تغيير در مخارج دولت
وقتي سياست گذاران عرضه ی پول يا سطح ماليات ها را تغيير مي دهند در واقع با متأثر کردن تصميم گيري خانوارها ( هزينه هاي خريد کالايها و خدمات ) و بنگاه ها ( هزينه هاي سرمايه گذاري ) بر منحني تقاضاي کل اثر مي گذارند. اين اثر غيرمستقيم است. اما وقتي مخارج يا هزينه هاي خريد کالاها و خدمات از سوي دولت تغيير مي کنند يک اثر مستقيم بر جابه جايي منحني تقاضاي کل خواهند داشت.
مثلاً فرض کنيد وزارت دفاع امريکا يک سفارش 20 ميليارد دلاري به شرکت بويينگ براي توليد هواپيماي جنگي بدهد. عقد اين قرارداد 20 ميليارد دلاري باعث افزايش تقاضاي محصولات توليدي شرکت بويينگ مي شود و شرکت بويينگ نيز به استخدام بيش تر کارگران مي پردازد و توليد خود را افزايش مي دهد. از آن جا که شرکت هواپيماسازي بويينگ بخشي از اقتصاد محسوب مي شود، افزايش تقاضا براي هواپيماهاي اين شرکت به معناي افزايش تقاضاي کل کالاها و خدمات در هر سطح از قيمت است. نتيجه آن که منحني تقاضاي کل به سمت راست انتقال مي يابد.
اين سفارش 20 ميليارد دلاري از سوي دولت، منحني تقاضاي کل را تا چه حد به سمت راست انتقال مي دهد؟ ممکن است حدس بزنيد که منحني تقاضاي کل دقيقاً به اندازه همان 20 ميليارد دلار به سمت راست منتقل مي شود. البته اين حدس کاملاً اشتباه است. در اين جا دو اثر کلان اقتصادي وجود دارد که مقدار انتقال منحني تقاضاي کل را جدا از تغيير در هزينه هاي دولت تعيين مي کند. نخستين اثر، اثر ضريب فزاينده است که باعث انتقال منحني تقاضاي کل بيش از 20 ميليارد دلار مي شود. دومين اثر، اثر ازدحام بيروني است که منحني تقاضاي کل را کم تر از 20 ميليارد دلار به سمت راست انتقال مي دهد. در ادامه به بررسي دو اثر ضريب فزاينده و اثر ازدحام بيروني مي پردازيم.
اثر ضريب فزاينده ( اثر تکاثري مخارج دولت )
خريد 20 ميليارد دلاري دولت از شرکت بويينگ آثاري متعدد را با خود به همراه دارد. نخستين اثرِ افزايش مخارج و تقاضاي دولت، افزايش اشتغال در شرکت بويينگ و افزايش سود است. در مرحله ی بعد کارگران با کسب درآمد بيش تر و صاحبان سهام شرکت با دريافت سود بيش تر، هزينه هاي مصرفي خود را براي خريد کالاها و خدمات افزايش مي دهند. نتيجه آن که خريد دولت از شرکت بويينگ تقاضا براي کالاهاي بسياري از بنگاه هاي اقتصادي را افزايش مي دهد. از آن جا که صرف يک دلار هزينه از سوي دولت مي تواند تقاضاي کل کالاها و خدمات را بيش از يک دلار افزايش دهد، بنابراين مي گوييم هزينه هاي دولت داراي يک اثر ضريب فزاينده بر تقاضاي کل اند.
اثر ضريب فزاينده پس از نخستين مرحله ادامه مي يابد. وقتي مخارج مصرف کنندگان افزايش مي يابند، بنگاه هايي که توليدکننده ی کالاهاي مصرفي هستند به استخدام بيش تر کارگران مي پردازند و سودي بيش تر به دست مي آورند. درآمد و سود بيش تري که نصيب گروه ديگري از مردم شده است، در جاي خود بار ديگر باعث افزايش تقاضا و مخارج مصرفي مي شود و اين روند همچنان ادامه مي يابد.
بنابراين تقاضاي بيش تر منجر به درآمد بيش تر مي شود و درامد بيش تر بار ديگر باعث افزايش تقاضا مي شود. از آن جا که اين آثار بر هم افزوده مي شوند، اثر کل مخارج دولت بر تقاضاي کالاها و خدمات بسيار بزرگ تر از مخارج اوليه ی دولت خواهد بود.
در نمودار 4 اثر ضريب فزاينده را ملاحظه مي کنيد. افزايش مخارج دولت به مقدار 20 ميليارد دلار باعث مي شود تا منحني تقاضاي کل به اندازه ی 20 ميليارد دلار به سمت راست انتقال يابد و از به
برسد. البته زماني که مصرف کنندگان ( پس از افزايش درامدشان به علت خريدهاي دولت ) مخارج مصرفي خود را افزايش مي دهند، منحني تقاضاي کل باز هم به سمت راست انتقال مي يابد و به
مي رسد.
