکپارچگی اقتصاد جهان در قرن گذشته نشان میدهد که روند جهانی شدن به جریانی برگشتناپذیر تبدیل شده است . تکنولوژی بهنحو درخور ملاحظهای هزینههای حمل و نقل و ارتباطات را کاهش داده و در نتیجه از اهمیت فاصلهها کاسته است. اما سیاست کشورها لزوماً بر دایره کاهش اهمیت مرزهای ملی نمیچرخد .
بنابراین هزینه حمل و نقل و ارتباطات در سدههای 19 و 20 همواره رو به کاهش بوده است. قرن نوزدهم شاهد ظهور کشتی بخار و راهآهن بود. قرن بیستم نیز شاهد پیدایش حمل و نقل هوایی و کانتینرها بود. اولین ارتباط مخابراتی ماورای اقیانوس اطلس در سال 1866 اتفاق افتاد. در آستانه قرن بیستم تمام دنیا به ارتباط مخابراتی دست یافت. این امر زمان ارتباطات را از ماهها به دقیقهها کاهش داد. سپس در قرن بیستم تلفنهای بین قارهای، رادیو، تلویزیون، ماهوارهها، تلفنهای متحرک و در نهایت اینترنت پا به عرصه ظهور گذاشتند .
در همین حال، در قرن گذشته جهان شاهد برقراری تعرفههایی بهمنظور حمایت اقتصادهای داخلی در اوایل قرن، سقوط نظام پولی مبتنیبر طلا، کنترلهای همه جانبه بر جریان آزاد سرمایه، اعمال محدودیتهای شدید بر مهاجرت نیروی انسانی و تجربه کشورهای کمونیستی و بیشتر کشورهای در حال توسعه در مورد مقوله خودکفایی بود
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید.
موضوع : مقالات