به پرتال ثبت شرکت ارشیا خوش آمدید امروز : پنج شنبه ، 16 مرداد 1404
ثبت شرکت

جستجو در سایت

پلمپ دفاتر 1396

انجمن ثبت شرکت ایران

ثبت شرکت در سراسر ایران :
موضوع مناسب برای ثبت شرکتها

سایر امور ثبتی :
ثبت برند در تهران
سایر محلات تهران

زنان و کار

زنان و کار

 زنان و کار
 

 

کار خانگي

در بيشتر نوشته هاي جامعه شناختي درباره ي کار، کار بي مزد- يعني کاري که بدون پرداخت مستقيم و خارج از حوزه ي يک "شغل" خاص انجام مي شود- دست کم تا اين اواخر، هرگز مورد توجه قرار نمي گرفت. بحث مارکس درباره ي کار بيگانه شده کاملاً بر کار کارگر در مؤسسه ي اقتصادي متمرکز است و بيشتر بحثهاي جامعه شناسي صنعتي از آن زمان به بعد از او سرمشق گرفته اند. کار بي مزد، به ويژه کار زنان در حوزه ي خانگي، تا اندازه ي زيادي ناديده گرفته مي شد، با وجود اين، اين گونه کار به همان اندازه براي اقتصاد ضروري است که اشتغال مزدبگيري. برآورد شده است که کار خانگي از نظر ارزش تقريباً معادل يک سوم کل توليد سالانه در يک اقتصاد امروزي است.
ارتباط زنان با کار خانگي- متمرکز ساختن فعاليتها بر نگهداري خانه و پرورش کودکان- پيش از صنعتي شدن، که خانه يک واحد توليد بود، چندان مفهومي نداشت. بخشي از زنان متأهل و عملاً همه ي زنان غيرمتأهل، از همان آغاز صنعتي شدن به کار مزدبگيري اشتغال داشتند. اما بسياري از زنان نيز به حوزه ي خانگي محدود شدند ( "کار نمي کردند" ) چرا که اشتغال مزدبگيري براي مردان در محلهاي کار جداگانه به صورت هنجار درآمد. ( Oakley, 1976, 1982 ) اين فرايند با کاهش تعداد خدمتکاران خانگي همراه بود. ج. ک. گالبرايت معتقد است که از اوايل قرن بيستم به بعد، تنها اقليت کوچکي از مردم خدمتکار استخدام مي کنند؛ اما "تقريباً براي تمام جمعيت مرد کنوني، "همسر خدمتکار" (1) در زندگي خانوادگي موجود است...." ( Galbraith, 1974, p.33 ) اين حقيقتي است که بسياري از مردان نسبت به آنچه که اگر بنا بود خودشان کارهايشان را انجام دهند، به واسطه ي کارِ همسرانشان در خانه، مي توانند کار بسيار بيشتري در مشاغل "مزدبگيري" خود انجام دهند.
قبل از شهرنشيني، اکثر زنان وظايف گوناگوني را، افزون بر مراقبت کودکان و کارهاي خانه انجام مي دادند. براي مثال، زنان به کشت سبزيجات مصرفي خانه در باغچه مي پرداختند، از گوسفندان، بزها، گاوها و ساير حيوانات مراقبت مي کردند، نان خانه را مي پختند و مواد غذايي را ذخيره مي کردند. به استثناي خانه هاي ثروتمندان، وظايفي که امروز در ارتباط با کار خانگي در نظر گرفته مي شوند- شستشو و نظافت، گردگيري، خريد و غيره- کارهاي مهم خانه نبودند. اتاقها در خانه هاي پيش از عصر مدرن مورد استفاده ي فردي نداشت، و به ندرت داراي اثاث بود. در يک خانواده ي متوسط، چيزهاي اندکي براي شستشو و نظافت وجود داشت. آشپزي، خوردن، و کار کردن در پاي چرخ ريسندگي يا کارگاه بافندگي، همگي فضاي واحدي را اشغال مي کردند. ( Tilly & Scott, 1978 ) وظايف زنان اغلب هماهنگي نزديکي با وظايف مردان داشت، و خانه واحد توليدي يگانه اي را تشکيل مي داد.
با پيدايش و توسعه محلهاي کار جدا از خانه، توليد نيز از مصرف جدا گرديد. مردان، يا به عبارتي «توليدکنندگان»، "براي کار بيرون رفتند"؛ خانه، قلمرو زنان، مکاني شد که در آن کالاها در فرايند زندگي خانوادگي مصرف مي گرديد. بانوي خانه يک "مصرف کننده" شد، يعني کسي که کار نمي کند، و فعاليت توليدي او از نظر پنهان شد. با وجود اين کارِ خانه بدون ترديد کار است، و به همان اندازه ي اکثر انواع کار صنعتي خسته کننده و مستلزم صرف نيرو است. در مطالعه ي اوکلي درباره ي کار خانگي، زنان اغلب توجه را به خصيصه ي "پايان ناپذير" آن جلب مي کردند- کاري که هيچ گاه به پايان نمي رسد، "هرگز تمام نمي شود". ( Oakley, 1974 ) زنان خانه دار بر اين واقعيت که کنترل قابل ملاحظه اي بر آنچه انجام مي دهند و زمان انجام دادن آن را دارند، ارزش مي نهند. اما، مانند کارگران صنعتي، آنها از بيشتر وظايفي که صرفاً يکنواخت و عادي است- مانند اتو کردن و گردگيري بيزارند.