ضريب فزاينده ی مخارج دولت همان طور که بر مخارج مصرف کنندگان اثر مي گذارد بر هزينه هاي بنگاه هاي توليدي نيز اثر مي گذارد و باعث افزايش تقاضاي بنگاه ها يا سرمايه گذاري بيش تر مي شود. مثلاً شرکت بويينگ در واکنش به مخارج دولت و افزايش تقاضاي خريد هواپيما تصميم مي گيرد تا تجهيزات بيش تري خريداري و يا تأسيسات جديدي ايجاد کند. در اين حالت تقاضاي بيش تر از سوي دولت، منجر به افزايش تقاضا براي سرمايه گذاري شده است. اين بازخورد مثبت مربوط به تقاضاي سرمايه گذاري را گاهي اصل شتاب ( سرمايه گذاري ) مي ناميم.
فرمول ضريب فزاينده ی مخارج دولت
با استفاده از رياضيات دبيرستان به سادگي مي توانيم ضريب فزاينده ی مخارج دولت را استخراج کنيم.
همان طور که مي دانيد ميل نهايي به مصرف ( MPC ) با درصدي از درآمد که صرف مصرف مي شود، برابر است. به تابع مصرف زير توجه کنيد:
C = مصرف کل
= مصرف مستقل از درآمد (حداقل نیازهای مصرفی)
b= میل نهایی به مصرف (MPC)
Y= درآمد مصرف کننده
بنابراين ميل نهايي به مصرف با شيب تابع خطي مصرف يا تغيير در مصرف نسبت به تغيير در درامد برابر است:
مي دانيم که پس انداز برابر است با درامد منهاي مصرف، بنابراين:
انداز پس
S = پس انداز کل
= پس انداز منفی یا مصرف مستقل از درآمد
(1 - b) =میل نهایی به پس انداز (MPS)
بنابراين ميل نهايي به پس انداز برابر است با تغيير در پس انداز نسبت به تغيير در درامد
اصل: جمع ميل نهايي به مصرف و ميل نهايي به پس انداز با يک برابر است.
Y = C + S
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
سياست هاي پولي و مالي بر تقاضاي کل کالاها و خدمات اثر مي گذارند.
اين ديدگاه هاي نظري برخي پرسش هاي مهم سياستي را به همراه دارند: آيا سياست گذاران بايد از اين ابزارها براي کنترل تقاضاي کل و تثبيت اقتصاد استفاده کنند؟ اگر اين گونه است، چه زماني بايد از اين سياست ها استفاده کنند؟ و اگر پاسخ منفي است، چرا؟
سياست هاي صريح ( غيرانفعالي ) براي تثبيت اقتصادي
وقتي رئيس جمهور و مجلس هزينه هاي دولتي را کاهش دهند، بانک مرکزي چه واکنشي از خود نشان خواهد داد؟ همان طور که ملاحظه شد، هزينه هاي دولت يک عامل مهم تعيين کننده ي تقاضاي کل اند. وقتي دولت هزينه هاي خود را کاهش دهد تقاضاي کل کاهش مي يابد و توليد و اشتغال نيز در کوتاه مدت کم مي شوند. چنان چه بانک مرکزي بخواهد اين اثر سياست مالي را خنثا کند، مي تواند با افزايش عرضه ي پول تقاضاي کل را افزايش دهد. سياست پولي انبساطي ( افزايش عرضه ي پول ) باعث کاهش نرخ بهره، افزايش سرمايه گذاري و افزايش تقاضاي کل خواهد شد.
همان طور که سياست هاي پولي يک عامل مهم تعيين کننده ي تقاضاي کل هستند، سياست هاي مالي که توسط دولت و مجلس تعيين مي شوند نيز عاملي بسيار مهم به شمار مي روند. بنابراين براي تثبيت تقاضاي کل، توليد، و اشتغال مي توانيم از سياست هاي پولي و مالي به طور هم زمان استفاده کنيم. کينز در کتاب خود به نام نظريه ي عمومي اشتغال، بهره و پول به صراحت از نقش کليدي تقاضاي کل در نوسانات کوتاه مدت اقتصادي صحبت مي کند. کينز اظهار مي کند: وقتي تقاضاي کل براي بهبود وضعيت توليد و رساندن اقتصاد به سطح اشتغال کامل ناکافي است، دولت بايد به طور فعال تقاضاي کل را متأثر کند.
