سودآوري، رويا و آرزوي تمامي شركتها ومديران است، اما مانعي بزرگ به نام هزينهها، ميتواند آنها را دستنيافتني كند. وقتي نمودارها، نشانگر روند صعودي هزينههاي سازمان هستند، نه تنها نشان ميدهند كه سلامت سازمان در خطر است بلكه زنگ خطر را براي مديران به صدا درميآورند. هزينه، براي مديران و سهامداران، واژهاي دوستداشتني نيست. همان مقدار كه صاحبان شركتها به هزينهها حساسيت نشان ميدهند، مشتريان نيز احساس مشابه نسبت به واژه «قيمت» دارند. در دنياي كسب و كار، هرچه شرايط رقابتيتر ميشود، اهميت مسائلي نظير كيفيت، قيمت و زمان تحويل، بهشدت افزايش مييابد.
امروزه، سازمانها بايد هرچه سريعتر كالاهايي با كيفيت و قيمت مناسب، به بازار عرضه كنند، در غير اينصورت، در عرصه رقابت حرفي براي گفتن نخواهند داشت. در بازاريابي مدرن، براورده ساختن نياز مشتريان، مسير استراتژيك شركتها به شمار ميآيد. با نگاهي ساده به آميخته چهارگونه بازاريابي درمييابيم كه قيمت، يكي از عناصر مهم آن تلقي ميشود. به بياني ديگر، مشتري براي تصميمگيري در مورد خريد كالا، تنها به محصول و كيفيت آن نميانديشد بلكه مناسببودن قيمت را نيز در نظر ميگيرد. بنابراين، ضرورت دارد كه شركتها براي كسب موفقيت در بازار، برنامهاي جامع و هوشمندانه در زمينه قيمتگذاري و همچنين انطباق با قيمتهاي رقابتي بازار داشته باشند.
از سوي ديگر، ترفندهاي مهمي در حسابداريمديريت وجود دارد كه ميتواند سازمانها را در حفظ توان رقابتي خود در بعد قيمت، ياري دهد. تكنيكهايي مانند هزينهيابي برمبناي فعاليت (ABC) هزينهيابي برمبناي هدف (TC)، هزينهيابي كايزن و غيره، رويكردهايي نوين در حسابداري مديريت هستند.
معادلهاي ساده و مهم
معادله سود و هزينه را به طور ساده ميتوان به صورت «سود برابر است با قيمت فروش منهاي هزينهها» بيان كرد.
هزينهها- قيمت = سود
در تفكر هزينهيابي سنتي، پس از محاسبه هزينههاي توليد، سود مورد انتظار به آنها اضافه شده و قيمت فروش تعيين ميشود.
مثلا، اگر هزينه كالايي 1000 واحد پولي است و شركت بخواهد 20 درصد سود حاصل كند، قيمت فروش آن را 1200 واحد پولي تعيين خواهد كرد. در ديدگاه هزينهيابي برمبناي هدف، شرايط به گونهاي ديگر است. در اين تفكر، فلسفه مديريت برهزينه حاكم است. در شرايط رقابتي، يك شركت نميتواند قيمت تعيين كند بلكه قيمت براي او تعيين ميشود. بنابراين در معادله بالا، قيمت در دست شركت نيست و ازميان سه متغير سود، قيمت و هزينه، تنها دو متغير سود و هزينه باقي ميماند. بنابراين، شركت بايد بتواند با يافتن راهكاري ميان سود وهزينه، توازن لازم را برقرار كند. حال اگر شركت سود هدف خود را X تعريف كند، حداكثر هزينهاي كه ميتواند متحمل شود، برابر است با:
سود هدف- قيمت رقابتي= هزينه هدف
اين ديدگاه، چيزي نيست جز هزينهيابي بر مبناي هدف.
هزينهيابي سنتي
روند شكلگيري محصول براساس ديدگاه هزينهيابي سنتي عبارت است از:
1 . نيازمنديهاي محصول شناسايي ميشود
2 . محصول طراحي ميشود
3 . هزينههاي محصول تخمين زده ميشوند
4 . تجزيه و تحليل ساخت/ خريد انجام ميشود
5 . هزينههاي تأمينكننده ارزيابي ميشود
6 . كل هزينهها ارزيابي ميشود
- اگر هزينهها بالا باشد، به گام 2، طراحي محصول، رجوع كرده و در طرح آن تجديدنظر خواهد شد
- اگر هزينهها مناسب باشند، گام 7 اجرا ميشود
7 . محصول توليد ميشود
8 . هزينهها به صورت دورهاي كاهش مييابند
هزينهيابي برمبناي هدف
روند شكلگيري محصول در ديدگاه هزينهيابي برمبناي هدف، عبارت است از:
1. نيازمنديهاي محصول و خواستههاي بازار شناسايي ميشوند
2. سود هدف تعيين ميشود
3. توازن لازم بين خواستههاي بازار، گام 1 و هزينه هدف، برقرار ميشود
4. گزينههاي طراحي محصول و فرايند بررسي ميشوند. در اين گام وروديهاي زير دريافت ميشود:
- براورد هزينهها
- تجزيه وتحليل ساخت
- هزينهيابي هدف تامينكننده
- مهندسي ارزش
5 . پس از انتخاب طرح و فرايند مناسب در گام 4، محصول توليد ميشود
6 . هزينهها به صورت دورهاي كاهش مييابند
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir ارتباط برقرار نمایید
مقدمه
استانداردهای حسابداری ایران عمدتاً با استانداردهای بینالمللی مطابقت دارد، از جمله موارد مطابقت کامل، استاندارد حسابداری شماره 15 تحت عنوان<حسابداری سرمایهگذاریها>ست که با استاندارد بینالمللی شماره 25 مغایرتی ندارد. براساس استاندارد حسابداری شماره 15، سود سهمی موجب تغییر در مبلغ دفتری سرمایهگذاری نمیشود. طبق همان استاندارد سرمایهگذاریهای کوتاهمدت سریعالمعامله در بازار را میتوان در صورتهای مالی به ارزش بازار منعکس کرد و سود یا زیان حاصل از تغییرات قیمت آنها را در طی دوره به حساب درامد یا هزینه دوره منظور نمود. از طرف دیگر براساس استاندارد حسابداری شماره 3 تحت عنوان <درامد عملیاتی>، سود حاصل از سرمایهگذاریهایی که به روش ارزش ویژه ثبت نشده است، در زمان احراز حق دریافت توسط سهامدار، شناسایی میشود.