کار زنان در بيرون از خانه

بين دو جنگ جهاني، تعداد زناني که صرفاً خانه دار بودند به اوج رسيد، اگرچه براي زنان غيرمتأهل معمول بود که شاغل مزدبگير باشند، اکثريت بزرگ زنان متأهل در آن زمان "کار" نمي کردند. در هر دو جنگ جهاني زنان تشويق به اشتغال گرديدند تا جاي مرداني را که به نيروهاي مسلح پيوسته بودند بگيرند؛ پس از جنگ جهاني اول آنها اخراج گرديدند، اما بعد از پايان جنگ دوم اخراج زنان به طور کامل انجام نشد. رشد اشتغال زنان از آن پس با گسترش مشاغل خدماتي ارتباط نزديک داشته است. زنان به طور بي تناسبي در بخش خدمات متمرکز گرديده اند، اگرچه نه در مشاغل مديريت يا حرفه اي. مشاغل زنان در بازارهاي کار دومين (2) تمرکز يافته است. بازار کار نخستين شامل کار در شرکتهاي بزرگ، صنايع داراي تشکيل اتحاديه اي يا مؤسسات دولتي است. در اين محيطها، کارگران دستمزدهاي نسبتاً بالايي دريافت مي کنند و از تأمين شغلي مناسب و امکانات پيشرفت و ترفيع شغلي بهره مندند. بازارهاي کار دومين شامل شکلهاي اشتغالي است که بي ثبات است، تأمين شغلي و دستمزدها در آن اندک بوده و فرصتهاي کمي براي پيشرفت و ترفيع شغلي وجود دارد، و شرايط کار غالباً نامناسب است. پيشخدمتي کار خرده فروشي، نظافت، و بسياري از مشاغل خدماتي ديگر که اکثراً توسط زنان انجام مي شود در اين دسته قرار مي گيرند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید

 


اقتصاد غيررسمي

اقتصاد غيررسمي

اقتصاد غيررسمي


جامعه شناسان و اقتصاددانان اغلب در مورد افراد تنها بر حسب "شاغل بودن" يا "بيکار بودن" مي انديشند، چنانکه گويي هيچ مقوله ي ديگري جز اينها وجود ندارد. اما اين ديدگاهي بيش از حد ساده درباره ي کار است. نه تنها کارهاي خانگي، بلکه انواع ديگر کار غيرمزدي (مانند تعمير اتومبيل شخصي) در زندگي بسياري از مردم اهميت دارد؛ بسياري از انواع کار با مقولات رسمي اشتغال مزدبگيري تطبيق نمي کند. بسياري از کارهايي که در اقتصاد غيررسمي انجام مي شود به هيچ وجه به طور مستقيم در آمار رسمي اشتغال ثبت نمي گردد. اصطلاح اقتصاد غيررسمي به مبادلات خارج از حوزه ي اشتغال منظم اطلاق مي شود، که گاه متضمن مبادله ي نقدي در ازاي خدمات ارائه شده است. اما غالباً شامل مبادله ي مستقيم کالاها يا خدمات نيز مي شود. (Henry, 1978; Feige, 1981; Gaertner & Wenig, 1985; Pahl, 1987)
براي مثال، کسي که به خانه مي آيد تا شير آب را تعمير کند، ممکن است مزدش را به صورت نقد دريافت کند، بدون اين که رسيدي داده شود يا جزئيات کار ثبت گردد. افراد کالاهاي "ارزان"- يعني اجناس کش رفته يا دزديده شده- را با دوستان يا همکاران در مقابل کالاها يا خدمات ديگري مبادله مي کنند. اقتصاد غيررسمي نه تنها شامل مبادلات نقدي "پنهان" (1) مي شود، بلکه بسياري از شکلهاي خود فراهم سازي (2) را که افراد در داخل و خارج از خانه انجام مي دهند در برمي گيرد. براي مثال، کارهايي که خود شخص انجام مي دهد (3)، وسايل و ابزارهاي خانگي، کالاها و خدماتي را فراهم مي سازند که در غير اين صورت مي بايد خريداري شود. (Gershuny & Miles, 1983)
براي روشن ساختن اين موضوع، ري پل متال تعمير بامي را که آب از آن چکه مي کند مي آورد. بام ممکن است به چند طريق تعمير شود:
1- صاحب خانه ممکن است اين کار را با کمک ساير اعضاي خانواده انجام دهد. مواد لازم را مي توان از يک فروشگاه خريداري کرد، يا از دوستي يا همسايه اي که آنها را نگهداري کرده است گرفت. در چنين حالتي، ممکن است هيچ گونه مبادله ي پولي صورت نگيرد. اعضاي خانواده ممکن است تصميم بگيرند بام خود را خود تعمير کنند زيرا توانايي پرداخت هزينه ي انجام دادن اين کار را به پيمانکار ندارند، يا شايد به اين دليل که از توانايي خود در تعمير مسکن بدون کمک از خارج احساس غرور مي کنند.
2- بام ممکن است توسط يک دوست يا همسايه يا در مقابل پول نقد و يا به خاطر استفاده هاي متقابل تعمير شود. روابط کاري در اينجا بر پايه ي روابط غيررسمي است، که کاملاً با روابط ميان کارفرما و کارگر متفاوت است. اگر کار توسط خويشاوندي انجام شود، ممکن است ماهها يا حتي سالها چيزي در مقابل آن پرداخت نگردد.
3- ممکن است براي انجام دادن کار پيمانکاري استخدام شود. در اين حالت، مبادله ممکن است يک معامله ي "عادي" باشد که بابت خدمت انجام شده حق الزحمه کاملي پرداخت مي شود و در حسابهاي پيمانکار ضبط مي گردد. ممکن است پيمانکار مبلغ کمتري را منظور کند، حق الزحمه ي خود را نقد دريافت کند، و يا معامله را ثبت نکند تا از اعلام درآمدي که ممکن است مشمول ماليات گردد خودداري کند. (Pahl, 1984, pp. 134-6) بخش غيررسمي به ويژه در ميان گروههاي فقيرتر و در نواحي داراي ميزان بيکاري بالا داراي اهميت است. بسياري از کالاها يا خدماتي که در غير اين صورت امکان پرداخت هزينه ي آنها وجود نداشت از اين طريق فراهم مي شود. بديهي است، خود فراهم سازي تنها يک ضرورت اقتصادي نيست؛ خود فراهم سازي ممکن است رضايتي فراهم آورد که آن را از محيطي که در آن کار مزدبگيري انجام مي شود نمي توان کسب کرد.
خانواده معمولاً محيط اصلي است که در آن ميانِ اقتصاد غيررسمي و رسمي ارتباط برقرار مي گردد. اعضاي خانواده ها اغلب در مورد اين که ميزان درآمد مکفي براي تأمين نيازهايشان چقدر است به تصميم گيري جمعي مي پردازند، و تا اندازه اي- هرگاه شرايط اجازه دهد- وظايف کاري مزدي و بي مزد را بر طبق آن توزيع مي کنند. براي مثال، يک زن يا شوهر ممکن است در اشتغال مزدبگيري اضافه کاري کنند تا هزينه هاي گوناگون خانوادگي را تأمين کنند (مانند پرداخت به نجار براي نصب گنجه هاي جديد). از سوي ديگر، فرصتهاي اضافه کاري ممکن است داده نشود، و زن و شوهر خودشان اين وظايف را در خانه به عهده بگيرند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .

 


يگانگي اقتصادي جهاني

يگانگي اقتصادي جهاني

يگانگي اقتصادي جهاني

 

شرکتهاي فرامليتي به ايجاد تقسيم کار بين المللي جديد- وابستگي متقابل اقتصادي بين جوامع- کمک کرده اند که اکنون همه کشورهاي جهان را عميقاً تحت تأثير قرار مي دهد. ( Frobel et al., 1980; Nyilas, 1982 ) اگرچه درست است که کشورهاي جهان سوم بسيار بيشتر از جوامع صنعتي وابسته به تحرکات بعضي بازارهاي جهاني- و يا در برابر اين تحرکات آسيب پذير- هستند، اما به يک معنا همه ي اقتصادها بيشتر به يکديگر وابسته گرديده اند. زيرا حتي صنعتي ترين کشورها قادر نيستند توسعه ي اقتصادي خود را به ميزاني که سابقاً مي توانستند کنترل کنند. ( Kahn, 1986 )
شرکتهاي فرامليتي از يک طرف صرفاً به واسطه ي مقياس فعاليتهايشان و از طرف ديگر به واسطه ي شيوه اي که بزرگترين شرکتها سيستمهاي اداري و توليد خود را در سراسر جهان يکپارچه ساخته اند، به وابستگي متقابل اقتصاد جهاني کمک کرده اند.

مثال: صنعت اتومبيل

ساختن اتومبيل همراه با کالاها و خدمات مرتبط با آن- توليد و تصفيه نفت، ايجاد ايستگاههاي سوختگيري، هتلها و متلها و ساختمان بزرگراهها- در توسعه ي بعد از جنگ غرب نقش اساسي داشته است. صنعت اتومبيل تقريباً يک نفر در هر ده نفر از مجموع کارگران صنعتي در فرانسه و ژاپن، و يک نفر در هر بيست نفر در بريتانيا و ايالات متحده را مستقيماً استخدام مي کند، و صنايع و خدمات مرتبط با آن ميليونها نفر ديگر را استخدام مي کنند.
اين صنعت به وسيله ي تعداد اندکي از شرکتهاي بزرگ، که همه ي آنها فرامليتي هستند کنترل مي شود. در اوايل دهه ي 1980، بيست و دو شرکت در حدود 90 درصد توليد اتومبيل جهان را فراهم مي کردند. ( Tolliday & Zeitlin, 1986 ). پيشتر ايالات متحده آمريکا عمده ترين توليدکننده اتومبيل در جهان بود؛ در سال 1980 ژاپن آن کشور را پشت سر گذاشت. هم اکنون سهم ايالات متحده آمريکا 18 درصد است، در مقايسه با 25 درصد که توسط سازندگان ژاپني توليد مي شود. بيش از 50 درصد اتومبيلهاي ساخته شده به وسيله ي شرکتهاي ژاپني صادر مي شوند.
توليدکنندگان اتومبيل نخستين گروهي بودند که يکپارچه سازي عمودي شرکتهايشان و شعبات آنها را آغاز کرده و انواع گوناگوني از کارخانه ها و شرکتها را که در مناطق مختلف جهان فعاليت مي کردند در درون يک چارچوب واحد اداري به هم پيوستند. شرکت فورد بيشترين تعداد شرکتهاي فرعي را دارد، که بر اساس همکاريهاي مشترک سازمان يافته اند. توليد فورد اسکورت به منظور ساخت اتومبيلي طرح ريزي شده بود که از قطعات ساخته شده و مونتاژ شده در کشورهاي مختلف توليد گرديده، و براي اتومبيل راني در تمام قاره ها مناسب باشد. در اروپا، اين اتومبيل از قطعات توليد شده به وسيله ي شرکتهاي فرعي فورد در دوازده کشور اروپايي، کانادا، آمريکا و ژاپن ساخته مي شود. مونتاژ نهايي در آلمان، انگلستان و اسپانيا انجام مي شود. اما اين اتومبيل هنوز حقيقتاً يک " اتومبيل جهاني " نيست، زيرا ميزان يکپارچه سازي بين توليد اروپايي و آمريکاي شمالي نسبتاً کم است. اتومبيل اسکورت در آمريکا و کانادا اساساً با قطعاتي که در آمريکاي شمالي ساخته شده اند مونتاژ مي شود.