کينز و بسياري از پيروان او معتقدند که ما با نوسان تقاضاي کل روبه رو هستيم زيرا امواج غيرعقلايي بدبيني و خوش بيني در مردم به شدت وجود دارند. کينز از عبارت «روح حيواني» براي توصيف اين گرايش استفاده کرد. وقتي روح بدبيني در جامعه شايع مي شود، مخارج مصرفي خانوارها کاهش مي يابند و بنگاه ها کم تر سرمايه گذاري مي کنند. نتيجه ي اين اقدام، کاهش تقاضاي کل، توليد کم تر، و افزايش بيکاري است. برعکس با شيوع خوش بيني در جامعه، خانوارها و بنگاه ها مخارج خود را افزايش مي دهند. نتيجه ي اين اقدام افزايش تقاضاي کل، افزايش توليد، و به دنبال آن فشارهاي تورمي است.
به هر حال دولت مي تواند در پاسخ به اين امواج، بدبيني و خوش بيني سياست هاي خود را تعديل کند و به تثبيت اقتصادي بپردازد. مثلاً وقتي مردم به شدت بدبين هستند، بانک مرکزي مي تواند به عرضه ي پول بيفزايد و با کاهش نرخ بهره تقاضاي کل را گسترش دهد. برعکس وقتي مردم به شدت خوش بيني هستند، بانک مرکزي بايد با کاهش عرضه ي پول، افزايش نرخ بهره، تقاضاي کل را کاهش دهد.
مطالعه ي موردي: کينزين ها در کاخ سفيد
وقتي يک خبرنگار در سال 1961 از جان اف. کندي سؤال کرد که چرا از کاهش ماليات ها طرفداري مي کند کندي پاسخ داد: «براي تحريک اقتصاد». سياست کندي در واقع متکي بر تحصيل سياست مالي بود. هدف او کاهش ماليات، افزايش هزينه هاي خانوار، افزايش تقاضاي کل و افزايش توليد و ايجاد اشتغال بود.
در انتخاب اين سياست کندي از يک گروه مشاورين اقتصادي بهره مي برد. اين گروه شامل برخي اقتصاددانان مشهور مانند جيمز توبين و رابرت سولو بودند که بعدها به خاطر تحقيقات ارزشمند خود برنده ي جايزه نوبل اقتصاد شده بودند. همانند بسياري از دانشجويان دهه ي 1940 اين اقتصاددانان مطالعات خود را در ارتباط با نظريه ي تعادل عمومي جان مينارد کينز که چند سالي از آن ها مسن تر بود ادامه دادند. وقتي کندي نرخ مالياتي را پيشنهاد کرد آن ها از آراء و عقايد کينز در اين رابطه استفاده کردند.
اگرچه تغيير در ماليات ها مي تواند اثر بالقوه بر تقاضاي کل داشته باشد، ولي آثار ديگري نيز به همراه خواهد داشت، به ويژه با تغيير انگيزه هاي مردم ماليات ها مي تواند عرضه ي کل کالاها و خدمات را تغيير دهد.
بخشي از پيشنهاد کندي معافيت ماليات سرمايه گذاري بود، بر اين اساس ماليات شرکت هايي که اقدام به سرمايه گذاري جديد مي کردند کاهش يافت. سرمايه گذاري بيش تر نمي تواند در کوتاه مدت باعث افزايش تقاضاي کل شود ولي در طول زمان باعث افزايش ظرفيت هاي مولد اقتصاد خواهد شد. بنابراين هدف کوتاه مدت افزايش توليد از طريق افزايش تقاضاي کل به همراه افزايش توليد از طريق افزايش عرضه ي کل است. در واقع پيشنهاد کاهش ماليات ها از سوي کندي نهايتاً در 1964 تصويب شد و کمک زيادي به افزايش رشد اقتصادي کرد.
از سال 1964 با کاهش ماليات، سياست گذاران هر سال از سياست مالي به عنوان يک ابزار کنترل تقاضاي کل استفاده کرده اند. همان طور که قبلاً بررسي کرديم، به طور مشابه وقتي بيل کلينتون رئيس جمهور امريکا شد تلاش کرد تا از يک مجموعه «سياست هاي تشويقي» براي افزايش مخارج دولت و تحريک اقتصاد استفاده کند. او اعلام کرد که هدفش کمک به اقتصاد امريکا و رهايي آن از رکود فعلي است. متأسفانه اين پيشنهادات شنونده اي نداشت. بسياي از نمايندگان مجلس ( همانند بسياري از اقتصاددانان ) پيشنهاد کلينتون را يک پيشنهاد دير هنگام براي کمک به اقتصاد امريکا تلقي کردند. علاوه بر اين کاهش کسري براي افزايش رشد اقتصادي بلندمدت در مقايسه با گسترش تقاضاي کل در کوتاه مدت از اهميت بيش تري برخوردار است.
