۱ مقدمه:
ورود و پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات در سازمانهای رسانه ای،تغییرات زیادی را بوجود آورده که در نتیجه ساختار و نحوه مدیریت سازمانهای رسانه ای را تحت تاثیر قرار داده است.کاربرد فناوری ارتباطات در رسانه ها به سرعت در حال افزایش است.فناوری به مدیران این امکان را می دهد که با پردازش سریع اطلاعات،کنترل،هماهنگی،برنامه ریزی و تصمیم گیری دقیق تر و سریع تری را در سازمان اعمال کنند و البته بازخورد سریع تری نیز دریافت کنند.مدیران رسانه به ارزش فناوری اطلاعات و ارتباطات پی برده اند و در عین حال دانسته اند که باید این فناوری را به درستی مدیریت کنند و متناسب با سرعت تحول فناوری حرکت کنند.ظهور فناوری های جدید،سبب تحولات مهمی در سازمانهای رسانه ای می شود و سازمان رسانه ای برای ادامه حیات،نیازمند تطابق با فناوری های جدید است.با ورود فناوریهای نوین ارتباطی،سازمان می تواند با تعداد اندکی از مدیران میانی،وظایف خود را انجام دهد و با دستیابی سریع به اطلاعات،نیاز به کارکنان کاهش می یابد،بنابراین مدیریت تغییرات فناوری در رسانه یک مهارت الزامی و کلیدی است.
۲ پیشینه تحقیق:
محمد صالحی،وحید فلاح و زهرا قصابی در مقاله ای تحت عنوان تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر مدیریت تغییر به این نتیجه رسیدند که فناوری اطلاعات و ارتباطات با مدیریت تغییر رابطه دارد و همچنین این فناوری بر تغییر ساختار سازمان هم موثر است و خط مشی سازمان را هم تغییر می دهد.نتیجه مهم دیگری که این تحقیق به دست آورد این است که فناوری ارتباطات عملکرد کارکنان را تغییر می دهد.
در مقاله دیگری با نام تاثیر فناوری اطلاعات در حوزه ارتباطات اجتماعی(روابط عمومی الکترونیک مولود رسانه های جدید)،حسین افخمی نتیجه می گیرد که روابط عمومی الکترونیک،مدیران بدون مهارت ارتباطی را حذف می کند و رسانه های جدید تولید اطلاعات در روابط عمومی را افزایش می دهند.
تحقیق دیگری توسط علی اکبر فرهنگی،داتیس خواجه ئیان و هادوی نیا تحت عنوان طراحی مدل تعاملی مدیریت رسانه و فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی صورت گرفته است که تاثیر فناوریهای نوین ارتباطی بر مدیریت رسانه را مورد بررسی قرار داده است.
حمید عبودی در مقاله چگونه تغییر سازمانی را مدیریت و رهبری کنیم به بررسی تغییرات فن آوری و مدیریت تغییر سازمانی پرداخته است و نتیجه می گیرد که مشارکت و درگیری ذهنی و عاطفی،ایجاد تسهیلات و حمایت،روش مذاکره و توافق،دستکاری و جلب همکاری و اجبار تلویحی یا تصریحی راههای مقابله با مقاومت در برابر تغییر هستند.
احمدرضا اخوان صراف و مجید آراسته در مقاله ای با عنوان مدیریت تغییربرای اجرای فناوری اطلاعات روابط بین افراد و فناوری و مدیریت تغییر فناوری را بررسی کردند.
شارون و شرمن در تحقیقی به بررسی اثر کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان و تغییرات آن در خط مشی سازمان پرداختند.
کاتو تحقیقی تحت عنوان چگونگی مدیریت تغییر در سازمان انجام داد و مدیریت تغییر در داخل سازمان مورد بررسی قرار گرفت.
آندرسون در مطالعات خود نتیجه می گیرد مقاومت در برابر تغییر می تواند ناشی از فرایند خود تغییر باشد.
۳ ماهیت فناوری اطلاعات:
فناوری اطلاعات تغییرات متعددی در سازمان ایجاد می نماید از جمله تغییر در محیط رقابتی و تغییر در ساختار و حتی تغییر در فرهنگ سازمانی.
مورتون می گوید:فناوری اطلاعات،اثربخشی،کارایی در انجام وظایف و افزایش اطلاعات را موجب می شود.
توسعه فناوری اطلاعات،بر زندگی کاری،غنای فکری و ساختار قدرت در درون سازمانها اثر می گذارد.
فن آوری اطلاعات متشکل از ۳ زیر سیستم است:
۱ سخت افزار ۲ نرم افزار ۳ فرد افزار
سخت افزار و نرم افزارتابع یک نظام از پیش تعیین شده اند ولی فرد افزار با کارکنانی که از فناوری استفاده می کنند ارتباط دارد و افراد دارای رفتار غیرقابل پیش بینی هستند،لذا این زیر سیستم احتمالی است و بنابراین سازمان باید در کنار توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات،اثر این فناوری را بر روی کارکنان در نظر بگیرد.
۴ موانع کاربرد فناوری اطلاعات در سازمانها:
الف تجهیزات و امکانات:
استفاده از فناوری اطلاعات نیازمند امکاناتی با مشخصات فنی خاص دارد که باید فراهم شود.
ب نیروی انسانی:
برای کاربردی کردن فناوری اطلاعات در سازمان نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده ضروری است.ایجاد،نگهداری،رفع عیوب احتمالی،طبقه بندی داده ها و نظارت تنها بخشی از نیروهای انسانی دست اندر کار یک سامانه مبتنی بر فناوری اطلاعات است.