يگانگي اقتصادي جهاني
شکل 1- توليد جهاني: شبکه ي توليد قسمتهاي مختلف مدل اروپايي اتومبيل فورداسکورت

منبع: Peter Dicken, Global Shift ( New York: Harper and Row, 1986 ), p. 304.
شرکتهاي اتومبيل سازي ژاپني مانند شرکتهاي غربي سيستمهاي توليد را که در کشورهاي مختلف پراکنده و اساساً در شرق متمرکز است يکپارچه ساخته اند. اما در دهه هاي 1970 و 1980 آنها اقدام به تأسيس کارخانه هاي توليد اتومبيل در ايالات متحده و اروپا کردند، تا اندازه ي زيادي به اين علت که بسياري از کشورها تعداد اتومبيلهاي ژاپني را که هر سال مي تواند وارد شود محدود مي کنند. هوندا (1) در سال 1982 کارخانه اي در اوهايو داير کرد، و به دنبال آن نيسان (2) در تنسي؛ تويوتا (3)، مزدا (4) و ميتسوبيشي نيز بعداً کارخانه هايي در ايالات متحده ايجاد کردند. تويوتا و نيسان همچنين در استراليا و اروپا کارخانه هاي مونتاژ اتومبيل تأسيس کرده اند. اکنون در کره ي جنوبي نيز اتومبيلهايي به وسيله ي گروه هيونداي توليد مي شود که يک شرکت ترکيبي بزرگ است و نخستين بار تحت پروانه از شرکت فورد شروع به ساختن اتومبيل کرد. اين شرکت از آن پس مدلهاي خاص خود را توسعه داده و بخش قابل ملاحظه اي از بازار واردات اتومبيل آمريکاي شمالي را تسخير کرده است.

تحولات جاري

تغييراتي که در صنعت اتومبيل رخ مي دهد بخشي از يک فرايند جهاني تجديد سازمان فضايي صنعت است که در حال شتاب گرفتن است. اين تحولات پيامدهاي ژرفي براي کشورهاي غربي دارند. ( Morgan & Sayer, 1988 ) نسبت کلي مشاغل صنعتي در اقتصاد جهان در دوره اي که نرخهاي بيکاري در بسياري از کشورهاي غرب به سرعت افزايش يافته بالا رفته است. به سخن ديگر، ايجاد شغل در صنعت در کشورهاي غيرغربي ( به ويژه کشورهاي تازه صنعتي شونده )- يا در مواردي که فرامليتيها توليدکننده هستند يا حکومت محلي به طور موفقيت آميز به توسعه ي اقتصادي کمک کرده است و يا ترکيبي از اين دو محور داشته، در حال پيشرفت است.
با در نظر گرفتن موفقيت اقتصادي حيرت انگيز ژاپن، پيشرفت فزاينده ساير کشورهاي آسيايي کوچکتر- و احتمال اين که چنين بالقوه مي تواند به پيشرفت اقتصادي سريع دست يابد- آيا مرکز قدرت جهاني دوباره به جايي که پيش از ترقي اروپا وجود داشت انتقال مي يابد؟ آيا آسيا و اقيانوس آرام "هسته" جديد روابط اجتماعي و اقتصادي جهاني را تشکيل خواهند داد، و ايالات متحده آمريکا و اروپا بيشتر به صورت حاشيه اي در مي آيند؟ اين امکان وجود دارد، اما عوامل ديگري نيز در کار هستند. همه ي پيشرفتهاي عمده در خاور دور رخ نمي دهد. ممکن است برخي کشورهاي آمريکاي جنوبي، و به ويژه برزيل به صورت قدرتهاي برجسته اي در جهان درآيند. به علاوه، آنچه در طول چند دهه ي آينده رخ خواهد داد تنها به دگرگونيهاي اقتصادي وابسته نبوده، بلکه به تحولات سياسي و نظامي نيز بستگي خواهد داشت. نيروي نظامي و سياسي ايالات متحده و اروپا ممکن است ميزان " چرخش به شرق " بنياديني را که ممکن است در قدرت جهاني رخ دهد محدود کند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


عاملان غيردولتي جهان يگانه

عاملان غيردولتي جهان يگانه

 

عاملان غيردولتي جهان يگانه

 


تنها از لحاظ تقسيم کار بين المللي و روابط اقتصادي نيست که جهان وابستگي متقابل بيشتري پيدا مي کند. از اوايل اين قرن- و باز هم به ويژه پس از جنگ دوم جهاني، تعداد سازمانهاي غيرتجاري که نقش بين المللي دارند افزايش يافته است. همراه با شرکتهاي بزرگ فرامليتي، اين سازمانها نيز اغلب به عنوان عاملان غيردولتي ناميده شده اند، زيرا فعاليتهايشان به سياستهاي دولتها يا حکومتهاي خاصي وابسته نيست.
چند نوع عمده ي عامل غيردولتي در کنار شرکتهاي فرامليتي وجود دارد. نخست، سازمانهايي که نماينده اجتماع بين المللي کشورها هستند، به ويژه سازمان ملل و سازمانهاي وابسته ي آن ( مانند يونسکو، سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد ). دوم، سازمانهاي فراواني که با فرايندهايي سر و کار دارند که مستلزم همکاري و ارتباط بين المللي است، مانند خدمات پستي، ارتباطات از راه دور، قوانين و مقررات دريانوردي براي کشتيراني و غيره. سوم، سازمانهايي هستند که ميان دولتها يا ساير مؤسسات اقتصادي که منافع متقابل بين المللي دارند ارتباط برقرار مي کنند. بزرگترين اين گونه سازمانها، جامعه ي اقتصادي اروپا ( EEC ) است. ما به ترتيب به هر يک از اين سازمانها نگاهي مختصر خواهيم کرد.

