به پرتال ثبت شرکت ارشیا خوش آمدید امروز : پنج شنبه ، 16 مرداد 1404
ثبت شرکت

جستجو در سایت

پلمپ دفاتر 1396

انجمن ثبت شرکت ایران

ثبت شرکت در سراسر ایران :
موضوع مناسب برای ثبت شرکتها

سایر امور ثبتی :
ثبت برند در تهران
سایر محلات تهران

تقویت مشارکت کارکنان زن در مدیریت


ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

 

تقویت مشارکت کارکنان زن در مدیریت

 



برای استفاده از زنان در سطوح مدیریت و تصمیم گیری، شرایطی باید فراهم شود تا بتوانند تواناییهای خود را بشناسانند. در درجه اول باید خانمها دانش خودشان را افزایش دهند و بر تجربیات خود بیفزایند تا شرایط احراز این مشاغل را پیدا کنند. البته این مسأله، شرط لازم است ولی کافی نیست. شرط کافی این است که کسانی که می خواهند افراد را به عنوان مدیر انتخاب یا نصب کنند، به شرایط آنها و کیفیت کارشان توجه کنند: یعنی جنسیت یک عامل تعیین کننده نباشد.

در تحقیقی که خانم دکتر شمس السادات زاهدی، عضو هیأت علمی دانشگاه طباطبایی، در مورد «موقعیت زنان در جامعه دانشگاهی» انجام داده به این نتیجه رسیده است که در خیلی از موارد، اولین عامل تعیین کننده برای انتخاب افراد در جامعه دانشگاهی جنسیت است. اگر شرایط احراز، ملاک انتخابها باشد زنان نیز می توانند به مشاغل کلیدی و مدیریتی راه پیدا کنند. به طور کلی شرایط استفاده از زنان در مشاغل مدیریتی فراهم نیست. قبول این موضوع که بانوان در مشاغل مدیریت قرار بگیرند هم برای زنان مشکل است و هم برای آقایان. متأسفانه خود زنان هم گاهی با این قضیه برخورد مناسبی ندارند.

یعنی به جای اینکه خودشان یکدیگر را تشویق و حمایت کنند و پشتیبان هم باشند، همیشه این طور نیستند. آقایان هم به طور کلی همیشه مدیریت مردان را بر مدیریت زنان ترجیح می دهند. یکی از دلایل، مربوط به عدم امکانات آموزشی برابر برای زنان و مردان می شود. چون معمولاً امکانات آموزشی مساوی با مردان برای زنان فراهم نبوده است، آنها نتوانسته اند تواناییهای یکسان با مردان را احراز کنند. علاوه بر این، بعضی از زنان وقتی در پست مدیریت قرار گرفته اند عملکرد مناسبی نداشته اند. البته تعداد این افراد به قدری کم است که قابل استناد نیست. شاید انتظاری که از این دست بانوان وجود داشته، بیش از حد لازم بوده است.

ما در خیلی از موارد مشاهده می کنیم یک زن در موقعیتی که قرار گرفته به شدت تلاش کرده تا توانسته وجود خودش را به اثبات برساند. به طوری که شاید یک مرد لازم نبوده یک چندم آن تلاش را داشته باشد. وقتی عملکرد یک زن مدیر مطلوب نباشد این مسأله تا اندازه ای به تجربیات کاری او و به طور کلی مشکلات زنان ما در اشتغال مربوط می شود. مقدار زیادی از آنچه ما یاد می گیریم بیش از تجربیاتی است که کسب کرده ایم.

وقتی فرصت تجربه کردن به بانوان داده نمی شود، طبیعتا بر میزان آگاهیهای آنها اثر می گذارد. البته ما نمی گوییم که بانوان از راه آزمایش و خطا، دانش خودشان را افزایش دهند و عمل کنند. این کار، نه تنها به صلاح بلکه به صرفه هم نیست. باید زنان آموزش ببینند و بعد از آموخته های خود در کار استفاده کنند. ولی به عنوان یک عامل مهم و قابل توجه، باید به این مسأله توجه کرد که اصولاً فرصت تجربه کردن به زنان داده نشده است. یعنی آنها در موقعیتی قرار نگرفته اند که فرصت تمرین کردن و یادگیری داشته باشند. علاوه بر این چون آموزش کافی هم ندیده اند، طبیعی است که نتوانند موفق شوند.
*دانشجوی مدیریت
به این نکته نیز باید توجه داشت که اصولاً میزان انتظار و توقع از زنان همیشه بیشتر است. این مسأله را ما در شرایط کاری خود نیز تجربه کرده ایم. بدین صورت که از آنها انتظار می رود چند برابر یک مرد، موجه و ذی صلاح و توانمند باشند تا مساوی با یک مرد با آنها رفتار شود. دلیلش هم این است که به طور کلی برای بسیاری از افراد، مشکل است که بپذیرند یک زن در موقعیت مشابه و مساوی با یک مرد قرار بگیرد و در ضمن، ضعفهای آقایان را بهتر می پذیرند. این مسأله شاید به همان مورد برگردد؛ یعنی اینکه بعضی از زنان در پست مدیریت، ضعیف عمل کردند. در آن موارد، شاید ملاک انتخابها درست نبوده، شاید مسایل دیگری غیر از ضابطه های دقیق استخدامی مطرح بوده، شاید گزینشها مبتنی بر واقع بینی نبوده است و به همین دلیل، این گروه از بانوان نتوانستند در موضعی که بودند به شکل مؤثری عمل کنند.

آن وقت عملکرد اینها به کل موارد، تعمیم داده شده است و این امری صحیح نیست. در انتخابها، باید شرایط احراز یک پست و شرایط کسانی که قرار است در آن پست به کار مشغول شوند را بررسی کنند و بهترین فرد را برای پست مزبور انتخاب کنند. حالا این بهترین، ممکن است مرد باشد یا زن. چه فرقی می کند.

در هر حال این سؤال مطرح است که آیا واقعا ویژگیهای جنسیتی در احراز پست مدیریت دخیل نیست؟

از نظر بیولوژیکی و طبیعی بین زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد که قابل انکار نیست و این تفاوتها برای بقاء نسل و ادامه حیات لازم است. اما این تفاوتها دلیل نمی شود که یکی برتر یا پایین تر از دیگری باشد. اینها با هم، کامل کننده یک واحد و لازم و ملزوم یکدیگر هستند. و تفاوتهای فیزیولوژیکی که بین زن و مرد وجود دارد نمی تواند تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی را توجیه کند. اصولاً پذیرش اشتباه از جانب یک زن مدیر بسیار کمتر از یک مرد مدیر است. میزان پذیرش اشتباه از جانب بانوان و درجه تحمل جامعه در این زمینه خیلی کمتر است اما در مقابل، اغماض و گذشت نسبت به عملکرد آقایان خیلی بیشتر است.

اگر یک زن در سمت مدیریت قرار گیرد، گویا همه منتظرند که آمار خطاها و اشتباهاتش را یادداشت کرده و آنها را بزرگ کنند و به اطلاع همه برسانند. به طور کلی می شود گفت که در همه جوامع، بانوان از موقعیت یکسانی با مردها برخوردار نیستند. اما این عدم برخورداری در بعضی جاها خیلی زیاد است و در بعضی جاها خفیف تر است. یعنی در بعضی از کشورها زنان در پستهای مدیریت نقش مؤثری دارند و در برخی از کشورها نقش آنان کمرنگ است. متأسفانه کشور ما از آن دسته کشورهایی است که بانوان هنوز با موقعیتی که باید داشته باشند، فاصله دارند. این مسأله باعث می شود که بانوان باورشان نسبت به خودشان سلب شود و کم کم اعتماد به نفسشان را از دست بدهند. وقتی یک زن در نقش تصمیم گیرنده عمل کند، حضور او مشوقی برای زنان دیگر می شود.

وقتی آحاد یک جامعه به این سمت حرکت کنند که زن را در موضع تصمیم گیرنده ببینند، مجموعه آن جامعه هم چنین گرایشی پیدا می کند. برای به راه افتادن حرکت توسعه ای در جامعه لازماست که قبل از آن تحولی در روحیه، شخصیت و نظام ارزش گذاری ایجاد شود و در این تحول، اقدامات و رفتارهایی که به توسعه منجر می شوند، ارزش و اهمیت بیشتری پیدا کنند.

تعبیر «مک کُله لند»، روانشناس آمریکایی این است که لازم است نوعی نگرش «نیاز به موفقیت» به مثابه یک ویروس در اذهان مختلف پراکنده شده و شیوع یابد. بدیهی است که در یک سیستم اجتماعی مبتنی بر نابرابری و ایجاد محدودیت در ابعاد مختلف برای زنان، آنان نه تنها نگرش «نیاز به موفقیت» را پیدا نمی کنند بلکه به دلیل تحقیرها، سرزنشها و افسردگیهایی که در جنبه های مختلف زندگی با آن روبه رو می شوند، از سنین نوجوانی و حتی کودکی خود را محکوم به شکست در هر نوع حرکتی می دانند و در نتیجه منزوی شده و نسبت به وجود و ماهیت خود دچار احساسی «غیر خوب» می شوند.