سياست هاي انفعالي تثبيت اقتصادي
برخي اقتصاددانان معتقدند دولت بايد از به کاربردن سياست هاي پولي و مالي صريح ( غيرانفعالي ) براي تثبيت اقتصادي اجتناب کند. اين گروه اظهار مي کنند که از اين ابزارهاي سياستي بايد براي دستيابي به اهداف بلندمدت استفاده کنيم، اهدافي مانند رشد سريع اقتصادي و تورم اندک، اما هنگام روبه رو شدن با نوسانات کوتاه مدت، اقتصاد بايد به حال خود رها شود. البته هر چند اين اقتصاددانان مي پذيرند که به لحاظ نظري سياست هاي پولي و مالي مي توانند موجب تثبيت اقتصادي شوند، اما در عملي بودن آن شک دارند.
نخستين نظريه اي که عليه سياست هاي فعال پولي و مالي ارائه شد اين بود که سياست هاي فوق با يک وقفه ي نسبتاً طولاني بر اقتصاد اثر مي کنند. همان طور که ملاحظه کرديد، سياست هاي پولي با تغيير نرخ بهره بر سطح سرمايه گذاري اثر مي گذارند.
اقدام به سرمايه گذاري از سوي بنگاه ها منجر به توليد در زمان آينده مي شود؛ علاوه بر اين، تصميم گيري براي اقدام به سرمايه گذاري نياز به زمان دارد. به همين دليل اقتصاددانان اعتقاد دارند که حداقل 6 ماه طول مي کشد تا آثار سياست هاي پولي بر توليد و اشتغال آشکار شود. گذشته از اين، اگر آثار ذکر شده ايجاد شوند اثر آن ها تا سال ها باقي مي ماند. منتقدين سياست تثبيت اقتصادي مي گويند به علت همين وقفه ي اساسي بين اجراي سياست و تغييرات ناشي از آن، بانک مرکزي نبايد با استفاده از سياست هاي پولي اقدام به تثبيت نوسانات اقتصاد کند. آن ها اظهار مي کنند که بانک مرکزي اغلب بسيار دير به تغيير شرايط اقتصادي واکنش نشان مي دهد و به همين دليل به جاي آن که با سياست هاي خود به معالجه ي اقتصاد بپردازد، وضعيت آن را وخيم تر مي کند. اين منتقدين از سياست هاي پولي انفعالي (1) مانند رشد ملايم و يکنواخت در عرضه ي پول جانب داري مي کنند.
سياست مالي نيز با يک وقفه اثر مي کند ولي برخلاف وقفه ي سياست هاي پولي، وقفه ي سياست مالي تا حد بسيار زيادي به جريان هاي سياسي نسبت داده مي شود. در امريکا ( و بسياري از کشورها ) تغييرات اساسي در مخارج دولت و ماليات ها بايد به تصويب هيئت دولت و مجلس و ساير نهاهاي قانوني برسند و پس از تأييد نهايي جهت اجرا ابلاغ شوند. تکميل اين مراحل ممکن است چند ماه و حتي چند سال طول بکشد. زماني که تغيير در سياست مالي تصويب و براي اجرا اعلام شود، ممکن است شرايط اقتصادي کاملاً عوض شده باشند.
چنين وقفه هايي در سياست هاي پولي و مالي، از مشکلاتِ حائز اهميت اند زيرا تخمين هاي اقتصادي امري بسيار مبهم هستند. اگر تخمين ها بتوانند وضعيت اقتصادي را طي يک سال بعد کاملاً پيش بيني کنند، آن گاه سياست گذاران پولي و مالي بايد هنگام تصميم گيري به آينده توجه کنند. در اين حالت سياست گذاران با وجود وقفه ها بايد با استفاده از سياست هاي پولي و مالي به تثبيت اقتصادي بپردازند. به هر حال در عمل، بحران ها و رکودها بدون اطلاع قبلي از راه مي رسند. بهترين اقدامي که سياست گذاران مي توانند در هر زمان انجام دهند، اين است که هنگام تغييرات اقتصادي به آن ها واکنش نشان دهند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
تفاوت دوره ي کوتاه مدت و بلندمدت
تمامي تجزيه و تحليل هاي قبلي ما متکي بر دو نظريه بودند: دو گانگي کلاسيک ها و خنثا بودن پول. يادآوري مي کنيم که منظور از دوگانگي کلاسيک ها تفاوت بين متغيرهاي حقيقي ( که مقادير يا قيمت هاي نسبي را اندازه گيري مي کنند) و متغيرهاي اسمي (که بر حسب پول اندازه گيري مي شوند) است. طبق نظريه ي اقتصاد کلان کلاسيک ها تغيير در عرضه ي پول تنها متغيرهاي اسمي را تغيير مي دهد و بر متغيرهاي حقيقي اثري ندارد. بنابراين با توجه به خنثا بودن پول در فصول 25 الي 28 توانستيم به بررسي عوامل تعيين کننده ي متغيرهاي حقيقي ( مانند GDP حقيقي، نرخ بهره ي حقيقي، و بيکاري) بدون معرفي متغيرهاي اسمي (عرضه ي پول و سطح قيمت ها) بپردازيم.