این مقاله به ارائه مسائل، اشکالات یا ابهاماتی میپردازد که در مورد موضوعات بالا و کاربرد آنها وجود دارد.
هدفهای گزارشگری مالی
در ماه آوریل سال 1971 هیئتمدیره انجمن حسابداران رسمی امریکا(AICPA) برای تدوین چارچوب نظری حسابداری دو گروه تحقیق تعیین کرد که یکی از آن دو به نام کمیته تروبلاد(Trueblood) ، ماموریت یافت که هدفهای گزارشگری مالی را تدوین کند.
برخی از هدفهای صورتهای مالی که طبق گزارش کمیته تروبلاد تنظیم و ارائه شد بهشرح زیر است:
ارائه اطلاعاتی که مبنای تصمیمات اقتصادی قرار گیرد؛
تامین نیازهای آن دسته از استفادهکنندگان که اختیار، توانایی یا منابع محدودی دارند و به همین دلیل نمیتوانند بهراحتی اطلاعات مالی را به دست آورند و به صورتهای مالی بهعنوان یگانه منبع اطلاعات درباره فعالیتهای شرکت، اتکا میکنند؛
ارائه اطلاعاتی سودمند به سرمایهگذاران تا آنها بتوانند جریانهای نقدی آینده را پیشبینی، مقایسه و ارزیابی کنند؛
ارائه اطلاعاتی به استفادهکنندگان برای پیشبینی، مقایسه و ارزیابی قدرت سوداوری شرکت؛
ارائه اطلاعاتی مفید برای قضاوت درباره توانایی مدیریت از نظر استفاده بهینه از منابع شرکت در جهت دستیابی به هدف اصلی شرکت؛
ارائه اطلاعات عینی و ذهنی درباره مبادلات اقتصادی و سایر رویدادها که برای پیشبینی، مقایسه و قضاوت درباره قدرت سوداوری شرکت مفید باشد؛
ارائه وضعیت مالی بهگونهای که برای پیشبینی، مقایسه و ارزیابی قدرت سوداوری شرکت مفید باشد. این گزارش باید در مورد مبادلات شرکت و سایر رویدادها که بخشی از چرخههای ناقص ایجاد درامد هستند، اطلاعاتی را ارائه کند.
استانداردهای حسابداری
استانداردهای حسابداری، مقررات حاکمبر چگونگی انجام کار حسابداری هستند.
استانداردها بهعنوان قواعد پایدار مورد پذیرش همگان قرار میگیرند، اما در عمل بهطور دائم در تغییرند.
استانداردهای حسابداری معمولاً شامل سه بخش بهشرح زیرند:
شرح مسئله،
بحث مستدل یا ارائه راههایی برای حل مسئله،
ارائه راهحل مطلوب.
بنابراین بحث در مورد مسئله میتواند به روشن شدن ابعاد مختلف مسئله و در نتیجه ارائه راهحل مطلوبتر بینجامد.
یکی از دلایل تدوین استانداردها، ارائه اطلاعات روشن، قابل اعتماد، دارای ثبات رویه و مقایسهپذیر در مورد وضعیت مالی، نتایج عملیات و شیوه رفتار شرکت است. در ادامه، اشکالاتی که استاندارد شماره 15 با توجه به هدف تدوین استانداردها دربردارد مورد بررسی قرار میگیرد.
مفهوم درامد و سود
تعریف سود از نظر اقتصاددانانی مانند هیکس(Hicks) ،که از نظر مفهومی و تعیین پایه روشهای شناسایی سود، مورد قبول حسابداران نیز قرار گرفته، این است که سود عبارت از میزان پولی است که اگر در طول یک دوره خرج شود، وضعیت شخص در پایان دوره مانند اول دوره باشد.
از تعریف فوق مفهوم نگهداشت سرمایه استخراج شده است. یکی از انواع مفاهیم نگهداشت سرمایه، مفهوم نگهداشت پول یا سرمایه مالی است که برحسب واحد پولی محاسبه میشود و درحالحاضر مبنای اصلی تدوین استانداردهای حسابداری قرار گرفته است.
با استفاده از مفهوم نگهداشت سرمایه مالی میتوان گفت که سود عبارت از مبلغی است که شرکت میتواند پس از پایان دوره مالی به صاحبان سهام خود پرداخت کند و در میزان سرمایه صاحبان سهام از نظر پولی (مبلغ) تغییری ایجاد نشود. براساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی، درامد عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سرمایه، بهجز مواردی که به آورده صاحبان سهام مربوط میشود.
ویژگی سرمایهگذاریها
در بین مجموعه اقلامی که در ترازنامه تحت عنوان داراییها و بدهیها منعکس میشوند و مبلغ خالص آنها معادل حقوق صاحبان سهام شرکت است، مبالغ سرفصلهای داراییهای ثابت، داراییهای نامشهود، موجودی کالا و سرمایهگذاریها ممکناست با قیمت روز آنها متفاوت باشد. در تمام موارد فوق چنانچه خالص ارزش فروش کمتر از قیمت تمام شده و یا خالص ارزش دفتری باشد، باید برای مابهالتفاوت ذخیره کاهش ارزش در حسابها منظور شود.