برای جلوگیری از چنین مسایلی بهتر است در زنان ما این باور را ایجاد کرد که می توانند و در سایه این توانمندی است که قادرند مدارج عالیه را طی کرده و پستهای کلیدی و مهم را در دست گرفته و جامعه را از رکود، سستی و پوچی رهایی بخشند؛ فقط به شرط احساس توانمند بودن.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


بررسی نقش رنگ ها در طراحی لوگو

ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

 

 بررسی نقش رنگ ها در طراحی لوگو

 

چکیده : در دنیای امروز برندینگ یا همان ایجاد یک نام تجاری مهم ترین بخش تجارت است.تجارت در هر زمینه ای که باشدچه مجموعه های تولیدی و چه خدماتی در نهایت نام تجاری آن حرفه است که گویای موفقیت یا شکست آن خواهد بود. موفقیت نام تجاری برابر با موفقیت خود تجارت است.در حقیقت هدف اصلی برندینگ این است که یک کالا یا خدمات از رقبایش متمایز دیده شود.تنها زمانی یک مجموعه ارزش افزوده پیدا خواهد کرد که یک نام تجاری شود و یا اصطلاحا برند شده باشد.مطالعات و تحقیقات در طول بیست سال گذشته ثابت کرده است که نقش برندها در ارزش آفرینی،کاهش ریسک و افزایش عمر کسب و کار غیر قابل انکار است.در نتیجه یکی از با ارزش ترین دارائی ها هر مجموعه برند یا برندهای آنها می باشد، یکی از ضروریات مدیران ارشد هر سازمان ایجاد برندهای قدرتمند می باشد.در یک مجموعه نباید هدف چیزی جز تثبیت نام تجاری باشد. اگر شما قادر به خلق نام تجاری با نفوذی باشید در این صورت نیز می توانید از جریان بازاریابی موثرتر و با نفوذتر بهره مند شوید. نام تجاری یک هویت است پس می توان چنین فرض کرد که پروسه برندینگ(خلق نام تجاری) روند ساخت و پرداخت این هویت است.عوامل بسیاری در پروسه برندینگ تاثیر گذارند از جمله نام، نشانه(لوگو)، طرح بسته بندی، رنگ ، ویژگی های محصول و یا خدمات، وب سایت، تبلیغات، مدیریت مجموعه، پرسنل که می توان از آنها به عنوان عناصر برندینگ نام برد. ما در این مقاله سعی داریم تا به نقش رنگ ها در خلق نام تجاری بپردازیم.


مقدمه :
یکی از مهم‌ترین جنبه‌های تبلیغات یک کالا توانایی ماندگاری برند آن در ذهن است به گونه‌ای که در صورت تکرار خرید، با توجه به کیفیت کالا، تمایل برای استفاده مجدد از‌‌ همان برند ایجاد شود. برای این منظور ابتدا نیاز است علامت تجاری خود را در سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ثبت کنید، در غیر این صورت همیشه تهدید سوء استفاده از نام تجاری و برند شما توسط دیگر واحد‌های تولیدی وجود داشته و در صورت عدم ثبت آن، امکان پیگیری و شکایت را از خود سلب می‌کنید. هم چنین دقت نمایید امروزه علامت گذاری به مسئله‌ای اساسی در خط مشی کالا تبدیل شده است و در بلندمدت تولید کالا با یک علامت تجاری، به سرمایه گذاری قابل توجهی، مخصوصاً در زمینه تبلیغات پیشبردی و بسته بندی نیاز دارد.در نظر بگیرید شما با حداکثر توان و استعداد و سرمایه خود یک واحد تولیدی و یا خدماتی را تأسیس کرده و محصولات خود را با بیشترین کیفیت ممکن تولید می‌کنید، هدف شما جلب رضایت مشتریست و به آن نائل می‌شوید، اما با توجه به دنیای رقابت امروز تنها از طریق داشتن علامت تجاری منحصر به خود می‌توانید از خرید دوباره مشتری اطمینان حاصل کنید.
شاید سال‌هاست كه برای كسب و كارتان زحمت می‌كشید اما هنوز هم، با وجود مشتریان زیاد، یك نام آشنا نشده‌اید. ممكن است فكر كنید محصول یا خدمتی كه ارائه می‌دهید شایستگی چنین نامی را ندارد اما اشتباه می‌كنید. گناه ناآشنا بودن محصول‌تان را بر گردن خط تولید یا مجموعه‌ای كه سازمان‌دهی كرده‌اید نیندازید؛ مقصر اصلی خود شمایید كه هیچ وقت با صدای بلند نام كسب وكار و قدرت خارق‌العاده‌اش را به زبان نیاورده‌اید.
به‌طور كلی پیام تبلیغاتی موفق، پیامی است كه می‌تواند در نخستین نگاه مخاطب را به‌خود جذب كند پس سعی كنید خیلی وارد حاشیه‌ها و جزئیات نشوید و یك تصویر یا جمله ساده را انتخاب كنید كه با یك‌بار دیده شدن فهمیده می‌شود و در ذهن می‌ماند. حالا وقت آن است كه یك نقطه طلایی در تبلیغ‌تان وارد كنید؛ از قدرت احساسات و همذات‌پنداری مخاطب برای در یاد ماندن تبلیغ‌تان استفاده كنید و او را درگیر آگهی‌ای كنید كه مقابلش قرار دارد.
استفاده از الفاظ را كنار بگذارید و گمان نكنید اگر نكته‌ای كه در كسب و كارتان هست، در تبلیغ‌تان نیاید، دیگران شما را ضعیف فرض می‌كنند. بلكه سعی كنید در تبلیغ‌تان نقاط طلایی كسب و كار و تفاوت‌هایش با هم‌صنف‌های‌تان را مختصر و مفید روشن كرده و كاری كنید كه مخاطب برای كسب اطلاعات تكمیلی خودش پیگیر شما باشد. فكر نكنید اگر وارد جزئیات شوید و خیلی حاشیه پردازی كنید، تبلیغ‌تان موفق می‌شود، بلكه برعكس. كوتاه حرف بزنید و تنها از شعارهای تكان‌دهنده و به یاد ماندنی كمك بگیرید.
تصور نكنید پیام یا تصویری كه طراحی كرده‌اید، همیشه موفقیت آمیز پیش می‌رود. ممكن است تبلیغ شما نتواند از پس مخاطبان بر بیاید پس برای تجدید آن، اول ببینید آگهی‌های‌تان در دوره‌های قبل چقدر بازخورد به همراه داشته‌ و بعد برای تكرار شان اقدام كنید. شاید مجبور باشید شیوه تبلیغ‌تان را اصلاح كنید و شاید هم نیاز داشته باشید رسانه تبلیغاتی‌تان را تغییر دهید؛ پس فكر نكنید شكست یك تبلیغ به معنای شكست تمامی تبلیغات است.
قرار نیست برای همه كس، همه چیز باشید. تكلیف‌تان را با خودتان روشن كنید؛ برای چه كسی حرف می‌زنید و قرار است مشكلی را حل كنید. اجازه دهید كه موسسه‌های دیگر، باقی مشكلات را حل كنند و شما تنها تمركزتان را روی یك موضوع بگذارید و برای جا انداختنش با كمك تبلیغات تلاش كنید.
روانشناسی رنگ یکی از جالب‌ترین و در عین حال بحث برانگیزترین جوانب بازاریابی است که نقش مهمی در متقاعدسازی مشتری برای خرید دارد.
دلیل این امر این است که امروزه اکثر مکالمات مربوط به رنگ و متقاعدسازی مشتری، شامل شواهد حدسی و گمانه‌زنی است. علاوه بر این، بعضی از بازاریابان اطلاعات اغراق‌آمیزی درباره‌ی "رنگ و ذهن" به منظور گمراه کردن به مشتری می‌دهند.