سازمان ملل متحد

بعد از جنگ جهاني اول واکنشي گسترده در برابر تلفات جاني عظيم ناشي از جنگ پديد آمد. رهبران سياسي همگي اتفاق نظر داشتند که جنگ با چنين دامنه اي هرگز نبايد تکرار شود ( هرچند که آشکار گرديد اميدهاي آنها بيهوده بوده است ). براي به وجود آوردن سازماني که مافوق منازعات بين المللي باشد جامعه ي ملل (1) اندکي پس از جنگ تأسيس گرديد. وودرو ويلسون (2) رئيس جمهور آمريکا نقش عمده اي در طرح ريزي و تشکيل آن داشت و به جامعه ملل به عنوان مجمعي مي نگريست که به تأمين صلح جهاني در آينده کمک کرده و همکاري بين المللي را افزايش مي دهد. به گفته ي ويلسون "ما [ملتها] چه بخواهيم و چه نخواهيم، همگي در زندگي جهان مشارکت داريم. منافع همه ي ملتها منافع ما نيز هست. ما با بقيه شريک هستيم و همگي.... شهروندان جهان هستيم. ( Scott, 1918, p.270 )"
رؤياي ويلسون به حقيقت نپيوست. بعضي ديگر از رهبران سياسي دست اندرکار به جامعه ي ملل بيشتر به عنوان وسيله اي براي تعقيب منافع ملي خود مي نگريستند تا نيرويي مافوق منافع ملي. به علاوه جامعه ي ملل همه ي کشورهاي جهان را در بر نمي گرفت بلکه اساساً از دولتهايي تشکيل شده بود که در جنگ شرکت کرده بودند. اتحاد شوروي مخصوصاً به جامعه ي ملل راه داده نشده بود. سرانجام، پس از بحثهاي زياد ايالات متحده نيز به آن نپيوست، زيرا اين سازمان با آنچه ويلسون در نظر داشت بسيار فرق مي کرد. در حالي که جامعه ي ملل نماينده ي همه ي کشورها نبود، و نتوانست از جنگ جهاني ديگري جلوگيري کند، اما به صورت کانون بسياري از شکلهاي تازه ي سازمانهاي بين المللي درآمد که امروز هنوز وجود دارند. براي مثال، يک سازمان بهداشت تأسيس کرد، که با بررسي و جلوگيري از گسترش بيماريهاي عفوني در سراسر جهان سر و کار دارد. اين سازمان بعدها که سازمان ملل پس از جنگ جهاني دوم جانشين جامعه ملل گرديد، به سازمان بهداشت جهاني (3) ( دبليو.اچ.او ) تغيير نام داد.
امروز سازمان ملل عملاً همه ي کشورهاي جهان را در برمي گيرد، اما اين فرايند، فرايند آساني نبوده است. دولت آمريکا در آغاز کوشش کرد از اين سازمان براي پيشبرد هدفهاي سياسي خود استفاده کند. به اين دليل و دلايل ديگر، در سال 1950 اتحاد شوروي از آن کناره گرفت تا مجمع رقيبي را، به عنوان هواداران صلح (4) به راه اندازد. اندکي بعد در غيبت روسها، آمريکاييها حمايت سازمان ملل را براي مداخله ي نظاميشان در کره ي جنوبي که از سوي شمالِ کمونيست مورد هجوم واقع گرديده بود، به دست آوردند. روسها که از دورنماي استفاده از سازمان ملل براي پيشبرد منافع غرب به وحشت افتاده بودند به عضويت کامل در سازمان بازگشتند.
سازمان ملل مانند جامعه ي ملل پيش از آن به تنهايي قادر به حفظ يا تقويت صلح جهاني نيست. نيروهاي نظامي که در اختيار دارد اندک است و از کشورهاي عضو گرفته مي شود. با وجود اين نفوذ و تأثير اين سازمان بر نظام جهاني عميق بوده است. براي مثال، مباحثاتي که زير نظر آن انجام گرفت به ايجاد تعداد زيادي از ملتهاي جديد جهان سوم انجاميد. در اواسط دهه ي 1950 تعداد بسيار زيادي از کشورهاي سابقاً مستعمره ي آسيايي و آفريقايي به سازمان ملل راه يافتند.
اگرچه سازمان ملل به هيچ وجه شکلي از "حکومت جهاني" نيست، با عضويت بيش از 150 کشور در آن يکپارچگي فزاينده ي نظام جهاني را بيان مي کند. بديهي است، اين سازمان در عين حال اختلافات مادي و ايدئولوژيکي اي را منعکس مي سازد که نظم اجتماعي جهاني را دچار شکاف مي کنند.