داراییهای ثابت، داراییهای مشهودی است که بهمنظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری به وسیله واحد تجاری نگهداری میشود و انتظار میرود بیش از یک دوره مالی مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه داراییهای مذکور برای استفاده در فرایند عملیات نگهداری میشود و اصولاً هیچ قصد اولیهای در مورد فروش و احتمالاً کسب سود حاصل از فروش آنها در واحد تجاری وجود ندارد. بههمین دلیل و با توجه به اینکه برای انواع داراییهای ثابت استفاده شده و در شرایط مختلف، بازاری که بتوان براساس آن قیمت داراییهای استفاده شده را تعیین کرد وجود ندارد، شناسایی کاهش ارزش آنها عمدتاً برمبنای استهلاک منظور شده در دوران استفاده، مورد قبول قرار میگیرد و بهجز در موارد غیرعادی که یک دارایی کلاً قابلیت استفاده خود را از دست میدهد، معمولاً موضوع لزوم منظور کردن ذخیره کاهش ارزش برای داراییهای ثابت مطرح نمیشود.
داراییهای نامشهود، داراییهای غیرپولی و فاقد ماهیت عینی است که بهمنظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری با قصد استفاده طی بیش از یک دوره مالی توسط واحد تجاری تحصیل شده است، مشروط بر آنکه قابل تشخیص باشد. همانطور که از تعریف مشخص میشود، هدف از تحصیل داراییهای نامشهود نیز فروش آنها و در نتیجه کسب درامد حاصل از آن نیست، بلکه این داراییها نیز وسیلهای برای انجام کار و فعالیتهای تجاری است و حتی اگر در صورت توقف عملیات واحد تجاری، داراییهای ثابت را بتوان بهقیمتی که ممکناست کمتر از خالص ارزش دفتری آنها باشد، فروخت، در مورد داراییهای نامشهود ممکناست این امکان نیز پدید نیاید.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir ارتباط برقرار نمایید
مدیریت هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی
هزینهیابی برمبنای فعالیت1، ارزیابی متوازن2 و ارزش افزوده اقتصادی3 ابزارهای مدرنی شمرده میشوند که بهمنظور اندازهگیری عملکرد مدیریت بهکار میروند و بسیاری از شرکتها در سراسر اروپا از آن استفاده میکنند.
آیا چارچوبهای هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی با یکدیگر ناسازگارند یا میتوان آنها را در یک سازمان با همدیگر بهکار برد؟
هزینهیابی برمبنای فعالیت و ارزیابی متوازن اطلاعاتی را فراهم میآورند که مدیران جهت تصمیمگیریهایی که منجر به خلق ارزش میشود به آن نیازمندند. ارزش افزوده اقتصادی فراهمآورنده چارچوب تصمیم، معیارهای عملکرد و محرکهایی است که مدیریت را برای خلق ارزش بر میانگیزد.
برای درک بیشترِ مفاهیم هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی میتوان تجارت را به فوتبال تشبیه کرد. مربی یک تیم فوتبال بهعوامل متعددی جهت موفقیت نیاز دارد. برای مثال بهدست آوردن ضربههای ایستگاهی، بهدست آوردن کرنر، فراهمسازی یک دفاع محکم و داشتن یک دروازهبان مناسب. اما در پایان مسابقه تنها چیزی که اهمیت دارد این است که مسابقه را بردهایم یا باختهایم نه اینکه در طول بازی چند کرنر یا چند ضربه ایستگاهی بهدست آوردهایم. در تجارت نیز مدیر معیارهای زیادی را برای کسب موفقیت لازم دارد. هزینهیابی برمبنای فعالیت وارزیابی متوازن معیارهایی هستند که مدیر را در تصمیمگیری و دستیابی به موفقیت یاری میرسانند، اما آیا صرفاً استفاده از این معیارها دلیل بر موفقیت است؟
این موضوع که مدیریت برای دستیابی به موفقیت به این معیارها نیاز دارد امری بدیهی است اما تعیینکننده برد یا باخت شرکت ارزش افزوده اقتصادی است؛ با بهکارگیری ارزش افزوده اقتصادی مدیران در استفاده از اطلاعات بهمنظور خلق ارزش و خواسته مالکان برانگیخته میشوند. نیاز سازمانها به سازگاری با محیط تجاری پویا و پیچیده امروزی برای ادامه بقا که ناشی از توسعه بازارهای رقابتی است از یک سو و از سوی دیگر فشار مجامع سرمایهگذار به مدیران جهت تعیین ارزش و تبیین معیارهای اندازهگیری دقیق و شفاف، باعث شد سازمانها سیستمهای سنتی پاداش و اندازهگیری عملکرد را که در دهه قبل بهوجود آورده بودند مورد بازنگری قرار دهند و دوباره آنها را بیازمایند که آیا مبنای صحیح و قابل اتکایی برای تصمیمگیری بودهاند یا خیر؟ در حال حاضر تکنیکهای اندازهگیری بیشتر از اینکه بر چارچوبهای حسابداری استوار باشند براساس تئوریهای اقتصادی بنا شدهاند.
اما براستی شرکت باید از چه چارچوبی استفاده کند؟ و زمانیکه چارچوب جدیدی در حال اجراست آیا این بدان معنی است که شرکت باید دیگر چارچوبها را نادیده بگیرد؟
این مقاله سه چارچوب هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی را که استفاده از آنها در صنایع بهطور گسترده در حال افزایش است مورد بحث قرار میدهد. اگر چه در این مقاله بهطور خلاصه این سه چارچوب توصیف میشود اما بیشتر با جواب این سئوال سروکار داریم که آیا میتوان این چارچوبها را بهطور همزمان بهکاربرد یا آنها با هم ناسازگارند؟
این مقاله بیان میکند که این چارچوبها در واقع مکمل همدیگرند و زمانیکه با هم بهکاربرده شوند میتوانند بسیار موثر باشند.
هزینهیابی برمبنای فعالیت
با متنوع شدن تولیدات و مشتریان یک سازمان، تخصیص هزینههای سربار نیز امری گمراهکننده و تحریفکننده بهای تمامشده تولیدات یا خدمات خاص میگردد. همانطور که میدانیم سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت و سیستم هزینهیابی سنتی از لحاظ نحوه تخصیص هزینههای سربار با یکدیگر متفاوتند. این تفاوت در شکل 1 نشان داده شده است. بدین معنی که در سیستم هزینهیابی سنتی، هزینههای سربار تنها براساس یک محرک هزینه که میتواند حجم تولید، ساعات کار مستقیم، ساعات کار ماشین یا میزان دستمزد مستقیم باشد تسهیم میگردد و این نمیتواند مبنای صحیحی برای تسهیم هزینههای سربار پدید آورد، زیرا برای مثال، محصولی که چرخه عملیات تولیدی آن کوتاه است ممکن است به میزان غیرمتناسبی از هزینههای انبار یا بارگیری بهره ببرد. لذا حسابداری صنعتی بهشکل سنتی پیام نادرست به مدیران میدهد. اما در سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت، تسهیم هزینههای سربار شامل دو مرحله است که در مرحله اول فعالیتهای عمده شناسایی میشوند و هزینه سربار بهتناسب منابعی که در هر فعالیت مصرف میشود به آن فعالیتها تخصیص مییابد. سربار تخصیصیافته به هر فعالیت هزینه انباشته فعالیت4 نامیده میشود. پس از تخصیص سربار ساخت به فعالیتها در مرحله اول، محرکهای هزینه5 مناسب و مربوط به هر یک از فعالیتها شناسایی میشوند. سپس در مرحله دوم هزینه انباشته هر فعالیت بهنسبت مقدار مصرف محرکهای هزینه در هر یک از خطوط تولید محصول به این خطوط تخصیص داده میشود. این سیستم هزینهیابی میتواند اطلاعات بهتری را برای تصمیمگیریهای استراتژیک مدیریت فراهم آورد و به تشخیص هزینههای بدون ارزش افزوده کمک کند. بنابراین هزینهیابی برمبنای فعالیت، کیفیت تولید و هزینهیابی را بهبود میبخشد.
مدیران برای آنکه بتوانند عملکرد شرکتشان را بهبود بخشند نیازمند شناخت چگونگی اثر متقابل بهای تمامشده با دیگر معیارهای عملکرد هستند. این موضوع به کمک تکنیک ارزیابی متوازن حل میشود.
ارزیابی متوازن
با توسعه شرکتها بتدریج مدیریت از مالکیت جدا میشود و بحث مسئولیت پاسخگویی بهوجود میآید، بدین معنی که مدیران در برابر مالکان باید پاسخگو باشند. با تمایز مالکان از مدیران و توجه به اینکه مالکان آگاهی کمی از مسائل مالی دارند و به اطلاعات گزارششده از سوی مدیریت متکی هستند آنان به ارزیابی عملکرد مدیریت نیاز دارند و در این ارزیابی ناچار به استفاده از اندازهگیری میباشند (مثالی در ادبیات مدیریت وجود دارد که اگر کسی نتواند چیزی را اندازه بگیرد نمیتواند آن را اداره کند)، اما اگر این اندازهگیری تنها متکی بر ارقام و اطلاعات مالی باشد نمیتواند مبنای صحیحی برای قضاوت و تصمیمگیری پدید آورد. یک دلیل این امر این است که مدیران مسئول گزارش ارقام و اطلاعات مالی هستند و ممکن است اطلاعات گزارش شده انعکاسی از عملکرد واقعی شرکت نباشد. البته اگر مدیران اطلاعات مالی را بهطور واقعی و صحیح هم گزارش کرده باشند تنها اتکا به این اطلاعات در ارزیابی عملکرد مدیران کافی نیست. برای درک بیشتر موضوع فرض کنید شرکتی در دو سال متوالی دارای سود یکسانی باشد، اما در سال دوم اقداماتی در جهت جلب بیشتر رضایت مشتریان انجام داده یا اقدام به برگزاری دورههای آموزشی جهت افزایش مهارت و تخصص کارکنان کرده است. افزایش رضایت مشتریان نشانه فروش بیشتر و بهدنبال آن کسب سود بیشتر درآینده است و از طرف دیگر افزایش مهارت و تخصص کارکنان موجب افزایش کارایی و بهرهوری خواهد شد. اما اگر بخواهیم تنها از بُعد مالی عملکرد شرکت را اندازه بگیریم شرکت در هر دو دوره عملکرد یکسانی داشته ولی واقعیت این است که شرکت در سال دوم عملکرد بهتری داشته است. ارزیابی متوازن، عملکرد سازمان را از چهار دیدگاه کلیدی (شکل 2) اندازهگیری میکند:
* مالی،
* مشتری،
* رویههای داخلی شرکت،
* آموزش و رشد.
هر دیدگاه دو تا پنج معیار خواهد داشت که این معیارها باید بعد از استقرار استراتژی تنظیم شوند.
بنابراین ارزیابی متوازن، عملکرد سازمان را هم از بعد مالی و هم از بعد غیرمالی اندازهگیری میکند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir ارتباط برقرار نمایید
ثبت شرکت- ثبت محدود – ثبت تعاونی – کد اقتصادی –پلمپ دفاتر – صورتجلسات –حسابداری
هدیه ویژه طراحی سایت و فروشگاه اینترنتی مطابق سلیقه شما
دستورالعمل انبارگردانی :
1 – تعیین هماهنگ کننده عملیات انبار گردانی که سرپرستی عملیات شمارش را برعهده خواهد داشت .
2 – تهیه مقدمات شروع عملیات شامل تهیه فرمهای شمارش – تهیه وسایل و ابزار کارشمارش یا توزین
- برنامه ریزی جهت ساعت شروع و خاتمه روزانه
3 – تعیین گروههای شمارش و اموزش لازم به اعضاء شمارش
4 – بازدید از کلیه انبارها و کنترل استقرار صحیح اجناس به نحو قابل شمارش و درج مشخصات کامل
موجودیها – تفکیک اقلام قابل شمارش اعم از سالم ، اسقاط ، موجودیهای امانی
5 – یادداشت شماره اخرین رسید و حواله انبار قبل از شروع عملیات انبارگردانی .
6 – نظارت سرپرست انبارگردانی در حین شمارش و کنترل صورت نهائی شمارش و پیگیری مغایرتها و تهیه گزارش نهائی
7 – هماهنگی با نمایندگان حسابرسان مستقل شرکت .
8 – اعلام روزها و ساعات انبارگردانی به کلیه قسمتها ، و حتی الامکان از ورود و خروج کالا جلوگیری شود مگر با نظارت هماهنگ کننده عملیات انبارگردانی .
9 – تنظیم برگه های شمارش در 2 بخش ( شمارش اول و شمارش دوم ) و کنترل امار برگه های تسلیم شده و باطله و کنترل با حسابهای دفاتر .
10 – در صورت مغایرت در شمارش اولیه ، شمارش دوم انجام گردیده و قابل اطمینان تلقی می گردد .
11 – در طول انبارگردانی ، جابجائی بین قسمتهای انبار مجاز نمی باشد مگر با نظارت هماهنگ کننده .
12 – امضاء کلیه برگه های شمارش توسط سرگروه شمارش ، و امضاء صورتهای شمارش و صورتجلسات توسط هماهنگ کننده .
13 – درخاتمه انبارگردانی تهیه صورتجلسه انجام عملیات با شرح خلاصه چگونگی اجرای عملیات با امضاء هماهنگ کننده و معاون مالی و تحویل یک نسخه به حسابرسان مستقل
دستورالعمل انبارگردانی شرح مفصلی دارد که بی ربط به سوال نیست.اما انبارگردانی را اساسا" به 3مرحله تقسیم می کنن:
1-مرحله قبل از انبارگردانی:
اموری شامل مرتب نمودن انبارها.دریافت نقشه های انبار.سازماندهی تیمهای مسئول.تهیه دستورالعمل.صدور احکام.پیش بینی ابزار ولوازم مورد نیاز.آموزش.صدورتگ والصاق آن.
2-مرحله حین انبارگردانی:
اموری مانند:پلمپ درب انبار.عدم حضور کارکنان انبار در داخل انبار.عدم جابجائی اجناس و ورود وخروج.ودر صورت لزوم هر عملیاتی زیر نظر مسئول انبار گردانی انجام شود.
شمارش و پر نمود تگ ها.
3-بعداز شمارش:
شامل ورود اطلاعات وکنترل با کاردکس.گزارش مغایرات.
مقدمه
"واحد بازرگانی و فروش با ما هماهنگ نیست!! واحد تولید اطلاعات خود را به موقع در اختیار ما قرار نمی دهد و به همین علت سیستم بهای تمام شده ما هیچ گاه به روز نیست. چرا ما در هر لحظه از زمان نمی دانیم چه مقدار موجودی کالای آماده برای فروش داریم؟ و یا وضعیت تسهیلات دریافتی شرکت و سود تضمین شده آنها در حال حاضر چگونه است؟ و ... "
اینها شاید تنها قسمتی از اعتراضات به حق حسابداران حرفه ای در دنیا تجارت امروز باشد که بایستی به آن مسائل و مشکلات سایر واحدهای شرکت و در رأس آن مدیریت ارشد سازمان را نیز افزود.تمامی این سئوال ها و احساس نیازهای جدید، با گسترش بیشتر حوزه های تجارت و فشردگی رقابت در بازارهای جهانی، ابعاد مهمتری به خود گرفته و عرصه را بر شرکت های بزرگ تنگ تر کرده است. تمامی این مسائل و مشکلات، ضرورت پیاده سازی سیستمی را مطرح می سازد که امکان مدیریت صحیح و یکپارچه بر کل منابع سازمان را فراهم کند.
یکی از آخرین فن آوری های اطلاعات در زمینه تحول جریان اطلاعات سازمانی،که با اعمال IT در تمام مراحل فعالیتهای یک بنگاه اقتصادی و برقراری تبادلات منطقی بین منابع مختلف سازمان، توانسته است پاسخی مناسب به ضرورت فوق الذکر بدهد ، ERP است. ERP مفهومی فراتر از معنای لغوی واژگان تشکیل دهنده آن دارد. « البته شکی نیست که همه چیز در حوزه سازمان یعنی کلمه Enterprise ختم می شود، لیکن دو کلمه Resource و Planning در تفسیر و استنباط ERP نقش مهمی ندارند. ERP تمام بخشها و وظایف آنها در سرتاسر شرکت را در یک سیستم رایانه ای ، یکپارچه می کند . به نحویکه نیازهای خاص تمام بخشهای سازمانی در این سیستم پشتیبانی می شوند.» ( زرگر ،1382، 249)
نگارندگان این مقاله سعی دارند در ابتدا با تشریح ابعاد مختلف ERP ، به یک مفهوم دقیق و عمیق در این رابطه دست یابند و سپس با تشریح پیاده سازی این سیستم، اثرات آن را در حوزه حسابداری بررسی کنند . لیکن از آنجایی که وسعت بحث بسیار گسترده می باشد ، بررسی های صورت گرفته در این مقاله معطوف به حوزه های خاصی از حسابداری می باشد که عبارتند از : قابلیت اتکا و مربوط بودن اطلاعات حسابداری ، مسئولیت پاسخگویی ، حسابداری مدیریت ( بحث بودجه بندی سرمایه ای ) و واکنش تحلیل گران مالی و حسابداری به پیاده سازی ERP
بخش اول : تشریح ابعاد مختلف ERP
ERP چیست؟
« ERPیک فکر، فن آوری و سیستم برای مدیریت با کارآیی بالا روی منابع مختلف در کل یک سازمان است. این نوع مدیریت از طریق یکپارچه کردن فعالیتها، در جهت بالا بردن کارآیی و بهره وری سازمان و افزایش رضایت و ارزش مشتری انجام می گیرد. ERP تمام مراحل عملیاتی یک فرآیند را در سازمان نمایش می دهد . یک سفارش پس از دریافت به بخش طراحی و سپس تولید هدایت می گردد. پس از آن به بخش انبار و نهایتاً به ارسال کالا منجر می شود. این مراحل تا صدور صورتحساب و محاسبات درآمد در ارتباط با آن سفارش در سیستم ERP ثبت و در اختیار تمام بخشهای مربوطه در شرکت قرار می گیرد. به همین دلیل ERP را یک نرم افزار Back – Office می نامند. چرا که تنها با ارتباطات و واحدهای داخلی سازمان کار دارد و به ارتباطات بیرونی سازمان (معروف بهFront – Office) کاری ندارد. وظایف اخیر امروزه به عهده سیستمهایCRM است . البته برخی شرکتهای تولید کننده نرم افزارهای ERP اخیراً محصول خود را همراه با خدمات CRM ارائه می کنند.»
( زرگر ،1382، 248) ERPبا ایجاد بسته اطلاعاتی مناسب و تغییر نگرش و فرهنگ سازمانی به همراه بهینه سازی روندها و چالاکی حاصل از بستر فراهم شده ، امکان برنامه ریزی طبق شرایط سازمان را فراهم می سازد. به این ترتیب سازمان خواهد توانست به طور یکپارچه در راستای ایجاد مزایای رقابتی، افزایش درآمد و تحقق اهداف سازمانی گام بردارد . «سیستم برنامه ریزی منابع بنگاه، سیستمهای کامپیوتری قدیمی و مستقل واحدهای امور مالی، منابع انسانی، تولید و انبار را حذف می کند و به جای آنها تنها یک برنامه نرم افزاری یکنواخت شده قرار می دهد که از چند زیرمجموعه نرم افزاری که تقریباً شبیه سیستمهای قدیمی است تشکیل شده است. دوایر مالی، تولید و انبار همچنان صاحب سیستمهای خود هستند با این تفاوت که همه آنها در نرم افزار جدید به هم متصلند و در نتیجه کسی که در دایره مالی کار می کند می تواند نرم افزار انبار را ببیند و وضعیت حمل سفارش را بررسی کند
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir ارتباط برقرار نمایید
ثبت شرکت- ثبت محدود – ثبت تعاونی – کد اقتصادی –پلمپ دفاتر – صورتجلسات –حسابداری
هدیه ویژه طراحی سایت و فروشگاه اینترنتی مطابق سلیقه شما
مقدمه توسعه و تنوع فعاليتهاي اقتصادي در کشور و کوشش در جهت خصوصيسازي شرکتهاي دولتي و عمليات تصدي دولت به افزايش شمار و گسترش دامنه فعاليتهاي شرکتهاي سهامي عام و بسط فزاينده بازار سرمايه در طول دهه گذشته انجاميد؛ و نياز به اعمال نظارت مالي بر واحدهاي توليدي، بازرگاني و خدماتي را در جهت حفظ منافع عمومي، حفظ حقوق و منافع صاحبان سرمايه و ديگر اشخاص ذيحق و ذينفع تشديد کرد.
رفع اين نياز مستلزم فراهمسازي اطلاعات مالي قابل اعتماد، مربوط و قابل مقايسه توسط شرکتها و موسسات مختلف و تهيه و ارائه آن مستلزم استفاده از خدمات حسابداران حرفهاي در واحدها و همچنين استفاده از حسابداران حرفهاي مستقل در بررسي اطلاعات و حسابرسي صورتهاي مالي است. با تصويب قانون استفاده از خدمات تخصصي و حرفهاي حسابداران در سال 1372 و تصويب آئيننامههاي مربوط و اساسنامه جامعه حسابداران رسمي در سالهاي 1374 تا 1379، جامعه حسابداران رسمي ايران در سال 1380 با عضويت شماري از حسابداران با سابقه تشکيل شد. بهدنبال آن، موسسات حسابرسي جديدي تشکيل شد و تعدادي حسابدار رسمي جديد در سالهاي 1381 و 1382 انتخاب شدند. در سال 1382 حسابرسان و موسسات حسابرسي معتمد بورس اوراق بهادار نيز انتخاب شدند و به اين ترتيب، حسابداري حرفهاي در ايران دوران تازهاي از فعاليت، رشد و توسعه را آغاز کرد. نقش، وظيفه و مسئوليت حسابداران حرفهاي در قبال جامعه، صاحبان سرمايه و ديگر اشخاص ذيحق و ذينفع ايجاب ميکند که آنان اصول عمومي اخلاق حسنه را در همه جنبهها رعايت و به آئينرفتار حرفهاي مدّون و منسجمي پايبند باشند تا پذيرش، اعتبار و احترام اجتماعي را که لازمه فعاليت در هر حرفه تخصصي است، بدست آورند.
در اين مقاله، ابتدا چند نکته درباره اخلاق و آئين رفتار بطور اعم گفته ميشود؛ بعد، توضيح مختصري راجع به اخلاق و آئين رفتار حرفهاي داده خواهد شد؛ پس از آن، اصول بنيادي آئين رفتار حرفهاي حسابداران بيان ميشود؛ و در ادامه، چند مطلب که به نظر ميرسد طرح آن در شرايط کنوني مناسبت بيشتري دارد عنوان خواهد شد. در تعريف اخلاق علامه علياکبر دهخدا در لغتنامه، اخلاق را جمع <خلق و خويها> و علم اخلاق را <دانش بد و نيکخوييها> تعريف کرده است و آن را يکي از <سه بخش فلسفه يا حکمت عمليه> ميداند که عبارت است از <تدبير انسان نفس خود را يا يک تن خاص را>. دکتر حسن انوري در فرهنگ بزرگ سخن، اخلاق را <مجموعه عادتها و رفتارهاي فرهنگي پذيرفته ميان مردم يک جامعه> تعريف کرده و در ادامه به <رفتار شايسته و پسنديده> عطف ميدهد. دائرهالمعارف مصاحب علم اخلاق را <بررسي و تعيين ارزش اعمال انساني برحسب اصول اخلاقي >تعريف کرده است و اضافه ميکند که درباره وجدان انسان و مسئوليت او از لحاظ اعمالش، نظريههاي مختلفي در طي تاريخ ابراز شده و اصحاب فلسفههاي مختلف، عوامل گوناگوني چون دين، فطرت و تجربه را اساس اخلاق دانستهاند. در دائرهالمعارف بريتانيکا گفته شده است اصطلاح اخلاق(Ethics) در مورد تئوريها و سيستمهاي ارزشهاي اخلاقي نيز کاربرد دارد. در اين دائرهالمعارف، اخلاق به سه شاخه يا رشته تقسيم شده: اخلاق نظري، اخلاق هنجاري و اخلاق کاربردي. اخلاق نظري يا فرااخلاق(Metaethics) به موضوعات مرتبط با ماهيت مفاهيم و قضاوتهاي اخلاقي ميپردازد. اخلاق هنجاري يا دستوري(Normative Ethics) ضوابط و معيارهايي براي چگونه زندگي کردن فراهم ميآورد و در آن، خوب و بد، درست و نادرست و نظاير آن تعريف و چگونگي انتخاب بين آنها و راه درست عمل کردن را براساس قواعد معين بيان ميکند. اخلاقکاربردي(Applied Ethics) در واقع ادامه اخلاق هنجاري است که در آن کاربرد تئوريهاي اخلاق هنجاري در اخلاقياتي نظير حقوق بشر، برابري نژادي و جنسيتي، عدالت و مسائل مشابه مورد بحث واقع ميشود.
اخلاق و آئينرفتار حرفهاي اخلاق و رفتار حرفهاي قاعدتاً در شاخه اخلاق کاربردي قرار ميگيرد و حاوي يک نظام ارزشي است که براساس آن، بد و خوب، و درست و نادرستِ رفتارِ صاحبان يک حرفه تعريف و بيان ميشود. براي روشن شدن اين تعريف بايد به دو سوال پاسخ داده شود. سوال اول اين که مراد از حرفه چيست و سوال دوم اين که به چه کساني حسابدار حرفهاي گفته ميشود؟ در مورد سوال اول بايد گفت که تعريف يگانهاي از حرفه که مورد توافق همگان باشد وجود ندارد. اما کميته اخلاق حرفهاي فدراسيون بينالمللي حسابداران در آئين رفتار حسابداران حرفهاي، اين خصايص را براي حرفه برميشمارد: خبرگي در مهارتي خاص و مبتني بر انديشه که از طريق آموزش، کارآموزي و تجربه بدست آمده باشد؛ پايبنديِ اعضا به آئين رفتار و باور آنان به نظام ارزشي مشترکي که توسط مرجع اداره کننده حرفه وضع ميشود؛ و پذيرش وظيفه و مسئوليت در قبال جامعه در کليّت آن(Code.. (6 Par.. در پاسخ سوال دوم، بايد گفت که حسابدار حرفهاي، فردي است که به کار حسابداري ميپردازد و با احراز شرايط ورود، به عضويت يک انجمن حرفهاي حسابداري پذيرفته شده است. حسابداران حرفهاي را معمولاً در دو دسته طبقهبندي کردهاند: حسابداراني که خدمات حرفهاي خود اعم از حسابرسي، ماليات و مشاوره را به عموم عرضه ميکنند(Public Accountants) شامل شرکاي موسسات حرفهاي حسابداري و حسابداران شاغل در موسساتمزبور.(Proposed Code.. Definitions) به اين دسته از حسابداران، <حسابداران حرفهاي مستقل> و در ايران، <حسابدار رسمي شاغل> نيز گفته ميشود. حسابداران حرفهاي که به عنوان شخص حقيقي در استخدام موسسات بخشهاي مختلف اقتصادي و موسسات آموزشي هستند و خدمات حرفهاي خود را به اين موسسات عرضه ميکنند.
به اين دسته از حسابداران <حسابداران حرفهاي تحت استخدام> (Professional Accountants in Business) و در ايران، <حسابدار رسمي غير شاغل> نيز گفته ميشود. منافع عمومي علاوه بر پايبندي به آئين رفتار حرفهاي، ويژگي شاخص يک حرفه، پذيرش وظيفه و مسئوليت در قبال جامعه است و لازمه آن رعايت منافع عمومي در انجام کار است که موجب جلب اعتماد عمومي به حرفه ميشود (10.(Code.. 6991, Par. از ديدگاه حرفه حسابداري، منافع عمومي عبارت است از سعادت و رفاه جمعي اشخاص و موسساتي که حسابداران حرفهاي به آنها خدمت ميکنند و بطور مشخص، صاحبکاران، سرمايهگذاران، اعتباردهندگان، دولت، کارکنان، کارفرمايان، جوامع و نهادهاي تجاري و مالي و ساير اشخاصي را دربر ميگيرد که به درستکاري و بيطرفي حسابداران حرفهاي در انجام خدمت و فراهم کردن زمينه کارکرد منظم عمليات تجاري اتکا ميکنند (9.(Code.. 6991, Par. به اين ترتيب، مسئوليت حسابداران حرفهاي به تأمين نيازهاي يک صاحبکار يا کارفرما منحصر نميشود (10. (Code.. 6991, Par. در نتيجه، در تدوين استانداردهاي حسابداري، منافع عمومي به شدت لحاظ ميشود. رعايت منافع عمومي نيازمند رفع چهار نياز اجتماعي زير است: ا
عتبار اطلاعات: جامعه نيازمند اطلاعات مالي و سيستمهاي اطلاعاتي معتبر است. معرفي افراد حرفهاي: صاحبکاران، کارفرمايان و ساير اشخاص ذيحق و ذينفع بايد به سادگي بتوانند حسابداران حرفهاي را شناسايي کنند. کيفيت خدمات: اطمينان از اين که خدمات حسابداران حرفهاي با بالاترين کيفيت ممکن انجام ميشود. اعتماد: استفادهکنندگان از خدمات حرفهاي بايد مطمئن باشند که خدمات حسابداران حرفهاي در قالب آئين رفتار مدوني که ناظر بر ارائه خدمات آنان است انجام ميشود (14 (Code.. 69, Par. . نقش حسابداران حرفهاي در اقتصاد جوامع و لزوم رعايت منافع عمومي ايجاب ميکند ضوابط مدوني در زمينه اخلاق و رفتار حرفهاي حسابداران تدوين و به اجرا گذارده شود تا اعتماد عمومي نسبت به اين حرفه جلب و حفظ شود (8 (Code.. 6991, Par. . نگاهي به سوابق تدوين آئين رفتار حسابداران حرفهاي در جهان در کشورهايي که جوامع حرفهاي حسابداري سابقهاي طولاني دارند از سالها پيش آئين رفتار مدوني توسط انجمنهاي حرفهاي مختلف تدوين، درگذر زمان تجديدنظر، تکميل و به اجرا گذارده شده و اقدامات موثري در زمينه برقراري نظام رفتار حرفهاي واحد براي کليه حسابداران حرفهاي در سطح ملي در جريان است. در سطح بينالمللي، فدراسيون بينالمللي حسابداران کميتهاي را به نام <کميته اخلاق حرفهاي> تشکيل داد و اين کميته در سال 1996، آئين رفتار حسابداران حرفهاي را تدوين کرد که به عنوان الگو و رهنمود مورد استفاده انجمنها و جوامع حرفهاي عضو فدراسيون قرار بگيرد (4.(Code.. 6991, Par. فدراسيون بينالمللي الزامات منظور شده در اين رهنمود را حداقل الزامات مورد نظري ميداند که براي رسيدن به هدف مشترک يعني اعتبار و مقبوليت جوامع حرفهاي حسابداري لازم است و انجمنها و جوامع حرفهاي عضو را ملزم به رعايت اين حداقل کرده است اما تدوين شرايط و الزامات گستردهتري را از لحاظ رعايت اصول اخلاق حرفهاي در آئين رفتار حرفهاي انجمنهاي ملي مجاز شمرده است. در مواردي که قوانين و مقررات يک کشور ممنوعيتهايي در اجراي برخي از احکام آئين رفتار حرفهاي فدراسيون بينالمللي برقرار کرده باشد انجمنهاي ملي مکلف به رعايت قانون هستند اما بايد هدف نهايي از برقراري آئين رفتار را ملحوظ و ساير احکام را رعايت کنند (5.1.(Proposed Code.. 3002, Par. علاوه بر متن اصلي، مطالب و احکامي تحت عنوان <کاربرد اصول اخلاق حرفهاي در موارد مشخص> تدوين شده که چگونگي اجراي آئين رفتار گفته شده را با ذکر نمونه و در موارد خاص بيان ميکند. در سالهاي 1998 و 2001 ميلادي، آئين رفتار حرفهاي تدوين شده مورد تجديد نظر و اصلاح قرار گرفت و الزاماتي به آن افزوده شد. همچنين در ژانويه 1998 شوراي فدراسيون بينالمللي حسابداران بيانيهاي تحت عنوان <سياست شورا در مورد بکارگيري و اجراي الزامات اخلاقي> توسط انجمنهاي عضو فدراسيون صادر کرد که در آن ضمن تصريح بر الزام انجمنهاي عضو به تدوين آئين رفتار حرفهاي تفصيلي و به اجرا گذاردن آن، رهنمودهايي در مورد چگونگي اجراي الزامات اخلاقي و تشکيل هيأتهاي انتظامي و تنبيه انضباطي اعضاي متخلف ارائه کرده است. علاوه بر اين، کميته اخلاق حرفهاي فدراسيون در ژوئيه 2003 متن پيشنهادي جديدي را براي آئين رفتار حرفهاي حسابداران تهيه کرده و به نظرخواهي گذارده است. اين متن، ضمن بهبود و اصلاح برخي از مواد و الزامات مندرج در متن کنوني، مواد و الزامات جديدي را در مورد آئين رفتار مقرر داشته است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir ارتباط برقرار نمایید