چرا نام‌های تجاری مهم هستند؟
برای اکثر شرکت‌ها، نام‌های تجاری اولین عامل رقابتی و ارزشمند‌ترین دارایی استراتژیک، محسوب می‌شود. بدون نام‌های تجاری، ما مجبور بودیم در دنیایی زندگی کنیم که محصولات تنها طبق قانون عرضه و تقاضا و براساس قیمتشان، عرضه می‌شدند. ایجاد نام تجاری به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که فعالانه بر بعد تقاضای فعالیت‌هایشان تأثیر بگذارند و مشتریان را ترغیب کنند تا تصمیم خرید خود را براساس عوامل دیگری به جز عامل قیمت اتخاذ نمایند.
نام‌های تجاری برای مصرف‌کنندگان هم مهم هستند. نام‌های تجاری، مصرف‌کنندگان را قادر می‌سازند تا برای خرید خود آگانه تصمیم بگیرند. در نتیجه به آنها کمک می‌کنند تا از میان چند گزینه یکی را انتخاب کنند. می‌توان گفت که نام‌های تجاری به زندگی ما غنا بخشیده‌اند. در جهانی که نیازهای اصلی ما برآورده‌ شده‌‌اند، نام‌های تجاری در تشخیص هویت فردی به ما کمک می‌کنند تا بتوانیم. البته این، یک موضوع ایدئولوژیک است و ممکن است بسیاری با آن مخالف باشند.
چگونه یک برند قدرتمند بسازیم؟
انتخاب نام تجاري کالا يا خدمتي که در يک صنعت ارائه مي‌‌شود مي‌‌تواند سودآورترين بخش از يک استراتژي بازاريابي باشد. در ساده‌ترين تعريف، نام تجاري را مي‌‌توان سمبل و نمادي از کالاي شما دانست که قادر است از طريق آرم، ترکيب رنگ‌ها، صدا، مظاهر و حتي شيوه‌هاي نوشتاري، پيام مورد نظر را به مخاطب منتقل ساخته و در اولين نگاه کالاي شما را به ذهن وي آورد.
هدف از اين مقاله ارائه ليستي از اسامي‌ ‌سازمان‌هاي موفق در زمينه ايجاد نام‌هاي تجاري قدرتمند نمي‌‌باشد ، اما به نظر مي‌‌رسد که مثال کوچکي در اين جا مي‌‌تواند بازاريابان جوان و تازه کار را با اهميت اين مباحث بيشتر آشنا سازد. اگر در اين لحظه شما کلمه کولا را بشنويد ، چه چيزي به ذهنتان متبادر مي‌‌شود ؟ آيا سريعأ تصويري از قوطي قرمز رنگي که آرمي ‌‌با خطوط شکسته لاتين روي آن مي‌‌باشد، در ذهن شما نقش نمي‌‌بندد؟ سمبلي که در تمامي‌ بطري‌ها و قوطي‌هاي مربوط به يک نوشيدني گازدار به‌خصوص به چشم مي‌‌خورد . نام تجاري اين محصول در ذهن شما از قبل وجود داشته است.
در دنياي کنوني ، انواع مختلفي از نوشيدني کولا وجود دارد ، اما آن چه که ظاهر نمادين اين نوشيدني خاص را به ذهن شما مي‌‌آورد ، همان چيزي است که ما آن را نام تجاري قدرتمند مي‌‌ناميم. در واقع شما يک نام تجاري ماندگار را فقط زماني که با آن مواجه مي‌‌شويد به ياد نمي‌‌آوريد، بلکه هرگاه نيازي در خود حس مي‌‌کنيد، کيفيت آن نام تجاري را به ياد مي‌‌آوريد و همان را مي‌‌خواهيد.
البته مسأله‌اي که نبايد ناديده گرفته شود اين است که تنها کالايي مي‌‌تواند نام تجاري قدرتمندي را به خود اختصاص دهد که کيفيت بالايي داشته باشد. صرف هزينه براي تقويت نام تجاري کالايي که از کيفيت پاييني برخوردار است، تنها به هدر دادن منابع مي‌‌باشد . از طرف ديگر در دنياي پررقابت کنوني که تمام بنگاه‌هاي کوچک و بزرگ ، خواهان تمايز چشمگير خود و محصولات خود مي‌‌باشند ، يک نام تجاري نيرومند ، اسلحه قدرتمندي براي شکست رقبا محسوب مي‌‌شود، اما مسأله‌اي که وجود دارد اين است که در طول زمان بنگاه‌هايي که داراي منابع محدود و ‌اندک مالي بوده‌اند هميشه تحت‌الشعاع سازمان‌هاي بزرگ و ثروتمند قرار گرفته‌اند. سازمان‌هايي که منابع و تجهيزات مالي فراوان آنها، امکان به‌کارگيري بيشترين و پرسروصداترين تبليغات و شيوه‌هاي جلب مشتري را به آنها داده است. اما اين پايان کار بنگاه‌هايي با بودجه ‌اندک و محدود نمي‌‌باشد. يکي از رسانه‌هايي که در ابتدا اميد بسياري به اين گونه شرکت‌ها مي‌‌بخشيد، اينترنت بود. اينترنت در ابتدا ارزان و براي رقبا ناشناخته بود ، اما به تدريج با ورود رقباي قوي، با بودجه‌هاي کلان که قيمت‌هاي بالاتري براي به کارگيري فضاهاي اينترنتي پيشنهاد مي‌‌کردند، مجددأ عرصه بر حضور شرکت‌ها و بنگاه‌هاي ضعيف‌تر از لحاظ مالي تنگ شد ، اما حضور افراد خلاق در حوزه تبليغات باز هم راه‌هاي جديدي را پيش رو گذاشت به نحوي که بدون صرف هزينه‌هاي کلان بتوان به نتايج درخشاني دست يافت.
يکي از موثرترين شيوه‌هاي به کار گرفته شده ، استفاده از مشتريان در روند ساختن يک نام تجاري قدرتمند است در اين حالت، مشتريان صرفأ دريافت‌کنندگان ساده کالاي شما نمي‌‌باشند، بلکه مشاوران اصلي شما در جهت بهبود بخشيدن به وضعيت نام تجاري شما و اجزا آن مي‌‌باشند و از اين روست که امروزه سازمان‌ها در هر ابعاد و ‌اندازه‌اي که باشند ، به استفاده از وب‌سايت‌هاي خلق نام تجاري به صورت آنلاين روي آورده‌اند. اين سايت‌ها به آنها اين امکان را مي‌‌دهد که با پرداخت مبلغ ‌اندکي پول به عنوان پاداش در قبال يافتن خطا‌هاي موجود در وب‌سايت مربوط به شرکت، مشتريان بالقوه را در ساخت يک نام تجاري قدرتمند شريک تلاش‌هاي خود سازند. زماني که مشتريان مي‌‌بينند که چگونه بنگاه مذکور در تلاش براي رفع خطاها و اشتباهات خود حتي در فضاي مجازي اينترنت مي‌‌باشد، ذهنيت مثبت و اعتماد بالايي نسبت به شرکت مربوطه در وي به وجود مي‌‌آيد. علاوه بر اين ، زماني که مشتريان احساس مي‌‌کنند که در افزايش کيفيت وب سايت موثر بوده‌اند ، احساس نزديکي بيشتري با بنگاه مورد نظر مي‌‌نمايند و از همه مهم‌تر اينکه بازديدکننده از يک وب‌سايت براي پيدا کردن خطا‌هاي موجود، ناگزير به دقيق شدن و مطالعه بيشتر وب‌سايت است، در نتيجه کاملأ تحت تأثير قرار خواهد گرفت و شرکت و محصول آن در ذهن وي نقش خواهد بست مورد اشاره شده تنها يکي از هزاران روش‌هاي خلاقانه‌اي است که فعالان حوزه تبليغات براي خلق يک نام تجاري ماندگار و قدرتمند به کار بسته‌اند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .

نظام ناهماهنگ پرداخت حقوق و دستمزد


ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

نظام ناهماهنگ پرداخت حقوق و دستمزد

 

 

نظام ناهماهنگ پرداخت حقوق و دستمزد در كشور علاوه بر اينكه موجب نارضايتي اقشار حقوق بگير مي‌شود موجب خواهد شد كارايي اثربخشي و بهره‌وري نيروي انساني در سازمان ها، نهادها و شركتهاي دولتي و غيردولتي به شدت كاهش يابد و اين وضع در درازمدت به منافع ملي كشور زيان وارد مي‌كند. اين در شرايطي است كه سرانه توليد ملي كشور به شدت نيازمند رشد است و يكي از بهترين راه هاي افزايش سرانه ملي كشور، افزايش بهره‌وري نيروي انساني است.

به گفته كارشناسان، براساس مطالعات و تحقيقات انجام شده كشور ما از نظر بهره‌وري در ميان كشورهاي آسيايي رتبه 18 و از نظر شاخص توسعه انساني در ميان 143 كشور جهان، رتبه 104 و همچنين از لحاظ شهرهاي برخوردار، بيش از نيمي از شهرهاي ما جزو شهرهاي نيمه برخوردار و محروم قلمداد مي‌شوند. كارشناسان معتقدند يكي از عوامل اصلي توسعه نيافتگي در هر جامعه عدم توجه به بهره‌وري نيروي انساني است و بدون توسعه نيروي انساني امكان توسعه پايدار براي هيچ جامعه اي وجود ندارد.

نبود استراتژي روشن براي تدوين قوانين و مقررات نظام پرداخت دستمزد که از عوامل اصلي نارضايتي اقشار حقوق بگير جامعه می باشد. مهمترين مشكل ما در اين زمينه اين است كه ما استراتژي روشني براي تدوين قوانين و مقررات كشور در نظام جذب و به كارگيري، نظام نگهداري، نظام هدايت و رهبري، نظام كنترل و ارزشيابي، نظام ارتقا و انتصاب مديريت ها، نظام رفاهي و سرانجام نظام بازنشستگي نداريم. در واقع كشور ما در دو دهه گذشته فاقد يك برنامه منسجم براي رفع مسائل فوق بوده است، چنانچه در دوران جنگ و پس از آن هيچ گونه تحول اساسي و بنيادي رخ نداد و نظام اداري كشور در مدار صفر درجه در حال حركت است.

ناكارآمدي سازمان

مديريت و برنامه ريزي كشور

در ادامه با تشريح علل و عوامل فوق می توان: «سازمان امور اداري و استخدامي‌كشور كه اخيراً در سازمان مديريت و برنامه ريزي ادغام شده است و سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور به عنوان مخ و مادر ساير سازمان هاي كشور قلمداد مي‌شوند متحول كردن سازمان ها و نهادهاي كشور وظيفه اين دو سازمان است، اين در شرايطي است كه متاسفانه اين دو سازمان در سال هاي اخير به علت استفاده نكردن از ديدگاه كارشناسان حرفه اي و بهاء ندادن و منزوي كردن آنها و جذب نكردن نخبگان و سياسي عمل كردن، نتوانسته اند هيچ تحولي در نظام اداري كشور ايجاد كنند. متاسفانه اين سازمان كه اصلي ترين بازوي بالاترين قوه اجرايي كشور باشد فاقد توانمندي هاي لازم براي اداره جامعه مي باشد و به عبارت ديگر در انجام وظايف خود ناكارآمد است. بنابراين بخش عظيمي از مشكلات جامعه به اين سازمان برمي‌گردد و تا زماني كه سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور از حالت سياسي خارج نشود و تبديل به يك سازمان تخصصي كارآمد نشود، مشكلات حل نمي‌شود. يعني علت نارضايتي گروه عظيمي از كاركنان كشور و همچنين فارغ التحصيلان دانشگاه ها و جويندگان كار را بايد در سياست هاي نادرست حاكم بر سازمان هاي ستادي بخصوص سازمان مديريت و برنامه ريزي ديد كه نتيجه كار آنها فشار به طبقات متوسط و فقير جامعه بوده است. اين سازمان هاي ستادي قوانين و مقررات و آيين نامه هايي صادر كرده اند كه اساساً با روح قانون اساسي كه تكيه بر عدالت دارد، مخالف است.»

اصل برابري كار

قانون اساسي اصل برابري كار را براي همه انسانها مطرح كرده است كه براساس آنها به بخشي از افراد جامعه امتيازات خاص مي‌دهيم، عملاً ايجاد اختلاف و تبعيض كرده ايم و اين مخالف قانون اساسي است. براساس اصول مشخص و روشن قانون اساسي، نمي‌توان تفاوتي بين مردم قائل بود و همه انسانها در مقابل قوانين و مقررات بايد به چشم برابر ديده شوند. تبعيض علاوه بر اينكه موجب نارضايتي مردم مي‌گردد، موضوع عدالت استخدامي و فرصت هاي برابر را زير سؤال مي برد.

تصميمات جزيره اي

يكي از مسائلي كه در طي سال هاي اخير موجب عدم هماهنگي در نظام پرداخت حقوق و دستمزد شده و باعث تبعيض و نارضايتي گرديده است، تصميمات جزيره اي و بخشي است. مسئولان در سال هاي اخير در اثر فشار بخش هاي مختلف براي ترميم حقوق، سعي كرده اند با تصويب قوانين و مقررات خاص، مسئله اين بخش ها را حل كنند. مثلاً قوانين و مقررات خاصي براي ترميم حقوق اساتيد يا معلمان يا مديران و... تدوين و صادر كرده اند. اين در شرايطي است كه اين كار اگرچه ممكن است به صورت كوتاه مدت مشكل يك قشر خاص را حل كند ولي به علت تبعيضي كه در جامعه ايجاد مي‌كند، موجب نارضايتي اقشار وسيعتري از جامعه مي‌شود.

