11 . حسابرس معمولا درباره قابليت دسترسي و اعتماد اطلاعات لازم براي بكارگيري روشهاي تحليلي و همچنين، نتايج حاصل از هرگونه روشهاي تحليلي كه توسط واحد مورد رسيدگي اجرا شده است، از مديريت واحد مورد رسيدگي پرس وجو ميكند. استفاده از اطلاعات تحليلي تهيه شده توسط واحد مورد رسيدگي در صورتي ميتواند اثربخش باشد كه حسابرس از درستي تهيه آنها، اطمينان يابد.
12 . در مواردي كه حسابرس قصد دارد روشهاي تحليلي را به عنوان بخشي از آزمونهاي محتوا اجرا كند بايد عواملي چون موارد زير را مورد توجه قرار دهد:
. هدفهاي روشهاي تحليلي و ميزان اتكا بر نتايج حاصل از اجراي روشهاي مزبور (بندهاي 16-14 زير).
. نوع و ماهيت واحد مورد رسيدگي و ميزان تفكيكپذيري اطلاعات آن؛ براي مثال، بكارگيري روشهاي تحليلي درباره گزارشهاي مالي مربوط به قسمتهاي جداگانه يك فعاليت يا صورتهاي مالي هريك از اجزاي يك واحد مورد رسيدگي با فعاليتهاي نامتجانس، ميتواند از بكارگيري آنها درباره كليت صورتهاي مالي آن واحد مورد رسيدگي، مؤثرتر باشد.
. قابليت دسترسي به هر دو گروه اطلاعات مالي (مانند، بودجهها و پيشبينيهاي مالي) و اطلاعات غيرمالي (مانند، تعداد محصول توليد شده يا فروش رفته ).
. قابليت اعتماد اطلاعات موجود؛ براي مثال، حصول اطمينان از اعمال مراقبت كافي در تهيه بودجهها.
. مربوط بودن اطلاعات موجود؛ براي مثال، تدوين بودجهها براساس نتايج قابل دسترس نه براساس نتايج دلخواه مديريت.
. منبع اطلاعات موجود؛ براي مثال، منابع مستقل از واحد مورد رسيدگي، بيشتر از منابع داخلي قابل اعتماد است.
. قابليت مقايسه اطلاعات موجود؛ براي مثال، اطلاعات كلي مربوط به صنعت ممكن است به اطلاعات مكملي نياز داشته باشد تا با اطلاعات مربوط به واحد مورد رسيدگي كه محصولات خاصي را توليد ميكند و به فروش ميرساند، قابل مقايسه شود.
. شناخت كسب شده در جريان حسابرسي دورههاي قبل توام با شناخت حسابرس از اثربخشي سيستمهاي حسابداري و كنترل داخلي و انواع اشكالاتي كه سبب انجام اصلاحات حسابداري در دورههاي قبل شده است.
كاربرد روشهاي تحليلي در بررسي كلي در پايان كار حسابرسي
13 . حسابرس در پايان كار حسابرسي يا تاريخي نزديك به آن و هنگام نتيجهگيري كلي درباره انطباق كليت صورتهاي مالي با شناخت وي از واحد مورد رسيدگي بايد روشهاي تحليلي را بكار گيرد. جمعبندي نتايج حاصل از روشهاي تحليلي به قصد اثبات نتيجهگيريهاي بدست آمده در جريان حسابرسي هريك از عناصر يا عوامل صورتهاي مالي، انجام ميشود. اگر چه اين امر حسابرس را در رسيدن به نتيجهگيري كلي درباره منطقي بودن صورتهاي مالي ياري ميرساند، اما روشهاي تحليلي ميتواند زمينههايي را نيز مشخص كند كه اجراي روشهاي حسابرسي اضافي درباره آنها ضروري است.
ميزان اتكا بر روشهاي تحليلي
14 . روشهاي تحليلي با اين فرض بكار گرفته ميشود كه روابطي بين اطلاعات وجود دارد كه تا پيدايش شرايط ناقض آنها همچنان پا برجاست. اگر چه وجود اين روابط شواهدي دال بر كامل، دقيق و معتبر بودن اطلاعات تهيه شده توسط سيستم حسابداري را فراهم ميكند، اما اتكاي حسابرس بر نتايج روشهاي تحليلي به برآورد وي از اين خطر بستگي دارد كه علي رغم وجود اشتباه يا تحريف با اهميت، روشهاي تحليلي ممكن است همان روابط مورد انتظار را نشان دهد.