۵ مزایا و معایب رسانه های جدید در مدیریت روابط عمومی:
مدیر روابط عمومی باید از تغییرات رسانه های جدید نسبت به رسانه های قدیم به منظور اتخاذ روش صحیح برای مدیریت تغییر فناوری آگاه باشد،لذا به بیان تفاوت های رسانه های قدیم و رسانه های جدید می پردازیم:
۱ رسانه های قدیم محدودیت جغرافیایی دارند ولی رسانه های جدید دارای پوشش جغرافیایی وسیعی هستند مثلا تلویزیون تا قبل از اختراع ماهواره دارای پوشش محلی و ملی بود ولی پس از ظهور ماهواره دارای پوشش بین المللی شد.
۲ در رسانه قدیم،کنترل بصورت سلسله مراتبی است ولی در رسانه جدید کنترل به شکل فرد با فرد یا همه با همه است مثلا دروازه بانی خبر در روزنامه شکل سلسله مراتبی دارد ولی در شبکه های اجتماعی مانند وایبر نظارت شکل فرد به فرد و همه به همه دارد.
۳ در رسانه قدیم ارتباط یک سویه است ولی در رسانه جدید ارتباط تعاملی وجود دارد مثلا تلویزیون و رادیوپیام خود را یک سویه به مخاطب می رسانند ولی در فضای مجازی مانند چت روم ها ارتباط تعاملی وجود دارد.
۴ رسانه قدیم محدود در زمان و مکان است ولی رسانه جدید آزاد از محدودیت زمانی و مکانی است مثلا روزنامه محدودیت مکان دارد یا رادیو محدودیت در زمان دارد ولی شبکه های اجتماعی این محدودیت ها را ندارند.
۵ در رسانه قدیم ارتباط گران باید حرفه ای باشند ولی در رسانه جدید ارتباط گران می توانند غیر حرفه ای باشند مثلا روزنامه نگاری،خبرنگاری و اجرای رادیو تلویزیونی مشاغل حرفه ای هستند ولی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی عموم مردم مشارکت و فعالیت دارند.
۶ در رسانه قدیم هزینه بالاست ولی در رسانه جدید هزینه کم است مثلا چاپ مجله هزینه بر است ولی ارسال پیامک کم هزینه خواهد بود.
۷ در رسانه قدیم بازخورد همراه با تاخیر است ولی در رسانه جدید بازخورد سریع است مثلا یک ماهنامه بازخورد پیام خود را دیر دریافت می کند ولی یک خبرگزاری به سرعت بازخورد پیام خود را از طریق کامنت مخاطبان دریافت می دارد.
۶ شاخص های اساسی در فناوری نوین اطلاعاتی و ارتباطی:
الف محتوای دیجیتالی:
رسانه های جدید دیجیتالی شده اند و شیوه های سنتی مدیریتی و ارتباطاتی را متحول ساخته اند.محصولات رسانه ای در تولید،توزیع و نگهداری دچار تغییر شده اند.فناوری دیجیتال هزینه های تولید را کاهش داده است مثلا دوربین های دیجیتال ارزان قیمت که قادر به ارائه خروجی های با کیفیت برای خبرگزاری ها هستند.
مهمترین مزیت فناوری دیجیتال ،فراهم کردن امکان انتشار محصولات رسانه ای در سطح بسیار وسیع می باشد و دشواری های توزیع را برطرف می کند.
ب تعاملی بودن:
رسانه های جدید تعاملی هستند و امکان تبادل نظر میان کاربران رسانه را فراهم می کنند.
ج شخصی سازی:
کاربران رسانه های جدید قادرند رسانه را به شکل مورد نظر خود تنظیم کنند مثلا تماشای تلویزیون از زوایای دلخواه خود.
د آنی بودن:
تعاملی بودن به دنبال خود آنی بودن را همراه دارد.در رسانه های جدید شاهدیم کوچکترین اتفاقی با سرعت بالاتر از سریع ترین خبرگزاری ها بین مخاطبان توزیع می شود ولی ممکن است دقت آن کم باشد.
ه مستقیم بودن:
ویژگی مستقیم بودن قابلیت زیادی را به مدیران رسانه های نوین می دهد زیرا می تواند اطلاعات گرایشها و سلایق مخاطب را سریعا در اختیار مدیر قرار دهد.
۷ نقش فناوری نوین در تحول رسانه ها:
فناوری های جدید ارتباطی تغییرات زیربنایی در محیط رسانه ایجاد کرده است و این امر مدیران رسانه ای را فارغ از خصوصی یا دولتی بودن مجبور می کند که درباره چگونگی مدیریت بازاندیشی کنند.
یکی از تغییرات ایجاد شده گسترش بازار رقابت است و آمار نشان می دهد کاربران آمریکایی که فناوری نوین ارتباطی را تجربه کرده اند زمان خیلی کمی را صرف مطالعه و تماشای تلویزیون می کنند.
یکی از تغییرات مهمی که فناوری نوین ارتباطی شکل داده تعامل میان فرستنده و گیرنده پیام است.
۸ میزان تغییرات در رسانه های متفاوت:
میزان تاثیرپذیری رسانه ها از فناوری های نوین متفاوت است و بعضی از رسانه ها مجبور می شوند روش مدیریت خود را به سرعت تغییر دهند تا از گردونه رقابت خارج نگردند ولی برخی دیگر از رسانه ها فرصت بیشتری جهت انطباق با فناوری نوین در اختیار دارند.
بیشترین تاثیر تحولات ناشی از رسانه های نوین در صنعت موسیقی دیده می شود بطوریکه فروش محصولات موسیقی از طریق فروشگاههای سنتی در مدت یک سال با افت ۲۵ درصدی مواجه شد و علت آن بارگزاری و خرید اینترنتی موسیقی است.
اما در ارتباط با روزنامه که یکی از قدیمی ترین اشکال رسانه ای است،حتی در کشورهای روزنامه خوان مانند ژاپن هر سال با افت خوانندگان مواجه هستیم که علت آن مطالعه نسخه اینترنتی روزنامه ها از یک طرف و ظهور رقبای اینترنتی مانند خبرگزاری ها و سایت های خبری از طرف دیگر است.
