هزینه کمتر – زمان کمتر – ارائه بیشترین امکانات جهت ثبت شرکت
ثبت شرکت – پلمپ دفاتر – ثبت محدود – کد اقتصادی
آشفتگىهاى اقتصادی از عدم برنامهریزىهاى بلندمدت اقتصادى و یا در صورت بودن برنامهریزی، از تغییر سیاستها و برنامهها با توجه به برنامههاى از پیش تعیینشده نشأت مىگیرد.
اگر آشفتگى اقتصادى کوتاهمدت و موقتى باشد و سیاست اقتصادى با درنگ عمل نماید، در اینصورت بهترین سیاست آن است که هیچ اقدامى صورت نپذیرد، ولى اگر آشفتگى اقتصادى طولانى و بلندمدت باشد و سیاست اقتصادى با درنگ عمل نماید، بهترین سیاست آن است که اقدامات درونساختارى صورت پذیرد. وکیل اقدامات درونساختارى به سیاستهاى حاکم بر جامعه و به اهداف از پیش تعیینشده بستگى دارد. از جمله اقدامات درونساختارى مىتوان به تغییر در منابع تأمین مالى دولتها اشاره نمود.
انتظارات رابطه تعاملى با سیاست دارد. اگر سیاست حاکم اجازه دخالت در فعالیتهاى اقتصادى را به بخشهاى مختلف جامعه بدهد، انتظارات تغییر مىکند. تغییر انتظارات به روند تصمیمگیرىها و برنامهریزىهاى کلان دولتها بستگى دارد. به اینصورت که اگر فعالیتهاى اقتصادى تابع سیاست درهاى باز اقتصادى بوده باشد، بخش اقتصادى خصوصی، خود را محق به دخالت در فعالیتهاى اقتصادى دولت خواهد دانست، ولى اگر بهصورت اقتصاد بسته عمل شود، بخش اقتصادى خصوصى به خود اجازه دخالت در فعالیتهاى اقتصادى را نمىدهد.
انتظارات از یک گرایش مثبت و منفى نسبت به سیاستهاى اقتصادى برخوردار است. گرایش مثبت آن به کالبدهاى رفتارى نشأت گرفته از برنامهریزىهاى کلان اقتصادى بستگى دارد و گرایش منفى به کالبدهاى رفتارى نشأت گرفته از برنامهریزىهاى خلقالساعه و آنى وابسته است.
بىاعتمادى به سیاست تثبیت یا ناشى از کالبدهاى ارزشى رفتارى دولتمردان جامعه است و یا ناشى از کالبدهاى نامعلوم نامرئى سیاستهاى اقتصاد بینالمللى مىباشد. اگر ناشى از حالت اول باشد، باید دست به تغییر و دگرگونى زد، چراکه لازمه بقاى هر سامانه آن است که متغیر دگرگون شود و اگر ناشى از حالت دوم باشد، درونگراها نمىتوانند کارى از پیش ببرند، چراکه تصمیمگیرندگان دیگران هستند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02177516567 تماس فرمایید و یا به ایمیل info@arshiyagroup,ir ایمیل ارسال فرمایید
یکى از اهداف هر نظام حکومتى در زمینه اقتصادى رشد و توسعه اقتصادى است. رشد یعنى افزایش درآمد ناخالص ملى یک کشور در طى یک سال مالى نسبت به سال قبل، رشد یک افزایش کمّی، اما توسعه یک بهبود کیفى است. براى هر توسعهاى رشد لازم و ضرورى است، ولى کافى نیست و کافى بودن را باید در سایر مؤلفههاى حاکم بر اقتصاد جستجو نمود. اجزاء تشکیلدهنده درآمد ناخالص ملى یک کشور عبارت از مصرف خصوصی، سرمایهگذاری، هزینههاى دولت و تفاضل واردات و صادرات است. براى ایجاد تعادل بین چهار جزء فوق، دولتها چارهاى ندارند مگر اینکه محوریت را براساس مالیه عمومى تنظیم نمایند.
