به پرتال ثبت شرکت ارشیا خوش آمدید امروز : جمعه ، 17 مرداد 1404
ثبت شرکت

جستجو در سایت

پلمپ دفاتر 1396

انجمن ثبت شرکت ایران

ثبت شرکت در سراسر ایران :
موضوع مناسب برای ثبت شرکتها

سایر امور ثبتی :
ثبت برند در تهران
سایر محلات تهران

تئوری سازمانی مثبت‌گرا دریچه ای به سوی شکوفایی فردی و سازمانی

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

تئوری سازمانی مثبت‌گرا دریچه ای به سوی شکوفایی فردی و سازمانی

 

چکیده: تئوری‌های سازمانی ابزار تفکر و عمل مدیران سازمانی محسوب می‌شوند. سیر تکوین نظریه‌پردازی رفتار سازمانی و مدیریت امروزه به تئوری‌های مثبت­گرایانه در سازمان دست پیدا کرده است، تئوری‌هایی که ریشه در افکار و دستاوردهای روانشناسی مثبت‌گرا دارند. تئوری مثبت­گرایی در کار نگاهی انسانی، و اخلاق‌گرا به محیط کار و کارکنان داشته و به خلق مزیت رقابتی منجر می‌شود. در این مقاله به بحث در خصوص تاریخچه، ماهیت، وسعت، اهمیت و پیامدهای تئوری پردازش سازمانی مثبت‌گرا پرداخته می‌شود.

واژه‌های کلیدی: تئوری‌های سازمان- سازمانی مثبت‌گرا- روانشناسی مثبت‌گرا- رفتارسازمانی مثبت‌گرا- پژوهش سازمانی مثبت‌گرا