سازمان هاي ما در سال هاي اخير دچار روزمرگي شده اند و همين امر موجب شده است كه تمام بخشنامه ها و آيين نامه ها به صورت جزيره اي شكل بگيرند، در صورتي كه اين نگاه مخالف مصالح ملي كشور است. مصالح ملي ايجاب مي‌كند كه ما بينش ملي را بر كارها حاكم كنيم نه بينش بخشي و جزيره اي. متاسفانه بسياري از تصميم گيرندگان ما فاقد بينش ملي هستند و منافع بخشي، باندي و گروهي خود را حاكم بر منافع ملي كرده اند و به همين دليل هر روز بر مشكلات كشور افزوده مي‌شود.»

جزيره اي عمل كردن در نظام پرداخت باعث مي‌شود كه هر سازمان و شركتي راه خود را طي كند كه اين خود موجب تشديد نارضايتي عمومي مي‌گردد. طبيعي است وقتي به يك مدير در فلان وزارتخانه ماهي 2 ميليون حقوق بدهند، يا مثلاً حقوق يك بخش از نظام اداري كشور را ترميم كنند و بالا ببرند، اما حقوق ساير بخش ها افزايش پيدا نكند، نارضايتي ها تشديد مي‌شود. در حال حاضر در برخي از همين سازمان هاي ستادي پاداش هاي 4 يا 5 ميليون توماني به برخي افراد داده مي‌شود، واقعاً اين كار براساس چه اصولي انجام مي‌شود؟ حداقل دستمزد چيست؟ منظور از حداقل دستمزد چيست؟ براي تعيين حداقل دستمزد از چه نظريه اي استفاده مي‌شود؟ آيا مي‌شود حداقل دستمزد را براي كارگران 500 هزار تومان و براي كارمندان 700 هزارتومان تعيين كرد؟ 500 هزار تومان بر چه اساسي به عنوان حداقل دستمزد تعيين شده است؟ به اعتقاد كارشناسان منظور از حداقل دستمزد يا مزد آن بخش از مزد است كه فارغ از شرايط كار و به لحاظ تامين حداقل امكانات زيستي، به افراد پرداخت مي‌شود و اصطلاحاً به آن مزد اجتماعي نيز مي‌گويند.

به طور كلي مزد از سه ديدگاه اقتصادي، حقوقي و اجتماعي قابل توجه است. ديدگاه اقتصادي بيشتر به چرخه اقتصاد جامعه و نقش دستمزد در تعيين قيمت تمام شده كالاها وتوليد ملي توجه دارد. ديدگاه حقوقي دنبال ايجاد رابطه حقوقي بين مزددهنده و مزدگيرنده است كه تبعيت حقوقي كارگر از كارفرما يا بالعكس را در پي دارد.
اما دستمزد يا مزد اجتماعي به عنوان تامين كننده معيشت قشر عظيمي از جامعه مطرح است و تكليفي كه مراجع رسمي‌در تعيين حداقل مزد دارند بيشتر ناظر به اين موضوع است ،ضمن آنكه دو بعد ديگر يعني ابعاد اقتصادي و حقوقي نيز مطمح نظر مي باشد.

حداقل دستمزد ، از ديدگاه حقوق بين المللي كار

كشور جمهوري اسلامي ايران يكي از اعضاي فعال سازمان بين المللي كار است و تاكنون به برخي از مقاوله نامه هاي اين سازمان مانند مقاوله نامه شماره 95 در باره حمايت از مزد و نيز مقاوله نامه شماره 100 در باره تساوي مزد مردان و زنان در مقابل كار مساوي رسماً ملحق شده است.

مقاوله نامه هاي شماره 26 و 131 سازمان بين المللي كار در باره تعيين حداقل مزد مي باشد و هرچند كشور ما رسماً به آنها ملحق نشده ولي به عنوان يكي از اعضاي سازمان بين المللي كار اصول كلي مقاوله نامه ها را رعايت مي‌كند. در بند 3 ماده 23 اعلاميه جهاني حقوق بشر و نيز بند الف ماده 7 ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي اصل برخورداري از «مزد منصفانه» كه زندگي شخص و خانواده اش را «موافق شئون انساني تامين كند» مورد تاكيد قرار گرفته است.

در مقدمه اساسنامه سازمان بين المللي كار به «تضمين مزدي كه شرايط يك زندگي مناسب را تامين نمايد» اشاره شده و در اعلاميه فيلادلفيا (كه ضميمه اساسنامه وجايگزين ماده 41 آن شده است) ضرورت تامين مزدي كه بتوان با آن زندگي كرد براي تمام كساني كه شغلي داشته و نياز به چنين حمايتي دارند، مجدداً مورد تاكيد واقع شده است و سازمان بين المللي كار در طي سال هاي 1928، 1951 و 1970 سه مقاوله نامه و يك توصيه نامه در مورد اساس تعيين حداقل مزد و در سال 1949 يك مقاوله نامه و يك توصيه نامه در مورد حمايت از مزد و تضمين پرداخت آن تصويب نموده است.
تا پايان سال 1985 حداقل 100 كشور جهان به مقاوله نامه شماره 26 سازمان بين المللي كار پيرامون « روش هاي تعيين حداقل مزد» ملحق شده اند و در حال حاضر تقريباً در كليه كشورهاي پيشرفته و در حال پيشرفت جهان اصل تعيين حداقل مزد پذيرفته شده و اجرا مي‌شود.

 

حداقل مزد در ايران چگونه تعيين مي‌شود؟

براساس ماده 22 قانون كار مصوب سال 1337 حداقل مزد كارگر عادي با توجه به حوائج ضروري و هزينه زندگي در نقاط مختلف كشور بايد طوري تعيين شود كه زندگي يك مرد و يك زن و دو فرزند را تامين كند. اين حداقل مي بايست هر دو سال يك بار توسط هيئتي مركب از نمايندگان دولت و كارفرما و كارگر طبق آئين نامه خاصي پيشنهاد و پس از تائيد وزارت كار و تصويب شوراي عالي كار اجرا شود. در تبصره 5 قانون اجراي طرح طبقه بندي مشاغل مصوب 7/12/52 دوره تعيين حداقل مزد از دو سال يك بار به سالي يك بار تغيير يافت و مقرر شد كه افزايش حداقل مزد به ساير سطوح مزدي نيز تعميم يابد كه تا قبل از حاكميت يافتن قانون كار جمهوري اسلامي ايران براساس تبصره فوق الذكر عمل مي‌شد. پس از تصويب قانون كار جمهوري اسلامي ايران، براساس ماده 41 اين قانون شرايط و نحوه تعيين حداقل مزد با در نظر گرفتن ميزان نرخ تورم و نيز بعد خانواري كه از سوي مراجع رسمي اعلام مي‌شود سالي يك بار به عهده شوراي عالي كار واگذار شد.

 

تعيين حداقل دستمزد پس از پيروزي انقلاب

براساس گزارش وزارت كار، حداقل دستمزد ثابت در سال 1357 براي يك كارگر عادي در سراسر كشور روزانه 210 ريال بوده است كه اين رقم پس از پيروزي انقلاب اسلامي يعني در آغاز سال 1358 به 567 ريال افزايش مي يابد و مقرر مي‌شود اختلاف اين دو مبلغ (357ريال) به كليه مزدهاي پرداختي در اسفند ماه 57 تا حداكثر دستمزد روزانه به 2500 ريال افزوده شود. اين كار يك تحول اساسي در حقوق كارگران بخصوص كارگراني كه از حداقل دستمزد برخوردار بودند ايجاد كرد.

در سال 1359 با توجه به سياست وزارت كار و امور اجتماعي در مورد تهيه و تدوين نظام جديد طرح طبقه بندي مشاغل و نيز به منظور هماهنگي در پرداخت پايه (سنوات) كارگران، براساس مصوبه شوراي عالي كار و لايحه قانوني شوراي انقلاب كليه پايه هاي جداول مزد به استثناي پايه يك طبقات شغلي حذف گرديد و همين امر موجب گرديد كه از سال 1359 تاكنون مقررات مربوط به پايه (سنوات) از سوي شوراي عالي كار تعيين گردد. لازم به ذكر است كه از سال 58 تا 71 به غير از موضوع تعيين حداقل مزد بنا به ضرورت ميزان افزايش مزد براي ساير سطوح مزدي به صورت مبلغ ثابت و يكسان تعيين گرديد، اما از سال 72 با توجه به گستردگي بيشتر اجراي نظام ارزيابي مشاغل دركارگاهها و به منظور حفظ تعادل دربين مزد گروه هاي شغلي و همچنين حفظ و جذب بيشتر نيروي كارماهر، ميزان افزايش مزد براي ساير سطوح مزدي به صورت درصدي از مزد ثابت به اضافه يك رقم ثابت و يا بدون رقم ثابت تعيين شد.
از ديگر مقررات و مصوبات چندساله گذشته شوراي عالي كار (تا قبل از سال 74) موضوع تعيين حداقل دريافتي خالص براي كارگر متاهل يا معيل بود، بدين صورت كه تا مادامي‌كه مجموع دريافتي هركارگر متاهل يا معيل از بابت مزد ثابت، كمك هزينه مسكن و خواربار و كمك عائله مندي پس از كسور قانوني كمتر از مبلغ مذكور در مصوبه بود كارفرما مكلف بوده ما به التفاوت آن را به عنوان «ترميم دريافتي» به وي پرداخت نمايد.

همان طور كه درقوانين كار كشور و اساسنامه سازمان بين المللي كار آمده است،حداقل مزد آن بخش از مزد است كه فارغ از شرايط كار و به لحاظ تامين حداقل امكانات زيستي به افراد داده مي‌شود كه به آن مزد اجتماعي گفته مي‌شود و حداقل مزد يك كارگر عادي با توجه به حوائج ضروري و هزينه زندگي درنقاط مختلف كشور بايد طوري تعيين شود كه زندگي يك مرد و يك زن و دو فرزند را تامين كند. اين درشرايطي است كه تعيين حداقل دستمزد درسال هاي اخير به گونه اي بوده است كه به هيچ عنوان هزينه هاي زندگي يك خانواده چهار نفره را تامين نمي‌كند و فاصله زيادي با خط فقر دارد.