15 . ميزان اتكاي حسابرس بر نتايج حاصل از اجراي روشهاي تحليلي به عوامل زير بستگي دارد:
الف - اهميت اقلامي كه روشهاي تحليلي در مورد آنها اجرا ميشود؛ براي مثال، در مواردي كه مانده موجوديهاي مواد و كالا با اهميت است، حسابرس براي نتيجهگيري خود تنها بر روشهاي تحليلي اتكا نميكند. اما، در مورد برخي اقلام درآمد و هزينه كه به تنهايي داراي اهميت نيست، حسابرس ميتواند صرفا بر روشهاي تحليلي اتكا كند.
ب - ساير روشهاي حسابرسي كه با همان هدفهاي روشهاي تحليلي اجرا ميشود؛ براي مثال، ساير روشهاي حسابرسي ( مانند، بررسي دريافتهاي نقدي پس از تاريخ ترازنامه، بهمنظور تعيين قابليت وصول حسابهاي دريافتني)ميتواند نتايج حاصل از اجراي روشهاي تحليلي (در مورد جدول سني بدهكاران) را تاييد يا رد كند.
پ - ميزان دقتي كه نتايج مورد انتظار از اجراي روشهاي تحليلي ميتواند با آن پيشبيني شود؛ براي مثال، حسابرس معمولا انتظار دارد يكنواختي بيشتري را در مقايسه نسبت سود ناخالص يك دوره با دورههاي ديگر بيابد تا در مقايسه هزينههاي اختياري ( هزينههايي كه معمولا با صلاحديد مديريت و بدون ارتباط مستقيم با حجم عمليات انجام ميشود؛ مانند، هزينههاي تحقيقات يا تبليغات).
ت - براورد حسابرس از خطر ذاتي و خطر كنترل؛ براي مثال، در مواردي كه بهدليل ضعف كنترلهاي داخلي مربوط به مراحل پردازش سفارشهاي فروش، خطر كنترل بالاست، نتيجهگيري در مورد حسابهاي دريافتني ممكن است مستلزم اتكاي بيشتري بر آزمون جزييات معاملات و مانده حسابها باشد تا روشهاي تحليلي.
16 . حسابرس بايد هرگونه كنترل اعمال شده در جريان تهيه اطلاعات مورد استفاده در اجراي روشهاي تحليلي را آزمون و ارزيابي كند . در صورت مؤثر بودن اين كنترلها، حسابرس نسبت به اطلاعات مزبور و همچنين، به نتايج حاصل از اجراي روشهاي تحليلي، اعتماد بيشتري خواهد داشت. كنترلهاي مربوط به اطلاعات غيرمالي اغلب ميتواند توام با كنترلهاي مربوط به اطلاعات مالي آزمون شود؛ براي مثال، واحد مورد رسيدگي ممكن است كنترلهاي ثبت تعداد محصول فروش رفته را توام با كنترلهاي پردازش صورتحسابهاي فروش برقرار كرده باشد. در اينگونه موارد، حسابرس ميتواند آزمون كنترلهاي ثبت تعداد محصول فروش رفته را حين اجراي آزمون كنترلهاي پردازش صورتحسابهاي فروش به عمل آورد.
پيجويي اقلام غيرعادي
17 . در مواردي كه با اجراي روشهاي تحليلي، مغايرات و نوسانات عمدهاي شناسايي ميشود يا روابطي اعماز مالي و غير مالي بدست ميآيد كه با ساير اطلاعات مربوط، مغايرت دارد يا از مبالغ پيشبيني شده، انحراف عمده دارد، حسابرس بايد موضوع را پيجويي و دلايل كافي و شواهد مثبته قابل قبولي را گردآوري كند.
18 . پيجويي نوسانات و روابط غيرعادي معمولا با پرسوجو از مديريت آغاز ميشود و با توجه به هريك از موارد زير ادامه مييابد:
الف - اثبات پاسخهاي مديريت؛ براي مثال، مقايسه آنها با شناخت حسابرس از فعاليت واحد مورد رسيدگي و ساير شواهد بدست آمده در جريان حسابرسي.
ب - ارزيابي لزوم بكارگيري ساير روشهاي حسابرسي در صورتي كه مديريت نتواند توضيحات لازم را ارائه كند يا توضيحات مديريت كافي نباشد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ثبت شرکت ارشیا تماس حاصل فرمایید
موضوع : مقالات