آيا اين فرضيات نظريه ي اقتصاد کلان کلاسيک ها در دنيايي که ما در آن زندگي مي کنيم کاربرد دارند؟ پاسخ به اين پرسش بستگي به درک اين مسئله دارد که اقتصاد چگونه کار مي کند: بيش تر اقتصاددانان اعتقاد دارند که نظريه ي کلاسيکي فعاليت هاي اقتصادي را در بلندمدت و نه در کوتاه مدت توصيف مي کنند. طي چند سال تغيير در عرضه ي پول بر سطح قيمت ها و ساير متغيرهاي اسمي اثر مي گذارد ولي هيچ اثري بر GDP حقيقي، بيکاري يا ساير متغيرهاي حقيقي نخواهد داشت. وقتي تغييرات سالانه ي اقتصاد را بررسي مي کنيم به هر حال فرض خنثا بودن پول چندان درست نيست. بيش تر اقتصاددانان اعتقاد دارند که در کوتاه مدت متغيرهاي اسمي و حقيقي ارتباط بسيار زيادي دارند. به ويژه آن که تغيير در عرضه ي پول مي تواند باعث دور شدن سطح توليد از روند بلندمدت شود.
براي درک بهتر اقتصاد در کوتاه مدت، نياز به طراحي يک الگوي جديد داريم. براي ساخت اين الگوي جديد از ابزارهاي مختلفي استفاده مي کنيم اما نظريه ي دوگانگي کلاسيک ها و خنثا بودن را کنار مي گذاريم.
الگوي اصلي نوسانات اقتصادي
الگوي نوسانات اقتصادي کوتاه مدت بر روي رفتار دو متغير اصلي تمرکز دارد. نخستين متغير توليد کالاها و خدمات اقتصادي است که به وسيله ي (GDP) حقيقي اندازه گيري مي شود. دومين متغير نيز سطح عمومي قيمت هاست که با استفاده از شاخص قيمت مصرف کننده (CPI) يا شاخص ضمني GDP اندازه گيري مي شود. دقت کنيد که توليد يک متغير حقيقي و سطح قيمت ها يک متغير اسمي است. از اين رو با توجه به ارتباط ميان اين دو متغير، درباره ي کنار گذاشتن نظريه ي دوگانگي کلاسيک ها نيز بحث خواهيم کرد.
به طور کلي نوسانات اقتصادي را به کمک الگوي تقاضاي کل و عرضه ي کل در نمودار 1 تجزيه و تحليل مي کنيم. سطح عمومي قيمت ها را بر روي محور عمودي قرار داده ايم. بر روي محور افقي نيز مقدار توليد کالاها و خدمات قرار دارد. منحني تقاضاي کل نشان دهنده ي مقدار کالاها و خدمات مورد نياز بنگاه ها، خانوارها، و دولت است که در هر سطح از قيمت حاضر به خريداري آن هستند. منحني عرضه ي کل نشان دهنده ي مقدار کالاها و خدماتي است که بنگاه ها توليد مي کنند و در هر سطح از قيمت حاضر به عرضه يا فروش آن هستند. بر اساس اين الگو سطح قيمت و مقدار توليد آن قدر تغيير مي کنند تا عرضه ي کل و تقاضاي کل به تعادل برسند.
نمودار 1 تقاضاي کل و عرضه ي کل. اقتصاددانان از الگوي تقاضاي کل و عرضه ي کل براي تحليل نوسانات اقتصادي استفاده مي کنند. روي محور عمودي سطح عمومي قيمت ها و روي محور افقي مقدار کالاها و خدمات توليد شده در اقتصاد را نشان مي دهيم. توليد و سطح قيمت ها در نقطه ي تلاقي منحني هاي عرضه ي کل و تقاضاي کل به تعادل مي رسند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید و یا به شماره 500011008069819 پیامک ارسال فرمایید
ماده ۱۸۵ – در کلیه امور جزایی طرفین دعوا میتوانند وکیل یا وکلای مدافع خود را انتخاب و معرفی نمایند، وقت دادرسی به متهم، شاکی، مدعیخصوصی و وکلای مدافع آنان ابلاغ خواهد شد در صورت تعدد وکیل حضور یکی از وکلای هریک از طرفین برای تشکیل دادگاه و رسیدگی کافیاست.
ماده ۱۸۶ – متهم میتواند از دادگاه تقاضا کند وکیلی برای او تعیین نماید، چنانچه دادگاه تشخیص دهد متهم توانائی انتخاب وکیل را ندارد از بینوکلای حوزه قضائی و در صورت عدم امکان از نزدیکترین حوزه مجاور وکیلی برای متهم تعیین خواهد نمود و در صورتی که وکیل درخواستحقالوکاله نماید دادگاه حقالزحمه را متناسب با کار تعیین خواهد کرد و در هر حال حقالوکاله تعیینی نباید از تعرفه قانونی تجاوز کند. حقالوکاله یادشده از ردیف مربوط به بودجه دادگستری پرداخت خواهد شد.