به گفته كارشناسان درشرايطي كه خط فقر بيش از 800هزار تومان است و سازمان مديريت و برنامه ريزي خط فقر نسبي را 600 هزار تومان مي‌داند آيا تعيين 500هزار تومان حقوق به عنوان حداقل دستمزد خلاف قانون كار و خلاف اساسنامه سازمان بين المللي كار نيست؟ شوراي عالي كار چه توجيهي براي اين كار دارد؟ آيا با 500هزار تومان مي‌توان حداقل امكانات زيستي يك خانواده 4نفره را تامين كرد؟ اين است نحوه پرداخت مزد اجتماعي مردم؟

آيا همين گونه برخوردهاي غيرقانوني شوراي عالي كار درتعيين حداقل دستمزد نيست كه امروز موجب شده است كارفرمايان نصف حداقل دستمزدي هم كه شوراي عالي كار تعيين كرده است، به كارگران خود نپردازند؟

الان دربرخي از شركتها وكارگاه ها به كارگران و كاركنان خود حدود 60هزار تومان حقوق مي‌دهند، وظيفه وزارت كار و شوراي عالي كار دراين زمينه چيست؟ آيا اين اجحاف به حقوق مردم و لگدمال كردن حقوق اجتماعي آنها نيست؟

قانون چه مي‌گويد؟

بنا بر ماده‌اي از قانون كار كليه دريافت‌هاي قانوني كه كارگر به اعتبار قرارداد كار اعم از مزد يا حقوق، كمك عائله‌مندي، هزينه‌هاي مسكن، پاداش افزايش توليد، سود سالانه و نظاير آنها دريافت مي‌كند را "حق‌السعي" (دستمزد) مي‌نامند. از سوي ديگر "مزد" عبارت است از وجوه نقدي يا غيرنقدي و يا مجموع آنها كه در مقابل انجام كار به كارگر پرداخت مي‌شود.

«چنانچه مزد...»، «ضوابط و مزاياي مربوط به مزد ساعتي...»، «مزد ثابت فرد بايد در فواصل زماني مرتب و در روز غير تعطيل ...» و ده‌ها تعريف ديگر در 17 ماده و 13 تبصره با پرداختن و در نظر داشتن تمامي مسائل و جوانب كار و كارگري در قانون كار جمهوري اسلامي ايران تدوين شده است؛ ضوابط و مزاياي مربوط به مزد ساعتي، كارمزد و كارمزد ساعتي و مشاغل قابل قبول مشمول موضوع اين ماده كه با پيشنهاد شوراي عالي كار به تصويب وزير كار و امور اجتماعي خواهد رسيد تعيين مي‌شود كه بايد حداكثر ساعت قانوني كار مدنظر قرار گيرد.

با وجود اينكه تمامي ظرايف قانوني تعيين دستمزد كارگران به صورت واضح و روشن در چارچوب قانون كار و وظايف مسوولان قرار گرفته است، هرساله در نزديكي به پايان رسيدن سال (اسفندماه) ميان جامعه كارگري غوغايي ايجاد مي‌شود و در گوشه و كنار اين جامعه پرتلاش اما فقير جامعه ايران صداي پچ پچ و اعتراض از كمبود حقوق و بي توجهي به زحماتشان به گوش مي‌رسد.

 

 

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .

 


تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی

تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی

تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی

اشاره:

