هنگامي كه هزينههاي متغير غير توليدي از حاشيه فروش و تويليد گر گروه حاشيه فروش خالص بدست ميآيد به طوري كه تفاوت بين جمع فروش و هزينههاي متغير را حاشيه فروش مينامند.
موارد استفاده از هزينهيابي مستقيم: راهنمايي براي مديران در رابطه با تصميم گيري در مواردي كه كدام محصول را بيشتر توليد نمايند يا اينكه توليد كدام محصول را محدود نمايند.
مديريت با كمك حاشيه فروش به آساني ميتواند در مورد توقف توليد يك محصول تصميم بگيرد.
در ارزيابي تعميرات حاصله ناشي از كاهش قيمتها و تخفيف ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. در محابه سود برآوردي به مديران كمك ميكند در قيمت گذاري محصولات و رابطه بين هزينهها حجم قسمت و سود به مديران كمك مي كند
و گزارشگري مالي
از تقسيم مجموع هزينههاي ثابت و سود مورد انتظار بر حاشيه فروش يك واحد تعداد واحدهاي فروش رفته بدست ميآيد.
حاشيه فروش اطلاعات لازم را براي يك تصميم صحيح در مورد محصولي كه بيشترين حاشيه فروش و سود را تأمين كند در اختيار ما قرار ميدهد.
اگر نسبت حاشيه فروش بيشتر باشد به همان نسبت سود حاصل از فروش محصولات نيز اضافه خواهد شد و بر عكس
اضافه يا كسر جذب سربار دو عامل ميتواند داشته باشد انحراف هزينه يا انحراف كارايي
اگر هزينه سربار ثابت واقعي با هزينه سربار ثابت مورد انتظار تفاوت داشته باشد انحراف هزينه سربار بوجود خواهد آمد.
اگر ظرفيت واقعي مورد انتظار با ظرفيت مورد استفاده تفاوت داشته باشد انحراف حجم بوجود ميآيد.
كسر جذب سربار = هزينة سربار ثابت مورد انتظار > هزينه سربار ثابت واقعي
اضافه جذب سربار = هزينة سربار ثابت مورد انتظار < هزينه سربار واقعي
كسر جذب سربار = ظرفيت مورد انتظار < ظرفيت واقعي
اضافه جذب سربار = ظرفيت مورد انتظار > ظرفيت واقعي
ضعف انحراف حجم نامساعد باعث افزايش قيمت تمام شده كالاي فروش رفته و خلاف انحراف مساعد انحراف باعث كاهش قيمت تمام شده كالاي فروش رفته خواهد شد.
حاشيه فروش هر واحد محصول از تفاوت فروش يك واحد و هزينهيابي متغير هر واحد بدست ميآيد در نتيجه در سالهايي كه حجم فروش مساوي باشد حاشيه توليد نيز مساوي خواهد بود
انحراف حجم به هيچ وجه در هزينهيابي مستقيم وجود ندارد: زيرا هزينهيابي ثابت به حساب توليد تخصيص نمييابد جمع هزينههاي ثابت كه در هر سال در حاصل نشان داده ميشود هزينههاي واقعي است.
صورتحساب سود و وزيان در هزينه يابي مستقيم براي برنامهريزي كنترل و تصميم گيري داخل ساختمان بسيار مفيد تراز هزينه يابي جذبي ميباشد.
اگر هزينههاي استاندارد مورد استفاده قرار گيرد و انحراف به هزينه برده شود مبلغ انحراف به شرح زير محاسبه ميشود.
اختلاف سوددر هزينه يابي جذبي و هزينه يابي مستقيم = (نرخ جذب سربار) × (تغييرات در تعداد موجوديها)
سود بيشتر يا كمتر چه در هزينهيابي جذبي و چه در هزينهيابي مستقيم بستگي به رابطه توليد و فروش دراد اگر توليد و فروش مساوي باشد سود در هزينههاي جذبي با هزينههاي متغيير يكسان خواهد بود.
اگر توليد بيشتر از فروش باشد سود در هزينهيابي جذبي بيشتر از هزينهيابي متغير خواهد بود. زيرا قسمتي از هزينههاي سربار ثابت در بهاي موجودي كالاي پايان دوره منظور مي شود.