در این بین تلویزیون وضعیت مناسبی دارد و مخاطبان آن زیاد است و به دلیل جذابیت بصری موقعیت خود را حفظ نموده است البته شبکه های تلویزیونی ملی با ورود ماهواره با افت مخاطب مواجه شده اند.
در صنعت بازیهای رایانه ای ،تغییر به سمت بازیهای اینترنتی و آنلاین است.
رادیو نیز که با ظهور تلویزیون با افت مخاطب روبه رو شد،اکنون با فناوری با نام رادیوی اینترنتی مواجه شده است.
بی تردید تغییرات یاد شده ،مدیریت رسانه ها را پیچیده می کند و شرایط جدیدی را رقم می زند بطوریکه مدیر رسانه برای کسب موفقیت لازم است قواعد و مهارتهای جدیدی بکار گیرد.
۹ فواید تغییرات ناشی از فناوری:
۱ وقتی که فناوری های جدید وارد مدیریت شوند این امکان را برای مدیر فراهم می کنند که بتواند جریان تبادل اطلاعات را در سازمان تسریع و تسهیل کند.
۲ فناوری های نوین به مدیران امکان می دهند که نظارت دقیق تر و کامل تر بر زیر مجموعه های خود اعمال کنند.
۱۰ تغییر فناوری در صنعت رسانه:
فناوری ها به دلیل سرعت بالای اختراعات به سرعت در حال تغییرند و هر روز نوآوری جدیدی وارد عرصه رقابت می شود و تکنولوژی پیش از خود را از صحنه خارج می کند مثلا ظهور سیستم عامل اندروید در تلفن های همراه سیستم های عامل سیمبیان و جاوا را تقریبا از گردونه رقابت خارج کرد.البته به ندرت اتفاق می افتد که با ظهور فناوری جدید،فناوری گذشته به طور کامل کنار گذاشته شود بلکه حضور آنرا کم رنگ می کند.۲ مثال آورده می شود ازفناوری های کاملا از رده خارج شده و فناوری های کم رنگ شده.در نوع اول می توانیم از ظهور سی دی نام ببریم که بطور کامل نوار کاست را از رده خارج کرد و در مثال دوم می توانیم از اینترنت نام ببریم که کاربرد روزنامه را کم رنگ کرد ولی آنرا از بین نبرد.
صنعت رسانه مرهون توسعه فناوری است ولی در عین حال گاهی دیده می شود که صنعت رسانه با ترس با فناوری های جدید روبه رو می شود مثلا هالیوود مخالف تلویزیون بود و از آن هراس داشت ولی با این حال فناوری جدید منجر به ظهور بازارهای جدید شد و درآمدهای آنرا افزایش داد.
نوآوری های فناوری در عرصه رسانه عمدتا تمایل به تکمیل فناوری قبلی دارند و نه جایگزینی آن.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .
لوکا پاچیولی ( LUCA PACIOLI ) یک کشیش ایتالیایی و درواقع یک ریاضیدان بود که توانست باانتشار کتاب ریاضیات لوکا پاچیولی موجب گسترش فن دفترداری دوطرفه در سراسر اروپا گردد.وی در این کتاب که چند فصلش اختصاص به حسابداری داشت توانست مهارت تجزیه و تحلیل گری خود را در جهت توصیف سیستم حسابداری دوطرفه به کار برد.با وجود اینکه دراین کتاب هیچ اشاره ای به دوره مالی ، چگونگی تهیه صورتهای مالی و نگهداری حسابهای مربوط به دارائیهای ثابت وجود ندارد و نیز تمایزی بین اموال شخصی صاحب موسسه وسازمان تجاری وی نگذاشته است ، به دلیل سادگی و داشتن ارزشهای علمی در طی قرون پانزدهم و شانزدهم به اغلب زبانها ترجمه شد و مورد استفاده قرار گرفت . از زمان به وقوع پیوستن انقلاب صنعتی در انگلستان ، نیاز به حسابداری به شکل چشمگیری افزایش یافت . پس از انقلاب صنعتی امریکا هم از آنجا که سرمایه های شخصی زیادی در شرکتها وارد گردید و موجب توسعه هر چه بیشتر آنها شد و در نتیجه باعث به وجود آمدن غولهای صنعتی قرن بیست و یکم شد سیستمهای حسابداری از اهمیت بیشتری برخوردار گردیدند و حسابداری نیز با پیشرفت وضعیت اقتصادی توسعه و تکامل پیدا نمود.
ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
پائول فرانکلین گریدی - مرد اصلاحات حسابداری
پائول فرانکلین گریدی (Paul Franklin Grady) پسر جیمز ای (James A.) و میرتل پائولس پترسون (Myrtle Powless Eterson) در نوزدهم مة 1900 در روستایی بهنام سریل اسپرینگز (Cereal Springs) نزدیک شهر ایلینویز (Illinois) بهدنیا آمد. پدرش در زمان کودکی او فوت کرد و مادرش با جان جی گریدی (John J. Grady) ازدواج کرد و نام خانوادگیش را نیز از همین ناپدری به ارث برد. در سال 1918 دوران دبیرستان را بهپایان رساند و بهعنوان دانشجوی مهندسی شیمی وارد دانشگاه شد. در سال 1920 با یک تغییر رشته ناگهانی وارد رشته تجارت شد. یاداوری میشود که او در سال 1918 چند ماهی در نیروی دریایی خدمت کرد و با پایان جنگ جهانی اول دوران فعالیت نظامی او نیز به پایان رسید.