این نوشتارمتن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در حضور جمعی از مسئولان دستگاه‌های مختلف، فعالان اقتصادی و مدیران مراکز علمی و رسانهای و نظارتی است که معظم له این رهنمودها را در تاریخ 20/12/92 بیان نمودند.
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
خوشامد عرض میکنم به همه‌ی برادران و خواهران عزیز و تشکر میکنم که این دعوت را اجابت کردید و در این جلسه حضور پیدا کردید تا ان‌شاءالله با آنچه در این فضای همدلی مطرح میشود، کاری در جهت پیشرفت کشور و گامی در راه رسیدن به آرمانهای بلند کشور انجام بشود و برداشته بشود.
هدف از اینکه به شما برادران و خواهران زحمت دادیم که اینجا تشریف بیاورید، این است که درباره‌ی سیاستهای اقتصاد مقاومتی که اخیراً ابلاغ شد و اعلام شد، (۱) قدری صحبت بشود که هم تا حدودی تبیین و هم تأکید [شود] بر آنچه لازمه‌ی این سیاستها است و وظایفی که این سیاستهای مهم و اساسی بردوش همه‌ی ما میگذارد. قبلاً سیاستهای گوناگونی در زمینه‌های اقتصادی ابلاغ شده است؛ مثل سیاست انرژی، سیاست تولید ملی، سیاست اصل ۴۴، سیاست امنیت سرمایه‌گذاری، سیاستهای آب و غیره؛ در آن سیاستها آنچه کانون توجه در هر بخشی بوده است، ارائه‌ی نقشه‌ی‌راه بوده؛ یعنی خواستیم مثلاً در زمینه‌ی تولید ملی یا مسئله‌ی آب یا مسئله‌ی انرژی و امثال اینها نقشه‌ی‌راهی ارائه بشود که براساس آن، مسئولان، کار خودشان را پیش ببرند. [اما] در این سیاستها تنها مسئله‌ی نقشه‌ی‌راه نیست، بلکه در اینجا شاخصهای درستْ پیمودن راه هم مطرح شده؛ درست مثل علائم راهنمایی و رانندگی. در بندهای مختلف این سیاستها وظایفی تعیین شده‌است که در واقع این وظایف تضمین‌کننده‌ی درستی حرکت در این راه است؛ یعنی این سیاستها که فراگیر و عمومی و کلی است، در هر بخشی شاخصه‌هایی را مشخص کرده است که در مطالعه‌ی بندهای سیاستها، کارهایی که باید انجام بگیرد، مشخص است. مجموعه‌ی سیاستهای اقتصاد مقاومتی در واقع یک الگوی بومی و علمی است که برآمده‌ی از فرهنگ انقلابی و اسلامی ما است؛ متناسب با وضعیت امروز و فردای ما است. من شرح خواهم داد که این مربوط به وضع کنونی و شرایط کنونی کشور نیست، این یک تدبیر بلندمدت برای اقتصاد کشور است؛ میتواند اهداف نظام جمهوری اسلامی را در زمینه‌ی مسائل اقتصادی برآورده کند؛ میتواند مشکلات را برطرف کند؛ درعین‌حال پویا هم هست؛ یعنی ما این سیاستها را به صورت یک چهارچوب بسته و متحجر ندیده‌ایم، قابل تکمیل است، قابل انطباق با شرایط گوناگونی است که ممکن است در هر برهه‌ای از زمان پیش بیاید؛ و عملاً اقتصاد کشور را به حالت "انعطاف‌پذیری" میرساند؛ یعنی شکنندگی اقتصاد را در مقابل تکانه‌های گوناگون - که اشاره خواهم کرد - برطرف میکند. این الگو با تلاش و همفکری افراد صاحب‌نظر و با بحث در مجمع تشخیص مصلحت و حضور رؤسای قوا و مسئولان تهیه شده؛ از کمک صاحب‌نظران اقتصادی برای تهیه‌ی این الگو به‌طور کامل استفاده شده؛ در واقع یکی از محسنات این الگو این است که مورد وفاق است؛ یعنی در مجمع تشخیص وَرز پیدا کرده است و چکش‌کاری شده، جوانب آن دیده شده؛ رؤسای قوا در مجمع تشخیص حضور دارند، مسئولان گوناگون هم در آنجا هستند، بحث کردند؛ کارِ ملاحظه شده و دقت شده و مستحکم شده‌ای است.
گرایش به اقتصاد مقاومتی مخصوص ما هم نیست؛ امروز در بسیاری از کشورها - بخصوص در این سالهای اخیر - با تکانه‌های شدید اقتصادی که در دنیا به‌وجود آمد، کشورهای متعددی به دنبال مقاوم‌سازی اقتصاد خودشان برآمدند؛ البته هر کشوری شرایط خاص خودش را دارد. این اقتصاد سرمایه‌داری با مشکلاتی که ناشی از این اقتصاد بود، از غرب و از آمریکا سرریز شد به بسیاری از کشورها؛ و اقتصاد جهانی در مجموع، یک کل مرتبط به یکدیگر است، طبعاً کشورها از این مشکلات کم‌وبیش متأثر شدند؛ بعضی بیشتر، بعضی کمتر. بنابراین خیلی از کشورها در صدد برآمدند که اقتصاد خودشان را مقاوم‌سازی کنند؛ به تعبیری همین اقتصاد مقاومتی را به شکل متناسب با کشورهایشان برنامه‌ریزی کنند، تحقق ببخشند. به نظر من احتیاج ما به اقتصاد مقاومتی بیش از کشورهای دیگر است؛ ما بیشتر احتیاج داریم که اقتصاد خودمان را مقاوم‌سازی کنیم. اولاً به همان دلیل مشترک بین ما و دیگر کشورها؛ ما با اقتصاد جهانی مرتبطیم، بنای بر همین ارتباط هم داریم، ما قصد جداشدن و مُنعزِل(۲) شدن از اقتصاد جهانی را به‌هیچ‌وجه نداریم و در شرایط کنونی دنیا نمیتوان هم داشت؛ بنابراین متأثر میشویم از آنچه در دنیا در اقتصادهای جهانی اتفاق می‌افتد. ثانیاً خصوصیتی است که ما داریم؛ ما به‌خاطر استقلالمان، به‌خاطر عزت‌مداری‌مان، به‌خاطر اصرارمان بر تحت تأثیر سیاستهای قدرتها قرار نگرفتن، مورد تهاجم و سوء نیت هم قرار داریم؛ یعنی نسبت به ما - همچنان که در شرایط کنونی مشاهده میکنید - انگیزه‌های مخالفت و اخلالگری و اشکال‌تراشی و ایجاد مشکل، بیش از بسیاری از کشورهای دیگر است. بنابراین ما بیشتر بایستی اهتمام بورزیم به اینکه پایه‌های اقتصاد را محکم کنیم و اقتصادمان را مقاوم‌سازی کنیم؛ نگذاریم وضعیتی وجود داشته باشد که یا حوادث و تکانه‌های ناگزیر و یا سوءنیت‌ها بتواند در اقتصاد ما اثر بگذارد. بنابراین ما به این نیاز داریم.
من یک فهرست اجمالی از مؤلفه‌ها و ویژگی‌های الگوی اقتصاد مقاومتی را مطرح میکنم. من در سه بخش، عرایضم را تقسیم کرده‌ام: یکی فهرست این مؤلفه‌ها است؛ بعد چند نکته برای اینکه ما چرا اقتصاد مقاومتی را امروز یک ضرورت میدانیم و دنبال میکنیم؛ و در بخش سوم هم الزاماتی که بایستی به آنها پابند باشیم.
در این بخش [اول] من ده ویژگی را یادداشت کرده‌ام که به شما عرض میکنم که اینها ویژگی‌های این سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که مطرح شده و در واقع مؤلفه‌های این مجموعه است. یکی مسئله‌ی ایجاد تحرک و پویایی در اقتصاد کشور و بهبود شاخصهای کلان است؛ از قبیل رشد اقتصادی، از قبیل تولید ملی، از قبیل اشتغال، کاهش تورم، افزایش بهره‌وری، رفاه عمومی. در تأمین این سیاستها، تحرکی در اقتصاد کشور و بهبودی در این شاخصها در نظر گرفته شده؛ و از همه‌ی این شاخصها مهم‌تر، شاخص کلیدی و مهم عدالت اجتماعی است. یعنی ما رونق اقتصادی کشور را بدون تأمین عدالت اجتماعی به‌هیچ‌وجه قبول نداریم و معتقد به آن نیستیم. کشورهایی هستند که شاخصهایشان خیلی خوب است، مطلوب است، رشد اقتصادیشان خیلی بالا است؛ لکن تبعیض، اختلاف طبقاتی، نبود عدالت در آن کشورها محسوس است؛ ما این را به‌هیچ‌وجه منطبق با خواست اسلام و اهداف جمهوری اسلامی نمیدانیم. بنابراین یکی از مهم‌ترین شاخصهای ما، شاخص عدالت اجتماعی است. باید طبقات محروم از پیشرفت اقتصادی کشور به معنای واقعی کلمه بهره‌مند بشوند. این مؤلفه‌ی اول.
دوم، توانایی مقاومت در برابر عوامل تهدیدزا است که در این سیاستها دیده شده و مورد ملاحظه قرار گرفته. همان‌طور که عرض کردم برخی از عوارض مؤثر بر اقتصاد کشورها تکانه‌های اقتصادی دنیا است که پیش می‌آید؛ مثل همان چیزی که در این سالها پیش آمد و در برهه‌های دیگری پیش آمده که این تأثیر میگذارد برروی کشورها. من یک‌وقتی گفتم، رئیس یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی آمد و با من ملاقات کرد؛ (۳) در آن دوره‌ای که در این منطقه آن شکست عجیب به وجود آمد؛ حرف او به من این بود، گفت شما فقط بدانید، ما در یک شب از یک کشور غنی تبدیل شدیم به یک کشور فقیر! یعنی اقتصاد غیر مقاوم این‌جوری است. پس یک عامل برای تأثیرگذاری برروی اقتصادها همین تکانه‌های گوناگون اقتصادی دنیا است که سرریز میشود به کشورها، یک عامل بلاهای طبیعی است که پیش می‌آید، و یک عامل هم تکانه‌های تخاصمی است؛ مثل تحریمها و امثال تحریمها. فرض بفرمایید که در مراکز تصمیم‌گیری، تصمیم‌گیری بشود روی قیمت نفت، یک‌وقت قیمت نفت را مِن‌باب مثال بیاورند به شش دلار، کما اینکه برای ما اتفاق افتاد؛ خیلی از اینها عادی نیست؛ اینها کارهای پیش‌بینی‌شده و مؤثر و به دنبال تصمیم‌گیری‌های مشخصی است که از مراکزی دنبال میشود. بنابراین مؤلفه‌ی دوم، توانایی مقاومت در برابر عوامل تهدیدزا است؛ به همین شرحی که عرض شد.
[نکته‌ی] سوم، تکیه بر ظرفیتهای داخلی‌ است که در این سیاستها دیده شده؛ من بعد راجع به این ظرفیتها، باز مختصری توضیح خواهم داد: چه ظرفیتهای علمی، چه انسانی، چه طبیعی، چه مالی، چه جغرافیایی و اقلیمی. ما ظرفیتهای مهمی داریم؛ یعنی در این سیاستهای اقتصاد مقاومتی تکیه‌ی اصلی برروی ظرفیتهای داخلی است، که بسیار هم گسترده است. نه به این معنا که ما چشممان را به روی امکانات بیرون کشور میبندیم؛ نه، حتماً استفاده میکنیم - استفاده‌ی حداکثری هم میکنیم - منتها نگاه ما، تکیه‌ی ما، اعتماد ما بیشتر برروی مسائل داخلی است؛ تمرکز ما روی امکانات داخلی کشور و داشته‌های درونی کشور است.
نکته‌ی چهارم، رویکرد جهادی است که در این سیاستها مورد ملاحظه قرار گرفته؛ همت جهادی، مدیریت جهادی. با حرکت عادی نمیشود پیش رفت؛ باحرکت عادی و احیاناً خواب‌آلوده و بی‌حساسیت نمیشود کارهای بزرگ را انجام داد؛ یک همت جهادی لازم است، تحرک جهادی و مدیریت جهادی برای این کارها لازم است. باید حرکتی که میشود، هم علمی باشد، هم پر قدرت باشد، هم با برنامه باشد، و هم مجاهدانه باشد. من در جلسه‌ای که با رؤسای محترم سه قوه برای همین مسئله در هفته‌های گذشته داشتیم، (۴) مطرح کردم. خوشبختانه آقای رئیس‌جمهور با قاطعیت به من گفتند که آن کسانی که در دولت مسئول پیگیری این کارها هستند، تصمیمشان بر همین حرکت جدی و مجاهدانه است؛ خب، این خیلی خوب است؛ یعنی این لازم است، بدون این نمیشود پیش رفت.
نکته‌ی پنجم، مردم‌محوری است که در این سیاستها ملاحظه شده. تجربه هم به ما نشان میدهد، بیانات و معارف اسلامی هم تأکید میکند که هرجا مردم می‌آیند دست خدا هم هست. یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة؛ (۵) هرجا مردم هستند، عنایت الهی و کمک الهی و پشتیبانی الهی هم هست؛ نشانه و نمونه‌ی آن، دفاع هشت‌ساله، نمونه‌ی آن خود انقلاب، و نمونه‌ی آن گذر از گردنه‌های دشوار این ۳۵ سال [است] چون مردم در میدان بودند، کارها پیش رفته؛ ما در زمینه‌ی اقتصادی به این کمتر بها دادیم. سیاستهای اصل ۴۴ را که ما تصویب کردیم و ابلاغ کردیم، برای همین بود؛ البته حق آن چنان‌که باید و شاید ادا نشد. من در همین‌جا همان سالها، در جلسه‌ی با مسئولین راجع به سیاستهای اصل ۴۴ صحبت کردم؛ (۶) مورد تصدیق همه بود؛ در عمل هم کارهایی انجام گرفت که بایستی شکرگزار بود، لکن آنچنان که حق آن سیاستها بود عمل نشد. ما بایست به مردم تکیه کنیم، بها بدهیم؛ مردم با امکاناتشان باید بیایند در وسط میدان اقتصادی؛ فعالان، کارآفرینان، مبتکران، صاحبان مهارت، صاحبان سرمایه، نیروهای متراکم و بی‌پایانی که در این کشور وجود دارد، که واقعاً این نیروها هم بی‌شمارند. بنده سالهای متمادی است که سروکار دارم با قشرهای مختلف مردم؛ درعین‌حال گاهی یک چیزهایی برای ما آشکار میشود که من میبینم از اینها هم غافل بودیم. این‌قدر عناصر آماده‌ی به کار، یا دارای مهارت، یا دارای ابتکار، یا دارای دانش، یا دارای سرمایه در کشور هستند که اینها تشنه‌ی کارند؛ دولت بایستی برای حضور اینها زمینه‌سازی کند، اینها را راهنمایی کند که کجاها میتوانند توان خودشان را به کار ببندند، از آنها حمایت بکند؛ مسئولیت عمده‌ی دولت این است. حالا فعالیت اقتصادی دولت در یک بخشهای ناگزیری، قهراً وجود خواهد داشت؛ لکن باید فعالیت اقتصادی به مردم داده بشود؛ که در این سیاستها مورد ملاحظه قرار گرفت.
مسئله‌ی ششم، امنیت اقلام راهبردی و اساسی است؛ در درجه‌ی اول غذا و دارو. باید تولید داخلی کشور طوری شکل بگیرد که کشور در هیچ شرایطی، در زمینه‌ی تغذیه و در زمینه‌ی دارو دچار مشکل نشود؛ این یکی از مؤلفه‌های اساسی در این سیاستهایی است که ابلاغ شده. باید خودکفا باشیم، بایستی زمینه‌های کاملاً کفایت کننده مورد توجه قرار بگیرد.
نکته‌ی هفتم، کاهش وابستگی به نفت است؛ یکی از سخت‌ترین آسیبهای اقتصادی ما همین وابستگی به نفت است. این نعمت بزرگ خدادادی برای کشور ما در طول ده‌ها سال مایه‌ی فروریختگی‌های اقتصادی و فروریختگی‌های سیاسی و اجتماعی شد؛ باید ما یک فکر اساسی بکنیم. ما نمیگوییم از نفت استفاده نشود، [بلکه] تکیه‌ی ما بر استفاده‌ی حداقلی از فروش نفت خام است؛ نفت را میتوان به‌صورت فرآورده در اختیار گذاشت؛ که در این سیاستها دیده شده. یک کار اساسی و مهمی که باید انجام بگیرد این است؛ این همت بلندی لازم دارد که ما در بند سیزده این سیاستها به این پرداختیم و جداً باید این بند عملیاتی بشود.
موضوع هشتم، مسئله‌ی اصلاح الگوی مصرف است؛ مسئله‌ی صرفه‌جویی، پرهیز از ریخت‌وپاش، پرهیز از اسراف، پرهیز از هزینه‌کَردهای زائد. البته در این زمینه خطاب اول من متوجه به مسئولان است؛ مسئولان نه فقط در زندگی‌های شخصی خودشان - که حالا آن یک مسئله‌ی درجه‌ی دو است - [بلکه] در درجه‌ی اول و در حوزه‌ی مأموریت خودشان باید بجد از ریخت‌وپاش پرهیز کنند. اگر چنانچه این شد یعنی ما مسئولین کشور به این اصل پایبند بودیم، آن وقت این روحیه، این خصلت، این اخلاق، سرریز خواهد شد به مردم. ما امروز در بین مردم و کسانی که دستشان به دهانشان میرسد هم اسراف زیاد می‌بینیم، در خیلی از موارد اسراف وجود دارد؛ خطاب هم میکنیم به مردم، لکن این از جمله‌ی جاهایی است که «کونوا دُعاةَ الناسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم».(۷) مجموعه‌ی مسئولین کشور بایستی در شئون مجموعه‌ی تحت مدیریت خودشان به این توجه کنند: اسراف نباشد؛ الگوی مصرف، یک الگوی حقیقتاً عاقلانه، مدبرانه، اسلامی باشد. ما به مردم نمیگوییم که ریاضت بکشند؛ این‌جور گاهی بعضی القا میکنند. بعد از آنکه سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغ شد، هنوز مرکب آن خشک نشده، یک عده‌ای شروع کردند که "اینها دارند مردم را به ریاضت دعوت میکنند"؛ نه، به‌هیچ‌وجه این‌جور نیست، بلکه بعکس است؛ ما معتقدیم که اگر این سیاستها اعمال بشود، وضع مردم بهتر خواهد شد، طبقات ضعیف گشایش پیدا خواهند کرد. در کشوری که تورم در حد مطلوب باشد، اشتغال در حد مطلوب باشد، آنجا عموم مردم در راحتی و آسایش و رفاه زندگی خواهند کرد. ما به‌هیچ‌وجه به مردم نمیگوییم ریاضت [بکشند] ما میگوییم ریخت‌وپاش نباشد؛ مصرف کردن یک حرف است، بد مصرف کردن یک حرف دیگر است.
من چند سال قبل از این در سخنرانی اول سال، به تفصیل درباره‌ی این صحبت کردم. (۸) ما مسئولین باید این را وجهه‌ی همت خودمان قرار بدهیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در مواد غذایی، اسراف در دارو، اسراف در وسایل زندگی، اسراف در وسایل تجمل و آرایش و مانند اینها، بخش مهمی از منابع زنده‌ی کشور را هدر میدهد؛ این هم یکی از چیزهایی است که بایستی مورد ملاحظه قرار بگیرد؛ مصرف خوب و درست، غیر از اسراف کردن و دور ریختن و ریخت‌وپاش کردن است.
نکته‌ی نهم، فسادستیزی است؛ ما اگر میخواهیم مردم در صحنه‌ی اقتصاد باشند، باید صحنه‌ی اقتصادی امنیت داشته باشد؛ اگر امنیت را میخواهیم، بایستی دست مفسد و سوءاستفاده‌چی و دورزننده‌ی قانون و شکننده‌ی قانون بسته بشود؛ مبارزه‌ی با فساد این است؛ این باید جدی گرفته بشود؛ امروز خوشبختانه مسئولین این را میگویند، لکن گفتن کافی نیست. همه‌ی مسئولین - چه مسئولین اجرائی، چه مسئولین قضائی و چه مسئولین قوه‌ی مقننه - در این جهت مسئولند. اگر چنانچه وضع اجتماع، وضع اقتصادی کشور مثل یک خانه‌ی بی درودروازه‌ای بود که هرکه خواست آمد، هرجور خواست عمل کرد، هرچه خواست برد، خورد، خب معلوم است، انسان نجیبِ شایسته‌ی متینی که میخواهد از راه حلال ارتزاق کند، طبعاً جلو نمی‌آید. شفاف‌سازی، شرط اصلی این فسادستیزی است؛ باید شفاف‌سازی بشود، باید فضای رقابتی به‌وجود بیاید، باید فضای با ثبات به‌وجود بیاید؛ فعالِ اقتصادی در این شرایط خواهد آمد و احساس امنیت خواهد کرد. آن وقت در یک چنین فضایی آن کسی که با ابتکار خود یا سرمایه‌ی خود یا کارآفرینی خود ثروتی به‌دست می‌آورَد، نظام اسلامی از او حمایت میکند و تأیید میکند. اگر چنانچه فضا فضای سالمی شد، [آن‌وقت] کسب ثروت و کسب درآمد یک چیز مباح و مورد تأیید و مورد حمایت نظام است. این هم نکته‌ی نهم.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید


تأملی درباره‌ سبک زندگی در اقتصاد مقاومتی

تأملی درباره‌ سبک زندگی در اقتصاد مقاومتی

تأملی درباره‌ سبک زندگی در اقتصاد مقاومتی

آیا ادبیات اقتصاد مقاومتی در میان خانوارهای ایرانی محقق خواهد شد؟
مردم در انجام بسیاری از سیاست‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نقش عمده و در برخی از سیاست‌ها، اصلی‌ترین نقش را در اجرا و شکست آن برعهده دارند. به عبارت دیگر، همان‌طور که مقام معظم رهبری نیز در سخنانشان اشاره کردند، همواره یک طرف اجرای سیاست‌های دولتی، در ابعاد مختلف، بُعد مردمی اجتماع و اقتصاد است. سیاست اقتصاد مقاومتی و تحقق جایگاه مردم در اقتصاد نیز از این قاعده مستثنا نیست و مطابق با تأکید مقام معظم رهبری در سخنرانی شعار امسال، مردم نیز نقش و وظیفه‌‌ای اساسی در این امر دارند. ایشان در سخنرانی دیگری نیز بیان کرده بودند:
«عمده، مردم‌اند. شما باید کالاى ایرانى بخواهید. این افتخار نیست. این تفاخر غلطى است که ما مارک‌هاى خارجى را در پوشاکمان، در وسایل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمره‌مان، در خوراکى‌هایمان ترجیح بدهیم به مارک‌هاى داخلى؛ در حالى که تولید داخلى در خیلى از موارد بسیار بهتر است. تولید داخلى مهم است. ببینید کارگر ایرانى چه تولید کرده است، سرمایه‌دار ایرانى چه سرمایه‌گذارى کرده است. در زمینه‌ى مصرف، عمده‌ى کار دست مردم است که این بخشى از اصلاح الگوى مصرف است که من دو سال قبل اینجا به ملت ایران عرض کردم و بخشى از جهاد اقتصادى است که سال گذشته عرض کردم. تولید ملى مهم است. این را باید هدف قرار بدهند.»[1]
لذا بدون هدایت مردم در جهت رسیدن به اهداف سیاست تحقق عزم ملی و اقتصاد مقاومتی، راهکارهای سیاستی و حمایتی دولت محکوم به شکست خواهد بود و به جز هزینه‌های بسیار برای دولت، ثمره‌ای نخواهد داشت. متأسفانه در کشور ما، بسیاری از سیاست‌ها بدون توجه به چنین مسائلی انجام می‌شود. به‌عنوان مثال، سیاست هدفمندی یارانه‌ها، که به‌دنبال تصحیح الگوی مصرف مردم بود، بدون ایجاد آمادگی فرهنگی برای مردم انجام شد؛ یعنی برای اجرای بهتر چنین سیاستی، نیاز بود که در ابتدا فرهنگ‌سازی‌های لازم در مدت مشخصی انجام شود و بعد از این‌گونه آماده‌سازی‌ها، هدفمندی اجرا گردد. در چنین حالتی، مردم بسیار راحت‌تر هدفمندی یارانه‌ها را قبول می‌کردند و فشارهای دولت نیز کمتر می‌شد. از این رو، باید برای انجام بهتر سیاست تحقق نقش مردم در اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید ملی نیز چنین رویه‌ای در دولت پیگیری شود و در کنار سیاست‌های حمایت از صنایع، فرهنگ‌سازی لازم برای مردم نیز انجام بشود.
نگاهی به بیانات مقام معظم رهبری نشان‌ از نقش بالای مردم در حمایت از تولید ملی و گسترش میزان این تولیدات دارد. مردم مصرف‌کننده‌ی این محصولات هستند و نیمی از بار حمایت از تولید ملی بر دوش مصرف‌کنندگان است که عموم مردم را تشکیل می‌دهد.
ایشان بر نکته‌ی دیگری نیز تأکید داشته‌اند که تا حدی در جهت آسیب‌شناسی رفتار مردم است و به ما تذکر می‌دهد که برای گسترش مصرف کالاهای داخلی، باید به چنین مواردی نیز توجه کرد. ایشان بیان کردند که نباید مصرف مارک‌های خارجی در امور روزمره، یک تفاخر باشد. این مسئله نشان از این دارد که متأسفانه فرهنگ ما با مصرف کالاهای خارجی گره خورده است و اجازه‌ی مصرف کالاهای داخلی را نمی‌دهد. به عبارت بهتر، فرهنگی که بر الگوی مصرف مردم حاکم است، با مصرف کالاهای خارجی همخوانی بیشتری دارد تا مصرف کالاهای داخلی. به همین جهت، به نظر می‌رسد عامل اصلی این تغییر فرهنگی و تغییر الگوی مصرف، حاکم بودن الگوها و سبک زندگی غربی در جامعه‌ی امروزی کشورمان است. به عبارت دیگر، سبک زندگی کنونی مردم ایران، ثمره‌ای جز مصرف کالاهای خارجی ندارد و بدون تغییر در چنین رویکردهایی، نباید انتظار رشد مصرف کالاهای داخلی را داشته باشیم.
همچنین در طرف دیگر، تقویت سبک زندگی اسلامی بر حمایت از کارگر ایرانی نیز تأثیر دارد. اسلام انسان را دعوت به کار کردن می‌کند و توصیه می‌کند که کار را خوب و کامل انجام دهد. رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «رحم الله امرأ عمل عملا فأحکمه» (رحمت خدا بر آن انسانى که کارى را بکند و محکم بکند.)[2]
اما برداشت ناصحیح ما از اسلام،‌ ما را به کم‌کاری و تنبلی دعوت می‌کند. حال آن که این صفات از دیدگاه اسلام مذمت شده‌اند. امام موسی کاظم (علیه السلام) می‌فرمایند: «إِیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ»[3] کارگری که با تعهد و وجدان کاری که ناشی از سبک زندگی اسلامی است در حال خدمت به مردم است، با کارگری که متأثر از عادات غلط فرهنگی، به دنبال سهل‌انگاری و دزدیدن از کار است، تفاوت دارد.
لذا در ادامه، به تأثیر این سبک زندگی بر مصرف کالاهای داخلی و حمایت از کار ایرانی خواهیم پرداخت.

1. اثر سبک زندگی در مصرف کالاهای خارجی

مروری بر عادات روزمره‌ی مردم نشان می‌دهد که متأسفانه مردم در بسیاری از الگوهای حاکم در زندگی‌شان، از الگوهای غربی پیروی می‌کنند. به‌عنوان مثال، کالایی همانند یخچال یا ماشین لباس‌شویی و ظرف‌شویی زاییده‌ی سبک زندگی و اهداف مصرفی غربی است. نظام فکری غرب برای ایجاد آسایش و آرامش و سهولت در زندگی و برای آنکه مردم وقت خود را صرف کارهایی نظیر لباس شستن یا ظرف شستن نکنند و بتوانند هم وقت بیشتری در اختیار داشته باشند و هم آنکه انرژی کمتری صرف کنند و زندگی راحت‌تر باشد، چنین دستگاه‌هایی را تولید کرده است. به عبارت دیگر، سبک زندگی غربی همواره به دنبال کاهش زمان مصرفی مردم برای رسیدن به اهداف در کنار ایجاد سهولت در انجام امور است. به همین دلیل، ماشین را اختراع کرد تا مردم در زمان کمتر و با سهولت بیشتر، به مقصد خود برسند.
اما اکنون با وجود تهیه‌ی بسیاری از مواد غذایی از مغازه‌ها یا غذابیرون‌برها و فست‌فودها، در کنار وجود جاروبرقی، ماشین لباس‌شویی و... برای انجام امور خانه، باز بسیاری از زنان از کمبود وقت و توان در جهت انجام کارها گله دارند. بحث آسیب‌شناسی فرهنگ غربی و اثرات آن در زندگی روزمره‌ی ما نیست، اما قصد بیان این نکته را داریم که سبک زندگی غربی، که بر اساس ایجاد راحتی و کاهش زمان انجام امور در زندگی ما رخنه کرده است، بسیاری از مسائل ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
بنابراین در این سبک زندگی، که بسیاری از الگوهایش را از اقتصاد غربی وام گرفته، طبیعی است که مصرف کالاهای خارجی متناسب با این فرهنگ نیز اصل باشد و همچنین تکلم به انگلیسی نیز یک افتخار محسوب شود؛ زیرا نحوه‌ی زندگی حاکم در میان مردم، سبک زندگی غربی است که برخی از اصول اسلامی بر آن حاکم است. به همین دلیل، مصرف‌کننده‌ی داخلی، مصرف کالاهای داخلی برایش توجیه ندارد و تمایل به خرید کالاهایی دارد که با فرهنگی که به او ارائه می‌شود همخوانی بیشتری داشته باشد.
اگر ما تنها تکنولوژی را از تمدن غربی وام بگیریم و سایر اقتضائات آن به کشور وارد نشود، با توجه به توضیحات بیان‌شده، تنها ثمره‌ی آن تنبلی و راحت‌طلبی خواهد بود که در جامعه‌ی امروزه مشاهده می‌کنیم.

2. سبک زندگی اسلامی و تغییر ساختار تولیدات ملی

این مسائل در کنار این مهم نیز باید مورد توجه قرار گیرد که بسیاری از تولیدات داخلی ما متأثر از سبک زندگی غربی است که در رویکرد بلندمدت باید اصلاح شود. مثلاً تولید وسایلی نظیر جاروبرقی، نوشابه، غذاهای آماده و... نشئت‌گرفته از آن سبک زندگی است که تشریح شد و خود این مسائل به این سبک زندگی دامن می‌زند. لذا باید برای تغییر سبک زندگی و تغییر نحوه‌ی تولید ملی نیز فکر اساسی‌تری صورت گیرد.
به بیان دیگر، بسیاری از تولیدات ملی، خود مروج سبک زندگی غربی و راحت‌طلبی هستند که تکنولوژی برای ما به ارمغان آورده است. لذا در یک حرکت بلندمدت‌تر، باید با تغییر نظام تولیدی، به سمت تولید کالاهایی برویم که از تکنولوژی اسلامی نشئت می‌گیرند و می‌توانند ساختار اقتصادی را نیز تغییر دهند.

3. فرهنگ‌سازی برای مردم

همان‌طور که مقام معظم رهبری نیز تأکید فرمودند، یکی از مسائل دیگری که در باب سبک زندگی مؤثر است فرهنگ‌سازی و تبلیغات در جهت مصرف کالاهای داخلی است. مردم باید از طریق رسانه‌های مختلف، از سبک زندگی متأثر از تکنولوژی و راحت‌طلبی، به سبکی از زندگی که تلاش و کوشش در آن تجلی دارد و بیشتر مطابق با فرهنگ اسلامی است روی بیاورند و این نیازمند تبلیغات و فرهنگ‌سازی مناسب در رسانه‌هاست.
متأسفانه در رسانه‌های مختلف، عزمی جدی برای فرهنگ‌سازی تولید ملی دیده نمی‌شود. سایت‌ها و خبرگزاری‌ها بیشتر به مسائل حاشیه‌ای نظیر مباحث سیاسی، اخبار دلار و سکه و مسائل حاشیه‌ای تمرکز دارند و رسانه‌ی ملی نیز با وجود آنکه برنامه‌های مختلفی در باب حمایت از تولید ملی تهیه می‌کند، اما در فرهنگ‌سازی آن برای مردم، بسیار ضعیف عمل می‌شود و حتی برخی از فیلم‌ها و سریال‌ها که به نشان دادن زندگی افراد ثروتمند می‌پردازند، با نشان دادن مصرف کالاهای لوکس و تجملی و بعضاً غیرایرانی، مردم را تشویق به مصرف چنین کالاهایی می‌کنند. در چنین شرایطی که در برنامه‌ها و فیلم‌ها و سریال‌های رسانه‌ی ملی مصرف کالاهای داخلی یک ارزش به شمار نمی‌آید، نمی‌توان انتظار چندانی در تأثیرپذیری مردم و مصرف کالاهای داخلی داشت. تعطیل شدن بسیاری از برنامه‌های آموزشی و اقتصادی به خاطر کسری بودجه‌ی دولت در سال جاری نیز بر رها کردن فضای فرهنگ‌سازی دامن زده است.
البته باید توجه داشت که عامل اصلی اثرگذاری تبلیغات در کشور، رعایت صداقت در تبیین مواضع برای مردم است. اگر مردم ببیند که در تبلیغات یک کالا ایرانی معرفی می‌شود، اما در حقیقت تولید داخل نیست و چنین سخن‌هایی در حد شعار است، نه تنها دیگر رغبتی به خرید کالای ایرانی نخواهند داشت، بلکه به علت اینکه اعتماد خود را به دولت از دست می‌دهد، سایر سیاست‌ها نیز محکوم به شکست خواهد بود.

4. فرهنگ رزق‌محور و گسترش مصرف تولیدات داخلی

یکی از مسائلی که می‌تواند در حمایت از تولید ملی مؤثر باشد و در سبک زندگی اسلامی نیز جایگاه اساسی داشته باشد مسئله‌ی رزق است. مطابق با سبک زندگی اسلامی و بیان آیات و روایات، رزق انسان البته در صورتی که تلاش کافی و لازم را انجام داده باشد، تضمین شده است و نباید نگران تأمین رزق خود باشد. در این شرایط، مسلمانی که در کار تولید و ساخت‌وساز است، روزی خود را از خداوند طلب می‌کند و برای کسب درآمد در حق مردم اجحاف نمی‌کند و بر همین اساس، کالاهای باکیفیت تولید می‌کند و حقوق کارگران را به‌درستی می‌دهد و در بازار نیز تقلب نمی‌کند. اگر چنین برداشتی در میان تولیدکنندگان ما نهادینه شود و سبک زندگی در میان این قشر، اسلامی باشد، بازار کالا هم از نظر کیفیت و هم کمیّت بسیار متحول خواهد شد و مردم نیز منتفع می‌گردند.
این امر سبب می‌شود مردمی که مصرف‌کننده‌ی کالاهای داخلی هستند نیز به دلیل دیدن صداقت و کیفیت تولیدکننده، تمایل بیشتری به مصرف این کالاها نشان دهند و از کالاهای خارجی کمتر مصرف‌ کنند و این مسئله نیز موجب گسترش مصرف تولیدات داخل و قدرت یافتن تولیدکننده‌ی داخلی می‌شود.

5. رشد اقتصادی و سبک زندگی

با توجه به مطالب بیان‌شده، می‌توان نتیجه گرفت که هر نوع رشد اقتصادی برای نظام اسلامی مطلوب نیست. به بیان دیگر، اگر رشد اقتصادی به رشد سبک زندگی اسلامی و ایرانی کمک کند و صنایعی را رشد دهد که باعث کاهش وابستگی کشور می‌شوند، می‌تواند برای نظام اسلامی مثمر ثمر باشد. اما رشد بی‌رویه‌ی بخش خدمات در مواردی نظیر پاساژهای فروش لباس و مواد خوراکی و بسیاری از اقلام مصرفی، در کنار رشد رستوران‌ها و مجتمع‌های رفاهی و رشد بانک‌ها که ثمره‌ی رشد بی‌رویه‌ی نقدینگی در کشور است و بسیاری از موارد مشابه دیگر، برای جامعه‌ی اسلامی مطلوب نیست و نیاز است تا همان‌طور که رهبری نیز بیان کردند، نخبگان و مسئولین برای ایجاد چنین تغییری تلاش کنند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


روزنامه رسمی

مشاوره ثبت شرکت
دفاتر پستی منتخب

ثبت شرکت برای اتباع خارجی

موضوعات پرکاربرد ثبتی :
ثبت شرکت در سراسر ایران

ثبت شرکت در تهران
سایر محلات تهران
تماس
کرکره برقی پارکینگدرب ضد سرقتصندلی پلاستیکی , کاشت مو , مزوتراپی