اگر تعداد توليد كمتر از فروش باشد سود در هزينهيابي جذبي كمتر از سود در هزينهيابي متغير خواهد بود.
در صورتي كه توليد از سطح فعاليت عادي منحرف گشته باشد انحراف جمع به وجود ميآيد كه مقدار انحراف حجم برابر مي شود با:
حاصل ضرب نرخ سربار در تفاوت حجم واقعي توليد و سطح فعاليت عادي
انحراف حجم توليد فقط در روش هزينهيابي جذبي و هزينهها براساس طبقهبندي طبيعي مانند هزينههاي توليد بازاريابي اداري طبقهبندي ميشود در هزينهيابي مستقيم هزينهها براساس گزارش هزينهها به متغير (هزينههاي متغير و هزينه ثابت) طبقهبندي ميشود.
چهار دسته اختلاف بين هزينه يابي جذبي و هزينه يابي مستقيم: 1 ـ تركيب هزينههاي توليد 2ـ ساختار فهرست حسابها 3ـ پردازش جمع آوري اطلاعات 4ـ نحوه تنظيم صورتحساب سود و زيان
توليد است. كه در هزينه يابي جذبي به عنوان هزينههاي توليدي در هزينه يابي متغير به عنوان اختلاف عمده در مورد سود هزينههاي سربار ثابت
هزينههاي چادي دوره تلقي ميشود كه باعث متغير در بهاي تمام شده و تنظيم صورتحساب سود و زيان ميگردد.
هماهنگي بين 2 روش : 1
ـ از يك منبع اطلاعاتي هزينه استفاده ميكند
2ـ هزينههاي مواد مستقيم سربار متغير كارخانه يكسان است و به عنوان هزينههاي توليد شناخته ميشود
3ـ هزينههاي فروش اداري به عنوان هزينههاي جادي دوره محسوب ميشود.
4ـ به جز حسابهاي كالاي در جريان ساخت و كالاي ساخته شده ساير حسابها مشابه يكديگر ميباشد.
مثال :- مديريت شركت آلفا صورت سود و زيان سال مالي منتهي به 30 اسفند ماه 1387 را به روش هزينه يابي متغير ( مستقيم ) تهيه كرده است و اطلاعات زير در اختيار مي باشد :
بودجه ساعات كار مستقيم 360،000 ساعت
بودجه سربار ثابت كارخانه 3،600،000 ريال
ساعات استاندارد كار مستقيم براي توليد هر واحد محصول 2 ساعت
سود عملياتي به روش هزينه يابي متغير 2،480،000 ريال
توليد واقعي در سال 1387 ، 10،000 واحد بيشتر از فروش همين سال مي باشد ،؛ كليه انحرافات به قيمت تمام شده كالاي فروش رفته بسته مي شود ، هزينه استاندارد ساخت يك واحد محصول در سال هاي 1386 و 1387 يكسان مي باشد
سود عملياتي سال 1387 به روش هزينه يابي جذبي چند ريال مي باشد ؟
1) 2،680،000 2) 2،580،000 3) 2،480،000 4) 2،380،000
جواب : پاسخ صحیح گزینه 1 ) 2،680،000
در هزینه یابی متغیر سربار ثابت به عنوان هزینه دوره ثبت میشود اما در هزینه یابی جذبی سربار ثابت هم مثل هزینه های متغیر به هر واحد کالای ساخته شده تخصیص داده میشود و بنابراین در بهای تمام شده کالای فروش رفته در هزینه یابی جذبی فقط هزینه سربار ثابت کالایی که فروش رفته وجود داره نه کل سربار ثابت دوره .
روش هزینه یابی متغیر روش هزینه یابی جذبی
---------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------
فروش **** فروش ****
بهای تمام شده کالای فروش رفته(****) بهای تمام شده کالای فروش رفته:
هزینه های متغیر (****)
هزینه سربار ثابت (3،400،000)
------------ -------------
سود ناخالص **** سود ناخالص ****
هزینه سربار ثابت (3،600،000)
------------- ------------
سود خالص 2،480،000 سود خالص 2،680،000
------------- --------------
(هزینه سربار ثابت 10،000 واحد که فروش کمتر از تولید بوده 200،000 ریال است)
200،000 = 10،000 * 2 * 360،000 / 3،600،000
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 77516567-021 تماس حاصل فرمایید
موضوع : مقالات