سازمانهاي بين المللي ديگر

بسياري از سازمانهاي نوع دوم که در بالا نام برده شدند ( سازمانهايي که با همکاريهاي بين المللي سر و کار دارند ). به صورتي به سازمان ملل متحد وابسته اند. براي مثال، اتحاديه جهاني پست و ارتباطات بين المللي راه دور قبل از تأسيس سازمان ملل وجود داشت، اما پس از به وجود آمدن سازمان ملل با آن مرتبط گرديد. اين سازمان معيارهاي يکنواخت پرداخت را براي نامه ها يا بسته هاي پستي که به سرتاسر جهان ارسال مي گردد و پيامهايي که از طريق سيستمهاي ارتباطات هوايي، مانند مکالمات تلفني از طريق ماهواره ها، انتقال پيدا مي کنند، تعيين مي کند.
ما معمولاً بسياري از امور مربوط به سازماندهي نظم بين المللي را بديهي مي دانيم، زيرا فعاليتهاي اين گونه سازمانها زياد به چشم نمي خوردند، اما يکنواخت کردن بسياري از شکلهاي رابطه ي جهاني پديده ي نسبتاً جديدي است. براي مثال، در سال 1850 حدود 1200 نرخ پستي مختلف در نقاط مختلف اروپا معمول بود، و يکنواخت کردن هزينه هاي پستي اروپايي تا آغاز قرن کنوني به طور کامل انجام نگرديد. هماهنگ کردن نظامهاي پستي در سراسر جهان بسيار ديرتر انجام شد. ( Luard, 1977, pp. 11-24 ) اکنون تعداد بسياري سازمانهاي بين المللي مشابه وجود دارند که با جنبه هاي گوناگون هماهنگ سازي فعاليت جهاني سر و کار دارند. سالنامه ي سازمانهاي بين المللي (5)، هزار سازمان را در سال 1958 نام برده است. تا سال 1972 اين تعداد به 2.190 سازمان افزايش يافته بود؛ تعداد اين سازمانها امروز بيش از 4.000 است.

شبکه هاي تجاري

جامعه ي اقتصادي اروپا (6) ( که اغلب بازار مشترک (7) ناميده مي شود ). اندکي پس از جنگ دوم جهاني تشکيل شد و در آغاز شامل شش کشور اروپايي بود. تعداد کشورهاي عضو بازار مشترک اکنون به دوازده کشور افزايش يافته است. جامعه ي اقتصادي اروپا به عنوان نخستين گام در جهت ايجاد يک فدراسيون اروپايي آغاز گرديد که به عقيده ي بعضي از بنيادگذاران آن سرانجام به صورت يک اتحاديه ي نيرومند سياسي در خواهد آمد. يک پارلمان اروپايي، به عنوان بخشي از جامعه ي اقتصادي اروپا، وجود دارد اما تاکنون قدرت آن نسبتاً محدود بوده است. جامعه ي اقتصادي اروپا اساساً يک شبکه ي اقتصادي است که شرايط مساعدي براي تجارت و مبادله ي اقتصادي ميان کشورهاي عضو ايجاد مي کند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


جهاني شدن رسانه ها

 جهاني شدن رسانه ها

 

اگر امروز همه ي ما در يک جهان زندگي مي کنيم، اين امر تا حد زيادي نتيجه ي برد جهاني رسانه هاي ارتباطي است. هر کس که تلويزيون را باز کرده و خبرهاي جهان را تماشا مي کند معمولاً گزارش وقايع جديد را مشاهده مي کند: نمايش برخي از رويدادهايي که همان روز يا اندکي پيش از آن در بسياري از نقاط مختلف دنيا اتفاق افتاده است. فيلمها و برنامه هاي تلويزيوني در بازارهاي بزرگ بين المللي به فروش مي رسند، صدها ميليون نفر اين گونه برنامه ها را تماشا مي کنند. اين فرايند بخشي از توسعه نظم اطلاعاتي جهاني است- يک نظام بين المللي توليد، توزيع و مصرف اطلاعات. اين نظم جديد اطلاعاتي، مانند جنبه هاي ديگر جهاني به طور نامتوازن توسعه يافته و اختلافات ميان جوامع توسعه يافته و کشورهاي جهان سوم را منعکس مي سازد.