هر کشورى که بخواهد در صحنه مبادلات اقتصادی، سیاسى و... خود را مطرح نماید. باید در تراز پرداختهاى خود حالت توازن ایجاد نماید. یعنى وقتى بخشى از تولیدات خود را به خارج از کشور صادر مىنماید، نهایتاً معادل آن از نیازهاى خود را از خارج تأمین نماید. علمى که بتواند به توازن صادرهها و واردهها کمک نماید، مالیه عمومى است. پس محوریت در این مؤلفه نیز براساس مالیه عمومى مىباشد.
یکى از مهمترین هدفهاى هر نظام حکومتى در جهان، استقرار عدالت اقتصادى و اجتماعى است تا تمامى افراد کشور قادر باشند با توجه به توانائىها و استعدادهائى که دارند، از امکانات کشور برخوردار باشند. علمى که بتواند به استقرار عدالت اقتصادى و اجتماعى در جامعه مدد رساند، مالیه عمومى است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02177516567 تماس فرمایید و یا به ایمیل info@arshiyagroup,ir ایمیل ارسال فرمایید
اصول اندیشه کلاسیکها، در معرض نقد و انتقاد دانشمندانى چون سیسموندی، سن سیمون، رابرت اون، مارکس و... قرار گرفت، جایگاهى که به دولت در این کشاکش اندیشهها داده شد، حائزاهمیت است. فضاى عمومى اندیشههاى معارض کلاسیک، اینک بهجاى دولت حاشیهنشین کلاسیک، که در نهایت، وظیفه دفاع و انتظام داخلى و انجام امور عامالمنفعه را بر عهده مىگرفت. پذیراى دولتى با قدرت اقتصادى تمامعیار بود. دولتى که با حضور کامل خود در صحنههاى اقتصاد ملی، عدالت اجتماعى را بهجاى ظلم لجامگسیخته سرمایهدارى بنشاند! اما دوران تعارض براى همیشه میداندار نماند و بهتدریج همراه با اصلاحاتى که در سلوک اجتماعى سرمایهدارى بهعمل آمد و تجدید نظرهاى اصولى که بعدها کینز، پیامد بحران بزرگ ۱۹۲۹ میلادی، در مبانى اندیشه کلاسیک نمود، همگرائى نسبى در اندیشههاى اقتصادى حاصل شد و بهنظر ما این همگرائى که روند تند خود را با ظهور اندیشه کینز آغاز نموده تاکنون ادامه داشته است، بهنحوى که امروزه اقتصادهاى جهان، همه اقتصادهائى مختلط هستند.
اگر از اصل تعادل مطلوب دائم کلاسیکها عدول نمائیم و بپذیریم که دنیاى واقع، مانند آنچه کینز مىگوید، دنیاى تعادلهاى نامطلوب و عدم اشتغال است. وکیل طبیعى است که باید به دولت توصیه نمود که بر مخارج خود بیفزاید و به این ترتیب، تقاضاى مؤثر جامعه را بهبود بخشد. در چنین دنیائی، گاه سیاست چاله کندن و چاله پر کردن حتى اگر هیچ اثر تولیدى هم نداشته باشند، از آنجا که بر تقاضاى مؤثر جامعه، اثر مثبت مىگذارد، کاملاً پذیرفتنى است.
در شرایط بحران و رکود، سیاست کسر بودجه مىتواند ابزار مؤثرى براى افزایش سطح اشتغال و تولید باشد.
در شرایط نبود اشتغال کامل، استدلال بر غیرمولد بودن و تورمزا بودن استفاده دولت از منابع استقراضى پذیرفتنى نیست و بنابراین دلیلى ندارد که دولتها را از استقراض بهمنظور افزایش مخارج خود بپرهیزانیم.
در دورههاى کمبود تقاضاى مؤثر، توصیه دولتها به اینکه مالیاتها را بر مصرف متمرکز نمایند، کار درستى نیست. مشاوره حقوقی آنچه اقتصاد به آن نیاز دارد، تحریک و توسعه تقاضاى مؤثر بوده که بدیهى است تأکید بر افزایش مالیات بر مصرف، با این نیاز ناسازگار است. این موضعگیرى کینزى را در واقع باید از تبعات موضع کوبنده این دانشمند در قبال قانون بازارهاى ژان باتیستسه اقتصاددانان کلاسیک دانست
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02177516567 تماس فرمایید و یا به ایمیل info@arshiyagroup,ir ایمیل ارسال فرمایید
هزینه کمتر – زمان کمتر – ارائه بیشترین امکانات جهت ثبت شرکت
ثبت شرکت – پلمپ دفاتر – ثبت محدود – کد اقتصادی
کلاسيکها معتقد به حصول خود به خودى تعادل اشتغال کامل (وضع مطلوب) در يک اقتصاد رقابتى بودهاند و بنابراين، طبيعى است که دولت مورد توجه آنان، دولتى حاشيهنشين در اقتصاد باشد. دولت کوچک، طبيعتاً به معناى ماليه کوچک هم مىباشد.
حفظ بودجه در حداقل ممکن در واقع به تناسب حفظ حداقل ابعاد حضور دولت در يک جامعه است.
اجازه استقراض براى اهداف توليدی، در واقع، نفى استقراض در نظريه کلاسيکها است.
از آنجائىکه اقتصاد کلاسيک، نوعاً اقتصادى طرفدار عرضه است، سيماى آن را مىتوان در قانون معروف به نام قانون بازارهاى ژان باتيستسه يافت. مطابق اين قانون، وکیل عرضه، تقاضاى خود را ايجاد خواهد کرد. بنابراين، کوششها بايد در راستاى بهبود و افزايش عرضه کالاها و خدمات متمرکز شوند. در اين صورت بديهى است که توجيه کافى براى تأکيد بر ماليات بر مصرف و اجتناب از ماليات بر پسانداز که موجب افت تشکيل سرمايه و بنابراين توليد مىشود وجود دارد.
در مطالعات اقتصاد کلان، ناحيه کلاسيک منحنى LM را بهصورت خطى عمود بر محور افقى و موازى با محور عمودى نشان مىدهند و اين معنائى جز خنثىٰ بودن سياستگذارى مالى در جامعه ندارد.
انديشه کلاسيک، استقراض دولت را داراى ماهيتى اسرافآميز مىداند و دليلى براى پذيرش آن نمىيابد، بنابراين توصيه به لزوم تأديه فورى بدهىهاى مأخوذه، امرى طبيعى در اين طرز تفکر است.
با فرض وجود اشتغال کامل، افزايش هزينهها بدون پشتوانه تورمزا است. وکالت در واقع اعتقاد به عقيم بودن يا نازا بودن پول که ريشه در انديشه کلاسيک دارد، پايگاه قوى توجيه اين اصل است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02177516567 تماس فرمایید و یا به ایمیل info@arshiyagroup,ir ایمیل ارسال فرمایید
در تفکر کلاسیکها، تعادل امرى همیشگى است که همواره در وضعیت اشتغال کامل بهدلیل تعامل نیروهاى عرضه و تقاضا و فضاى رقابت برقرار مىباشد و عدم تعادلها زودگذر هستند. کینز همانگونه که در کتاب اصلى خود یعنى نظریه عمومى اشتغال، بهره و پول بر آن تأکید مىنماید، این ادعا را پوچ مىداند و برخلاف کلاسیکها مدعى است که تعادل مطلوب امرى نادر و آرمانى بوده و یک اقتصاد در حال رشد ممکن است سالیان دراز بار بیکارى و عدم تعادل را بر دوش کشد و سرانجام در بحرانى سهمگین، از آنگونه که در سالهاى ۱۹۲۹ میلادى به بعد، جهان سرمایهدارى شاهد آن بوده است، سقوط نماید.
این نوشته را آقاى منوچهر فرهنگ به فارسى برگرداند و مؤسسه تحقیقات اقتصادى دانشگاه تهران آن را چاپ نموده است.
بهنظر کلاسیکها، انسانها که هدایتکننده فرآیندهاى تولید، توزیع و مصرف جامعه هستند، از رفتارى کاملاً عقلائى برخوردار هستند. آنان دقیقاً مىدانند که چه مىکنند و چرا مىکنند. کینز در مقابل این ادعا، اظهار مىدارد که برعکس، چه بسا که رفتارها اسیر توهم شوند. انسان ماشین نیست و آنطور که مشاهدات واقعى نشان مىدهد، چه بسا رفتار او از چارچوب عقلانیت خارج شود. نه تنها اطلاعات کامل، بلکه تأثیرپذیرى سیماى متفاوت از محرکهاى اقتصادى و اجتماعی، فرآیند تصمیمگیرى انسان را از فضاى عقلانى کامل به دور مىسازد. بنابراین، در تفکر کینزی، انسان اقتصادى به معناى کلاسیک آن دیگر جائى ندارد.
در واقع تأمینکننده اعتقاد نخستین کلاسیکها است. تمام قیمتها قیمت نیروى انسانى (قیمت سرمایه، قیمت زمین و قیمت پول) بهطور کالم قابل انعطاف هستند و در مقابل تحرکات عرضه و تقاضا، عکسالعمل کامل و مناسب نشان مىدهند. تصلب (چسبندگی) در واکنش قیمتها، مطابق نظریه کلاسیک، معنا ندارد. اما کینز، به حق مدعى است که قیمتها در بسیارى از مواقع (بهویژه مزد یعنى قیمت نیروى کار به واسطه مقاومت دولتها و اتحادیههاى کارگرى در برابر کاهش دستمزدها از سطح حداقل) دچار تصلب و سختى مىشوند و این مانع از تحقق خودبهخودى تعادلها خواهد شد.
مطابق دیدگاه کلاسیکها، دستکارى در توزیع درآمدها آثار اقتصادى قابل ملاحظه ندارد. توضیح اینکه، در اقتصاد دو نوع توزیع درآمد قابل طرح است: یکى توزیع اولیه بوده که از پیامد عمل طبیعى متغیرهاى اقتصادى (ساز و کار بازار) حاصل مىشود و دیگرى توزیع ثانویه بوده که در راستاى تصحیح نادرستىهاى توزیع اولیه و با اعمال سیاستهاى دولت تحقق مىیابد. توزیع ثانویه را معمولاً با اصطلاح توزیع مجدد یا بازپخش درآمدها ـ Redistribution of Income) مىشناسند. وکالت روح اصلى بازپخش درآمدی، بر غیرکارآ بودن و بىفایده بودن این سیاستها تأکید مىنمایند. کینز برخلاف کلاسیکها، نحوه پخش درآمدها در اقتصاد جامعه را بسیار حائزاهمیت مىشمارد و بهویژه در رابطه با برخورد با بحرانها بر آن نحوهاى از پخش درآمد که تقاضاى مؤثر جامعه را افزون سازد، تأکید مىورزد.
کشش انتظارات قیمت بنا به تعریف، نسبت تغییرات نسبى قیمتهاى آتى به تغییرات نسبى قیمتهاى فعلى است. در دیدگاه کلاسیک، این کشش، مساوى واحد است. بهعبارت دیگر، تغییرات نسبى قیمتهاى فعلى و آتى با هم مساوى است. در دیدگاه کینزی، این کشش بیشتر از واحد مىباشد. براى جلوگیرى از اطاله کلام، تنها تذکر مىدهیم که این نکته در چگونگى تجزیه و تحلیل تورم نقش ببسیار بااهمیتى را باز مىنماید. در این رابطه خوب است به مسئله نازائى پول در نظر کلاسیکها نیز توجه شود. به هر حال پیامد این تحولات تاریخى در نظریه و عمل اقتصادی، امروزه بر اصول آرمانى متقدمین، پافشارى نمىشود. مشاوره حقوقی حتى مىتوان ادعا کرد که دانشمندان و سیاستگزاران پذیرفتهاند که تحقق همه اصول مذکور، گاه مستلزم تعارضهاى آشکار است. آنچه زمینههاى تصمیمگیرى سیاستگزاران امروز را تشکیل مىدهد، عمدتاً برگرفته از اندیشه کینز و کنیزین است چنانچه مىدانیم، کینز به شدت به اصل تحقق خودبهخودى تعادل اشتغال کامل یورش مىبرد و آن را مستلزم وجود تقاضاى مؤثرى مىداند که لزومى بر وجود همیشگى آن نیست، بهنحوى که حالات وسیعى از بیکارىهاى ناشى از کمبود تقاضاى مؤثر مؤید نادرستى اصول تفکر و نیز مالیه کلاسیکها است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02177516567 تماس فرمایید و یا به ایمیل info@arshiyagroup,ir ایمیل ارسال فرمایید