پائول فرانکلین گریدی در سال 1923 دانشگاه ایلینویز را با نمرات عالی به پایان رساند. در دوران تحصیل در دانشگاه برای تأمین هزینههای تحصیلش در یک رستوران کار میکرد بهطوری که در سالهای 1921 تا 1923 توانست بتدریج یک سوم مالکیت رستوران را بهدست آورد. در سال تحصیلی 1922ـ 1923 توسط بخش بتا آلفا پسی (Beta Alpha Psi)، بتا گاما سیگما (Beta Gamma Sigma) و فی کاپا فی(Phi Kappa Phi) انتخاب شد و در سال 1923 با گذراندن امتحان حسابدار رسمی زندگی حرفهایش تغییر کرد؛ محیط دانشگاه را ترک گفت و در سپتامبر همان سال به شرکت آرتور آندرسن (Arthur Andersen) پیوست. در سالهای اولیه کار در آرتور آندرسن، در دفتر این شرکت در شیکاگو فعالیت میکرد و اساساً کارش در بخش شرکتهای خدمات عمومی متمرکز بود. در ژوئیه 1923 توانست یکی از شرکای شرکت شود و خیلی زود بهعنوان مسئول بخش شرکتهای خدمات عمومی به دفتر نیویورک منتقل شد.
مابین سالهای 1932 و 1934، گریدی درگیر مسائل حرفهای گستردهای شد. بهعنوان مشاور کمیته انستیتوی مدیران مالی که بعدها موسسه مدیران ارشد مالی نام گرفت، در تدوین پیشنویس طرحی که منجر به دو تغییر اساسی در اصلاحات حسابداری گردید کمک زیادی کرد. اولین تغییر مربوط به اصلاح «رویه عمل حسابداری » به اصطلاح جدید «اصول حسابداری » بود و تغییر دوم نیز در ارتباط با قدرت بخشیدن به گزارشگری و ساختار حسابداری بود.
در سال 1937 برخلاف میلش بهعنوان شریک اداری به دفتر شیکاگوی شرکت آرتور آندرسن بازگشت ولی از این اوضاع بسیار ناراضی بود چنانکه خود از آن با عبارت: “شرایطی که او را به بند کشیده بود” یاد میکند و این همان چیزی بود که مطلوب آرتور آندرسن، مؤسس شرکت بود. در 1942، گریدی به عنوان مدیر اجرایی بخش نظارت و بازرسی هزینههای نیروی دریایی انتخاب شد. در واقع مسئولیت او سازمانبندی و تدوین سیاستهای نظارتی هزینهها و همچنین روشهای حسابرسی و اعتباردهی به هزینههای انجام شده در نیروی دریایی بود. نتایج فعالیتهای او در این زمینه منجر به انتشار گزارشی بهنام گریدی رپورت (Grady Report) در 1943 گردید که راهنمای تجدید ساختار اساسی در سیستم بازپرداخت هزینههای نیروی دریایی شد. بهعنوان سپاس از این خدمت برجسته، گریدی مفتخر به دریافت مدال برجسته غیرنظامی نیروی دریایی (1947) و تقدیرنامه ریاست جمهوری در 1947 گردید. پس از اتمام دورة مأموریتش در نیروی دریایی در اواخر 1942 به آرتور آندرسن بازگشت ولی در مة 1943 به شرکت پرایس واترهاوس (Pricewaterhouse and Co.) ملحق شد و در ژانویه 1944 شریک فنی شرکت گردید و تا زمان بازنشستگی در 1960 همین پست را حفظ کرد. در این شرایط بود که افتخار همکاری حرفهای طولانی با جورج اولیور مِی (George Oliver May) شریک قدیمی پرایس واترهاوس نظریهپرداز و پیشکسوت حسابداری را پیدا کرد. او بهخاطر تجربهای که در بخش دولتی و خدمات عمومی داشت، در پرایس واترهاوس نیز مدیر خطمشیهای منفی حسابداری شرکتهای ایالتی امریکا شد. از 1944 تا 1948، گریدی ریاست کمیته رویههای حسابداری را بهعهده داشت و در همین سمت بود که گزارش ویژه کنترل داخلی را در 1948 منتشر کرد. این گزارش که یکی از پُرفروشترین آثار حسابداری در جهان بوده است، اهمیت محوری و طراحی سیستمهای کنترل داخلی را بهشکلی قابل فهم ارائه میداد بهطوری که هنوز هم در عصر حاضر کاربرد دارد.
گریدی در کمیتههای مهمی فعالیت داشت، از جمله ریاست کمیسیون هوور (Hoover) در تجدید ساختار شاخه اجرایی دولت در 1948 و عضویت در کمیته تحقیق انجمن حسابداران رسمی آمریکا (AICPA) در 1957، که در 1958 پیشنهاد انحلال کمیته تدوین رویههای حسابداری و تشکیل هیئت اصول اصول حسابداری را داد. گریدی در 1959 مفتخر به دریافت مدال طلای انجمن حسابداران رسمی امریکا شد و در 1964 نیز به تالار مشاهیر حسابداری دانشگاه اوهیو (Ohio) راه یافت.
پس از بازنشستگی در 1960، گریدی عضو فعال حرفه باقی ماند و پس از درگذشت جورج الیور مِی در 1961، مقالات و انتشارات او را تحت عنوان «زندگینامه و افکار حسابداری جورج اولیور مِی » در سال 1962 جمعآوری و تدوین کرد.
او همچنین به عنوان رئیس تحقیقات انجمن حسابداران رسمی امریکا از 1963 تا 1964 فعالیت داشت و در این موقعیت بود که توانست به تأثیر خود بر حرفه تداوم بخشد و دو دستاورد ماندگار برای حرفه به ارمغان آورد. اول آنکه گریدی به ایجاد بخش بررسی حرفه کمک نمود که بعدها تبدیل به «بررسی توسط همپیشگان » گردید [فرایند رسیدگی بهرویههای انجام عملیات حسابرسی و گزارشگری مؤسسههایی که عملیات حسابرسی شرکتهای عام را بر عهده دارند، توسط مؤسسه یا موسسههای حسابرسی دیگر، هر سه سال یکبار]. دوم آنکه گریدی مجموعه خلاصهای از اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری (GAAP) را جمعآوری کرد که منبع با ارزشی برای استانداردهای حسابداری تلقی شد. نتیجه این کار، مطالعه تحقیقاتی حسابداری شماره 7 (ARS#7) با عنوان «مجموعه اصول پذیرفته شده حسابداری برای شرکتهای تجاری » بود که در 1965 منتشر شد و آن نیز جزء پُرفروشترین نشریههای حسابداری در آمد.