اخبار

جريان خبرها تحت سلطه تعداد اندکي از مؤسسات خبري است که اطلاعات تازه را در اختيار روزنامه ها و همچنين ايستگاههاي راديو و تلويزيون در سراسر جهان قرار مي دهند. مؤسسه انگليسي رويتر (1)، يکي از نخستين سازمانها در اين زمينه است. رويتر در سال 1870 همراه با شرکت فرانسوي هاواس (2)، جهان را به قلمروهاي انحصاري خبري تقسيم کرد. رويتر در انگلستان، هلند و سرزمينهاي مستعمره و متصرفات آنها فعاليت داشت که در آن زمان بخشهاي بزرگي از آسيا و آفريقا را در برمي گرفت. هاواس در فرانسه، ايتاليا، اسپانيا، پرتغال و بخشي از خاورميانه مسلط بود. در سال 1876 رويتر موافقت کرد که هاواس مي تواند آمريکاي جنوبي را در انحصار خود داشته باشد و در عوض تمام خاور دور بجز آنچه که در آن زمان هندوچين بود، به اضافه ي استراليا و نيوزيلند و جزاير مجاور آنها در جنوب اقيانوس آرام به رويتر داده شود. اين هر دو سازمان با برجسته ترين مؤسسه ي خبري آمريکايي، آسوشيتدپرس (3) ( اپي )، به مبادله ي خبر مي پرداختند.
به اين ترتيب، در آن زمان آسوشيتدپرس در مورد خبرهايي که در روزنامه هاي آمريکا مورد استفاده قرار مي گرفت به اين دو مؤسسه ي اروپايي وابسته بود، اما پس از جنگ اول جهاني مؤسسات خبري مهم آمريکايي در بسياري از نقاط جهان شروع به رقابت با رقباي اروپايي خود کردند. دو سازمان بزرگ، يعني آسوشيتدپرس و يونايتدپرس اينترنشنال (4) ( يو پي آي ) هنوز بيشتر درآمد خود را از روزنامه ها، راديو و تلويزيون در آمريکا به دست مي آورند اما در تهيه ي مطالب خبري که در سطح بين المللي مورد استفاده قرار مي گيرند، نفوذ زيادي کسب کرده اند.
رويتر، آسوشيتدپرس و يونايتدپرس اينترنشنال همراه با آژانس فرانس پرس، که جانشين هاواس شده است، بيشتر اخبار بين المللي را توليد مي کنند که به سراسر جهان تا حدي به استثنا بلوک شوروي، مخابره مي شود. يونايتدپرس اينترنشنال که امروز بزرگترين سازمان خبري در ميان اين چهار سازمان به شمار مي رود، داراي 6.400 مشتري در 114 کشور است و مطالب خبري آن به 48 زبان ترجمه مي شود. ( Mattelart, 1979, p.215 ) اطلاعاتي که توسط اين مؤسسات خبري گردآوري مي شود و زماني با کُدمورس يا خط تلفن ارسال مي گرديد اکنون از طريق ارتباطات کامپيوتري و ماهواره اي فرستاده مي شود. روي هم رفته اين چهار سازمان اطلاعاتي هر روز 34 ميليون کلمه اطلاعات را به سراسر دنيا مي فرستند و مدعي هستند که نه دهم کل محصول خبري مطبوعات، راديوها و تلويزيونهاي جهان را فراهم مي سازند. ( Smith, 1988, p.73 )
سازمان ديگري که داراي اهميت جهاني است تاس (5) است. تاس عملاً تمام خبرهاي بين المللي را که به روزنامه هاي محلي و ايستگاههاي راديو و تلويزيون در شوروي مي رسد فراهم مي کند. تلويزيون و روزنامه هاي عمده ي ملي نيز تا اندازه ي زيادي به خدمات تاس متکي هستند، اگرچه معدودي از آنها دفاتر ويژه اي در کشورهاي خارج دارند که مستقيماً مطالب خبري را در اختيارشان قرار مي دهند. هنگامي که تاس نخستين بار در سال 1925 تأسيس شد اجازه ي انحصاري توزيع اطلاعات درباره ي حکومت شوروي در داخل و خارج از کشور را دريافت کرد. تاس در بسياري از نقاط دفاتر خود را داير کرده و به ويژه در اروپاي شرقي به خوبي استقرار يافته است. ( Hopkins, 1970 ) اطلاعاتي که توسط تاس عرضه مي شود براي مشتريان خارجي رايگان است و سبب مي شود که بسياري از کشورهاي جهان سوم از اين خبرگزاري استفاده کنند.
اتحاديه روزنامه نگاران و نويسندگان در شوروي، تا اندازه اي به منظور خنثي کردن سلطه تاس، در سا ل1961 نووستي (6) را تأسيس کردند. اين سازمان هيچ گونه رابطه ي مستقيمي با حکومت شوروي يا حزب کمونيست نداشت، اگرچه مانند همه ي سازمانها در شوروي تابع نظارت کلي آنها بود. نووستي به سرعت رشد کرده و مجلات و روزنامه هايي به زبان خارجي منتشر مي کند و همچنين داراي يک زنجيره وسيع دفاتر خارجي است. اين دفاتر از طريق تکنولوژيهاي ارتباطي پيچيده اي همانند آنچه که سازمانهاي عمده اطلاع رساني غربي در اختيار دارند با يکديگر در ارتباط هستند.

سينما، تلويزيون، آگهي هاي تبليغاتي و ارتباطات الکترونيکي

منابع آمريکايي در توليد و توزيع برنامه هاي تلويزيوني، فيلمها، آگهي هاي تبليغاتي و شکلهاي مختلف ارتباطات الکترونيکي سلطه دارند.

سينما

در دهه ي 1920 هنگامي که فيلمهاي سينمايي براي نخستين بار به نمايش گذاشته شد، هاليوود چهارپنجم مجموع فيلمهايي را که در جهان نشان داده مي شد مي ساخت، آمريکا همچنان آشکارا بيشترين نفوذ را در صنعت سينما دارد. حکومتهاي بسياري از کشورها براي کمک به صنايع فيلم خود کمک مالي اعطا مي کنند، اما هيچ کشور ديگري به عنوان صادرکننده فيلمهاي سينمايي با آمريکا برابري نمي کند. براي مثال، در انگلستان 40 درصد فيلمهايي که هر سال در سينماها نشان داده مي شود فيلمهاي آمريکايي است. ( Smith, 1981, p.41 ) بيشتر کشورهاي ديگري که داراي صنعت صادرات فيلم هستند، مانند ايتاليا، ژاپن و آلمان نيز مقادير زيادي فيلمهاي آمريکايي وارد مي کنند. در آمريکاي جنوبي اين نسبت اغلب بيش از 50 درصد است و نسبت مشابهي در مورد بسياري از نقاط آسيا، آفريقا و خاورميانه صدق مي کند. در تايلند، 90 درصد مجموع فيلمهايي که هر سال نشان داده مي شود آمريکايي است.