1- مقدمه
مدیریت و رهبری در عین جذابیت به یکی از پیچیده‌ترین مفاهیم سازمانی تبدیل شده است. پیچیدگی ذاتی بشر در کنار شتاب فزاینده تغییرات،‌ درک عوامل موفقیت سازمان را دشوارتر ساخته است. هزاره سوم با مسائل مهمی همچون افزایش دموکراسی، افزایش جمعیت، جهانی‌شدن، گسترش ارتباطات و اطلاعات، مسائل اخلاقی و مسئولیت اجتماعی، افزایش انتظارات مشتریان، رقابت فزاینده سازمان‌ها، سرعت رشد دانش و فناوری، و... دست‌به‌گریبان شده است. در پرتو این‌چنین مسائلی بشر با مشکلات عدیده اجتماعی، عاطفی، هیجانی، شخصیتی و رفتاری زیادی همچون استرس، افسردگی، تعارض، پرخاشگری، تعارض، خیانت، ازخودبیگانگی، فرسودگی هیجانی و...مواجه شده است که به‌نوبه خود سازمان‌ها را نیز با مشکلاتی همچون کاهش بهره‌وری و عملکرد، افزایش خروج کارکنان، افزایش حوادث شغلی، و... مواجه کرده است. ازاین‌رو به نظر می‌رسد مهم‌ترین مسئله قرن حاضر نیاز به یک نظریه جامع و کاربردی باشد که بتواند چنین مسائل بغرنجی را در خود جای دهد و البته چشم‌اندازی فراتر از حل مسئله و آسیب‌شناسی ارائه دهد چراکه در عصر پررقابت امروز، حفظ حداقل استاندارد دیگر پاسخگوی چالش‌های فرا روی مدیران و سازمان‌ها نخواهد بود. از سویی باید گفت که تئوری‌های مدیریت و رفتار سازمانی نقش فزاینده‌ای در شکل‌گیری نگرش مدیران و رهبران و سبک مدیریت آن‌ها خواهد داشت. در آغاز قرن بیست و یکم، با الهام از نهضت روانشناسی مثبت‌گرا، تئوری پردازی سازمانی مثبت‌گرا در سازمان تجلی پیدا کردند و خیلی زود جایگاه ویژه‌ای در سازمان کسب کردند. تئوری سازمانی مثبت‌گرا پاسخی است به چالش‌های مطرح‌شده بالا که در ادامه موردبحث قرار خواهد گرفت.
2- مروری بر نظریه‌ها و چالش‌های سازمانی
نظریه‌ها جایگاه ویژه‌ای در علوم مختلف دارند و ازاین‌رو امروزه در رشته‌های مختلف علمی واحدهای درسی مختلفی جهت آشنایی دانشجویان با مکاتب مختلف نظری آن حوزه تدریس می‌شود. درک و فهم تئوری سازمانی مثبت‌گرا با تعریف نظریه و جایگاه آن در شکل‌گیری نگرش و رفتار مدیران و همچنین مقایسه آن با سایر نظریه‌ها آسان‌تر شده و درعین‌حال می‌تواند اهمیت آن را در ارتباط و در مقایسه با سایر نظریه‌ها آشکارتر سازد. به‌طورکلی می‌توان گفت هر اقدامی که مدیر انجام می‌دهد تا حدودی مبتنی بر استفاده از نظریه‌ها است [1]. نظریه‌ها به ما کمک می‌کنند تا مشکلات و مسائل خاص خود و دیگران را در ساختار و چارچوب خاصی درک کنیم. نظریه‌ها راهنمایی برای فعالیت‌های مختلف مدیران است که می‌توان از آن به‌عنوان ابزاری برای تبیین و توجیه اقدامات و فعالیت‌های مختلف بهره جست. تئوری روشی برای توجیه و قابل‌درک کردن یک موقعیت نگران‌کننده است که به ما امکان می‌دهد منبع و ذخیره عادات خود را به‌طور کارآمدتر به اجرا درآوریم. نظریه موجب ایجاد یک‌زبان مشترک برای درک بهتر نقش‌ها در جامعه است که ما در آن زندگی می‌کنیم. فهم اینکه چه چیزی اتفاق می‌افتد و چرا آن پدیده رخ می‌دهد در سایه درک کاربرد نظریه مقدور است [2]. تئوری نگرشی منظم، سنجیده و عقلایی از موقعیت فراهم می‌سازد و گزینش اصول مدیریت، راهنمای افراد است [3]. در قلمرو مدیریت، نظریه سازمان به توضیح و تبیین ساختار و پویایی‌های سازمانی پرداخته درصدد کشف و ارائه اصول و قوانین رفتار سازمانی به‌منظور هدایت تحقیق علمی و راهنمای عمل مدیریت است [4]. کلینجر نظریه را به‌عنوان مجموعه‌ای از امور ذهنی (مفاهیم) تعاریف، پیشنهادات مرتبط باهم که دیدگاه منظری را در مورد یک پدیده با مشخص کردن روابط متغیرها ارائه داده و هدف آن تبیین و پیش‌بینی پدیده‌هاست تعریف می‌کند [1] درمجموع می‌توان گفت نظریه‌ها نقش بسزایی در افزایش درک ما از چرایی و روابط رفتارها و انگیزه‌ها با عوامل مختلف، و نوع نگرش و عمل مدیران دارند.
در یک تقسیم‌بندی کلی نظریه‌های مدیریت می‌توان آن‌ها را به سه دسته کلی تقسیم کرد [1، 4، 5] تئوری‌های سازمانی کلاسیک، رویکرد روابط انسانی و رویکرد رفتاری. نظریه‌سازمانی کلاسیک (علمی، اداری، بوروکراتیک) در طی سال‌های اولیه این قرن پدیدار گشت که دو دیدگاه متفاوت از مدیریت را در برمی‌گیرد: مدیریت علمی و مدیریت اداری ازنقطه‌نظر تاریخی مدیریت علمی بر مدیریت کار و کارگر تمرکزیافته و مدیریت اداری مباحثی را در رابطه بااینکه چگونه سازمان به‌طورکلی بایستی اداره شود را عنوان می‌نماید [1]. درمجموع در این نظریه، انسان ابزارسازمانی و سازمان یک ماشین فرض شده است که در آن‌همه رفتارها قابل پیش‌بینی و از قبل برنامه‌ریزی‌شده است به‌طوری‌که عقلانیت حرف اول را می‌زند. این دیدگاه کمترین نقش را برای عواطف و انگیزه‌های روان‌شناختی و اجتماعی و گروه‌های غیررسمی کارکنان در نظر گرفته و از سبک مدیریتی استبدادی بالا به پایین استفاده می‌کند. و پاداش مادی و انگیزش بیرونی را تنها محرک عملکرد قلمداد می‌کند [[1، 4، 5، 6] رویکرد دوم رویکرد روابط انسانی است. همچون نهضت روانشناسی مثبت‌گرا، تلاش‌های اولیه‌های مثبت‌گرایی سازمان را باید در این رویکرد جست‌وجو کرد. آغاز نهضت روابط انسانی با انجام مطالعات هاثورن (اواخر دهه 1920 تا اوایل دهه 1930) شناخته می‌شود. نتایج این پژوهش نشان داد که عواطف گروهی نقش بسیار مؤثری در تولید و بهره‌وری ایفا می‌کند، درواقع هنجارهای گروهی و روابط غیررسمی امکان حذف شدن فرد در مقابل فشارهای خارجی را موجب می‌شود. البته عده‌ای معتقدند که در اصل پیدایش مکتب روابط انسانی به‌وسیله التون مایو و دستیارانش اتفاقی بود! چراکه وی و دستیارانش در ابتدا قصد نداشتند آزمایش‌هایی برای پیدا کردن روابط غیررسمی و سازمان غیررسمی و اهمیت آن در سازمان رسمی انجام دهند، بلکه حسب اتفاق و در حین تحقیق علمی تجربی بر روی تأثیر عوامل فیزیکی و مادی برافزایش کارایی در حمایت از مدیریت علمی (تیلوریسم) به این دستاورد عظیم جهانی رسیدند [7] بااین‌حال، باید اذعان کرد که این رویکرد به‌ویژه در شرایط آن روز که کارگران تحت سیطره مطلق مدیریت علمی قرار داشتند بسیار اثرگذار بوده، و علی‌رغم انتقادهایی که ممکن است به این رویکرد بشود نمی‌توان از نتایج چشم‌گیر این رویکرد چشم‌پوشی کرد. این جنبش بر مواردی همچون توجه به روابط اجتماعی، رضایت و انگیزش کارکنان و نیاز مدیران به کسب مهارت اجتماعی تأکید دارد و درنهایت این جنبش منجر به پایه‌گذاری مبانی رشته رفتار سازمانی برای مطالعه رفتار افراد و گروه‌ها در سازمان شد [5] از میان بینش‌های این جنبش نظریه‌هایی همچون نیازهای انسانی مزلو (1908-1970) و نظریه دوعاملی X و Y مک گریگور (1906-1964) ظهور کردند که علی‌رغم انتقادهایی که به آن‌ها می‌شود، بااین‌حال همچون نهضت روابط انسانی تأثیر عمیقی بر شناخت کارکنان و توجه به بعد انسانی و عاطفی آن‌ها برجای گذاشتند و برای اولین بار مسئله رابطه بین انگیزش و شادمانی افراد با عملکرد و بهره‌وری آن‌ها موردتوجه قرار گرفت و این فرضیه مطرح شد که کارکنان شاد نسبت به کارکنان ناشاد بهره‌وری و عملکرد بیشتری دارند [8] در این رویکرد مفاهیمی همچون نیازهای اجتماعی و روان‌شناختی، ادراکات، باورها، انگیزه‌ها ارزش‌های افراد، گروه‌های غیررسمی، پشتیبانی مدیریت، رهبری مردم گرایانه موردتوجه قرار گرفت [4]. رویکرد سوم مدیریت، نظریه‌های رفتاری هستند. دانشمندان علوم رفتاری هر دو مدل کلاسیک عقلانی- اقتصادی و مدل اجتماعی روابط انسانی را تصویر ذهنی ناقصی از کارکنان در محیط کار می‌دانند [1،4] نظریه‌های کلاسیک و روابط انسانی به ترتیب تأثیر روابط اجتماعی و ساختار رسمی را، نادیده می‌گرفتند. نظریه علوم رفتاری ضمن ترکیب آن‌ها، اصولی مأخوذ از روانشناسی، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی، و اقتصادی را نیز به آن می‌افزاید [4]. این رویکرد سازمان پویایی‌های بین سازمان و فرد را بیشتر مدنظر قرار می‌دهد و تلاش می‌کند بین نیازهای فردی و سازمانی هماهنگی ایجاد کند. در این رویکرد سازمان به‌مثابه یک سیستم باز اجتماعی در نظر گرفته‌شده و به مسائل انگیزشی نیز در چارچوب همین اصول توجه می‌گردد. [1،4،5،6] به اعتباری می‌توان گفت هیچ‌یک از این رویکردها نتوانسته‌اند تاکنون پاسخ قطعی به مسائل محیط کار در هزاره سوم ارائه بدهند و ازاین‌رو نیاز به نظریه‌پردازی در عرصه مدیریت و رفتار سازمانی همچنان پابرجاست. از سوی دیگر، هرچند باید گفت با گذر از مدیریت کلاسیک انسان بیشتر محور توجهات قرارگرفته، بااین‌حال چالش‌ها و سؤالات بی‌پاسخ بسیاری همچنان باقی‌مانده است. و رویکردهایی که تاکنون ظهور پیداکرده‌اند بیشتر رویکرد مبتنی بر آسیب‌شناسی و توجه به حل مسئله‌دارند و حفظ استاندارد و عملکرد معمول برای آن‌ها بیشترین اولویت و اهمیت را داشته، و کمتر به رشد و تعالی فردی و سازمانی توجه نشان می‌دهند [9،10]. از سوی دیگر، چالش‌ها و مسائل اخلاقی، عاطفی و هیجانی در این رویکردها کمتر موردتوجه بوده است. به‌ویژه اینکه شرایط زندگی بشر هزاره سوم با توجه به شرایط ویژه آن لاجرم با مسائل روحی و روانی بسیاری مواجه می‌باشد. به‌طوری‌که ابتلا به انواع بیماری‌های روحی و روانی در هزاره سوم رشد و شدت بیشتری یافته است. به همین دلیل در کتاب‌های درسی مدیریت و سازمان همواره فصل‌هایی به مدیریت استرس، اعتیاد، تعارض و سایر مشکلات روانی و رفتاری اختصاص داده می‌شود. و کمتر به مسائل مثبت مربوط به رشد و شکوفایی کارکنان توجه می‌شود. از سویی در هزاره سوم به کارکنان و سازمان‌هایی نیاز داریم که ضمن اینکه بتوانند به‌سرعت خودشان را با تغییرات سازگار کنند و از چالش‌ها به‌عنوان فرصتی برای رشد و سرآمدی استفاده کنند خودشان بتوانند با استفاده از شناسایی، شکوفایی و استفاده از توانمندی‌ها و ظرفیت‌های خود رهبری تغییرات را بر عهده بگیرند. نهضت روانشناسی مثبت‌گرا به‌طورکلی و تئوری سازمانی مثبت‌گرا به‌طور خاص، یک چارچوب اخلاقی، جامع، کاربردی، کم‌هزینه و جذاب را برای حل‌وفصل بحران‌های فردی و سازمانی و افزون بر آن تعالی و سرآمدی افراد و سازمان‌ها مطرح کرده‌اند. که در ادامه به‌طور مفصل‌تری به آن اشاره خواهد شد.
3- روانشناسی مثبت‌گرا (Positive psychology)
بعد از دو جنگ جهانی اول و دوم که‌موجی از نومیدی، مشکلات روانی و منفی­گرایی را در فضای کلی جهان و به‌خصوص کشورهای درگیر جنگ جهانی حاکم کرد، مارتین سلیگمن در دهه نود میلادی موج جدیدی از تفکر و اندیشه درباره انسان را به راه انداخت که هدفش بهبود زندگی بود که امروز از آن تحت عنوان"روان‌شناسی مثبت‌گرا"یادکرده می‌شود. درواقع، روان‌شناسی مثبت‌گرا بعد از معرفی رسمی در اجلاس انجمن علمی روانشناسی آمریکا در سال 1998، شکوفا و به نقطه عطفی برای جامعه پژوهشگران و کارورزان علاقه‌مند به بهبود جنبه‌های مختلف جامعه تبدیل گردید [9،10] درواقع، آنچه که توسط سلیگمن و تنی چند از روان‌شناسان دیگر در توجه دوباره به دو مأموریت فراموش‌شده، کمک به مردم سالم برای شادتر و مولدتر شدن و تحقق ظرفیت انسانی، در تحقیقات روانشناسی صورت گرفت نتیجه‌اش ایجاد یک موجی از علاقه به نظریه‌پردازی و تحقیق تجربی بوده؛ که امروز به‌عنوان روان‌شناسی مثبت‌گرا شناخته می‌شود [9، 10]. درواقع،‌ در طول قرن 20 همواره این سؤال مطرح بود که" انسان‌ها چه ضعف‌ها و خطاهایی دارند؟" این سؤال سیل عظیمی از توجه به" نیمه‌تاریک انسان‌ها" و جنبه‌های منفی آن‌ها را به راه انداخت. با آغاز قرن 21 این سؤال مطرح شد که "انسان‌ها چه توانمندی‌ها و نقاط قوتی دارند؟". این سؤال جان کلام روان‌شناسی مثبت‌گراست که می‌کوشد با اتخاذ رویکردی علمی و کاربردی به کشف نقاط قوت مردم و ارتقاء عملکرد مثبت آن‌ها بپردازد [12]. در همین راستا پیترسون و سلیگمن (2004) در مقابل تشخیصی و آماری آسیب‌های روان‌شناختی ویرایش چهارم (DSM-IV) به یک طبقه‌بندی در خصوص توانمندهای شخصی و فضیلت‌ها پرداختند (CSV) پرداختند و درنهایت مطابق ملاک‌های نظر خود 24 توانمندی را شناسایی کردند که آن‌ها را در 6 طبقه کلی تقسیم‌بندی نمودند [13]. به‌طور خلاصه، هسته فلسفی روانشناسی مثبت‌گرا توجه به قوت‌ها و توانمندی‌ها به‌جای توجه صرف به رفع اشکالات درروان درمانی سنتی است [13]. درواقع، درحالی‌که رسالت رویکرد سنتی و منفی‌گرا تمرکز روی درمان افراد مشکل‌دار است، ولی در رویکرد جدید و مثبت‌گرا توجه به این نکته است که چگونه می‌شود بستر و فضایی برای سعادت و بهروزی همه بشر فراهم ساخت و درمجموع، و نگاه خوش‌بینانه‌تری نیز به انسان دارد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .

ارتباط روانشناسي و مديريت اداري

ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

 

ارتباط روانشناسي و مديريت اداري

 

وجود ارتباط ميان روانشناسي تربيتي و مديريت فرهنگي، از وجوه و ابعاد و ويژگيهاي پيشرفتهاي علمي و رهيافتهاي نوين دانش بشري است كه بر خصيصه برهم تافتگي و در هم تنيدگي دانشها در دوران معاصر استوار است. در گذشته دانشهاي بشري از يكديگر متمايزتر و نامرتبط‌تر بودند، اما در حد تخصصي و تنوعي كه امروزه دارند نمي‌رسيدند؛ چنانكه حكيمي چون ابن‌سينا مي‌توانست در همه فنون و علوم روز هماوردي نمايد و به عنوان حكيم كه اصطلاحي براي دارندگان همه، يا اكثر دانشها بود، مشهور و زبانزد شود. شيخ بهايي نيز در بيشتر علوم عصر خويش سرآمد بوده هرچند در عصر وي (قرن يازدهم) دايره و دامنه علوم گسترده‌تر شده بود، و امكان تخصص يافتن در هر يك از علوم به مراتب سخت‌تر. با اين حال شيخ بهايي 88 كتاب و رساله در علوم مختلف و متنوع حتي در رشته‌هاي حساب، مهندسي، هيئت و نجوم و نيز نوارد و غرائب از خود به جاي نهاده ولي بازهم اظهار عجز مي‌نمايد و چنين مي‌گويد:

«بر هر دانشي چيره شدم، اما هر صاحب دانشي (متخصصي) بر من چيره شد.» همان‌سان كه پيشرفت علوم، زاييده تخصصهاي جديد است، به گونه‌اي طبيعي نياز هر يك از رشته‌هاي دانش را به يكديگر نيز به صورت فزاينده‌اي اقتضاء داشته است. به طوريكه امروزه رشته‌هايي چون: جامعه شناسي، زبان شناسي، ادبيات، فلسفه و پزشكي و روانشناسي و فيزيك و فنوني چون مديريت و تربيت به هم وابسته شده و از آبشخور يكديگر تغذيه مي‌شوند و به شبكه انديشگامي تبديل شده‌اند.

در اين نوشتار اشاره‌اي داريم به نزديكي دو دانش: مديريت و روانشناسي و به اجمال نگاهي داريم به اين رهيافت جديد كه امروزه مديريت با در نظر گرفتن ساير دانشهاي مربوط به انسان (علوم انساني) پيوندي استوارتر و محكمتر يافته به طوريكه حوزه عملكرد هر يك از اين علوم به هم نزديكتر شده است و در نظر گرفتن يكي بدون ديگري؛ عملاً امكان بهره برداري از هر دوي آنها را ناممكن مي‌سازد. البته در گذشته اين طرز تلقي متداول بوده و از معصومين عليه‌السلام نيز روايت شده كه «عقل سليم در جسم سليم است.» (1) اما آنچه امروزه در علم مديريت مطمح نظر مي باشد، سلامتي روح و رواني و نقش آن در مديريت و گردش امور سازمانها و موسسات است كه بر اين اساس صحت بدنه و جسم و سيستم مديريتي سازمانها بر صحت روح و روان و بهره برداري از دانش روانشناسي استوار است. اين پديده قالبي فراروانشناسي دارد و مي‌تواند در آينده عنوان دانشي مستقل را نيز به خود اختصاص دهد.

دكتر «ناتا نيل براندن» كه او را «پدر جنبش خودباوري» نيز لقب داده‌اند، درباره لزوم پرداخت سازمانها به مسائل روحي و رواني نيروي انساني خود و نيز اهتمام ويژه به اين موضوع مي‌نويسد:

«سازمانهاي سده 21 نياز به كاركناني دارد كه همگي مستقل، خوداتكاء، با اعتماد به نفس و آفريننده و در يك كلام خودباور باشند.»

وي همچنين معتقد است: «براي رويارويي با چالش‌هاي دنياي پيچيده، چالشي و رقابتي امروز، بايد به صفت خودباوري متصف بود.» (2) به نظر مي‌رسد در اين سخن وي بيشتر به سازمانها و روح حاكم بر آنها نظر دارد،اما ترديدي نيست كه روح سازماني در حقيقت چيزي جز نيروي انساني شاغل در آن نيست، بنابراين ويژگيهاي رواني فوق كه وجه بارز آنها در صفت«خودباوري» تبلور مي‌يابد، مربوط به انسانها بوده و نزديكي دو شاخه از علوم روانشناسي و دانش مديريت را تبيين مي‌نمايد.

تعاليم و آموزه‌هاي اسلامي، به گونه‌اي محسوس و ملموس، به ايجاد و تقريب و نزديكي ميان دو محور فوق در تربيت، تهذيب و پرورش روحي انسانها و بازسازي و به سازي اجتماعي، گرايش دارد و افرادي كه به اين آموزه ها عمل مي‌نمايند، ناخودآگاه روح و ملكه خودباوري و عزت نفس در آنها تكوين يافته و در برابر پستي و فرومايگي روحي و اجتماعي ، ايستادگي مي‌نمايد. اين سخن اميرالمومنين علي عليه‌السلام علاوه بر شناخت ارزش نفس توسط انسانها و خودشناسي، بر اتكاي به نفس و توانايي و استعدادهاي دروني آنها نيز دلالت دارد؛ مي‌فرمايد:

هلك امرؤ لم يعرف قدره. (3) كسي كه قدر و منزلت خويش را نشناسد، هلاك خواهد شد.