در سال 1968 گریدی به فلوریدا بازگشت و به سخنرانیهای حرفهای خود تا زمان مرگش در سال 1984 ادامه داد.
گریدی در سازمانهای حرفهای زیادی فعالیت داشت و در بسیاری از کمیتههای انجمن حسابداران رسمی امریکا (حدود 42 کمیته) فعال بود؛ از جمله ریاست کمیته حسابداری شرکتهای خدمات عمومی (1239ـ 41)، رویههای حسابرسی (1944ـ 48)، ارتباطات با بانکداران (1950ـ 52)، ارتباطات با کمیسیون بورس اوراق بهادار (1954ـ 57)، صندوق بازنشستگی رفاه و اتحادیه کارگری (57ـ 58)، صندوق بیمه (58ـ 60) و بررسی همپیشگان (1962ـ 63).
در طی دوران ریاست گریدی در کمیته رویههای حسابرسی، استانداردهای عمومی پذیرفته شده در حسابرسی تهیه و توسط اعضا پذیرفته شد و مطالعات موردی زیادی در حسابرسی انجام گرفت و منتشر شد، از جمله رساله ابتکاری او بر روی کنترل داخلی با عنوان «کنترل داخلیـ جزء اصلی یک سیستم سازمانیافته و اهمیت آن برای مدیریت و حسابدار عمومی مستقل». گریدی عضو کمیته ویژه انجمن حسابداران رسمی امریکا در 1958 بود که گزارشش منجر به ایجاد هیئت اصول حسابداری (APB) گردید. وی معاونت انجمن حسابداری امریکا (AAA) را در 1954 بهعهده داشت و عضو هیئت حسابداری فلوریدا در دوره 1968ـ 72 بود. همچنین عضو انجمن حسابداران رسمی ایلینویز و نیویورک بود. در سال 1946 مفتخر بهدریافت تقدیرنامه از بتا گاما سیگما و در 1965 از آلفا کاپا پسی گردید.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .
ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
دمسکی
مقدمه
برخی از تئوریهای گزارشگری برونسازمانی شامل استانداردهای دستوری برای انتخاب اطلاعات جهت درج در گزارشهای برونسازمانی است. این استانداردها از جمله شامل بیطرفی، قابلیت تایید و بموقع بودن است. یکی از ویژگیهای بارز این استانداردها پرداختن به ویژگیهای ذاتی ارقام حسابداری است، یعنی ویژگیهایی که از ترجیحات شخصی استفادهکنندگان دادههای حسابداری استخراج نشده باشد. در نتیجه بین استانداردهای دستوری و ترجیحات شخصی رابطهای مستقیم وجود ندارد. لذا، استانداردهای دستوری که با ترجیحات شخصی فاصله دارد نمیتواند جانشین کاملی برای این ترجیحات باشد و وضع چنین استانداردهایی، مشکلات جدی به بار میآورد. مشخصاً، اگر فرض کنیم سیستم حسابداری برای بیشینهسازی مطلوبیت مورد انتظار استفادهکنندگان دادههای حسابداری طراحی میشود، دادههای انتخاب شده برای رعایت استانداردهای وضع شده، لزوماً منجر به چنین نتیجهای نخواهد شد.این مبحث را دمسکی(Demski) در مقالهای با عنوان «امکانناپذیری عمومی استانداردهای دستوری حسابداری» که در سال 1973 در اکانتینگ رویو(Accounting Review) به چاپ رسیده، ارائه کرده است وچکیده بحث وی به این شرح است:
فرض کنید که تدوینکنندگان استاندارد، با انتخاب یک روش از بین دو روش مواجهند. افزون بر این فرض کنید این دو روش از نظر سودمندی قابل مقایسهاند، یعنی دو روش، هنگامی به یک اندازه سودمند هستند که به یک اندازه اطلاعات ارائه دهند. برای مثال هنگامی میتوان گفت سودمندی روش انعکاس هزینه مالی در بهای تمام شده دارایی همانند انعکاس آن در صورت سود و زیان است که بار اطلاعاتی آن مساوی و شاید بیشتر باشد. اگر هر دو روش بدون هزینه باشند، روشن است که یکسان بودن سودمندی دو روش برای تدوینکننده استانداردها، دلیل موجهی است که دست کم روش اول را همانند روش دوم مفید بداند. در هر صورت، یکسان بودن سودمندی یک شرط لازم برای انتخاب روش است. بنابراین هر استانداردی که جانشین ترجیحات شخصی میشود باید جانشین سودمندی هم بشود. مشکل اینجاست که سودمندی یک رابطه کامل جلوه نمیکند. بعضی از سیستمهای اطلاعاتی در قالب سودمندی قیاسپذیر نیستند. برای مثال روش اولین صادره از اولین وارده(FIFO) در مقابل روش اولین صادره از آخرین وارده(LIFO) از بعد سودمندی مقایسهپذیر نیست. چون سودمندی نقص دارد، مواردی یافت میشود که استانداردها نمیتوانند جانشین سودمندی و در نتیجه جانشین ترجیحات شخصی شوند، بنابراین جانشینی استانداردها برای ترجیحاتشخصی در مجموع ناممکن است. با توجه به تصویر واقعیتر محیط گزارشگری و حضور آشکار استفادهکنندگان مختلف، مشکلات استفاده از استانداردهای دستوری پیچیدهتر هم میشود. به عنوان مثال، بعضی افراد برای رفاه ارزش بالایی قائلند، در حالی که افراد دیگری تنها به استانداردهای زندگی راحت رضایت میدهند؛ چون افراد ترجیحات گوناگونی دارند. سازگاری یک مجموعه استاندارد یکسان برای گزارشگری برونسازمانی با ترجیحات متفاوت افراد ناممکن است. به علاوه این پرسش که برای تعیین روشهای گزارشگری چگونه ترجیحات افراد مختلف باید در نظر گرفته شود، بیپاسخ مانده است؛ یعنی رابطه میان یک مجموعه استاندارد و رفتار گروهی، نامشخص است.