تلويزيون

از نظر برنامه هاي تلويزيوني، انگليسيها حضور جهاني مهمي در کنار شرکتهاي بزرگ آمريکايي دارند. اگر فيلمهاي سينمايي را که در تلويزيون نمايش داده مي شود مستثني کنيم، درآمدهاي صادرات تلويزيوني انگلستان تقريباً به همان اندازه ي آمريکاست. اما نسبتِ بسيار زيادتري از برنامه هاي تلويزيوني انگليسي، در مقايسه با محصولات آمريکايي، تنها به يک بازار- خودِ ايالات متحده آمريکا- فروخته مي شود، بنابراين نفوذ جهاني برنامه هاي تلويزيوني آمريکايي عملاً قابل ملاحظه تر است.

آگهي هاي تبليغاتي

از ميان ده شرکت بزرگ تبليغاتي جهان، نُه شرکت آمريکايي هستند. نيمي از مؤسسات بزرگ تبليغاتي در کانادا، آلمان، فرانسه، انگلستان و استراليا نيز آمريکايي اند. در بسياري از کشورها در آسيا، آفريقا و آمريکاي جنوبي بزرگترين سازمانهاي تبليغاتي يا آمريکايي و يا متعلق به شرکتهاي آمريکايي هستند. ده شرکت بزرگ تبليغاتي فرامليتي هستند و برخي از آنها تعداد بسيار زيادي شرکتهاي فرعي در کشورهاي ديگر دارند. مؤسسات بزرگ تبليغاتي مانند مک کان اريکسون (7) و ساتچي و ساتچي (8)، براي هماهنگ کردن برنامه هاي تبليغات تجاري که به طور همزمان در کشورهاي بسياري پخش مي شود، به طور منظم توسط شرکتهاي عظيم فرامليتي استخدام مي شوند.

ارتباطات الکترونيکي

در کانالهاي الکترونيکي که به منظور انتقال، بسياري از اطلاعاتي مورد استفاده قرار مي گيرد که دولتهاي امروزي و شرکتهاي بزرگ به آن وابسته اند نفوذ آمريکا بسيار نيرومند است. حلقه هاي ارتباطات راه دور که اکنون براي بانکداري، معاملات پولي جهاني، و برخي انواع پخش برنامه هاي تلويزيوني و راديويي ضروري است، اکثراً در دست شرکتهاي آمريکايي است. اينترنشنال بيزنس مشينز (9) ( آي بي ام )، که مرکز آن در آمريکاست يکي از بزرگترين شرکتهاي فرامليتي در جهان است و نفوذ عظيمي بر جريان بين المللي اطلاعات، به ويژه در عرضه منابع کامپيوتري دارد. برآورد شده است که نه دهم مجموع اطلاعاتي که در مخازن اطلاعاتي در سراسر جهان نگهداري مي شود در دسترس دولت آمريکا يا سازمانهاي ديگر در ايالات متحده است.

امپرياليسم رسانه اي

موقعيت برتر کشورهاي صنعتي و بيش از همه ي ايالات متحده آمريکا در توليد و گسترش رسانه ها سبب شده است که بسياري از محققان از امپرياليسم رسانه اي (10) سخن بگويند. گفته مي شود که يک امپراتوري فرهنگي ايجاد گرديده است. اعتقاد بر اين است که کشورهاي جهان سوم به ويژه در برابر آن آسيب پذيرند زيرا منابع لازم را براي حفظ استقلال فرهنگي خود در اختيار ندارند.
هربرت شيللر معتقد است که کنترل ارتباطات جهاني توسط شرکتهاي آمريکايي بايد در رابطه با عوامل مختلفي در نظر گرفته شود. او استدلال مي کند که شبکه هاي تلويزيوني و راديويي آمريکا به طور فزاينده اي تحت نفوذ حکومت فدرال و به ويژه وزارت دفاع در آمده اند. او يادآور مي شود که شرکت آر سي اِ (11) مالک شبکه هاي تلويزيوني و راديويي ان سي بي (12) است، پيمانکار فرعي عمده ي نظامي پنتاگون، مرکز فرماندهي نيروهاي مسلح آمريکاست. صادرات تلويزيوني آمريکا، همراه با آگهي هاي تجاري تبليغاتي، فرهنگي تجاري را انتشار مي دهد که شکلهاي محلي بيان فرهنگي را تباه مي کند. حتي در مواردي که حکومتها تبليغات تجاري را در درون مرزهاي خود ممنوع مي کنند، برنامه هاي راديويي و تلويزيوني از کشورهاي مجاور را اغلب مي توان مستقيماً دريافت کرد. ( Schiller, 1989 ) آلن ولز ديدگاه مشابهي را به ويژه با تأکيد بر آمريکاي جنوبي مطرح کرده است. در بيشتر کشورهاي آمريکاي لاتين، شبکه هاي تلويزيوني تا اندازه ي زيادي از طريق منابع مالي آمريکاي شمالي و شرکتهاي آمريکايي، و اکثراً در کنار مؤسسات تبليغات تجاري آمريکا اداره مي شود.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


روزنامه رسمی

مشاوره ثبت شرکت
دفاتر پستی منتخب

ثبت شرکت برای اتباع خارجی

موضوعات پرکاربرد ثبتی :
ثبت شرکت در سراسر ایران

ثبت شرکت در تهران
سایر محلات تهران
تماس
کرکره برقی پارکینگدرب ضد سرقتصندلی پلاستیکی , کاشت مو , مزوتراپی