تبصره ۱ – در جرائمی که مجازات آن به حسب قانون، قصاص نفس، اعدام، رجم و حبس ابد میباشد چنانچه متهم شخصاً وکیل معرفی ننمایدتعیین وکیل تسخیری برای او الزامی است مگر در خصوص جرائم منافی عفت که متهم از حضور یا معرفی وکیل امتناع ورزد.
تبصره ۲ – در کلیه امور جزایی به استثناء جرائم مذکور در تبصره (۱) این ماده و یا مواردی که حکم غیابی جایز نیست هرگاه متهم وکیل داشتهباشد ابلاغ وقت دادرسی به وکیل کافی است مگر اینکه دادگاه حضور متهم را لازم بداند.
ماده ۱۸۷ تقاضای تغییر وکیل تسخیری از طرف متهم جز در موارد زیر پذیرفته نیست:
ماده ۱۸۸ – محاکمات دادگاه علنی است به استثنای موارد زیر به تشخیص دادگاه:
تبصره ۱ - منظور از علنی بودن محاکمه، عدم ایجاد مانع جهت حضور افراد در جلسات رسیدگی است. خبرنگاران رسانهها میتوانند با حضور در دادگاه از جریان رسیدگی گزارش مکتوب تهیهکرده و بدون ذکر نام یا مشخصاتی که معرف هویت فردی یا موقعیت اداری و اجتماعی شاکی و مشتکیعنه باشد منتشر نمایند. تخلف از حکم قسمت اخیر این تبصره در حکم افترا است. ( اصلاحی مصوب ۲۴/۳/۱۳۸۵ )
تبصره ۲ – اخلال نظم دادگاه از طرف متهم یا سایر اشخاص موجب غیر علنی شدن محاکمه نیست و باید به گونه مقتضی نظم برقرار شود، رئیسدادگاه میتواند کسانی را که باعث اخلال نظم میشوند از یک تا پنج روز توقیف نماید، دستور دادگاه قطعی است و فوری به اجراء گذارده خواهد شد.دادگاه پیش از شروع به رسیدگی مفاد این تبصره را به اشخاصی که در دادگاه حاضرند یادآور میشود.
تبصره ۳- در موارد محکومیت قطعی به جرم ارتکاب اختلاس، ارتشا، مداخله یا تبانی یا اخذ پورسانت در معاملات دولتی، اخلال در نظام اقتصادی کشور، سوءاستفاده از اختیارات به منظور جلب منفعت برای خود یا دیگری، جرایم گمرکی، جرایم مالیاتی، قاچاق کالا و ارز و به طور کلی جرم علیه حقوق مالی دولت، به دستور دادگاه صادر کننده رأی قطعی خلاصه متن حکم شامل مشخصات فرد، سمت یا عنوان، جرایم ارتکابی و نوع و میزان مجازات محکومعلیه به هزینهوی در یکی از روزنامههای کثیرالانتشار و عنداللزوم یکی از روزنامههای محلی منتشر و در اختیار سایر رسانههای عمومی گذاشته میشود. مشروط به آنکه ارزش عواید حاصل از جرم ارتکابی یکصدمیلیون (۱۰۰۰۰۰۰۰۰) ریال یا بیشتر از آن باشد. (الحاقی۲۴/۳/۱۳۸۵)
تبصره ۴ – مرجع تجدید نظر موظف است حداکثر ظرف مدت شش ماه به پروندههای موضوع این ماده رسیدگی و حکم صادر نماید در صورت تأخیر بدون عذر موجه قضات شعبه رسیدگی کننده به مجازات انتظامی از درجه (۴) به بالاتر محکوم میشوند. (الحاقی۲۴/۳/۱۳۸۵)
تبصره ۵ – هریک از مقامات قضایی یا اجرایی که از تکلیف موضوع این ماده تخلف نماید یا به نحوی از انحاء مانع از اجرای آن گردد به مجازات مقرر در ماده (۵۷۶) قانون مجازات اسلامی محکوم خواهدشد. (الحاقی۲۴/۳/۱۳۸۵)
ماده ۱۸۹ – حضور اشخاصی که کمتر از (۱۵) سال سن دارند در دادگاهی که به امور کیفری رسیدگی میکند به عنوان تماشاچی ممنوع میباشد.
ماده ۱۹۰ – در مواردی که تحقیقات تکمیل و برای انجام محاکمه وقت تعیین شده باشد متهم یا وکیل او حق دارند پیش از شروع محاکمه به دفتردادگاه مراجعه و از محتویات پرونده اطلاعات لازم را تحصیل کنند.
ماده ۱۹۱ – هرگاه متهم یا مدعی خصوصی تقاضا کند از شخص یا اشخاصی که در دادگاه حضور دارند تحقیق شود هر چند قبلاً” احضار نشدهباشند، دادگاه تحقیقات لازم را از آنان به عمل میآورد.