مطالب بالا برگرفته از «بیانیهای درباره تئوری حسابداری و پذیرش تئوری» است که در سال 1973 از سوی کمیته مفاهیم و استانداردهای گزارشگری مالی برون سازمانی انجمن حسابداری امریکا(AAA) تهیه شده است که جول دمسکی نیز در کنار افرادی چون زف(Zeff) و استابوس((Stabus عضو آن بوده است. با مطالعه کتابها ومقالههای منتشر شده توسط دمسکی گرایش او به سیستمهای اطلاعات حسابداری، و محتوای اطلاعاتی ارقام حسابداری و تاثیر میزان و شکل اطلاعات ارائه شده بر مدلهای تصمیمگیری محرز میشود. کار اصلی در حوزه اقتصاد اطلاعات به جاکوب مارشاک(Jacob Marschak) نسبت داده میشود ولی کاربرد آن برای حسابداری در کارهای فلتهام(Feltham) و دمسکی مطرح شده است. البته دمسکی در زمینههای مختلف حسابداری مطالب ارزشمندی به رشته تحریر در آورده است، از جمله به تازگی در یک مطالعه در زمینه حسابداری مدیریت به همراه فلتهام، کوشیده است دانش حسابداری را با ساختاری جدید ارائه کند. در ادامه خلاصهای از زندگینامه و کارها وآثار دمسکی، این دانشمند مطرح در سیستمهای اطلاعات حسابداری ارائه میشود.
زندگینامه
پروفسور هورنگرن(Horngren) در مراسم انتخاب دمسکی در تالار مشاهیر حسابداری در سال 2000 بیان می کند:"من دمسکی را از 1963 میشناسم، زمانی که دانشجوی ممتاز مقطع دکتری در دانشگاه شیکاگو بود. اوایل دهه 60 سالهایی پرهیجان برای دوره دکتری آن دانشگاه محسوب میشود چرا که، در میان دانشجویان حسابداری و مالی آن دانشگاه افراد زیادی بودند که فعالیتهای چشمگیری در جهت ارتقای رویهها و ادبیات حکیمانه به انجام رساندند، از جمله دمسکی، بیور(Beaver)، بال(Ball)، براون(Brown)، واتس(Watts)، فاما(Fama)، مایک جنسن(Mike Jensen)، رُل(Roll) و اسکولز(Scholes). من شاهد بوده ام که جول دمسکی چگونه از سطح یک دانشجوی روشن و پیشرو به پژوهشگری برجسته در زمینه کاربرد اقتصاد اطلاعات و تئوری نمایندگی در حسابداری در کل جهان تبدیل شد و رشد کرد ... دمسکی تنها پژوهشگری عا لی رتبه نیست، بلکه معلمی به معنای کامل است و وجودش برای هر دانشگاهی یک گنجینه محسوب میشود. او دارای مجموعهای از مهارتهای دانشگاهی است که قا در است سطح دوره تحصیلی در دانشگاه را بالا برد. من و جول در دانشگاه استانفورد به مدت 18سال درکنار هم بودهایم تا 1985 که دمسکی به ییل(Yale) منتقل شد ...."
جول استانلی دمسکی(Joel Stanley Demski) محقق برجسته که به خاطر خلاقیت و صلابت تحقیقاتش در سیستمهای اطلاعات حسابداری شهرت دارد و طی سه دهه نقش رهبری تحقیقات حسابداری را برعهده داشته است، در سال 1940 در استورجیس(Sturgis) میشیگان به دنیا آمد. او دومین فرزند از پنج فرزند جورج(George) و آتالیا(Athalia) دمسکی بود. هم مادر و هم پدر در امر تحصیل او پافشاری میکردند. در اوایل دهه 1940 خانواده او به پینکانینگ(Pinconning) میشیگان مهاجرت کردند. او سالهای اولیه زندگی خود را در آنجا گذراند وهمانجا بود که پدرش یک شرکت تولیدی کوچک را پایهریزی کرد.
علایق شخصی و کارخانه تولیدی پدر دمسکی او را به تحصیل در رشته مهندسی صنایع در دانشگاه میشیگان سوق داد. اما جول پس از فارغالتحصیلی دریافت که رشته تحصیلیاش نمیتواند در پیشرفت او درشغل پدری مناسب باشد. لذا پس از فارغالتحصیلی از رشته مهندسی در 1962، در دانشگاه میشیگان باقی ماند و در رشته مدیریت ثبت نام کرد و در این دوران بود که با ویلیام پاتون(William Paton) آشنا شد و از محضر استادانی چون استفان ای زف (Stephan A. Zeff) و ساموئل آرهپ ورث(Samouel R. Hepworth) بهره برد، کسانی که علاقه به حسابداری را در او برافروختند و او را تشویق به تحصیل در مقطع دکتری حسابداری کردند.
در سال 1963 مدرک کارشناسی ارشد مدیریت خود را با رتبه بالا دریافت داشت و پس از مطالعه برنامه درسی دانشگاه میشیگان به علت تاکیدی که بر ریاضیات داشت دانشگاه شیکاگو را انتخاب کرد و بورس تحصیلی بنیاد فورد(Ford) در شیکاگو را نیز دریافت کرد. در آنجا با استادانی چون سیدنی دیویدسن(Sidney Davidson)، نیکولاس داپوچ(Nicholas Dopuch) و چارلز هورنگرن(Charles Horngren) و تعداد زیادی از اعضای هیئت علمی و دانشجویان دکتری مانند ویلیام بیور(William Beaver) و فیلیپ براون(Philip Brown) کار کرد. چارلز هورنگرن استاد راهنمای او در تدوین پایان نامهاش بود و او را به سمت یک دوران دانشگاهی برجسته رهنمون شد.
زمانی که در 1967 دوره دکتری خود را به اتمام رساند اولین کرسی استادی خود را در دانشگاه کلمبیا به دست آورد و در آنجا با کارل ای نلسون(Carl E. Nelson) همکار شد. خود او بیان میکند که:"هورنگرن و تجربه شیکاگو به من آموخت که چگونه فکر کنم و کارل به من آموخت چگونه استاد بشوم." در 1968 به عضویت هیئت علمی دانشگاه استنفورد درآمد و استاد سیستمهای حسابداری و اطلاعاتی در سالهای 73 تا 79 در آن دانشگاه بود و سپس صاحب کرسی استادی پال هولدن(Poul Holden) و بعد کرسی جونایهورنگرن(Joan E. Horngren) در دانشگاه استنفورد شد. در 1985 به دانشگاه ییل رفت و استاد سیستمهای حسابداری و اطلاعاتی شد. دمسکی در 1944 به دانشگاه فلوریدا رفت و بورسیه تحقیق فردریک ای فیشر(Fredrick E. Fisher) آن دانشگاه شد(2002-2000) و هنوز هم در آن دانشگاه فعال است.
کارهای انجام شده دمسکی در رابطه با اقتصاد اطلاعات و تئوری نمایندگی در حسابداری در 60 مقاله، 5 کتاب و بیش از 25 نوشته منتشر شده است. کار او و دانشجویان بیشمار دنباله رو این مسیر، یک پارادایم غالب جدید برای تئوری حسابداری به وجود آوردند. او یکی از پرآوازهترین نویسندگان در ادبیات حسابداری است و بسیاری از مقالاتش بهخاطر اهمیت و میزان تاثیرگذاری برنده جوایز بینالمللی شده است. یکی از اولین مقالات دمسکی با عنوان «یک سیستم حسابداری سازمانیافته براساس مدل برنامهریزی خطی» در1967 به خاطر مشارکت برجسته در ادبیات حسابداری جایزه انجمن حسابداران رسمی امریکا(AICPA) را دریافت کرد و سه سال بعد، مقاله دیگرش با عنوان «کاربرد مدلها در ارزیابی اطلاعات» که به همراه همدانشگاهی قدیمش جرالد فلتهام (Gerald Feltham) نگاشته بود، مجدداً برنده همان جایزه شد. یکی دیگر از مقالات اولیه دمسکی، «تعامل اِعمال تصمیم: اثرات مدلهای متفاوت اندازهگیری عملکرد» که در شماره 45 مجله اکانتینگ ریویو(Accounting Review) در 1979 به چاپ رسید برنده جایزه انجمن حسابداران رسمی آمریکا شد. همچنین در 1986 جایزه مربی برجسته این انجمن را دریافت کرد. خواندن مقالات او در طول بیش از سه دهه برای دانشجویان دکتری الزامی بوده است و سمینارهای او که در بسیاری از دانشگاهها برگزار شده است در آمادهسازی دانشجویان برای تحقیق و ارتقای درک و ظرفیت آنها اثرگذار بوده است. یکی از جدیدترین کتابهایش «کاربرد مدیریتی اطلاعات حسابداری» که در سال 2001 تجدید چاپ شده است به این امر مهم پرداخته و تفکر روشن او در ارتباط با مسائل اساسی حسابداری مورد علاقه دانشجویان در تمامی سطوح را به نمایش میگذارد. این کتاب برنده جایزه مشارکت برجسته در ادبیات حسابداری مدیریت در 1966 شده است. دمسکی، سالیان درازی نقش فعالی در انجمن حسابداری امریکا ایفا کرده است و در بسیاری از کمیتههای آن و هیئتهای اجرائیش فعالیت کرده و در سال 2001 نیز به ریاست آن انتخاب شده است. دمسکی همچنین عضو هیئت تحریریه اکانتینگریسرچ Accounting Research)) و بسیاری از مجلات دیگر است.
او به عنوان یک محقق واقعی شناخته شده است. به خاطر تفکر جستجوگرانه و پیگیری بدون مصالحه او در راه کمال و تعالی به عنوان یک پیشکسوت و تمثیلی برجسته از فداکاری و ارائه خود به همکاران و دانشجویان مشهور میباشد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .
ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
دیوید سالومونز
مقدمه
چارچوب نظری هیئت استانداردهای حسابداری مالی (FASB) شامل سیستم هماهنگی از هدفهای مرتبط با یکدیگر و همچنین مفاهیم بنیادی است که میتواند به استانداردهای نامتناقضی منتهی شود که ماهیت، کارکرد و حدود حسابداری مالی و صورتهای مالی را توصیه کند؛ بنابراین کوششی در راستای فراهم کردن ساختار جامع تئوریک برای حسابداری مالی محسوب میشود. هفت بیانیه مفهومی که چارچوب نظری هیئت استانداردهای حسابداری مالی را تشکیل میدهد، محصول فرایند تکامل تدریجی است زیرا هدفهای آن (بیانیه شماره 1) ریشه در گزارش تروبلاد (Trueblood) دارد و ویژگیهای کیفی آن (بیانیه شماره 2) که بیانیه کلیدی چارچوب نظری است بر گزارش انجمن حسابداری امریکا (AAA) با عنوان «شرحی بر تئوری بنیادی حسابداری» و گزارشهای هیئت اصول حسابداری (APB) مبتنی است.
به نظر بسیاری از منتقدان، چارچوب نظری هیئت یاد شده مدرکی کامل محسوب نمیشود، اما چنانچه این مدرک از دیدگاه تکامل تدریجی مورد توجه قرار گیرد، امکان بهبود آن وجود دارد. باوجود انتقادات به عمل آمده، چارچوب نظری، کمک بزرگی به تدوین استانداردهای حسابداری در راستای دستیابی به ثبات رویه و قابلیت مقایسه در گزارشگری مالی کرده است. چند کشور دیگر علاوه بر ایالات متحد امریکا شامل کانادا، استرالیا،زلاندنو و این اواخر (1999) انگلستان و همچنین کمیته استانداردهای بینالمللی حسابداری نیز نسبت به تدوین چارچوب نظری حسابداری اقدام کردهاند و این کوششها نشان میدهدکه علیرغم تمامی مشکلات، فکر داشتن چارچوب نظری منطقی و قابل توجیه است.
انگیزه اصلی هیئت استانداردهای حسابداری مالی در تدوین چارچوب نظری حاصل مشکلاتی بود که هیئت اصول حسابداری تجربه کرد (در واقع این هیئت قبل از شکلگیری هیئت استانداردهای حسابداری مالی متصدی تعریف چارچوب نظری بود) گزارش کمیته تخصصی انجمن حسابداران رسمی امریکا (AICPA) در1958 که منجر به شکلگیری هیئت اصول حسابداری در سال 1959 گردید، این هیئت را ملزم کرده بود که کار بر روی مفاهیم اساسی و اصول فراگیر را در اولویت قرار دهد. در پاسخ به این نیاز، هیئت دو مطالعه تحقیقاتی حسابداری انجام داد، یکی بر روی مفروضات بنیادی و دیگری برروی اصول حسابداری. پس از انجام تحقیقات و تهیه گزارش، هیئت به این نتیجه رسید که مفروضات بنیادی و اصول پیشنهادی با اصول عمومی پذیرفتهشده در حسابداری تفاوت فاحش دارد و به همین علت در آن زمان پذیرش عامه نیافت. به دنبال این گزارش هیئت اصول حسابداری در سال 1970 مطالعه تحقیقاتی شماره 4 را با عنوان «مفاهیم بنیادی و اصول حسابداری صورتهای مالی واحدهای انتفاعی» منتشر کرد. ولی خود هیئت دوباره اعتراف کرد که این گزارش در درجه اول توصیفی است نه تجویزی و تمرکز اصلی آن به آنچه حسابداران آن زمان انجام میدادند بوده است نه آنچه باید باشد. در نتیجه از آنجا که طبق اعلام خود هیئت، اصول بیانیه شماره 4 گذشتهنگر بود، نتوانست راهنمای محکمی برای استانداردگذاری به حساب آید.
بهطور خلاصه میتوان گفت تا این زمان نظریهپردازان کوشش کردهاند که با استدلال، اصول و روشهای حسابداری را استنتاج و گزارش کنند و انتقادات بیشتر در این زمینه بود که در تحقیقات و استدلالهای ذهنی به استفادهکنندگان از اطلاعات حسابداری توجه نشده و به گونهای برخورد شده است که گزارش اطلاعات حسابداری به خودی خود هدف است در حالی که اطلاعات حسابداری وسیله ای است برای رسیدن به هدف. هدف اصلی این است که استفادهکنندگان بتوانند به نحو مقتضی از اطلاعات حسابداری استفاده کنند. بیانیه شماره 4 هیئت اصول حسابداری در واقع پاسخ به این انتقادات بود و حلقه اتصال میان تحقیقات و مطالعات انجام شده بر مبنای روش قیاسی (رویکرد مفروضات بنیادی-اصول) و رویکرد دوم (هدفها-استانداردها) که در آن سعی میشود از طریق تعیین هدفها، اصول و استانداردهای حسابداری تبیین شود.
انجمن حسابداران رسمی امریکا در سال 1971 بهدنبال انتقادات وارده بر گزارشهای هیئت اصول حسابداری دو گروه مطالعاتی شکل داد: یکی به ریاست فرانسیس ام ویت (Francis M.Wheat) و دیگری به ریاست رابرت ام تروبلاد (Robert M.Trueblood). رسالت این دو گروه بهبود فرایند استانداردگذاری و تعریف اهداف صورتهای مالی بود. گزارش کمیته اول منجر به تاسیس هیئت استانداردهای حسابداری مالی و انحلال هیئت اصول حسابداری در 1973 گردید و گزارش کمیته دوم به تدوین چارچوب نظری توسط هیئت انجامید.
در واقع گزارش کمیته تروبلاد در 1973 تلاش کرد که هدفهای گزارشگری مالی از دیدگاه استفادهکنندگان از اطلاعات حسابداری را تبیین و به طور آشکار بیان کند. این گزارش گام با اهمیتی در راستای تدوین چارچوب نظری بهشمار میآید.
کمیته ویت نیز با رسالت بهبود فرایند وضع استانداردهای حسابداری مالی به بررسی فرایند استانداردگذاری پرداخت و طرح ضرورت تشکیل یک مرجع تمام وقت نوین برای تدوین استانداردهای حسابداری را پیشنهاد کرد و با پذیرش این پیشنهاد بستر مناسب برای انحلال هیئت اصول حسابداری و شکلگیری هیئت استانداردهای حسابداری مالی فراهم شد، که در واقع منجر به تاسیس این هیئت گردید و از آنجا که پیشنویس اصلی این گزارش را دیوید سالومونز (David Solomons) تهیه کرد، از او به عنوان پدر هیئت یاد شده یاد میکنند. تاسیس این هیئت در 1973 و گزارش تروبلاد در همان سال منجر به انتشار بیانیه چارچوب نظری توسط هیئت شد. تدوین چارچوب نظری از سال 1978 شروع شد و شامل هفت بیانیه است که آخرین بیانیه در سال 2000 میلادی انتشار یافته است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .