B2B اولین خرید و فروش معاملات الکترونیکی است و هنوز هم طبق آخرین آمار بیشترین عایدی را کسب می کند. در B2B تجار نه تنها مجبورند مشتریان خود را بشناسند، بلکه باید واسطه ها را نیز شناسایی کنند. در این مدل همه ی شرکاء و خدمات مرتبط با تجارت بین المللی از قبیل: تأمین کنندگان، خریداران، فرستندگان دریایی کالا، لجستیک (پشتیبانی)، خدمات (سرویس های) بازرسی، اخبار بازاریابی و کاربریهای نرم افزار را که موجب سهولت در امور تولید، خرید و فروش می گردند در یک محل گرد هم می آیند.
B2B در جایی استفاده می گردد که بخواهیم خرید و فروش عمده را به کمک تجارت الکترونیکی انجام و خارج از حیطه خرده فروشان عمل نماییم. چرا که خرده فروشی در اینترنت با خطرات بسیار همراه است زیرا مشتریان تمایل ندارند تا همه چیز را از روی اینترنت خردیداری کنند و فقط روی برخی از اجناس دست می گذارند و سایر موارد برایشان اهمیت چندانی ندارد. شرکت Cisco یکی از اولین شرکت های بزرگی بود که در جولای 1996 سایت تجارت الکترونیکی خود را راه اندازی کرد و بعد از آن تلاش جدی، بقیه ی شرکت ها برای چنین امری آغاز شد. یک ماه بعد شرکت های کامپیوتری عظیمی نظیر Microsoft و IBM نرم افزارهای تجاری خود را که امکان انجام فروش از طریق اینترنت را فراهم می کرد به بازار عرضه نمودند.
Forrester Research که به تجزیه و تحلیل فعل و انفعالات در بخش فناوری مشغول است در 1999 تخمین زد که حجم مبادلات B2B تا سال 2004 در ایالات متحده به یک تریلیون دلار و در سال بعد از آن به 2/7 تریلیون دلار برسد. دولت استرالیا با همکاری شرکت معتبر ITOL قصد دارد در یک برنامه 5 سال مبلغ 6/6 میلیون دلار برای زیر ساخت های تجارت الکترونیک هزینه کند. این مبلغ صرف برنامه B2B خواهد شد. به صورت طبیعی در B2B فروش مستقیم، منبع اصلی درآمد به حساب می آید، مانند وقتی که یک فروشنده محصول خود را به یک فروشنده دیگر مستقیماً می فروشد. با این وجود وب می تواند روی فروش مستقیم تأثیر بگذارد و این قاعده را بر هم بزند.
در این نظام جدید اقتصاد جهانی که به سمت تداوم ارتباطات الکترونیکی در حال پیش روی است مشکلاتی نیز وجود دارد. از جمله اینکه رو در رو نبودن مشتری و فروشنده باعث می شود تا معامله به صورت گیرد. این مشتریان برای دریافت اطلاعات بیشتر باید به تلفن به مرکز اصلی وصل شوند، اما هیچ تضمینی برای اینکه کسی آن سوی خط باشد وجود ندارد.
Business to Consumer
B2C
بیشترین سهم در انجام تجارت الکترونیکی از نوع B2C را خرده فروشی تشکیل می دهد. این نوع تجارت با گسترش وب به سرعت افزایش پیدا کرد و اکنون به راحتی می توان انواع و اقسام کالاها از شیرینی گرفته تا اتومبیل و نرم افزارهای کامپیوتری را از طریق اینترنت خریداری کرد. B2C از حدود 5 سال پیش با راه اندازی سایت هایی چون amazon و CDNOW آغاز شد. Jeff Bezor مؤسس شرکت amazon، سایت خود را فقط برای فروش کتاب از طریق اینترنت راه اندازی کرد و این ایده ساده مقدمه ای بود برای یک تحول جهانی.
در تجارت الکترونیکی B2C در یک طرف معامله، تولید کننده (فروشنده) محصول و در طرف دیگر، خریدار (مصرف کننده نهایی) قرار دارد. موفقیت در این مدل وابسته به تجربیاتی است که به مشتری ارائه می گردد . باید به مشتری سرویس های ارائه گردد که در مدل سنتی به آنها خود خو گرفته است و شرایط مشابه را به وجود آورد. شرکت هایی نظیر amazon و REI روی شهرت خود محیط نیرومند online را تدارک دیده اند که بتوانند رضایت بی چون و چرای مشتری را جلب نمایند. شکل دیگر تجربیات Online مشتری این است که رابطه تصویری با مشتری به درستی انتخاب گردد. متن و گرافیکی که مشتری باید با آن به جای فروشنده تبادل نظر کند باید خوب طراحی شده باشد.