دلم كه گوهر اسرار و عشق در آن است

توان به دست تو دادن، گرش نكو داري،

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید


10 عامل مهم شكست نوآوري


ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

 10 عامل مهم شكست نوآوري

 

در حالي كه به احتمال زياد قادر به محاسبه دقيق درصد شكست نوآوريهاي تجاري نيستيم ولي توافق عمومي براين است كه مي توانيم چنين فرضي را بپذيريم. پس از چندين سال تحقيق و مشاهده، دلايل مشابهي براي به نتيجه نرسيدن نوآوريها به دست آمده است. در اينجا 10 عامل مهم شكست نوآوري ذكر مي شود:

نبود فرهنگي كه از نوآوري حمايت كند؛

احساس مالكيت نكردن و از آن خود ندانستن سازمان توسط مديران؛

فقدان يك فرايند گسترده و فراگير جهت نوآوري؛

! تخصيص ندادن منابع كافي براي اين فرايند؛

عدم ارتباط بين پروژه ها و طرحها با استراتژي سازمان؛

صرف نكردن زمان و انرژي كافي براي رفع ابهامات سازماني؛

ايجادنكردن تنوع در فرايندها (عقايد مختلف و متضاد)؛

توسعه نـدادن ابـزارها و سنجشهـاي انـــدازه گيري پيشـرفت؛

عدم وجود مربيان و مديران توانا در تيم هاي نوآوري؛

فقدان يك سيستم ايده پرداز مديريتي.
فرهنگ : فرهنگ به عنوان بستر نوآوري ايفاي نقش مي كند. در صورتي كه فرهنگ حاكم، براي ايده ها و ايده پردازيها ارزش قائل نبوده و به آن ارج ننهد، هر نوآوري قبل از بروز در نقطه خفه مي شود. در چنين حالتي، فرهنگ به مانند سيستم ايمني بدن عمل مي كند و وظيفه اش از بين بردن هر تازه وارد است، قبل از آنكه به بدن آسيب برساند. فرهنگ مي تواند تغيير يابد اما اين تغيير در يك فرايند كند رخ مي دهد.
مالكيـت : هنگامي كه يك ايـده بزرگ شكل مي گيرد، ايده پرداز در صورت دارابودن امكانات، آن را به مرحله اجرا در مي آورد. در چنين حالتي مدير واحد تجاري خود صاحب يك ايده بوده و وقت، منابع كمياب و بودجه را جهت اجرايي ساختن پروژه جديد به كار گرفته است. اگر چنين مديري بودجه كافي براي اجرايي ساختن ايده خويش نداشته باشد، معمولاً موفق نمي شود.

مديران واحدهاي تجاري نيازمند اين هستند كه خريدار ايده هاي جديد، افراد تازه وارد باشند تا به آنها فرصت اجرايي شدن بدهند.

فرايند : هنگامي كه سازمانها تصميم مي گيرند تا نوآوريهاي جديد را بپذيرند، اغلب آموزشها، ابزار و تكنيــك هايي را فراهم مي بينند. آنها تيم هاي نوآوري ايجاد مي كنند، جهت برگزاري جلسات طوفان مغزي برنامه ريزي مي كنند و در نهايت حدود شش هفته پس از انجام اين اقدامات مي فهمند كه نوآوري كار نمي كند. در جهان امـروز كه افـراد با مشغلـــه هاي زيادي روبرو هستند، اگر بخواهيم از سطوح عملياتي نتيجه گيري كنيم، نگاه خرد به نوآوري كارايي كافي نخواهد داشت. نوآوري نيازمند فرايندي است كه ديد افراد را بر چالشهاي مهم و درست متمركز كند و آنها را در يك فرايند سازماني هدايت كند، نوآوري را تشخيص دهد و ارزيابي كند، به گونه اي كه عقايد مناسب به سمت اجرايي شدن به حركت درآيد.
منابع : اغلب اوقات اعضاي هيئت مديره در جايگاه سخنران سالانه اظهار مي دارند: ما نيازمند نوآوري بيشتري هستيم و پس از آن به ساير مباحث مورد نظر خويش مي پردازند. نوآوري نيازمند صرف زمان، انرژي و منابع مالي است. افراد بايد فرصتي را براي فراغت از كار جاري و تفكر در زمينه هاي موجود و قابليتهاي جديد داشته باشند. آنها همچنين نيازمند مهارتهاي جديد و سيستم هايي هستند كه انديشه و همكاري را مورد پشتيباني قرار دهد. نوآوري امري حياتي براي بقا در آينده است، اما چنين چيزي به سرمايه گذاري امروز ما در اين مورد بستگي دارد.
استراتژي : در جايي كه افراد فكر مي كنند بايد بدون هيچ چارچوبي بينديشند، مشكل ايجاد مي شود. افراد كم كم باور مي كنند كه هيچ قانوني، هيچ حدومرز و هيچ محدوديتي نبايد براي تفكر وجود داشته باشد. اين باور با ديدگاه توليدگرا (تفكر در راستاي توليد) در تناقض است و عقايد جدا از هم كه هيچ مقصودي را دنبال نمي كند، ايجاد مي كند. البته يك در ميليون ممكن است ايده هاي مولدي نيز پديد آيند اما از لحاظ صرفه اقتصادي توجيه پذير نخواهند بود.

اگر بخواهيم به گونه اي اثربخش تر عمل كنيم بايد بر خلاقيت در داخل محدوده استراتژي تعريف شده سازمان تمركز كنيم. البته، چنين استراتژي علاوه بر تبيين ماموريت اصلي سازمان بايد محيط مناسب و وسيع براي بروز افكار بيشتر در محدوده هاي مرتبط باشد.

كنكاش همه جانبه: عقايد بيان نشده بسياري در سازمان وجود دارد كه منتظر ظهور هستند. باوجود اين، براي يافتن خلاقيتهاي جديد و صحيح، سازمانها بايد به خلق يك پيشرفت چشمگير بپردازند. اين پيشرفت نيازمند فرايندي است كه خارج و داخل، مشتريان، فراهم كنندگان مواد اوليه و رقبا، تغييرات جمعيت شناختي، روندها، محيط اقتصادي، قوانين و مقررات و محيط سياسي را مورد بررسي قرار دهد. ابداعي كه با جلسات طوفان مغزي داخلي انجام مي شود هيچگاه به بروز نتايج مفيدي فراتر از محدوده مكاني خويش منجر نخواهد شد.

تنوع و تفاوت : تنوع، تفاوتي است كه بين افراد مختلف وجود دارد و اينكه عجب اين فكر تا به حال به ذهن من نرسيده بود. در گذشته اي نه چندان دور، تيم هاي چندوظيفه اي به تنوع و تفاوت منجر مي شدند. امروزه، آنها اهميت سابق را در ايجاد تنوع ندارند و ايجاد تنوع و تفاوت از طريق تمركز داوطلبانه بر روشهاي تفكر مخالف و متفاوت، تجربه هاي سازماني، ارائه ديدگاهها و نظرات تخصصــي در مورد يك فرصت يا مسئله چالشي، مورد تاكيـد است. فرايند نوآوري بايد شامل همكاري واحدهاي وظيفه اي، تمامي جنسيتهـا، ســـــن هاي مختلف، نژادهاي گوناگـون، تمامي روشهاي تفكر، همين طور سهامداران، مشتريان، فراهم كنندگان مواد اوليه و رقبا شود.
ابزار و معيارهايي براي اندازه گيري پيشرفت : در يك محيط سالم براي نوآوري، ايده هاي بيشتري نسبت به آنهايي ارائـه مي گردد كه مــي توانند اجرايي شوند و به كار آيند. اين موضوع مي تواند به بار اضافي و بروز اشكال در كار تيم منجر گردد مگر آنكه سازوكاري براي منظم سازي و اولويت بندي ايده ها وجود داشته باشد. ايجاد معيارهايي راهنما براي سنجش قبل از ورود به حالت ايــده پردازي مي تواند ابزاري منطقي و عقلايي جهت ارزيابي ايده ها در كنارگذاردن ايده هاي نامناسب كه با معيارها مطابقت ندارند را فراهم سازد.
آموزش و مربيگري : اشتباهي كه سازمانها اغلب مرتكب مي شوند اين است كه فرض مي كنند تيم ها همانند ساير تيم هاي پروژه اي هستند. در بررسي صورت گرفته اخير توسط شبكه نوآوري، نتايج حاكي از آن بود كه افراد به طور متوسط 3/7 مورد نوآوري در پروژه ها برحسب سال داشته اند. باوجود اين، تنها 21 درصد پاسخگويان در مورد چگونه مشاركت در يك تيم نوآوري آموزش ديده بودند و كمتر از 10درصد آموخته بودند كه واقعاً عضوي از يك تيم نوآوري هستند. تعجبي ندارد كه بالغ بر 70 درصد از پروژه ها با شكست روبرو مي شوند.

نوآوري نيازمند راههاي جديدي براي تفكر و مهارتهاي تازه است. ايجاد يك فرايند يادگيــري و آموزش به روز، به موقع و فعال مي تواند كسب نتايج مطلوب به صورت كارا و اثربخش را از تيم هاي نوآوري تضمين كند، مانند آموختن هر نوع مهارت جديد. صلاحيت نوآوري در طول زمان در حالي كه فرد با طرحهاي واقعي كار مي كند بارور و شكوفـا مي شود. مربيگري جزء حياتي و كليدي توسعه اين صلاحيت است.

سيستم مديريت ايده ها: بسياري از طرحهاي نوآوري در مرحله اول به صورت نصب در ديوارها و ياجاگرفتن در گوشه كتابخانه متوقف مي شوند چرا كه مشاركت كنندگان (ايده پردازان) قدرت كافي جهت پيگيري و اجراي آنچه كه پيشنهاد كرده اند را ندارند. وجود سيستمي اثربخش كه ايده ها را اخذ و تعديل كرده و افراد را درگير فرايندهاي اجرايي سازد و ارزيابي كند يك جزء اساسي و حياتي در فرايند نوآوري است. همان طور كود حسابداري براي سلامت مالي يك سازمان حياتي است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید

مقاله تجربه اي از مديريت موفق

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

 مقاله تجربه اي از مديريت موفق

 

مقدمه

شركتها، سازمانها و بنگاههاي اقتصادي امروزي در فرايند جهاني شدن ضمن روبه رو شدن با چالشهاي بي شماري مي بايد با رقباي قدرتمند رقابت كنند. از آنجايي كه رقابت پذيري، نيازمند برنامه ريزي صحيح همه‌جانبه براي استقرار سيستم هاي مديريتي به منظورارتقاي بهره وري و كيفيت محصولات و خدمات است، لازم است موسسات با شيوه هاي صحيح مديريت آشنايي كامل را داشته باشند.

مكتبها و نظريه هاي بسياري ازجمله: مكتب كلاسيك، نئوكلاسيك، تئوري اقتضايي، نظريه هاي انگيزشي، تئوري z (مديريت ژاپني)و... در علم مديريت مطرح شده است كه هريك از آنها شيوه خاصي از مديريت را به همراه خواهند داشت، وليكن چنين به نظر مي‌رسد كه ژاپن و شيوه مديريتي آن از آغاز دهه 0691 ميلادي به اين سو توانسته است توجه همگان را به خود جلب كند. ژاپن در دو جنگ جهاني شركت جسته، در يكي كامياب و در ديگري ناكام گشته است. برفراز خرابه ها و ويرانيهاي پس از جنگ جهاني دوم، با دگرگون كردن جهت گيري سياسي خود، در راهي تازه گام گذاشته است و با دست آويختن به نظام نوين مديريتي، فراگرد پيشرفت اجتماعي و اقتصادي را در زماني بسيار كوتاه مي پيمايد. اين كاميابي همه جهانيان را بر آن داشته است كه به بررسي دقيق اين نوع مديريت بپردازند و تجربه اي ازآن حاصل كنند.
الگوي شغلي

تئوري ‌‌Z (مديريت ژاپني)، چگونگي اداره سازمانهاي ژاپني را توضيح مي دهد. ويليام اوچي (WILLIAM OUCHI) بنيانگذار تئوري مزبور معتقد است كه حمايت از كاركنان در تمام دوران خدمت، ايجاد صميميت و تفاهم عميق درميان آنان، اشتراك مساعي در تصميم گيري، مسئوليت مشترك و خودداري از كنترل و نظارت نزديك به كار اعضاي سازمان سبب مي شود كه كاركنان سازمان را متعلق به خود بدانند و صادقانه تمام نيروي فكري و توانائيهاي خود را به منظور بازدهي بيشتر به كار گيرند. براي به دست آوردن تصوير كامل تري از اين تئوري، ويژگيهاي آن را به شرح ذيل موردبحث قرار مي دهيم.

1 - استخدام مادام العمر: هنگامي كه فردي به استخدام يك شركت درمي آيد، درحقيقت او در آن شركت تولد مي‌يابد و همچنان كه هرگز ولادت خود را درخانواده از دست نمي دهد، از حقوق و مزاياي استخدام شدن نيز هرگز بي نصيب نمي ماند كه از آن به «استخدام مادام العمر» تعبير مي شود.

2 - نظام رينگي: واژه رينگي در اصل از دو بخش «رين» به معني «پيشنهاد دادن به بالادست و جلب نظر وي با آن «و» «كي» به معني «انديشه كردن و تصميم گرفتن» تشكيل شده است. درنتيجه نظام رينگي مفاهيم هر دو بخش را در برگرفته است و به معني تصميم گرفتن از راه نوشته و سند به كار گرفته مي شود. بدين صورت كه: مديران رده هاي پايين سازمان روزانه با شماري از تصميم ها روبرو هستند، آنان در سند يا برگه تصميم گيري موضوع موردنظر را به روشني توصيف مي كنند و توصيه خود را نيز براي گشودن آن مشكل عنوان مي‌سازند و سپس آن را به تمام بخشها و دفاتر گوناگون مي فرستند كه اين تصميم با كار آنها پيوستگي پيدا خواهدكرد و مديران اين بخشها پس از بررسي، چنانچه با آن موافق باشند، مهر خود را در كنار آن برگه نقش مي زنند. اين برگه آرام آرام با گذشتن از مسير گوناگون به ميز رياست مي رسد، هنگامي كه رياست شركت هم مهر خود را بر برگه تصميم گيري نهاد، آن برگه به صورت يك تصميم درمي آيد و براي اجرا به مديري كه آن را در تمام آغاز تهيه كرده بود، بازگردانده مي شود.

3 - ارزشيابي و ترفيع بطئي: درشركتهاي بزرگ ژاپني مسير ترفيع و پيشرفت شغلي از يك كارمند جوان با استعداد تا مديريت شركت معمولا" گذر از همه مشاغل عمده داخل را دربرمي گيرد. به عبارت ديگر، ترفيع به كندي صورت مي پذيرد. در مقابل ارزيابيها نيز به صورت جمعي و در درازمدت انجام مي‌شود. بدين ترتيب كه گروهي از سرپرستان كه كارمند را مي شناسند به طور ضمني وي را موردارزيابي قرار خواهند داد.

4 - توجه به تمام جنبه هاي زندگي كاركنان: توجه به كاركنان به معناي نگرشي است كه سرپرست نسبت به كارمندانش دارد. در سازمانهاي آمريكايي، سرپرست كارمند را از ديدگاه كار و وظيفه اش مي نگرد و ممكن است تفحص در زندگي خصوصي او را معقول نداند. برخلاف اين نگرش محدود، توجه عميق نسبت به كاركنان براساس تئوري Z قسمتي از نقش مديريت را تشكيل مي دهد. به اين معني كه مدير به آگاهي يافتن از تمام خصوصيات شخصي كاركنان علاقه مند است.

براساس چهار ويژگي مذكور الگوي شغلي مديريت ژاپني به صورت زير تدوين گشته است: در ابتداي شركتهاي ژاپني كارمندان خود را از ميان فرهيختگان دبيرستانها يا دانشگاهها برمي گزيند. آنان در يك روز مشترك و عمومي و با حقوق و دستمزد مشابه كار خود را آغاز مي كنند و پس از آنكه در مجموعه متنوعي از فعاليتهاي شركت در بخشهاي مختلف آن به كار پرداختند و لياقت وكارداني خود را براي گروهي از سرپرستان آشكار كردند، به مقام بالاتر دست خواهنديافت. به عبارت ديگر، تازه واردان تنها زماني ازنردبان ترقي بالا خواهند رفت كه اولا" : در بخشهاي مختلف آن فعاليت كرده باشند و ثانيا" موافقت همگاني را در زمينه شايستگي شغلي به دست آورده باشند. بنابر آنچه ذكر شد، سه عامل اساسي براي دستيابي به پايگاههاي بالاي سازمان به ترتيب اهميت عبارتند از: پيشينه تحصيلي دانشگاهي، سابقه ارشديت در خدمت، لياقت و كارداني فردي. در اين الگو بين مسئوليت مدير و زيردستانش خطي به روشني كشيده نشده است و همه اعضاي شركت در تمام سلسله مراتب سازماني به صورت يك مجموعه به هم پيوسته براي دستيابي به اهداف سازماني به فعاليت مي پردازند.درشكل شماره يك اهميت اين مسئله در سلسله مراتب سازمان هاي ژاپن نشان داده شده است.
alireza-d
2014-Oct-21, 11:52
الگوي شغلي

تئوري ‌‌Z (مديريت ژاپني)، چگونگي اداره سازمانهاي ژاپني را توضيح مي دهد. ويليام اوچي (WILLIAM OUCHI) بنيانگذار تئوري مزبور معتقد است كه حمايت از كاركنان در تمام دوران خدمت، ايجاد صميميت و تفاهم عميق درميان آنان، اشتراك مساعي در تصميم گيري، مسئوليت مشترك و خودداري از كنترل و نظارت نزديك به كار اعضاي سازمان سبب مي شود كه كاركنان سازمان را متعلق به خود بدانند و صادقانه تمام نيروي فكري و توانائيهاي خود را به منظور بازدهي بيشتر به كار گيرند. براي به دست آوردن تصوير كامل تري از اين تئوري، ويژگيهاي آن را به شرح ذيل موردبحث قرار مي دهيم.

1 - استخدام مادام العمر: هنگامي كه فردي به استخدام يك شركت درمي آيد، درحقيقت او در آن شركت تولد مي‌يابد و همچنان كه هرگز ولادت خود را درخانواده از دست نمي دهد، از حقوق و مزاياي استخدام شدن نيز هرگز بي نصيب نمي ماند كه از آن به «استخدام مادام العمر» تعبير مي شود.

2 - نظام رينگي: واژه رينگي در اصل از دو بخش «رين» به معني «پيشنهاد دادن به بالادست و جلب نظر وي با آن «و» «كي» به معني «انديشه كردن و تصميم گرفتن» تشكيل شده است. درنتيجه نظام رينگي مفاهيم هر دو بخش را در برگرفته است و به معني تصميم گرفتن از راه نوشته و سند به كار گرفته مي شود. بدين صورت كه: مديران رده هاي پايين سازمان روزانه با شماري از تصميم ها روبرو هستند، آنان در سند يا برگه تصميم گيري موضوع موردنظر را به روشني توصيف مي كنند و توصيه خود را نيز براي گشودن آن مشكل عنوان مي‌سازند و سپس آن را به تمام بخشها و دفاتر گوناگون مي فرستند كه اين تصميم با كار آنها پيوستگي پيدا خواهدكرد و مديران اين بخشها پس از بررسي، چنانچه با آن موافق باشند، مهر خود را در كنار آن برگه نقش مي زنند. اين برگه آرام آرام با گذشتن از مسير گوناگون به ميز رياست مي رسد، هنگامي كه رياست شركت هم مهر خود را بر برگه تصميم گيري نهاد، آن برگه به صورت يك تصميم درمي آيد و براي اجرا به مديري كه آن را در تمام آغاز تهيه كرده بود، بازگردانده مي شود.

3 - ارزشيابي و ترفيع بطئي: درشركتهاي بزرگ ژاپني مسير ترفيع و پيشرفت شغلي از يك كارمند جوان با استعداد تا مديريت شركت معمولا" گذر از همه مشاغل عمده داخل را دربرمي گيرد. به عبارت ديگر، ترفيع به كندي صورت مي پذيرد. در مقابل ارزيابيها نيز به صورت جمعي و در درازمدت انجام مي‌شود. بدين ترتيب كه گروهي از سرپرستان كه كارمند را مي شناسند به طور ضمني وي را موردارزيابي قرار خواهند داد.

4 - توجه به تمام جنبه هاي زندگي كاركنان: توجه به كاركنان به معناي نگرشي است كه سرپرست نسبت به كارمندانش دارد. در سازمانهاي آمريكايي، سرپرست كارمند را از ديدگاه كار و وظيفه اش مي نگرد و ممكن است تفحص در زندگي خصوصي او را معقول نداند. برخلاف اين نگرش محدود، توجه عميق نسبت به كاركنان براساس تئوري Z قسمتي از نقش مديريت را تشكيل مي دهد. به اين معني كه مدير به آگاهي يافتن از تمام خصوصيات شخصي كاركنان علاقه مند است.

براساس چهار ويژگي مذكور الگوي شغلي مديريت ژاپني به صورت زير تدوين گشته است: در ابتداي شركتهاي ژاپني كارمندان خود را از ميان فرهيختگان دبيرستانها يا دانشگاهها برمي گزيند. آنان در يك روز مشترك و عمومي و با حقوق و دستمزد مشابه كار خود را آغاز مي كنند و پس از آنكه در مجموعه متنوعي از فعاليتهاي شركت در بخشهاي مختلف آن به كار پرداختند و لياقت وكارداني خود را براي گروهي از سرپرستان آشكار كردند، به مقام بالاتر دست خواهنديافت. به عبارت ديگر، تازه واردان تنها زماني ازنردبان ترقي بالا خواهند رفت كه اولا" : در بخشهاي مختلف آن فعاليت كرده باشند و ثانيا" موافقت همگاني را در زمينه شايستگي شغلي به دست آورده باشند. بنابر آنچه ذكر شد، سه عامل اساسي براي دستيابي به پايگاههاي بالاي سازمان به ترتيب اهميت عبارتند از: پيشينه تحصيلي دانشگاهي، سابقه ارشديت در خدمت، لياقت و كارداني فردي. در اين الگو بين مسئوليت مدير و زيردستانش خطي به روشني كشيده نشده است و همه اعضاي شركت در تمام سلسله مراتب سازماني به صورت يك مجموعه به هم پيوسته براي دستيابي به اهداف سازماني به فعاليت مي پردازند.درشكل شماره يك اهميت اين مسئله در سلسله مراتب سازمان هاي ژاپن نشان داده شده است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید

نقش مدیران و سازمان ها در خلاقیت و نوآوری

  ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت

 

نقش مدیران و سازمان ها در خلاقیت و نوآوری

چکیده
خلاقیت ، یکی از ویژگی های انسان است که با استعداد الهی می تواند بسیاری از چیزها را خـلق نـمـایـد. چـنـانچه خلاقیت و نوآوری را از صحنه زندگی بشر کنار بگذاریم ، در واقع تیر خلاص به حرکت ، پویایی ، بقا و حیات زندگی بشر زده ایم . زیرا رکود و تکرار حقیرانه زندگی مساوی مرگ و نابودی است .
در دنـیـای سـازمـانـی امـروز مدیران خلاق ، سازمان های خلاق وکارکنان خلاق اضلاع مثلث خـلاقـیـت هـسـتـنـد کـه بـدون هـر یـک خـلاقـیـت و نـوآوری بـه سـر مـنـزل مقصود نمی رسد. ساختار سازمانی مناسب ، حمایت ، پشتیبانی و تشویق لازم مدیران دو عـنـصـر اسـاسـی در خـلاقـیت افرادند. و زمینه ها و شرایط خلاقیت امری الزامی است که سازمان ها می بایست آن را فراهم سازند تا به اهداف مورد نظر دست یابند.
در ایـن مـقـاله ویـژگـی های سازمان خلاق ، مدیر خلاق و کارکنان خلاق به اختصار مطرح شـده اسـت و 24 راهـکـار عـملی خلاقیت و نوآوری سازمانی که توسط صاحب نظران مطرح شده را جمع بندی و تقدیم نموده ایم ، امیدواریم که با مطالعه عمیق و به کار بستن دقیق ، نتایج سازنده و مفیدی حاصل شود. ان شاء الله
کلید واژه ها: خلاقیت و نوآوری ، مدیران خلاّ ق ، سازمان های خلاّ ق ، کارکنان خلاّ ق
مـسـئولان دولتـی در روش هـای اقـتـصادی ، در روش های سیاسی و دیپلماسی ، در پیشبرد کشور به سمت علم و تحقیق ، در گسترش فرهنگ مطلوب در میان کشور، در ارائه خدمات به هـمـه قشرها بخصوص قشرهای محروم و مظلوم ، در آبادانی کشور، آحاد مردم در دانشگاهها، در بـنـگـاهـهـای اقـتـصادی ، در دستگاههای گوناگون اجتماعی و خدماتی ، هر کدامی نیاز دارند در کار خود و در عرصه فعالیت خود نوآوری کنند.305
مقدمه
پـس از گـذشـت سال های متمادی ، دانش و تجربه بشری به اینجا رسید که برای تحقق آرمان ها، هدف ها، رفع نیازها، مشکلات و در نهایت پیشرفت همه جانبه جوامع بشری نیازمند سـازمـان در تمامی حوزه های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، آموزشی ، فرهنگی ، امنیتی و مانند آنها هستند. و برای دستیابی به موارد مذکور چند قرنی است که در کشورهای مختلف جهان سازمان های کوچک و بزرگ جهانی ، منطقه ای و داخلی ایجاد شده است و روز به روز به ابعاد، پیچیدگی و انواع سازمان ها اضافه می شود. در واقع زندگی بشر امروزی بدون سازمان میسر نیست .
سـازمـان هـا بـرای بقاء و تداوم نقش مثبت و سازنده خود نیازمند افکار، اندیشه ها، نظرات تـازه و نـو هـستند تا با دریافت دیدگاه های نو مبتنی بر تحقیقات میدانی و اندیشه ها و تـئوری هـا بـتـوانـنـد پـویـایـی خـود را تـضـمـیـن کـنـنـد وگـرنـه رو بـه زوال و نابودی هستند. مقاومت سازمان ها در قبال تغییرات و تحولات جهانی و منطقه ای موجب حذف آنها شده و حتی قادر به حفظ وضع موجود نیز نخواهند بود.
جـریـان نـوجـویی و نوآوری همچون یک جنبشی است که به صورت آشکار و پنهان سایه خـود را به روند فعالیت ها می افکند تا دیوارهای کهنه و مندرس روش های ناکارآمد را در هـم شـکـنـد و بـنای نو و مستحکم را ایجاد نماید. در حقیقت امروزه شعار ((نابودی در انتظار شـمـاسـت مـگـر ایـن که خلاق و نوآور باشید)) در جلوی دیدگان بشر امروزی است . زیرا نـیـازهـای مـتـنـوع و پـیـچـیـده انـسان ها موجب خلاقیت و نوآوری در زندگی انسان ها است تا بـتـوانـد اسـتعدادهای فردی و جمعی را شکوفا سازد و در سایه آن بهره مندی های مادی و معنوی را دریابد.
alireza-d
2014-Oct-22, 09:45
معنای خلاقیت و نوآوری
((خـلاقـیـت )) یـا آفـریـنـشـگـری از واژه creativity و بـه مـعـنـای خلق کردن است . و در اصـطـلاح به معنای پدید آوردن چیزی از چیز دیگر به گونه ای منحصر به فرد است . بـه عـبـارت دیـگـر خـلاقـیـت بـه مـعـنـی کـم یـا زیـاد کـردن یـک پـدیـده و تـغـیـیـر شـکـل و یـا تـرکیب کردن آن با سایر پدیده ها، اشیاء و چیزها است . لذا خلاقیت به معنای خـلق کـردن چـیـزی تـازه و مـنـحـصـر بـه فـرد اسـت کـه به گونه ای مناسب و مفید، موجب حل یک مساءله ، سؤ ال یا نیاز علمی ، صنعتی ، اجتماعی و مانند آن باشد.306
صـاحـب نـظـران و انـدیـشـمندان هر یک به زعم خود معنایی را برای خلاقیت و نوآوری ذکر کرده اند که می توان مجموعه آن نظرات را به صورت سه دیدگاه جمع بندی نمود:
1. دیـدگـاهـی کـه نوآوری را بیشتر یک امر ((روان شناختی )) و مربوط به میزان هوش و استعدادهای فردی تلقی نموده است . بنابراین ، در سازمان استفاده از امکانات آموزشی و سـیستم پاداش و تقویت کننده های مثبت را برای پرورش استعدادها و خلاقیت افراد با هوش و با استعداد توصیه می نماید.
2. دیـدگـاه اجتماعی که خلاقیت و نوآوری سازمانی را بیشتری امری ((جامعه شناختی )) و مـربـوط به فراهم آمدن محیط و زمینه مناسب جهت بروز استعدادها می داند. این نگرش ‍ غنی سازی امکانات و زمینه های لازم در سازمان را برای ایجاد و استمرار خلاقیت ها و نوآوریها توصیه می نماید.
3. دیدگاه ((سیستمی )) که ایجاد نوآوریها و استمرار و فراگیری آنها در سازمان را یک امر سازمانی یعنی فراتر از عوامل فردی و فراهم آوردن صرف امکانات و زمینه های لازم تـلقـی کـرده و مـعـتـقـد اسـت کـه بـایـد بـا مـجـمـوعـه و سـیـسـتـمـی از عـوامـل در سطح فردی و گروهی همراه با ساختارها، کارکردها و نقش های مرتبط به آن و نـیـز ارزش هـا و باورهای خاصی سازمان فراهم آید تا بتوان خلاقیت ها و نوآوریها را در سـازمـان بـه صـورت مـستمر و فراگیر درآورده و آن را به عنوان پیش فرضی اساسی برای بقاء و رشد نهادی نمود.307
بر این اساس متخصصان مدیریت ، ((نوآوری )) را مترادف با ((ابداع )) می دانند و معتقدند، نوآوری فرآیند پایانی خلاقیت و به عبارتی جلوه و نمود بیرونی آن می باشد که به صورت یک محصول یا تولید بدیع و تازه آشکار می شود.308
ضرورت و جایگاه خلاقیت و نوآوری و رابطه آن با شکوفایی
تـبـیـیـن ضـرورت و جـایـگـاه خلاقیت و نوآوری ، در حقیقت پاسخ به چرایی آن می باشد. چنانچه بتوانیم ادله ای کافی برای پاسخ دریابیم ، باور و اعتقاد خود را نسبت به نقش خلاقیت و نوآوری در پیشرفت همه جانبه و تولید را مستحکم نموده ایم .
هـر انسان و جامعه ای خواهان بقاء و حیات مادی و معنوی خود است . و حیات و بقاء با توقف و ایـسـتـا بـودن سـازگـاری ندارد و تحقق پیشرفت همه جانبه محتاج تلاش مستمر، خلاقیت فـراگـیر و نوآوری است . شعار ((یا مرگ یا نوآوری )) شعار روز کشورهای دنیا است . و گسترش مدیریت نوآوری ، تبیین جنبش نوآوری و ترسیم و نهادی کردن فرهنگ نوآوری در هـمـگان در راستای بقاء و حیات و پیشرفت همه جانبه است . لذا می طلبد نوآوری و تغییر بـرای تـطبیق خود با محیط جهت ادامه حیات با حفظ ارزش های اسلام ناب محمدی (ص ) محقق گردد.
جـایـگـاه خـلاقیت و نوآوری به حدی است که می توان گفت مجموعه دستاوردهای فرهنگی ، سـیـاسـی ، اجـتـمـاعـی ، اقـتـصـادی ، عـلمـی ، امـنـیـتـی و مـانـنـد آن در انـدیـشـه و عـمـل و پـیـشـرفـت وسـیـع تـکـنـولوژی و تـجـهـیـزات در هـمـه مـوضـوعـات ، حـاصـل خلاقیت و نوآوری است نه تکرار، در جا زدن و قانع شدن به وضع موجود، لذا می تـوان گـفـت انـدیـشـه هـای خـلاق و نـوآور از گـذشـتـگـان شـروع و بـه مـرور تکمیل و تکمیل تر شده و می شود.
چنانچه فرآیند علمی و عملی خلاقیت و نوآوری در سطوح فردی و اجتماعی به درستی طی شـود ثـمرات آن برای فرد و جامعه آشکار شده و شکوفایی را در موضوعات مختلف به دنـبـال خـواهد داشت . به عبارت دیگر جامعه ای که ابعاد همه جانبه خلاقیت و نوآوری را مد نظر قرار ندهد و یا به صورت ناقص و بخشی و شعاری از آن سود جوید هیچگاه نخواهد تـوانـسـت تـولیـد عـلم و شکوفایی در عمل را به چشم ببیند. در حقیقت شکوفایی ثمره و مـحـصـول نـوآوری و خلاقیت مستمر، فراگیر و واقعی است . هرچه خلاقیت و نوآوری واقعی تر باشد شکوفایی بهتر و ثمراتش بر همگان آشکارتر می شود.
اهمیت خلاقیت و نوآوری در سازمان
خـلاقـیـت و نـوآوری از ویـژگـی هـای خـاص انـسـان اسـت ، زیـرا برگرفته از اندیشه و تعقل است که مختص انسان می باشد.
از نظر طرز کار، توانایی های فکری ما را می توان به طریق زیر خلاصه نمود:
1. جذب ، توانایی مشاهده و بکار بردن توجه
2. ضبط، توانایی حفظ کردن و بخاطر آوردن
3. استدلال ، توانایی تجزیه و تحلیل و قضاوت
4. خلاقیت ، توانایی تجسم ، پیش بینی و ایجاد ایده ها
اکـنـون مـاشـین های کامپیوتر سه فعالیت اول را تا اندازه ای انجام می دهند لیکن مسلم به نظر می رسد که هیچ ماشینی قادر به ایجاد ایده ها نخواهد بود.309
از آنـجـایـی کـه رکن اصلی و کلیدی همه سازمان ها نیروی انسانی است و نیروی انسانی اسـت که می تواند در موارد فوق ما را یاری دهد تا بدانیم سازمان خلاق و نوآور بستگی تقریباً تامی نسبت به نیروی انسانی دارد اگر چه سایر ابعاد سازمان خلاق نیز در این مساءله دخیل هستند که در این مقاله به اختصار مورد بررسی قرار می گیرند.
سـازمـان هـا بـا مـحـیـط بـیـرونـی و داخـلی خـود بـه طـور مـسـتـمـر تعامل داشته و تاءثیرپذیر و تاءثیرگذارند. و تغییرات متعدد، گوناگون و پیچیده ای کـه در مـحـیـط بـیـرونـی وجـود دارد کـه سازمان ها نمی توانند نسبت به آنها بی تفاوت بـاشـنـد. در صـورت بـی تـفاوتی و تداوم رفتارهای تکراری در محیط بسته ، این نوع سـازمـان هـا رو بـه نـابـودی بوده و قادر به حفظ وضع موجود نیستند. لذا تداوم و بقاء سازمان ها و تحقق اهداف آنها می طلبد که نهضت خلاقیت و نوآوری را در ارکان سازمان که هـمـانا کارکنان ، مدیران و ساختار سازمانی است پیش بینی و فرآیند آن را ترسیم و به صورت مستمر و فراگیر مطرح سازند تا از سقوط و نابودی در امان باشند.
انعطاف پذیری منطقی سازمان ها در قبال تغییرات گوناگون و پیشرفت های تکنولوژی ، مـوجـب مـی شـود کـه سازمان به روز بوده و سیاست ها، روش ها، برنامه ها و تصمیمات خـود را بـراسـاس ‍ واقـعـیـات تـنـظـیـم نـمـوده و در صورت نیاز تغییرات لازم را ایجاد و اشـکـالات را مـرتـفـع و بـرنـامـه هـای پـیشرفت خود را ترسیم نمایند. در چنین صورتی سازمان ، به بقاء و حیات خود می توانند ادامه دهند و به اهداف مورد نظر دست یابند.
بـهـبود و نوآوری مستمر و فراگیر در واقع نوعی کند و کاو منظم برای یافتن شیوه ها و پـاسـخ هـای نو به فشارها و تغییر و تحولات محیطی است چرا که در محیطهای پیچیده و مـتحول امروزی دیگر واکنش های تکراری برای رویارویی با این تغییرات کارآمد نبوده و دائمـاً بـاید در جستجوی راههای جدید برای واکنش در برابر محیط برآمد. به عبارتی آن دسـتـه از سـازمـان هـا و سـیـسـتـم هـایـی در مـحـیـط پـیـچـیـده و پرتحول می توانند به بقاء خود ادامه دهند که به طور مستمر قادر باشند ایده ها و طرح هـای جـدیـدی را کـه لازمـه مـقـابـله بـا فـشـارهـا و تـحـولات مـحـیـطی است ، ایجاد و منتشر نمایند.310
آنـچـه امـروز بـیـشـتـر از گذشته بر سازمان ها آشکار گشته است ، ضرورت پیش بینی راهـهـایـی اسـت بـه جـهـت رفـع نـیـازهـایـی کـه مـمـکـن اسـت در آیـنـده بـه دنـبـال تـغـیـیرات احتمالی پدیدار شود، که هر سازمانی یا باید از پیش ، خود را برای چنین تغییراتی آماده سازد یا اینکه خطر مواجهه با وضعیت بحران واقعی را بپذیرد.311
بـنـابـرایـن چـنـانـچـه خـلاقـیـت و نـوآوری بـه صـورت هـمـه جـانـبـه و کـامـل در انـدیـشه و عمل مد نظر قرار گیرد می تواند موجبات رشد و شکوفایی استعدادها افراد، موفقیت های فردی ، شغلی و اجتماعی ، افزایش کمیت و کیفیت در تولیدات و خدمات ، کـاهـش هزینه ها و ضایعات و اتلاف منابع مادی و انسانی ، افزایش انگیزش کارکنان ، ارتقای بهداشت روانی و رضایت شغلی ، ارتقای بهره وری و رشد و بالندگی سازمان هـای گـونـاگون تحریک و تشویق رقابت های سالم در تولید، توزیع و خدمات ، کاهش بـوروکـراسـی اداری و کـاهـش پـشـت مـیـزنـشـیـنـی و تـشـریـفـات و افـزایـش ‍ عمل گرایی و دهها فایده دیگر خواهد شد.

ویژگی های اندیشه و عمل خلاقانه
تـبـیـیـن و شـرح ابـعـاد و مـبـاحث مربوط به خلاقیت در این مختصر نمی گنجد. اما آنچه می تـوانـد مـا را در شـنـاخـت خـلاقـیـت در سـازمـان یـاری دهـد، تـبـیـیـن ویـژگـی هـای عـمـل خلاقانه است . زیرا شناخت این ویژگی ها در تشخیص و هدایت مدیر تاءثیر سازنده داشـتـه و بـاعـث ایـفای نقش صحیح مدیران در سازمان ها می شود. برخی از مهم ترین این ویژگی ها به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد:
1. تـازگـی ، نـو بـودن و اصـالت داشته باشد؛ هر اندیشه ، فکر و ایده ای که بدون سـابـقـه بـوده و از اصالت برخوردار باشد، اندیشه و ایده خلاقانه است . اندیشه های تـکـراری ، مشابه و ترکیبی که فقط صورت و ظاهرش متفاوت باشد اندیشه خلاق نیست بـلکـه انـدیـشـه ای کـه بـا حـفـظ اصـول و مـبـانی عقلی و علمی سازگار بوده و بر این اصـول اسـتـوار اسـت انـدیـشـه خـلاق مـی بـاشـد بـه نـحـوی کـه مـنـجـر بـه حـل مـسـاءله ای یـا ابـداع و نـوآوری در بدست آوردن راه حلی یا کشف مجهولی که منجر به تولید علم و ابزار و مانند آن شود.
2. مـنـاسـب و مـفـید باشد؛ اندیشه های خلاق ، تخیلی و بی فایده نیستند بلکه با توجه بـه مـعـضـلات و نـیـازهـا و مـشـکـلات ، مـنـشـاء فـایـده بـوده و درصـد فـایـده رسـانی هم قـابـل قـبـول است به نحوی که طیف زیادی از مشکلات یا نیازها را می تواند رفع کند در حقیقت سطح بهره وری آن بالا است .
3. موجب حل یک مساءله یا رفع نیاز علمی و عملی گردد؛ اندیشه خلاق که قادر است برای مـشـکـلات راه حـل هـای مـخـتـلف اتـخـاذ کـنـد و از بـیـن راه حـل هـا، راه حـلی را کـه بـیـشـتـریـن نـقـاط مـثـبـت را بـرای حـل مـسـاءله یـا رفـع نـیـازهـای عـلمـی و عـملی در موضوع مورد نظر را دارد با توجه به شـرایـط و امـکـانـات مـهـیـا سـازد بـه نـحـوی کـه راه حل رفع نیازها ذهنی نبوده بلکه واقعی و مستدل باشد.
4. دوام داشته باشد؛ اندیشه خلاق ، اندیشه ای است که بتواند از ثبات نسبی برخوردار بـوده و در عـمـل دوام داشـتـه بـاشد. اندیشه های آنی ، موقتی و سطحی که حتی قادر به نوآوری و ابداع نیستند اندیشه خلاق محسوب نمی شوند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید


روزنامه رسمی

مشاوره ثبت شرکت
دفاتر پستی منتخب

ثبت شرکت برای اتباع خارجی

موضوعات پرکاربرد ثبتی :
ثبت شرکت در سراسر ایران

ثبت شرکت در تهران
سایر محلات تهران
تماس
کرکره برقی پارکینگدرب ضد سرقتصندلی پلاستیکی , کاشت مو , مزوتراپی