ماده ۱۹۲ – در صورتی که متهم در بازداشت باشد به همراه مأموران مراقب در دادگاه حضور مییابد. قاضی دادگاه پس از تشکیل جلسه و اعلامرسمی بودن آن، ابتداء هویت شاکی یا مدعی خصوصی را استعلام و شکایت و دعوای ضرر و زیان مالی او را استماع مینماید، سپس هویت متهم رابرابر ماده (۱۲۹) این قانون استعلام نموده و به متهم و افراد ذی ربط در محاکمه اخطار میکند که در موقع محاکمه خلاف حقیقت و وجدان و قوانین وادب و نزاکت سخن نگویند پس از آن دادگاه موضوع اتهام و دادخواست مدعی و تمامی ادله شکایت و اتهام را به متهم تفهیم و شروع به رسیدگیخواهد کرد.
ماده ۱۹۳ – رسیدگی به ترتیب زیر انجام میگیرد:
دادگاه مکلف است مفاد اظهارات طرفین دعوا و عین اظهارات یک طرف را که مورد استفاده طرف دیگر باشد و همچنین عین اظهارات شهود و اهلخبره را در صورت مجلس منعکس نماید دادگاه پس از پایان مذاکرات به عنوان آخرین دفاع به متهم یا وکیل او اجازه صحبت داده و پس از امضاء طرفینرسیدگی را ختم میکند.
ماده ۱۹۴ – هرگاه متهم اقرار به ارتکاب جرمی نماید و اقرار او صریح و موجب هیچگونه شک و شبههای نباشد و قراین و امارات نیز مؤید اینمعنی باشند، دادگاه مبادرت بهصدور رأی مینماید و در صورت انکار یا سکوت متهم یا وجود تردید در اقرار یا تعارض با ادله دیگر، دادگاه شروع بهتحقیق از شهود و مطلعین و متهم نموده و به ادله دیگر نیز رسیدگی مینماید.
ماده ۱۹۵ – در اموری که ممکن است با صلح طرفین قضیه خاتمه پیدا کند دادگاه کوشش لازم و جهد کافی در اصلاح ذاتالبین به عمل میآورد وچنانچه موفق به برقراری صلح نشود، رسیدگی و رأی مقتضی صادر خواهد نمود.
ماده ۱۹۶ – دادگاه مکلف است از گواهان بطور انفرادی تحقیق نماید و برای عدم ارتباط گواهان با یکدیگر و یا با متهم اقدام لازم معمول دارد و بعداز تحقیقات انفرادی دادگاه میتواند برحسب درخواست متهم یا مدعی خصوصی یا با نظر خود مجدداً به صورت انفرادی یا جمعی از گواهان تحقیقنماید پیش از شروع به تحقیق، نام ، نام خانوادگی، نام پدر، سن، شغل، درجه قرابت و سمت خادم و مخدومی با مدعی خصوصی یا متهم را استعلام ،همچنین مفاد ماده (۱۵۳) این قانون را نیز رعایت مینماید.
ماده ۱۹۷ – دادگاه پرسشهایی را که برای رفع اختلاف و ابهام و روشن شدن موضوع لازم است، از طرفین و شهود و مطلعین خواهد نمود. درصورتی که متهم جواب پرسشها را ندهد دادگاه بدون اینکه متهم را به دادن جواب مجبور کند رسیدگی را ادامه میدهد.
ماده ۱۹۸ – وقتی که دادگاه شهادت شاهد یک طرف دعوا را استماع نمود به طرف دیگر اعلام میدارد که چنانچه پرسشهایی از شاهد دارد میتواندمطرح نماید.
ماده ۱۹۹ – قطع کردن کلام گواهان در اثنای تحقیق ممنوع است. هر یک از اصحاب دعوا که سؤالی داشته باشد توسط دادگاه به عمل میآورد.
ماده ۲۰۰ – گواهان نباید بعد از ادای شهادت تا زمانی که دادگاه تعیین مینماید متفرق شوند مگر با اذن دادگاه.
ماده ۲۰۱ – در مواردی که دادگاه از شهود و مطلعین درخواست ادای شهادت و یا اطلاع نماید و بعد معلوم شود که خلاف واقع شهادت دادهاند اعماز اینکه به نفع یا ضرر یکی از طرفین دعوا باشد علاوه بر مجازات شهادت دروغ چنانچه شهادت خلاف واقع آنان موجب وارد آمدن خسارتی شده باشدبه تأدیه آن نیز محکوم خواهند شد.
ماده ۲۰۲ – در صورتی که شاکی و مدعی خصوصی یا متهم یا شهود فارسی ندانند، دادگاه دو نفر را برای ترجمه تعیین میکند، مترجم باید مورد وثوق دادگاه باشد و متعهد شود که همه اظهارات را بطور صحیح و بدون تغییر ترجمه نماید.
ماده ۲۰۳ – متهم و مدعی خصوصی میتوانند مترجم را رد نمایند، ولی رد مترجم باید مدلل باشد، رد یا قبول مترجم به نظر دادگاه است و نظردادگاه قطعی میباشد.موارد رد مترجم همان جهات عدم پذیرش شاهد است.
ماده ۲۰۴ – در صورتی که مدعی خصوصی یا متهم یا مطلعین کر یا لال باشند دادگاه اقدام لازم را برای تحقیق از آنها به وسیله اشخاص خبرهمعمول خواهد داشت.
ماده ۲۰۵ – چنانچه یکی از طرفین دعوا نسبت به صحت تحقیقات ضابطین اشکال موجهی نماید، دادگاه تحقیقات لازم را راساً” و یا توسط قاضیتحقیق یا به نحو مقتضی دیگر انجام خواهد داد.
ماده ۲۰۶ – چنانچه دادگاه در حین رسیدگی، جرم دیگری را کشف نماید موضوع را به صورت کتبی به رئیس حوزه قضایی اعلام و پس از ارجاع درحدود صلاحیت خود رسیدگی خواهد نمود.
ماده ۲۰۷ – در دعوای ضرر و زیان دادگاه علاوه بر رسیدگی به دلایل مورد استفاده طرفین هر گونه تحقیق یا اقدامی را که برای کشف حقیقت لازمباشد انجام خواهد داد. در مواردی که برای دادگاه محرز باشد که استناد یا درخواست یکی از طرفین دعوا مؤثر در اثبات ادعا نیست، پس از استدلالمیتواند از ترتیب اثر دادن به آن خودداری کند.
ماده ۲۰۸ – در صورتی که پروندهای دارای متهم اصلی ، معاون و شریک بوده و همگی در دادگاه حضور داشته باشند تحقیقات از متهم اصلیشروع میشود.
ماده ۲۰۹ – چنانچه در پروندهای متهمین متعدد بوده و یا معاون و شریک داشته باشند در صورتی که به یک یا چند نفر از آنان دسترسی نباشددادگاه نسبت به متهمین حاضر پرونده را تفکیک و رسیدگی و تعیین تکلیف خواهد کرد و نسبت به غایبین، در مواردی که رسیدگی غیابی امکان داشتهباشد رسیدگی غیابی به عمل خواهد آورد و در غیر این صورت پرونده را مفتوح نگه میدارد.
ماده ۲۱۰ – قاضی دادگاه پیش از اتمام رسیدگی و اعلام رأی، در خصوص برائت یا مجرمیت متهم نباید به صورت علنی اظهار عقیده نماید.
ماده ۲۱۱ – در مواردی که برای صدور حکم نیاز به تحقیقات بیشتری است، پس از انجام تحقیقات محاکمه شروع و تا صدور حکم متوقف نخواهدشد و چنانچه محاکمه طولانی باشد به قدر لزوم تنفس داده خواهد شد.
ماده ۲۱۲- دادگاه پس از ختم رسیدگی با استعانت از خداوند متعال و تکیه بر شرف و وجدان و با توجه به محتویات پرونده و ادله موجود در همانجلسه مبادرت به صدور رأی مینماید مگر این که انشاء رأی متوقف به تمهید مقدماتی باشد که در این صورت در اولین فرصت حداکثر ظرف مدت یکهفته مبادرت به صدور رأی مینماید.
ماده ۲۱۳ – چنانچه رأی دادگاه مبنی بر برائت یا تعلیق مجازات متهم باشد و متهم بازداشت باشد، فوراً آزاد میشود مگر آنکه از جهات دیگریبازداشت باشد.
تبصره – پس از انشای رأی، داد نامه باید ظرف سه روز پاکنویس و با نام خداوند متعال شروع و نکات زیر در آن تصریح و سپس به طرفین ابلاغگردد:
ماده ۲۱۴ – رأی دادگاه باید مستدل و موجه بوده و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که براساس آن صادر شده است. دادگاه مکلف است حکمهر قضیه را در قوانین مدون بیابد و اگر قانونی در خصوص مورد نباشد با استناد به منابع فقهی معتبر یافتاوی معتبر حکم قضیه را صادر نماید و دادگاههانمیتوانند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض یا ابهام قوانین مدون از رسیدگی به شکایات و دعاوی و صدور حکم امتناع ورزند.
ماده ۲۱۵ – پیش از امضای داد نامه، تسلیم رونوشت آن ممنوع است . متخلف از این امر به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی محکومخواهد شد.
ماده ۲۱۶ – رأی دادگاه در صورت مجلس قید و در دفتر مخصوص ثبت میشود و در صورتی که قاضی دادگاه حضوری رأی را به طرفین اعلام وابلاغ نماید دادن رونوشت رأی به آنان بدون اشکال است