پس از هک شدن بسیاری از وب سایت های خرده فروشان اینترنتی مانند Creditcards و egghead و ... بسیاری از مشتریان نسبت به دزدیده شدن اطلاعات شخصی شان توسط هکرها بسیار حساس شده اند، که این امر باعث کاهش معاملات الکترونیکی در مقاطع و فواصل زمانی زیادی شده، اما معاملات را به نقطه صفر نرسانده است و مردم هنوز از فروشگاه های Online استفاده می کنند.
هم اکنون این روش در کشور ما موجود است و مورد استفاده قرار می گیرد و در این روش خریدار به طور مستقیم با توزیع کننده از طریق اینترنت وارد معامله می شود. هم اکنون سازمانی هایی مانند شهروند چنین خدماتی را ارائه می کنند، اما این خدمات هنوز به صورت عامله در میان ما جا نیفتاده است. حتی میان کاربران حرفه ای اینترنت در ایران استفاده از این خدمات کمتر مرسوم است.
Consumer to Consumer
C2C
در این مدل تجارت الکترونیکی، مزایده ها و مناقصه های کالال از طریق اینترنت انجام می گیرد. مدل C2C شبیه نیازمندیهای طبقه بندی شده یک روزنامه و یا شبیه به یک دکه در بازار دست دوم یا سمساری است. ایده اصلی این مدل این است که مصرف کنندگان با یکدیگر بدون واسطه به خرید و فروش بپردازد. ebey غول حراجی Online بزرگ ترین نمونه اولیه مدل C2C می باشد. ebey خود چیزی نمی فروشد و به عنوان واسطی بین خریداران و فروشندگان به ارائه محصولاتتی در حراجی Online عمل می کند. به عنوان مثال ebay اجازه می دهد فروشنده قیمت اولیه خود را در حراجی قرار دهد و سپس شرکت کنندگان در حراج قبل از اتمام مدت باید روی کالای به حراج گذاشته شده اظهار نظر کنند. سایت های اینترنتی دیگر نظیر Autobytel و Carsmart نمونه هایی از مدل C2C می باشد.
به دلیل ناچیز بودن هزینه تبلیغات در اینترنت استفاده از مدل C2C توسط کاربران اینترنتی جهت فروش کالاهای مورد نظر خود توجه قرار گرفته است.
Consumer to Business
C2B
در حالیکه بازار مصرف کننده Online روز به روز در حال گسترش است، بسیاری از خریداران دریافته اند که شیوه انتخاب محصول بسیار گسترده و ممکن است آنان را غوطه ور سازد. چرا که وقتی مصرف کنندگان، سایت هایی را در ارتباط با فروش محصول مورد نظر خود می یابند، یافتن خود محصول در آن سایت و به دست آوردن قیمت محصول اغلب کار دشوار است.
بنابراین جهت راحت تر نمودن امر خرید، نیاز به روشهای جدید خرید و فروش اینترنتی Online است که در آژانس های فروش به سوددهی منتهی شود بایستی از یک استرتژی فروش استفاده نمایند مانند Priceline که خود را با این استراتژی تطبیق داده است.
Peer to Peer
P2P
مدل تجارت الکترونیکی P2P برای تسویه حساب کردن شرکت کنندگان در حراج با فروشنده است که مشهورترین آنها سرویسی است به نام Paypal. تجارت P2P در چهار چوبی کار می کند که افراد بتوانند مستقیماً باهم پول رد و بدل کنند و در حالیکه سهم اصلی داد و ستد پولی را نقل و انتقالات رو در رو بعهده دارد، فناوری تلفن های همراه تعداد افراد بیشتری را در داد و ستد غیر حضوری سهیم می کند. قبل از Paypal بسیاری از تاجران Online در قد و قواره های متفاوت پرداخت مشتریها را از طریق حساب کارت های اعتباری تجارت دریافت می کردند.
با استفاده از سخت افزار Mondex که زیر مجموعه Mastercard می باشد، کاربران قادرند نقل و انتقالاات الکترونیکی پولی خود را انجام دهند و پول خود را از یک کارت اعتباری به کارت اعتباری دیگر منتقل نمایند. تحوه استفاده از تلفن همراه بدین صورت است که به جای فناوری GSM که استاندارد معمول ارتباطی تلفن همراه در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپاست، فناوری دیگری تحت پروتکل بکارگیری نرم افزار کاربردی از طریق تجهیزات بی سیم (Wireless Application Protocol)که به اختصار WAP نامیده می شود، جایگزین می گردد. در این شیوه جدید، هر تلفن همراه از طریق مرکز تلفن با یک کامپیوتر سرویسگر مرتبط می شود و می تواند نرم افزار مورد نیاز کاربر خود را بر روی کامپیوتر مذکور فعال نماید. بدین ترتیب استفاده کننده می تواند اطلاعات خود را از طریق کامپیوتر سرویسگر که خود از طریق اینترنت و یا شبکه های ارزش افزوده (VAN) به مراکز تجاری و خدماتی متصل است ارسال و یا دریافت نماید.
Business to Administration
B2A
این نوع تجارت الکترونیکی شامل تمامی مبادلات تجاری ــ مالی بین شرکت ها و سازمان های دولتی است. تأمین نیازهای دولت توسط شرکت ها و پرداخت عوارض مالیات ها از جمله مواردی است که می توان در این گروه گنجاند. تجارت B2A در حال حاضر دوران کودکی خود را طی می کند ولی در آینده ای نزدیک زمانی که دولت ها به ارتقاء ارتباطات خود تمایل و توجه نشان دهند، به سرعت رشد خواهد نمود.
Consumer to Administration
C2A
مدل تجارت الکترونیکی C2A هنوز پدیدار نشده است. ولی به دنبال رشد انواع B2C و B2A، دولت ها احتمالاً مبادلات الکترونیکی را به حیطه هایی همچون جمع آوری کمک های مردمی، پرداخت مالیات بر درآمد و هر گونه امور تجاری دیگری که بین دولت ها و مردم انجام می شود، گسترش خواهند داد.
با تجربه و آزمایش تمام مدل های تجاری Online که تا کنون بیان شد، مشخص است که با وجودی که تجارت الکترونیک که پدیده تقریباً جدید و نوپاست اما بسیار فعال است. دانشمندان صنعتی معتقدند که یافتن منابع درآمد Online مطمئن، با سعی و خطا آزمایش می شود. مدل های B2C و B2B بیشترین توجه را امروزه به خود جلب کرده اند ولی مدل های دیگر هنوز در حال تعدیل استراتژیهایشان هستند و روشهایشان را گسترش می دهند. به هر حال عاقلانه است که ما راجع به 5 سال ابتدای کار تجارت الکترونیک مانند 5 سال ابتدای زندگی یک کودک بیندیشیم.
تجارت الکترونیکی یک فناوری برای تغییر است. شرکت هایی که از آن به هدف ارتقاء سیستم فعلی خود استفاده می کنند از مزایای آن بطور کامل بهره نخواهند برد. بیشترین امتیازات تجارت الکترونیکی نصیب سازمان هایی خواهد شد که می خواهند روش و ساختار تجارت خود را تغییر داده و آن با تجارت الکترونیکی همگون سازند.
از دید خریداران فروشگاههای الکترونیکی، مهمترین امتیازاتی که می توان به تجارت الکترونیکی منسوب کرد که عبارتند از:
از دید فروشندگان و صاحبان فروشگاههای الکترونیکی، موارد زیر نیز بعنوان امتیازات تجارت الکترونیکی محسوب می گردند:
اجزای اصلی یک تجارت الکترونیکی از نوع B2C عبارتند از یک فروشگاه الکترونیکی (که به شکل صفحات متعدد WEB ساخته شده و توسط مرورگرهای مشتریان مورد استفاده قرار می گیرند) و یک سرویس دهنده WEB که کلیه مسائل مدیریتی فروشگاه و هرآنچه که دید مشتریان به دور است بواسطه آن انجام خواهد گرفت.
بجز این دو جزء اصلی، بسیاری از فروشگاههای الکترونیکی نیازمند یک بانک اطلاعاتی نیز می باشند تا مشخصات کالاها، مشتریان و اطلاعات دیگر را در آن ذخیره کنند. همچنین اجزای فرعی دیگری نیز ممکن است بنا به ویژگی های فروشگاه مورد نیاز باشند. از جمله این اجزاء می توان برای ارسال محصولات و خدمات از طریق اینترنت نام برد.
* فروشنده ای که خواهان راه اندازی یک تجارت الکترونیکی از نوع B2C باشد، به روشهای متعدد می تواند این امر را به انجام برساند. سه روش اصلی برای برقراری یک B2C عبارتند از:
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 77516567-021 و 09128069819 تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
در اين قسمت مفاهيم ضمنى ارزش از جمله ارزش سرمايهگذاری، ارزش انحلال، ارزش با فرض تداوم و ارزش ذاتى مورد بررسى قرار خواهد گرفت.
مفهوم ارزش سرمايهگذاری، مفهوم مستقلى نظير مفهوم ارزش بازار يا ارزش براى مالک نست، بلکه دلالت بر ارزش براى منظور خاص، يعنى سرمايهگذارى در پرتفوى دارد. قيمت سهام در بورس اوراق بهاءدار، نشاندهندهٔ ارزش بازار مجموعه سهام کوچک است و معمولاً نشاندهنده ارزش سرمايهگذارى مىباشد.
سرمايهگذاران در بورس اوراق بهاءدار، بهدنبال بازدهى بهصورت سود سهام با رشد ارزش سرمايهگذارى مىباشند. اين سرمايهگذاران معمولاً سهامداران جزء هستند که در مديريت يا اداره شرکتى که در آن سرمايهگذارى مىکنند. نقشى ندارند.
بهعلت تفاوت ريسک و بازارپذيرى هر يک از سرمايهگذارىها، سرمايهگذاران در برخى موارد بيشتر و در برخى موارد کمتر پرداخت مىکنند.
وجه افتراق بين ريسک و بازارپذيرى همه جا رعايت نمىگردد و اين دو مفهوم به کرات مترادف يکديگر بهکار گرفته مىشوند، ثبت شرکت ولى در ارزيابى سهام خارج از بورس اين تمايز آشکار مىگردد. از مشخصههاى سهام خارج از بورس عدم بازارپذيرى آنها است که ارتباطى با ريسک عمليات شرکت ندارد، لذا ارزش سرمايهگذارى سهام خارج از بورس، مىبايستى با اعمال تخفيفى بابت عدم بازارپذيري، تعيين گردد.
ارزش انحلال هم نظير ارزش سرمايهگذاري، از يک مفهوم بنيادى ارزش برخوردار نيست. اين اصطلاح دلالت بر تعيين ارزش بر مبناى قرض برچيده شدن شرکت دارد.
محاسبه ارزش انحلال ساده نيست. در محاسبه ارزش انحلال، بايستى هزينههاى انحلال و وضعيت مالياتى به دقت برآورد گردد و مواردى نظير مطالبات وصول نشده و ضايعات موجودىها نيز مدنظر قرار گيرد. لذا انحلال شرکتها، حتى شرکتهاى کوچک کار پرزحمت، پيچيده و مشکلى است. خريدار سهام شرکتى که قرار است برچيده شود، کل مبلغ قابل تحقق طى انحلال تدريجى را پرداخت نخواهد کرد. زيرا اينکار موجب مىگردد که وى روزى سهام خود بازدهى نداشته باشد. در اين مورد بايستى هم ارزش زمانى پول و هم ريسک مربوطه را در نظر گرفت.
ارزش انحلال در نظر غالب افراد، حداقل ارزشى است که ارزش سهم از آن پائينتر نمىرود. هر چند اين نظر براى تمام سهام يا ۷۷ درصد سهام و بيشتر قابل قبول است. ولى نمىتوان آن را در مورد سهام قابليت تعميم داد. البته ارزيابى سرمايهگذار بايد فقط بر مبناى چشمانداز شرکت بهعنوان يک واحد فعالى متکى باشد، لذا اميد بستن به ارزش انحلال شرکت سبب مىگردد که توجه سرمايهگذار از آنچه که بايد مدنظر قرار گيرد، يعنى آينده محصولات و خدمات شرکت و کيفيت مديريت و نيروى کار آن، منحرف گردد.
اين نوع ارزش هم يک مفهوم ارزش بنيادى نيست، بلکه بر مبناى فرض تداوم فعاليت شرکت استوار است. در يک اقتصادِ با ثبات مالي، اکثريت شرکتها، در حال تداوم فعاليت هستند. و در نتيجه اکثر ارزشيابىها بر مبناى فرض تداوم فعاليت صورت مىگيرد. شرکت بهدليل آنکه در خطر انحلال قرار ندارد، تعهدات مالى خود را در سررسيد ايفاء خواهد نمود.
علىرغم آنکه در اقتصاد سالم، فرض بر اصل تداوم فعاليت شرکتها است، ولى نبايد تداوم را بديهى فرض کرده و بايد در اين مورد بررسىهاى لازم انجام گيرد. چنانچه تداوم شرکتى قابل اثبات نباشد، و يا آينده تداوم فعاليت آن مورد ترديد قرار گيرد، نتايج ارزشيابى بىاعتبار مىگردد.
در مواردى لازم است که شرکت در حال تداوم فعاليت را، بر مبناى عدم تداوم ارزشيابى کرد. بهعنوان نمونه شرکتى که داراى ساختار سرمايهاى نامناسب است و در صورت بازپرداخت وامها و بدهىها ورشکست خواهد گرديد. در اين موارد ارزيابى بايد کاملاً هوشيارانه باشد.
نمونه ديگر اينگونه شرکتها، شرکت کوچکى است که فعاليت آن بستگى مطلق به يک يا چند شخص کليدى دارد، مانند شرکت پيمانکارى که به يک مدير خاص بستگى دارد، و يا شرکتى که متکى به يک يا چند مشترى بزرگ انحصارى است.
اين اصطلاح براى افراد مختلف مفهوم متفاوتى دارد. تعريف ارزش ذاتى عبارت است از: ارزشى که يک سهم از نظر يک سرمايهگذار بايد داشته باشد. تفاوت بين ارزش جارى بازار و ارزش ذاتى غالباً مبناى تصميمات خريد يا فروش سهام است.
تعريف جديدتر ارزش ذاتى عبارت است از: بهترين برآورد ارزش يک سهم با توجه به مجموعه کل اطلاعات موجود. ارزش ذاتى با توجه به حقايق مرتبط با سهام توجيهپذير است. اين ارزش را مىتوان بهعنوان ارزش واقعى سهام يا ارزش تئوريک ناميد.
معمولاً براى ارزشيابى سهام شرکتهائى که قصد دارند سهام خود را براى اولين بار به عموم عرضه نمايند، از روش ارزشيابى با فرض تداوم فعاليت استفاده مىکنند. در اين روش براى تعيين ارزش واقعى و يا تئوريک سهام، از تجزيه و تحليل اصولى استفاده مىکنند. در تجزيه و تحليل اصولي، ارزياب به عوامل بنيادى و مؤثر بر ارزش سهام مانند قدرت سودآورى و کسب درآمد شرکت، برنامههاى آتى سرمايهگذارى شرکت، ميزان ريسک فعاليت شرکت، ساختار سرمايه و ميزان ريسک مالى شرکت و غيره توجه مىکند. در اين روش ارزش سهام از طريق ارزش فعلى عايدات آتى متعلق بههر سهم و با توجه به عوامل ديگر تعيين مىگردد.
يک تصوير کلى از ارزش ذاتى و موارد استفاده از آن در شکل زير نشان داده شده است:
شکل مقایسه ارزش ذاتی و قیمت واقعی بازار شکل مقایسه ارزش ذاتی و قیمت واقعی بازار
تحليل ارزش ذاتى در تمامى حالات قابل اعمال نيست، زيرا داراى سه محدوديت عمده است:
معهذا با توجه به محدوديتهاى فوق در مورد ارزش سهام عادي، اغلب تحليلهاى ارزش ذاتى بهکار گرفته مىشوند.
هزینه کمتر – زمان کمتر – ارائه بیشترین امکانات جهت ثبت شرکت
ثبت شرکت – پلمپ دفاتر – ثبت محدود – کد اقتصادی
ارزش براى مالک، مفهومى است که صرفاً به حقوق اموال مربوط مىگردد و صرفاً به مالک فعلى محدود نيست و هر کسى که علايق مالکانه در مال داشته باشد را دربر مىگيرد.
ارزش براى مالک، با تغيير شرايط مىتواند کاملاً نوسان پيدا کند. مثلاً در شرايطى که قطع برق زياد باشد. ارزش ژنراتور برق براى يک مؤسسه توليدى بيشتر مىشود. مطمئناً اگر ارزش دارائىها براى شرکت به اين روش عنوان گردد، ارزش مجموع اموال خيلى بيشتر از ارزش کل شرکت خواهد بود. اما اگر ارزش اجزاء، جدا از کل و بهطور مجرد تعيين گردد، ارزش مجموع اجزاء احتمالاً کمتر از ارزش کل مىباشد. نکته کلى اين است که الزاماً ارزش جايگزينى با ارزش شرکت يا ارزش براى مالک يکى نيستند.
هر چند ارزش برخى از اموال براى مالک آنها بيش از ارزش بازار است. رابطهٔ مقداريِ نزديکى بين آن دو وجود دارد، بهطورىکه يکى را مىتوان شاخصى براى تعيين ارزش ديگرى فرض کرد. مطمئناً ارزش بازار حد پائين ارزش براى مالک را نشان مىدهد. زيرا اگر مالک از مال خود بهعنوان وسيلهاى براى کسب پول استفاده نکند. براى وى ارزش نخواهد داشت.
مبناى ارزش بازار اين است که، اگر سهام مشابهى به قيمت مشخص معامله شود، سهام موردنظر قيمتى نزديک يا مشابه آن خواهد داشت. اعتبار اين مبنا، بستگى به تداوم بازارى دارد که قيمت از آن بهدست آمده است. در اين رابطه بين بازار سطحى و بازارى که عمق دارد. اختلاف عمدهاى مىتواند وجود داشته باشد. بازارى عمق دارد که سهام موردنظر در آن به دفعات مورد نقاضا قرار بگيرد و معاملات متعددى در آن صورت پذيرد. مشخصهٔ بازار سطحى اين است که معاملات در آن پراکنده است.
ارزش بازار، بهعنوان قيمت معاملاتى سهام، نيازمند تأييد آن از جنبههاى متعدد است. بهعنوان مثال قيمت فروش اجبارى را نمىتوان بهعنوان قيمت پايه بازار پيشرفت. بين فروش نقدى و مبادلهاى تفاوت وجود دارد. همچنين ممکن است خريدار خاص بر ارزش بازار تأثير بگذارد. لذا، همواره در ارزشگذاري، فرد ارزياب بايد مفروضات خود را بيان کند. در مورد سهام خارج از بورس، تفاوت بين فروش اجبارى و فروش عادى بهراحتى قابل تشخيص نيست و معمولاً مدت زمانىکه براى حصول ارزش بازار لازم است، ممکن است خيلى طولانى باشد. شرايط پرداخت نقدى و غيرنقدى نيز بر ارزش تأثير مىگذارند.
تأثير خريدار خاص روى قيمت مىتواند بسيار مهم باشد. بهعنوان مثال اگر در شرکتى يک از سهامداران علاقهمند به در اختيار داشتن ۶۷ درصد از سهام منتشره باشد، تا بتواند تصميمات مجمع فوقالعاده را در اختيار بگيرد، ارزش سهام ساير سهامداران از قيمت بازار بيشتر بىشود. البته وجود يک خريدار خاص همواره مشخص نيست و اگر هم باشد، ممکن است برآورد تأثير وى بر قيمت، امکانپذير نباشد.
اگر ارزش بازار قيمتى باشد که سهام را بتوان فروخت، اثرات تعداد سهامى که قرار است فروخته شود، ثبت شرکت بايد بهحساب گرفته شود در بازار بورس سهام معمولاً تعداد زيادى سهام به قيمتى کمتر از قيمت جارى بازار فروخته مىشود.
مفهوم ارزش منصفانه بهطور مکرر در اساسنامهٔ شرکتهاى خصوصى (خاص) ذکر شده است. در مورد پيشبينى تعيين قيمتِ منصفانه جهت انتقال سهام بهوسيلهٔ حسابرس شرکت بهخصوص به اين اصطلاح برمىخوريم.
ارزش منصفانه با ارزش بازار فرق مىکند ولى در اساسنامهها و قراردادها مفهوم ارزش بازار رايجتر است و بيشتر بهکار مىرود. همچنين اساس مفهوم ارزش منصفانه تمايل به رعايت عدالت در مورد طرفين است.
يکى از محدوديتهاى موجود در اين مورد اين است که معامله در بازار آزاد انجام نمىگيرد. خريدار و فروشنده در اثر عمليات يک توافقنامه الزامآور بهنحوى در برابر هم قرار گرفتهاند که ساير خريداران و فروشندگان بالقوه حذف شدهاند. لذا ارزياب بايد ارزش سهام را براى هر دو طرف خريدار و فروشنده برآورد کند.
اگر خريدار و فروشنده هر دو سهامدار جزء باشند، احتمالاً تفاوت اندکى بين ارزش سهام از ديدگاه طرفين وجود خواهد داشت.
با توجه بهمراتب فوق، ارزش، نه کاملاً عينى است و نه صددرصد ذهني، بلکه عناصرى از هر دو دارد. بنابراين، ارزش يک مفهوم بىنهايت سيال است که برحسب زمان، مکان و فرد تفاوت مىکند.
براى مثال ارزشگذارى سهام شرکتهاى خارج از بورس يا شرکتهائى که سهام آنها براى اولين بار وارد بورس اوراق بهاءدار مىشوند، مستلزم قضاوت نهائى در مورد چشمانداز اقتصاد آن صنعت خاص و خود شرکت است.
بنابراين، در ارزشگذارى سهام شرکتهائى که براى اولين بار وارد بورس مىشوند ارزياب مىيابد قبل از ارزشگذارى همواره اين سؤال را از خود بکند که سهم مزبور به چه کسي؟ و براى چه منظوري؟ فروخته مىشود، تا او بتواند ارزش منصفانهاى براى سهام شرکت بگذارد. براى مثال او بايد در ارزشگذارى سهام حالتهاى زير را در نظر بگيرد:
بهطور خلاصه، ارزش سهام را نمىتوان بهصورت مجرد يا مطلق بيان کرد، بلکه ارزش سهام را بايد در مکان خاص زمان خاص، و شرايط خاص ارزشيابى نمود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02177516567 تماس فرمایید و یا به ایمیل info@arshiyagroup,ir ایمیل ارسال فرمایید
هدیه ویژه را از ما بخواهید. پس از انجام هر قرارداد یک هدیه ویژه از ثبت شرکت ارشیا دریافت کنید
تنظیم صورتجلسات – ثبت شرکت –پلمپ دفاتر – ثبت شرکت محدود
غالباً به سهام ممتاز، يک سود ثابت مانند بهره اوراق قرضه پرداخت مىگردد. معمولاً سهام ممتاز ابدى هستند و ارزش آنها به طريق زير محاسبه مىشود:
V = R / I |
که در آن R عبارت است از سود ساليانهاى که به سهام ممتاز تعلق مىگيرد. مثلاً شرکتى يک نوع سهام ممتاز صادر کرده که سود ساليانه آن معادل ۱۵۰۰ ريال مىباشد. قانون تجارت نرخ سرمايهگذارى در زمان صدور اين سهام (سال ۱۳۷۰) معادل ۵/۷ درصد بوده است، بنابراين هر سهم به مبلغ ۲۰،۰۰۰ ريال فروخته شد. در حال حاضر شرکت مزبور قدرت و اعتبار بيشترى بهدست آورده و ريسک سهام آن کاهش يافته است. اما نرخهاى بهره نيز نسبت به اواخر دهه ۱۳۷۰ کاهش يافته است. به دلايل فوق، بازده سهام ممتاز شرکت مزبور به ۵/۵ درصد کاهش يافته و در نتيجه ارزش هر يک از سهام فوق به ۲۷،۲۷۲ ريال افزايش يافته است.
۲۷،۲۷۲ = ۰/۵۱۵ / ۱۵۰۰ = V |
تعيين ارزش اوراق قرضه، نسبتاً ساده است؛ چون معمولاً انتظار نمىرود که اوراق قرضه با عدم پرداخت اصل يا سود مواجه شوند، بنابراين جريانات نقدى آن در آينده، عبارت است از سودهاى پرداختى بهاضافه مبلغ اصلى آنکه در سررسيد بايد پرداخت گردد. نرخ سرمايهگذارى براى اوراق قرضه مختلف، فرق مىکند و در درجه اول بستگى به ميزان ريسک آنها در برابر پرداخت نشدن سود يا اصل مبلغ آنها دارد. مثلاً اوراق قرضهاى که از طرف دولتها صادر مىشود، نسبت به اوراق قرضه شرکتها ريسک کمترى دارد و در نتيجه نرخ تنزيل (يا نرخ سرمايهگذاري) آن کمتر خواهد بود. روش محاسباتى که در ارزشيابى اوراق قرضه بهکار مىرود، توسط مثالهاى زير روشن مىگردد:
مثال ۱ـ پس از جنگهاى ناپلئون (سال ۱۸۱۴) دولت انگليس، براى پرداخت اوراق قرضهاى که در سالهاى قبل براى تأمين هزينههاى جنگ صادر کرده بود، يکسرى اوراق قرضه جديد منتشر کرده و بهفروش رسانيد. فرض کنيد که ارزش هر يک از اوراق قرضه ۱۰۰۰ دلار بوده و بهره ساليانه آن معادل ۵۰ دلار باشد و ضمناً اين اوراق قرضه ابدى هستند. حال مىخواهيم ببينيم تحت شرايط مختلف بازار، ارزش اوراق چقدر خواهد بود.
مىدانيم که ارزش اوراق قرضه ابدى (V) به طريق زير محاسبه مىشود:
R / I = نرخ سرمايهگذارى / دريافتهاى ثابت ساليانه = V |
از طرفى مىدانيم که بهره ساليانه اين اوراق قرضه ۵۰ دلار است، بنابراين در محاسبه ارزش آنها، فقط به نرخ سرمايهگذارى احتياج داريم. اين عامل را معمولاً از روى نرخ بهره جارى يا از روى يازده (Yield) اوراق قرضه مشابه (از نظر ميزان ريسک) تعيين مىکنند. فرض کنيد که چنين اوراق قرضهاى تحت شرايط فعلى بازار داراى نرخ بهره ۴ درصد مىباشند. بنابراين ارزش اوراق قرضه مذکور عبارت است از:
۱۲۵۰= %۴ / ۵۰= V = R / I |
اگر نرخ بهره جارى به ۵ درصد افزايش يابد، ارزش اين اوراق به ۱۰۰۰ دلار کاهش مىيابد. اگر نرخهاى بهره همچنان افزايش يابند، هنگامىکه نرخ بهره به ۶ درصد برسد، ارزش اين اوراق قرضه فقط ۳۳/۸۳۳ دلار خواهد بود. ارزش اين اوراق قرضه ابدى به ازاء نرخهاى مختلف بهره در جدول زير نشان داده شده است:
نرخ بهره بازار | ارزش بازار (دلار) | |
%۰۲ | ۲،۵۰۰ | |
%۰۳ | ۱،۶۶۶/۶۷ | |
%۰۴ | ۱،۲۵۰ | |
%۰۵ | ۱،۰۰۰ | |
%۰۶ | ۸۳۳۳ | |
%۰۷ | ۷۱۴/۲۹ |
مثال ۲ ـ حال فرض کنيد دولت انگليس اوراق قرضهاى صادر کرده است که ميزان ريسک آن برابر اوراق قرضه مثال ۱ مىباشد. اين اوراق قرضه نيز هر يک معادل ۱،۰۰۰ دلار ارزش داشته و بهره ساليانه آنها معادل ۵۰ دلار باشد. مىخواهيم ببينيم اگر نرخ بهره جارى ۴ درصد باشد، ارزش اوراق قرضه فوق در زمان انتشار، چقدر است. براى حل اين مثال مطابق زير عمل مىکنيم:
سال | دريافت (دلار) | ضريب نرخ تنزيل (۴%) | ارزش فعلى (دلار) |
۱ | ۵۰ | ۰/۹۶۲ | ۴۸/۱۰ |
۲ | ۵۰ | ۰/۹۲۵ | ۴۶/۲۵ |
۳ | ۵۰ + ۱،۰۰۰ | ۰/۸۸۹ | ۹۳۳/۴۵ |
ارزش سند قرضه(دلار) | ۱۰۲۷/۸۰ |
به ازاء نرخ بهرههاى مثال قبل ارزش اين اوراق قرضه سه ساله مطابق جدول زير خواهد بود:
نرخ بهره | ارزش بازار (ارزش سرمايهای) ـ دلار | |
%۰۲ | ۱،۰۸۶/۱۵ | |
%۰۳ | ۱،۰۵۶/۴۵ | |
%۰۴ | ۱،۰۲۷/۸۰ | |
%۰۵ | ۱،۰۰۰/۰۰۰ | |
%۰۶ | ۹۷۳/۶۵ | |
%۰۷ | ۹۴۷/۲۰ |
در رابطه (V) مىبينيم که چگونه ارزش اوراق قرضه بلندمدت (مثال ۱) و اوراق قرضه کوتاهمدت، با تغيير نرخ بهره جاري، تغيير مىکنند. به اين نکته توجه کنيد که تغييرات ارزش اوراق قرضهٔ سهساله در اثر تغييرات نرخ بهره، خيلى کمتر از تغييرات اوراق قرضهٔ بلندمدت است. وقتى نرخ بهره جارى معادل ۵ درصد باشد، ارزش اوراق قرضه ابدى و اوراق قرضه سه ساله، هر دو معادل ۱۰۰۰ دلار مىباشد. وقتىکه نرخ بهره به ۲ درصد کاهش مىيابد، ارزش اوراق قرضه بلندمدت به ۲۵۰۰ دلار افزايش مىيابد، در حالىکه ارزش اوراق قرضه سه ساله فقط معادل ۱۰۸۶ دلار مىباشد. هنگامىکه نرخ بهره از ۵ درصد بيشتر شود، ارزش اوراق قرضه ابدى کمتر از اوراق قرضه سه ساله مىگردد. بهطور کلى هر چه سررسيد يک سند قرضه طولانىتر باشد، تغييرات ارزش آن در اثر تغيير نرخ بهره (يا نرخ سرمايهگذاري) بيشتر مىباشد. بنابراين، با آنکه ريسک مواجهه با پرداخت نشدن اصل و نوع در مورد هر دو نوع سند قرضه فوق کاملاً يکسان است، معذالک ارزش سند قرضهاى که سررسيد آن طولانىتر است، در اثر تغيير نرخ بهره، در معرض ريسک بيشترى است و به همين دليل است که معمولاً نرخ برگشت يا Yield اوراق قرضه کوتاهمدت، کمتر از نرخ برگشت اوراق قرضه بلندمدت مىباشد. همچنين مفهوم اين مطلب بيانکننده اين حقيقت مىباشد که چرا معمولاً شرکتها يا سازمانها تمايل به مصرف پول بهصورت خريد اوراق قرضه بلندمدت ندارند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 77516567-021 و 09128069819 تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید