ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
روشهای موثر انتقاد سازنده
مقدمه
انتقادپذیری و انتقاد کردن موثر دارای اهمیت زیادی برای موفقیت سازمانی است. اموری چون ارزشیابی عملکرد ، مشارکت در تیمهای کاری ، خدمات رسانی به مشتریان و کنترل کیفیت ، بستگی به بکارگیری مطلوب انتقادپذیری و انتقاد کردن دارد
و کار پیچیدهای است. انتقاد با ابراز احساسات درباره موضوعات پیچیده و مشکل ، میتواند تخریب کننده و حتی بسیار خطرناک باشد. بکارگیری ضعیف انتقاد ، منجر به شکست افراد و سازمانها میشود، از سوی دیگر استفاده آگاهانه و خردمندانه از انتقاد به شکوفایی افراد و سازمانها منجر خواهد شد.
انتقاد از افراد قدرتمند و مافوق بدون ترس و خشمانتقاد نقش عمدهای در روابط اجتماعی ایفا میکند، از انتقادها میتوان برای ایجاد تحرک در اشخاص و نفوذ در آنها ، آموزش ، بیان نیازها و خواستهها و یا محرکی برای اصلاح و پیشرفت خود استفاده کرد. انتقادپذیری موثر نتایجی چون: افزایش رضایت شغلی ، ایجاد روابط کاری مناسب ، تقویت سلامتی فکری و روحی ، ایجاد عزت نفس ، افزایش سطح بهرهوری و افزایش رقابت برای تضمین موفقیت را به دنبال دارد. اگر انتقاد کننده و انتقاد شونده میخواهند به هدف انتقاد سازنده که همانا تغییر رفتار خاصی است دست یابند، باید با یکدیگر همکاری کنند. برای دستیابی به مفید ضروری است تا از روشهای انتقاد موثر و سازنده استفاده نمود.
انتقاد دوستانه و مشفقانه
انتقاد اطلاعاتی است که میتواند به رشد فرد کمک کند و دانش و مهارتهای مناسب را به افراد آموزش دهد. افراد با مشاهده و درک نتایج ارزشمند انتقاد ، پذیرای انتقاد میگردند و یا قادر به ارائه انتقاد میشوند.
انتقاد برای بهبود
محور اساسی هر انتقاد موثر توجه به نقش سازندگی است، بهبود و ارتقا ، معادل تغییر دانش ، تغییر نگرش و تغییر عملکرد فردی و سازمانی در جهت مثبت است. در واقع هدف انتقاد باید اصلاح و تکامل فکر و رفتار فرد مقابل باشد.
انتقاد استراتژیکانتقاد بایستی ضمن داشتن اهداف بلند مدت ، راههای نیل به آنها را نیز بیان کند. هر فردی قبل از انتقاد لازم است سوالات زیر را از خود بپرسد:
• دقیقا از برقراری ارتباط چه انتظاری دارید؟
• چه رفتار یا خصوصیتی باید تغییر کند؟
• انگیزههای انتقاد کردن چیست؟
چه راه حلها و اهداف خاصی را میتوان ارائه کرد و چه فعالیتهایی برای دسترسی فرد به اهداف مورد انتقاد میتوان انجام داد؟
ایجاد عزت نفس در افراد
احساس عزت نفس یکی از نیازهای اساسی کارکنان است. آنان برای برآورد این نیاز ناچار به احترام گذاردن به دیگران هستند، بنابراین یک رابطه دو طرفه چرخشی مثبت و یا منفی را میتوان در این خصوص ایجاد کرد.
انتقاد با کلمات مثبت ، محترمانه و انگیزشیاین امر منجر به بهبود برقراری ارتباط و در نتیجه پذیرش آن میشود. به این جهت لازم است کلمات مناسب برگزیده و بیان شود.
انتقاد از روش و محتوا
در انتقاد محتوا و روش نیز بایستی لحاظ شود. با نهادینه سازی این نکته میتوان از سیستم ارزشیابی خود استفاده نمود و به این وسیله از قدرت تفکر به شیوهای غیردفاعی بهرهبرداری کرد.
مشارکت طرف مقابلطرف مقابل خود را دخالت دهید، برای مشارکت دادن طرف مقابل رعایت نکات زیر ضروری است:
• بر اهمیت شغل فرد تأکید شود.
• شرایط انتقاد شناسایی شود.
• دقیقا بیان شود که چگونه انتقاد برای طرف مقابل مفید خواهد بود.
• از فرد خواسته شود که چگونه میتوان برای اجرای طرح به او کمک کرد و چگونه میتوان از او در این راستا حمایت کرد؟
توجه به شایستگیهابه شایستگیهای طرف مقابل توجه نمایید، بدون این که از کلمه اما استفاده کنید. اغلب افراد برای انتقاد کردن ابتدا به بیان جنبههای مثبت فرد پرداخته و سپس از کلمه اما استفاده میکنند و به بیان نقاط ضعف وی میپردازند، در حالی که کلمه اما حذف کننده ارزش پیام قبلی است، در صورتی که اگر از حرف ربط و استفاده شود، عکس این حالت است و با جملات قبلی انسجامی بوجود میآید. در مجموع کلمه و اثر بلند مدت و نیرومندتری را به جای میگذارد.
بیان شفافآن چه را که میخواهید مورد انتقاد قرار دهید، بطور دقیق و شفاف بیان کنید، صراحت کلام انتقاد را موثر مینماید.
انتخاب زمان مناسبانتقاد در زمان مناسب منجر به پذیرش آن در طرف مقابل میشود. انتقاد بایستی برای عدهای بلافاصله بعد از خطا و برای عدهای دیگر با گذشت زمان انجام شود، ضمن این که ضروری است در هنگام خشم از افراد انتقاد نشود.
استفاده از سوالمیتوان انتقاد را در قالب طرح یک سوال یا مجموعه سوالاتی عنوان کرد که جواب آنها به هدایت طرف مقابل برای دریافت اطلاعات دقیق و اساسی منجر میگردد.
ناکارایی انتقاد شفاهیهنگامی که بطور شفاهی قادر به انتقاد نیستید، با عمل و رفتار خود انتقاد را طرح کنید، گاهی بهتر است از روش رفتاری بهرهبرداری شود. یعنی به جای این که چیزی بیان شود، کاری انجام گیرد و از طریق مداخلات رفتاری تفکر مورد نظر منتقل شود.
مشخص کردن انتظاراتگاهی افراد انتظار دارند که اشخاص همان رفتاری را دارا باشند که از آنها انتظار داریم، در این حالت انتظارات ما موجب میشود که انتقاد زودرس و غیرموثر داشته باشیم چرا که مخاطبین خود را به خوبی از توقعات خود آگاه نکردهایم.
میزان ذهنی بودن انتقادواقعیتها نبایستی صرفا در قالب ذهنیت فرد بماند، بلکه بایستی دیگران نیز آن را درک کرده و بپذیرند. مثلا اگر طرف مقابل انتقاد شما جملة این انتقاد صرفا اعتقاد شماست. را بکار برد، حتی اگر این انتقاد برای شما مبتنی بر واقعیت عینی باشد، معنی آن این است که ارزشیابی ذهنی طرف مقابل برای قضاوت در مورد یک رفتار یا ویژگی خاص را لحاظ نکردهایم.
ایجاد انگیزه در افرادیکی از وظایف اساسی انتقاد موثر ، برانگیختن افراد برای انجام بهتر کارهاست. انگیزه یک مفهوم روانشناسی است که در اشکال و حالتهای گوناگونی همچون افکار، احساسات ، کلمات خاص و ... مطرح میشود.
بهرهبرداری از نقشههای ذهنی طرف مقابلاستفاده از اصطلاحات ، احساسات و نقشههای ذهنی طرف مقابل منجر به شناخت و برقراری مناسب ارتباط با وی میشود، برای این منظور به سخنان کسانی که در اطراف شما صحبت میکنند گوش کنید و از ارزشها و علایق آنها مطلع گردید تا در صورت نیاز به انتقاد با او همزبان شوید و راحتتر ارتباط برقرار کنید.
همگامی با انتقاد شوندههمگامی با کسی که مورد انتقاد قرار میگیرد، مقدمه ، رهبری موثر و در این جا پیش زمینه انتقاد موثر است.
شناسایی معیارهای انتقادانتقاد صحیح مبتنی بر معیارهای خاصی است. قبل از انتقاد برای خدمت به مشتری و یا ارتباط با همکاران سوالات زیر را ازخود بپرسید:
• آیا این انتقاد عملی است؟
• آیا میتوان بلافاصله از آن استفاده کرد؟
• آیا منافعی را تامین میکند؟
• آیا انتقاد پاسخگوی نیازهاست؟
• از چه معیاری استفاده شود؟
• آیا دیگران از معیاری که برای قضاوت در مورد اعمال و نتایج کارهای آنها استفاده میشود، آگاهی دارند؟
• آیا معیارها ثابتاند یا طی زمان باید تغییر کند؟
جواب سوالات فوق به بهبود و افزایش انتقاد مثبت و موثر منجر میشود.
گوش دادن به ندای درونیافراد همیشه با خود ارتباط ذهنی برقرار میکنند، این مکالمات درونی ساز و کاری است که باعث میشود افراد از ارزشیابیها و انتظارات خود آگاه میشوند. هنگامی که انتقاد میکنید و یا مورد انتقاد قرار میگیرید، به مشاهده و شنیدن دنیای درون خود بپردازید. وقتی به ندای درون خود توجه کنید و آنها را مورد بازنگری و تجدید نظر قرار دهید، افکار بهرهور و متناسب با شرایط و محیط جدید بوجود میآید، زیرا احساسات برافروخته شما ، کنترل شده و به شما کمک میکند تا صدای قدرت انتقاد موثر و مثبت را بشنوید.
حفظ آرامش و خونسردی
نداشتن آرامش در زمان انتقاد ، به تضعیف انتقاد منجر میشود. اگر فردی قادر به حفظ خونسردی ، آرامش و هوشیاری در زمان مواجهه با انتقاد باشد، میتواند احساسات خود را کنترل کند و بهرهوری خویش را افزایش دهد. به علاوه فرد قادر به ارزیابی شرایط بطور دقیق بوده و پاسخ مناسبی را به آن شرایط خواهد داد.
نتیجه...
در جهان امروز نقش احساسات و افکار انسانی در توسعه و تکامل انسانها ، سازمانها و جوامع پررنگ گشته است و برقراری ارتباطات و هماندیشی بین آنها از اهمیت بیشتری برخوردار گشته است. اگر فردی آگاه و توانمند نسبت به احساس و عملکرد ضعیف و نامطلوب افراد یا واحدهای دیگر بطور مطلوب و مفید اظهارنظر کند، از قدرت انتقاد موثر و مثبت بهرهبرداری کرده است، او به خوبی به نقاط قوت و ضعف طرف مقابل واقف است و درصدد تقویت نقاط قوت و حذف نقاط ضعف وی برمیآید.
به علاوه به آگاه سازی وی از فرصتها و تهدیدات محیط میپردازد. مدیران آگاه برای اصلاح و توسعه فردی ، گروهی و سازمانی و نیز برای انتقال دانش و مهارت خود به دیگران و اصلاح آنها لازم است تا از قدرت انتقاد مثبت برخوردار باشند. چرا که در فرایند مشاوره علاوه بر مهارت فنی ، مهارت انسانی و رفتاری حائز اهمیت بسیاری است. از سوی دیگر هر انسانی که مورد انتقاد قرار میگیرد، با بکارگیری هوشمندانه و به دور از تعصب و احساس ، میتواند به اصلاح دانش ، نگرش و مهارتهای خود اقدام کند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .
ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
راهکار عملیاتی اقتصاد مقاومتی
سرمایهگذاری مابهالتفاوت منطقی شدن قیمت گاز در پتروشیمیها؛ راهکار عملیاتی اقتصاد مقاومتی
نمایندگان مجلس علیرغم فشارهای شدید و غیرمنطقی پس از چند سال وقفه بالاخره در جریان رسیدگی به لایحه بودجه 93 بهای خوراک پتروشیمیها را تا حدودی منطقیتر کردند تا با کاستن بخشی از سودهای غیرمنطقی ناشی از ارزانفروشی، از توسعه کاریکاتوری، غیرمتوازن و بدون ارزش افزوده صنعت پتروشیمی جلوگیری کنند.
در این راستا قیمت پایه خوراک پتروشیمیهای گازی که در ابتدای قانون هدفمندی یارانهها معادل 7 سنت تعیین شده بود و پس از تلاطمات ارزی به کمتر از 3 سنت کاهش یافته بود، به 13 سنت در هر متر مکعب برسد. اگرچه این پتروشیمیها بهای سوخت خود را که برای بسیاری از آنها نیمی از گاز مصرفی را شامل میشود کماکان زیر 3 سنت میپردازند.
اگرچه مقایسه قیمت گاز آن هم به صورت منطقهای بدترین شیوه برای قیمتگذاری محسوب میشود، قطر برای تولید الفین در قراردادی که با شرکت شل و به صورت مشارکتی بسته است بدون تفکیک قیمت سوخت،خوراک گاز را به قیمت 15 سنت ارائه میکند.
*توسعه پتروشیمیهای گازی: نه بزرگ به اشتغال و ارزش افزوده ملی
اگرچه مخالفان اصلی منطقی شدن بهای خوراک یعنی سهامداران حقوقی پتروشیمیهای گازی مدعی بودند افزایش بهای خوراک موجب بیرغبتی سرمایهگذاران به سرمایهگذاری و ایجاد نشدن اشتغال در کشور میشود، اما واقعیت آن است که حتی قیمت ناچیز گاز در طول سالیان گذشته باعث نشده است که مجتمعهای پتروشیمی گازی در دست احداث به موقع به بهرهبرداری برسند.
در واقع سهامداران اصلی این پتروشیمیها سود کلان کسب شده در این حوزه را وارد سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی نکردهاند، چنانکه مدیران صنعت پتروشیمی میگویند اگر این سهامداران سود کلان خود را به صورت متناسب بین سرمایهگذاری و دیگر مصارف تقسیم کرده بودند تا کنون 6 یا 7 طرح پتروشیمی گازی از جمله پردیس 3 و ایلام به موقع و در ظرفیت نزدیک به کامل به بهرهبرداری میرسیدند.
در عین حال تقریبا برای همه کارشناسان صنعت پتروشیمی این نکته بدیهی است که بالادست صنعت پتروشیمی به خصوص در پتروشیمیهای گازی به هیچ صورتی یک صنعت اشتغالزا محسوب نمیشود و هزینه سرمایهگذاری به ازای ایجاد هر شغل در این بخش به چند میلیون دلار بالغ میشود.
این در حالی است که سرمایهگذاریهای چند 100میلیون دلاری از محل منابع ملی (صندوق توسعه ملی یا فاینانسهای چینی که از محل دارائیهای بلوکه شده ایران پرداخت میشود) بر خلاف پتروشیمیهای خوراک مایع یا پایین دست صنعت پتروشیمی و صنایع تکمیلی ارزش افزوده چندانی برای اقتصاد ملی ندارد، چنانکه ارزش افزوده متانول صادراتی ایران برای اقتصاد ملی با ارزش افزوده گاز صادراتی تفاوت چندانی ندارد. با این تفاوت که ارزش افزوده صادرات گاز به جیب دولت و ملت میرود و ارزش افزوده صادرات متانول بدون هیچ زحمتی راهی حسابهای سهامداران حقوقی و سهامداران بزرگ حقیقی میشود.
*تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی با تمرکز بر صنایع تکمیلی
به عبارت دقیقتر به دلیل سیاستگذاریهای غلط در تعیین بهای خوراک و مالیات، منابع ملی صرف احداث پروژههایی با حداقل ارزش افزوده ملی و حداقل اشتغالزایی میشود و باز هم با ارزانفروشی منابع ملی سودهای غیرمنطقی به سهامداران این پروژهها میرسد.
قطعا چنین شیوه غیربهینهای در استفاده از منابع ملی کشور که آینده مهمترین صنعت صاحب مزیت نسبی کشور را با مخاطرات خام فروشی و تک محصولی شدن مواجه میکند نه تنها با اصول اولیه اقتصاد مقاومتی به طور کامل در تناقض است، نسبتی نیز با بدیهیات منطقی و اقتصادی در توسعه کشورها ندارد.
درست بر خلاف این رویه، تمرکز بر روی صنایع پاییندستی و صنایع تکمیلی که ارزش افزوده کلان و اشتغال بسیار زیادی برای اقتصاد ملی ایجاد میکنند در کنار تنوع بخشی به محصولات پتروشیمی ایران با توسعه پتروشیمیهای خوراک مایع و میاندستی اهداف کلان اقتصاد مقاومتی را به تحقق نزدیکتر خواهد کرد.
یعنی همانگونه که در سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری آمده است افزایش ارزش افزوده از طریق تکمیل زنجیره ارزش صنعت نفت و گاز، توسعه تولید کالاهای دارای بازدهی بهینه(براساس شاخص شدت مصرف انرژی) و بالا بردن صادرات برق، محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی با تأکید بر برداشت صیانتی از منابع.
میزان اشتغالزایی صنایع تکمیلی پتروشیمی بر خلاف بالادست این صنعت به حدی است که گفته میشود در صورت تبدیل همه محصولات پتروشیمی ایران به محصولات نهایی و صادرات این محصولات نهایی، امکان برچیدن مشکل اشتغال در کشور صاحب منابعی مانند ایران وجود خواهد داشت.
*منطقی شدن قیمت گاز پتروشیمیها شرط لازم و ناکافی تحقق اقتصاد مقاومتی
اما یک نکته در این باره بدیهی است: منطقی شدن قیمت خوراک گاز پتروشیمیها به تنهایی به توسعه صنایع میان و پایین دستی علیرغم ارزش افزوده بسیار بالای این صنایع منجر نخواهد شد.
برای تکمیل این زنجیره، گام اول تغییر سیاستگذاری شرکت ملی پتروشیمی درباره توسعه این صنعت است. شرکت ملی پتروشیمی هنوز هم به دنبال گسترش بالادست صنعت پتروشیمی آن هم با تکیه به پتروشیمیهای گازی است و هنوز هیچ سیاستگذاری مشخصی برای توسعه هماهنگ و متناسب این صنعت طراحی و تدوین نشده است.
واگذاری پروژه متانولی فنآوران 2 که بر اساس گفتههای محمدحسن پیوندی معاون مدیرعامل شرکت ملی پتروشیمی قرار بود بدون فراخوان واگذار نشود شاهد نزدیک این رویکرد شرکت ملی پتروشیمی است.
شرکت ملی پتروشیمی در اولین گام میتوانست با پیگیری سیاست همسنگسازی بهای خوراکهای گاز و مایع بخشی از رویکرد کاریکاتوری توسعه این صنعت را اصلاح کند.
گام دوم برای تحقق سرمایهگذاری منطقی و در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی در صنعت پتروشیمی، استفاده از منابع حاصل از منطقی شدن قیمت خوراک گاز پتروشیمیها است.
*سرمایهگذاری مابهالتفاوت منطقی شدن قیمت گاز در خود پتروشیمی
آمارها نشان میدهد از محل اصلاح قیمت خوراک گاز پتروشیمیها سالانه یک میلیارد دلار منابع نصیب دولت میشود. از سوی دیگر همه سرمایهگذاران کوچک و متوسط میتوانند تعهدات خود برای تامین آورده 20 یا 30 درصدی را عملیاتی کنند، اما تقریبا اغلب قریب به اتفاق سرمایهگذاران با مشکل دریافت تسهیلات و کمبود منابع مواجه هستند.
بر این اساس یک پیشنهاد عملیاتی برای توسعه صنعت پتروشیمی با استفاده از منابع این صنعت آن است که به جای تزریق این یک میلیارد دلار به بودجه جاری کشور و مصرف کردن آن در بودجه جاری، این منابع برای مدت 10 سال در حسابی برای ارائه تسهیلات به زنجیره ارزش پتروشیمی و احداث واحدهای پایه و تکمیلی پتروشیمی متمرکز شود.
واقعیت آن است که هنوز در دولت چالهای برای مصرف کردن این منابع کنده نشده است و اگر وزارت نفت، شرکت ملی پتروشیمی و نمایندگان مجلس به موقع عمل کنند این منابع میتواند صرف توسعه زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی و ایجاد اشتغال در کشور شود تا اهداف اقتصاد مقاومتی در حوزه صنعت نفت به تحقق نزدیکتر شود.
در گذشته، فاینانسهای خارجی تامینکننده اصلی منابع مالی صنعت پتروشیمی ایران بود که از سالها پیش و با تشدید تحریمها دسترسی به این فاینانسها عملا غیر ممکن شد. از سوی دیگر منابع صندوق توسعه ملی نیز محدود است و پروژههای فراوانی که در صف دریافت تسهیلات صندوق قرار دارند همگی در زمره پتروشیمیهای بالادستی گازی هستند و جایی برای خوراک مایع و صنایع میاندستی باقی نمانده است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .
ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
از دیدگاه شما نامگذاری امسال (1391) به نام «تولید ملی» بر چه اساس و با چه اهدافی صورت گرفته است؟
نگاهی به رویکرد رهبری در نامگذاریهای آغاز سال نشان میدهد که تأکید ایشان در دههی سوم انقلاب که آن را «دههی پیشرفت و عدالت» نامیدهاند، عمدتاً حول محور مسائل اقتصادی بوده است. تأکید ایشان بر انضباط، وجدان کاری، نوآوری و شکوفایی، اصلاح الگوی مصرف، همت مضاعف و کار مضاعف، جهاد اقتصادی و تولید ملی همگی حاکی از این رویکرد در دههی سوم از انقلاب اسلامی و لزوم پاسخگویی به این نیازمندیهای انقلاب بوده است. البته اتخاذ این رویکرد ناشی از وضعیت کلی کشور و تمرکز حملات و هجمهها و توطئههای دشمن برای ضربه زدن به انقلاب و از کار انداختن توان حرکتی جمهوری اسلامی نیز بوده است. از نظر ایشان بیش از یک دهه است که دشمن پس از آزمودن عرصههای نظامی، فرهنگی و سیاسی، نیمنگاه امیدوارانهای به عرصهی اقتصادی دارد. به این جملات ایشان که مربوط به سال ۱۳۸۰ است دقت کنید: «شرایط آرامش و استقرار سیاسی، ذخایر ارزی قابل توجه، وجود نیروی کار مورد نیاز و مدیران و مسؤولان با تجربه [به تعبیر دیگر ایشان در جایی دیگر، شرایط فراهم برای جهش اقتصادی]؛ و همچنین مشکلات اقتصادی کنونی بعنوان یک تهدید جدی برای ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی، همه دلائل اهمیت بیش از پیش مسائل اقتصادی در این برهه از انقلاب اسلامی است.»
رهبر معظم انقلاب طی این سالها با تأکید ویژه بر مسائل کارآفرینی، اشتغال، تولید، بهرهوری، مقابله با تورم، اهمیت صادرات و حضور اثربخش در بازارهای جهانی و عناصر پیشنیاز برای رشد مثل نوآوری، علم و فناوری، در واقع به تبیین استراتژی رشد و پیشرفت اقتصادی جمهوری اسلامی پرداختهاند. همچنین جهتگیری سیاستگذاریهای ایشان در قالب سند چشمانداز 20ساله و اسناد بالادستیِ دیگری همچون سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، همگی مؤید همین رویکرد است.
رهبر انقلاب با توجه به شناخت خود از اقتصاد ایران سالها است که فرمودهاند که در سال جدید باید حوزهی «تولید ملی» مورد توجه جدی قرار گیرد؛ شناختی که به تعبیر اقتصاددانان با تأکید بر جانب عرضه، راه حل بسیاری از مسألههای گوناگون کشور را در گرو تغییر و تحول در میزان تولید ملی و عرضهی آن میداند. ایشان به این دلیل بر تحقق رشد حداقل هشت درصدی تأکید دارند که میدانند اساساً قوت و اقتدار ملی ما در عرصهی اقتصاد متکی بر رشد است و مسائلی مثل تورم و بیکاری نیز از عوارض فقدان یا کمبود جانب عرضه و همین رشد است.
به طور حتم یکی از الزامات تحقق رشد هشت درصدی، بهبود کمّی و کیفی تولید است، اما کارشناسان و مدیران دربارهی راهکارهای حمایت از تولید ملی نظراتی بعضاً متفاوت دارند. از نظر شما حمایت از تولید، کار و سرمایه با چه رویکردی باید انجام گیرد؟
این نکتهی مورد اشارهی شما به یک مشکل رایج در عرصهی گفتمان اقتصادی کشور برمیگردد. رهبر انقلاب همیشه به این مسأله توجه دارند که هم مسئولین و هم آحاد مردم باید از تولید ملی حمایت کنند تا بازار ما با تولید ملی رونق پیدا کند. این حمایت ایشان قطعاً مساوی و معادل این نیست که ما از بخشهای غیر اقتصادی، نامولد و بخشهایی که طی چند دهه گذشته نتوانستهایم در آنها مزیت نسبی خلق کنیم و سالها پیش باید اقتصاد ایران از اثرات منفی آنها رهانیده میشد، با منطق غیر اقتصادی و با همان روشهای قبلی حمایت کنیم. قطعاً حمایتهای رانتی از چنین بخشهایی موافق نظر ایشان نیست.
توجه و تأکید ایشان به کارآفرینی، علم و فناوری و اقتصاد دانشبنیان، تولید ثروت از علم و صنایع با فناوری بالا مثل نانو و لیزر و هستهای، به نظر بنده منطقاً متضمن این معنا است که ما در مدیریت کلان اقتصادی کشور باید از مفهوم «تخریب سازنده» برای بازسازی اقتصاد خودمان استفادهای بهینه ببریم. اگر بخواهیم در زمینی که یک خانهی کلنگی قدیمی دارد، ساختمانی پیشرفته و مجهز بنا کنیم، ابتدا باید آن ساختمان کلنگی را خراب کنیم تا بتوانیم بنای جدید را به جای آن بسازیم. ساخت اقتصاد نیز همین گونه است. ما نیازمند نوعی تخریب سازنده در بخشهای نامولد اقتصاد خود هستیم تا بتوانیم بخشهایی مولد و بهرهور در اقتصادمان بسازیم. یک معنا از حمایت از کار و سرمایه اینجاست که باید جلوی اسراف و تبذیر کار و سرمایههای ایرانی را در بخشهای غیر مولد اقتصاد بگیریم و آنها را به سوی بخشهای مولد اقتصادی هدایت کنیم.
البته مفهوم مولد بودن در دانش واقعی اقتصاد، صرفاً به هزینه-فایدههای پولی و مادی صرف محدود نمیشود و فایدههای اجتماعی و راهبردی مورد نیاز کشور را نیز مورد توجه قرار میدهد. نتیجه اینکه الزامات ناشی از اقتصاد مقاومتی و استراتژیهای دشمن در ضربه زدن به انقلاب و نظام در تک تک مصادیق سیاستی اقتصاد، باید مد نظر یک کارشناس اقتصادی ایرانی باشد. اساساً تأکید حضرت آقا به مقولهی اقتصاد از این مهم نشأت میگیرد که اولاً، انقلاب اسلامی مقتدر، بیش از پیش باید موجبات اقتدار بیشتر را بهویژه در عرصههایی که دشمن به آنها امید بسته است، فراهم کند. ثانیاً چون در تمامی این سالها بهویژه سالهای اخیر به مثابه یک رسانه، الهامبخش و الگوی آزادگان دنیا بوده، باید برای دیگران الگویی کارآمد شود. لذا اقتدار و کارآمدی دو عنصری هستند که انتخابهای سیاستی ما باید حسب میزان دستیابی و تحقق آنها ارزیابی شوند.
طی این سالها رهبر انقلاب به مسألههایی تأکید فرمودند که لازمهی تحقق آنها از نظر دانش اقتصاد، مسألهی «انتقال بخشی» است. ایشان با تأکید بر مجموعهای از «صنایع فوق پیشرفته» (High Tech) مثل «نانوتکنولوژی»، «بیوتکنولوژی»، «هوافضا» و «هستهای» بر این نکته توجه دارند که اشتغال و رشد اقتصادی در دهههای آینده بیشتر بر دوش فناورییهای نوین خواهد بود. این آیندهپژوهی ایجاب میکند که ما نسبت به صنایع قدیمی خودمان نوعی تخریب سازنده داشته باشیم و با انتقال کار و سرمایهی ایرانی به بخشهای نوآور با ارزش افزودهی بالا و با ثمربخشی بیشتر، از آنها حمایت کنیم.
اساساً صنعت ما را در رژیم پهلوی بر مبنای ساختارهای غلط و دنبالهرو چیده بودند که باعث شد ما سالها خودمان را درگیر استراتژی «تولید صنعتی» (بخوانید «استراتژی مونتاژ»، «استراتژی تمرکز بر صنایع بزرگ و سنگین خام فروشی معادن»، «استراتژی رانتی جایگزینی واردات بدون ملاحظههای راهبردی و اقتصادی»، «استراتژی انتقال فناوریهای کثیف، قدیمی و پرهزینه غربی به کشور») به آن معنایی که اتفاق افتاده بکنیم. این استراتژی پس از انقلاب نیز توسط عدهای پیگیری و دنبال شد، آن هم با تعاریف قرن هجدهمی از صنعت که امروزه در دنیا جایی ندارد. کشورهای پیشرفتهی امروز در پی انتقال این قبیل فناوریها از کشورهای خودشان به کشورهای جهان سوم هستند؛ فناوریهایی که بسیار انرژیبر، بسیار سرمایهبر، کاربر و بهاصطلاح کثیف هستند و توسعهی پایدار را مخدوش میکنند. به نظر بنده رهبری با تأکیداتی که در این سالها داشتهاند در پی تغییر در نگرش ما در حوزهی توسعه صنعتی هستند. قطعاً ایشان توسعهی صنعتی وابسته واپسگرای قرن هجدهمی را نفی میکنند و استراتژیهای توسعهی صنعتی بومی مبتنی بر فناوریهای هزارهی سوم را هدفگذاری کردهاند.
ما برای خروج از جهان در حال توسعه و تبدیل شدن به یک کشور پیشرفته نیازمندیم که خودمان را از این دور باطل توسعهی صنعتی به بیرون پرتاب کنیم و وارد دنیای پیشرفتهی فناوریهای نوین شویم. تأکیدات رهبر انقلاب در حوزهی صنایع خاص و در بازدیدهایی که از نمایشگاههای علوم و فناوری انجام دادند، همچنین نگاهی که ایشان به مسألهی تولید علم دارند و اینکه ما باید ثروت را از علم تولید کنیم و به روزی برسیم که شیرهای لولههای نفت خودمان را بسته و تولید ثروت در کشورمان را بر روی علم بنا کنیم، همگی در همین راستای پیشرفته شدن است. برای این چارهای نداریم جز اینکه کار و سرمایهی ایرانی را از بخشهای قدیمی، فرسوده و مستهلک اقتصادی خارج کنیم و به عرصههای نوین انتقال دهیم. ما باید تمهیدی بهکار ببریم که بخش راهبردی کشاورزی، مایحتاج صد میلیون ایرانی را برای دهههای آتی، با صرف کار و سرمایهی کمتر و بهطور کامل تأمین کند. این یعنی لزوم بهرهوری بیشتر در این بخش، تولید بیشتر و بهتر با هزینهی کمتر، تا سهم کمتری از منابع درگیر تأمین خوراک و پوشاک باشد و بدین ترتیب کار و سرمایهی ایرانی آزاد شده و به بخشهای اقتصادی نوین و پیشرفته تخصیص یابد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .
ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
در واپسین روز بهمنماه، رهبر معظم انقلاب سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کردند تا دورنمای روشنتر و جامعتری از اهداف انقلاب اسلامی و مسیرهای نیل به آن گشوده و ترسیم شود. این سیاستها مشتمل بر 24 بند، در ادامه و تکمیل سیاستهای پیشین، خصوصاً «سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی»، به سران سه قوه ابلاغ شد و استراتژی کلان اقتصاد کشور را در سالهای آینده طراحی نمود. مقام معظم رهبری رویکرد سیاست مقاومتی را جهادی، انعطافپذیر، فرصتساز، مولد، درونزا، پیشرو و برونگرا خواندند که خود تأکیدی مجدد بر اهمیت توسعهی صادرات، ایجاد رقابت و پیگیری دیپلماسی اقتصادی توسط قوهی مجریه است.
در این سیاست تأکید شده است بر: توانمندسازی اقتصاد داخلی، کاهش آسیبپذیری اقتصاد کشور در موضوعاتی مانند تأمین امنیت غذا، تقویت نظام مالی کشور، ارتقای کیفیت و رقابتپذیری تولید، افزایش تولید داخلی نهادهها و کالاهای اساسی با توجه و استفاده از مزیتهای رقابتی اقتصاد کشور همانند سرمایهی انسانی، موقعیت جغرافیایی و منابع زیرزمینی با بهکارگیری از ظرفیتهای علمی و خلاقیت و تجربهی کارآفرینان برای رسیدن به اهدافی نظیر اقتصاد دانشبنیان، رشد بهرهوری، تقویت رقابتپذیری، کاهش شدت مصرف انرژی و اصلاح الگوی مصرف، افزایش قدرت مقاومت و کاهش آسیبپذیری اقتصاد کشور با فضاسازی، گفتمانسازی و اولویت دادن به مسائل فوق در مباحث عمومی و آموزشی.
اما چرا در این شرایط، رهبر معظم انقلاب این سیاست را ابلاغ کردند و همگان را موظف به اجرای عمومی آن نمودند؟ اجرای سیاست چه مزایایی برای اقتصاد کشور خواهد داشت؟ راههای عملیاتی کردن آن چیست؟
برای پاسخ به سؤالات فوق، باید گفت سیاستهای اقتصاد مقاومتی باعث رشد و توسعه خواهد شد. به این ترتیب، آوردن واژهی مقاومت در اقتصاد به این معنی است که اقتصاد با استفاده از ظرفیت خود بتواند در برابر هر آسیبی خود را حفظ کند و پویاتر شود؛ بهطوری که تهدیدات خارجی ناشی از تحریمها نتواند خدشهای بر تولید و اهداف توسعهی کشور وارد کند.
به عبارت دیگر، اگر بخواهیم اقتصاد را مقاوم کنیم و در برابر نوسانات شوکآفرین که بخشی از آن در داخل به وجود میآید و بخشی از آن از خارج به ما تحمیل میشود مقاومت نماییم، نیازمند قدرت مهارکنندهای هستیم که دامنهی نوسانات را کاهش دهد و در عین حال، ارتباطات سازندهی خود با دنیا را حفظ نماییم.
«اقتصاد مقاومتی» یعنی اینکه ما میخواهیم از حیثیت و هویت خودمان در مقابل دشمن یا رقیب دفاع کنیم و هر الزامی را که این مقاومت و دفاع نیاز دارد، بایستی وارد برنامهریزی و استراتژیهای اقتصادی خود کنیم؛ این معنای اقتصاد مقاومتی است.
سؤال اینجاست که چگونه باید این دو را در کنار هم قرار داد تا حیثیت، هویت، معیشت و زندگی اقتصادی را تأمین کرد؟ این را اقتصاد مقاومتی نام مینهیم؛ یعنی اقتصادی که این نوع مؤلفهها را بهخوبی میفهمد و جامعه را براساس آن مدیریت میکند و در واقع این نوع سیاست، سیاستی است که در اکثر کشورها بهنوعی تعریف شده است.
بهعنوان مثال، کشوری همانند ترکیه، چند سال قبل، تنها با کشور روسیه برای واردات گاز قرارداد بسته بود و در مقطعی، روسیه تنها کشور صادرکنندهی گاز به ترکیه بود، اما چند سالی است که علیرغم گرانتر بودن قیمت گاز ایران در مقابل روسیه، قرارداد خرید گاز از ایران را نیز امضا مینماید تا اگر روزی در روابط بین هر کدام از کشورها نوسان و خللی وارد شد، بتواند خود را در برابر این نوسانات مقاوم نماید و از میزان آسیبها بکاهد.
همچنین اقتصاد ژاپن به دلیل گذراندن چهار جنگ خانمانسوز پیدرپی، بهشدت ضربه خورد، متزلزل گشت و دچار بحران اقتصادی شد؛ اما با اعمال سیاستهای انقباضی، دوری از اختلافات جناحی و حزبی، اطمینان متقابل بین دولت، مسئولین و مردمشان و همچنین تکیه بر توانمندیهای داخلی، توانست از بحران خارج شود و مسیر پیشرفت اقتصادی را در حالت عادی ادامه دهد؛ بهطوری که درآمد سرانهی این کشور در سال 1945 و پس از جنگ جهانی اول 20 دلار بود و طی 10 سال بعد، این رقم به 300 دلار رسید. این موفقیت به علت پافشاری در اقتصاد انقباضی آنان حاصل شد.
همچنین در سال 1966 درآمد سرانهی ژاپن با رشد 330 درصدی نسبت به شاخص قبلی و با رشد 5000 درصدی نسبت به شاخص اول به یک هزار دلار رسید و طی چهار سال از سال 1965 از یک هزار دلار به یک هزار و 800 دلار رسید. این امر در نتیجهی ادامهی سیاستهای اقتصاد انقباضی آنان محقق شد و در سال 1973، رشد تولید ناخالص ملی ژاپن به 3 هزار و 600 دلار و در آغاز دههی 80 به چیزی بالغ بر 10 هزار دلار رسید.
همچنین ویتنام نیز پس از جنگ نابرابری که داشت، توانست با روش اقتصاد مقاومتی و با تکیه بر منابع و توانمندیهای خود، صنایع و کارخانجات خود را تقویت کند و به رشد اقتصادی قابل توجهی دست یابد؛ بهطوری که در حال حاضر، به جایگاه خوبی در زمینهی خودرو دست یافته است.
این تجارب نشان میدهد که بسیاری از کشورها تحریم شدند و از این تحریمها با تکیه بر منابع داخلی و تقویت تولیدات داخلیشان، سربلند بیرون آمدند.لذا ما نیز در کشورمان با اجرای سیاستها در قالب یک برنامهریزی منسجم، میتوانیم به نحو مطلوبی، به اهداف کلی اقتصاد مقاومتی جامهی عمل بپوشانیم.
نکتهی کلیدی در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی «توسعهی اقتصادی» است و هر برنامهریزی از سوی مقام معظم رهبری، یک هدفگذاری در پهنهی ملی را میطلبد تا بتوان یک رشد متوازن را در چشمانداز کشور ترسیم کرد؛ اما در سالهای اخیر، سیاستها بهگونهای بوده که تنها بر مناطق محدودی از کشور توجه داشته و سرمایهگذاریها در مناطق خاصی صورت میگرفته است. در حال حاضر، شرایط بهگونهای است که این سیاست نباید تنها در یک بخش از کشور و از سوی یک نهاد خاص اجرا شود، زیرا جهاد اقتصادی که لازمهی عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی است، از همهی قوای سهگانه، دستگاهها و نهادهای مختلف و همچنین آحاد مردم، دعوت به عمل نموده است.
در واقع تمامی سطوح جامعه باید به یک باور عمومی نزدیک شوند تا در این جهاد اثرگذار باشند. به عبارت دیگر، عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی برعهدهی همهی اقشار جامعه است که البته در وهلهی اول، با توجه به روایات، اصل این است که مسئولین در این امر پیشتاز باشند. تحقق این سیاستها نباید در قالب یک شعار باشد و تکتک افراد جامعه باید به آن جامهی عمل بپوشانند و به صورت یک فرهنگ عمومی تبدیل شود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .
آیا الگوهای غربی ایران را توسعهیافته میکند؟
یکی از مواردی که در باب سبک اقتصادی زندگی از دیدگاه اسلام و الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، موضوعیت دارد، اهمیت و جایگاه مسئلهی رزق است. رزق در زندگی از یک منظر، مهمترین مسئله و از منظری دیگر سادهترین مسئلهی زندگی است و به همین علت است که اگر نگاه خود را نسبت به رزق تصحیح نکنیم، ممکن است طلب رزق، تمام زندگی ما را اشغال کند و امری که باید برای هدفی بسیار بزرگتر در کنار زندگی باشد، هدف زندگی گردد. از این رو، برای نجات از چنین مهلکهای باید با دقت هر چه تمامتر جایگاه رزق را در زندگی و معیشت خود بشناسیم و وظیفهی خود را نسبت به آن به درستی انجام دهیم. مسئلهی معیشت و تأمین مالی زندگی در غرب یکی از دغدغههای اصلی مردم است و این مسئله در زندگی انسانی بسیار مؤثر واقع شده است.
بر این اساس، مسائل اقتصادی به یکی از شاکلههای اصلی زندگی غربی و سیاستهای دولتی تبدیل شده و بسیاری از علوم را متأثر کرده است. صنایع جدید برای کاهش هزینهها و کاهش دغدغههای بشر ایجاد شده و تکنولوژی پیشرفتهای بسیاری داشته و زندگی مردم را بسیار متأثر کرده است، اما هنوز نتوانستهاند آرامشی برای هزینهها و زمانهای ازدسترفته ایجاد کنند. یکی از عمده مسائل این نگرانی، دور شدن از مفاهیمی نظیر رزق و عدم فهم واقعی معیشت انسانی است که در رشد و پیشرفت غربی اساساً از آن غفلت میشود.
الف) رزق و تولید ناخالص ملی
نگاه رزقگونه و اعتقاد به رزاقیت الهی بر زندگی انسان، خصوصاً در جامعه، تأثیرات بسیاری خواهد گذاشت و نگاه ما به فرآیند رشد و توسعه را دگرگون میسازد و معنای جدیدی از رشد و الگوی پیشرفت را ارائه میدهد. شاید بتوان ادعا کرد که این نگاه وجه تمایز اساسی میان توسعه و پیشرفت از دیدگاه اسلام است که در مباحث الگوی اسلامیایرانی پیشرفت، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به بیان دیگر، یکی از تأثیرات اصلی این بحث تغییر نگاه به تولید ملی و درآمد کل در فرآیند توسعه و معیار پیشرفت با توجه به مفهوم رزق است.
اساساً تمامی تلاش اقتصاد از دیدگاههای مختلف برای تأمین معیشت و درآمد مردم است. به همین جهت، رشد در تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه یکی از معیارهای اصلی اقتصادی است و مبنای محاسبهی رشد و تحولات جوامع شناخته میشود. مطمئناً یکی از اهداف اقتصاد اسلامی و جامعهی اسلامی نیز تأمین معیشت مردم در قالب نیازهای اولیه، امکانات رفاهی ، خدمات عمومی و... در کنار رشد تمامی اجزای اقتصاد در شرایط عادلانه و منصفانه است.
اما باید توجه کرد که رشد تولید ملی، ولو آنکه رشد پایدار و در تمامی عرصهها باشد، باز به معنای گسترش رزق مردم نیست. بسیاری از هزینهها در زندگی مردم وجود دارد که رزق آنها نیست، اما در تولید ملی محاسبه میشود. به عنوان مثال، اگر فردی پولی را صرف دکتر و دارو کند، در زندگی او پول را از دست داده و این پول رزق او نبوده است، اما در محاسبهی تولید ملی هزینههای بیمارستانی و رشد بیمارستان و... به عنوان عامل رشد محاسبه میشود. در طرف دیگر، بسیاری از افراد درآمد زیادی را کسب میکنند و در محاسبهی تولید ملی محاسبه میشوند؛ اما حال آنکه این درآمد رزق آنها نیست و باید آنها را صدقه بدهند و به دیگران بدهند تا عدالت در جامعه گسترده شود. از این رو، ملاحظه میشود که رزق با درآمد ملی بسیار تفاوت دارد.
ب) رزق و تسهیل فضای کسبوکار
تمامی پیشرفتهای مادی تمدن اسلامی و سایر تمدنها اگر در کنار مفهوم رزق نباشد، نمیتواند زندگی خاصی را برای مردم تضمین کند و آرامش و اطمینان را فراهم کند. بدون در نظر گرفتن این مفهوم، هر چه مردم از نظر مادی تضمین شوند، لزوماً رضایت و آرامش آنها تضمین نمیشود و رفتارهای مردم تصحیح نمیگردد و از این رو، اقتصاد یا دچار مشکلات کلان است یا آنکه با نظارت و هزینههای اجرایی بسیار میتواند لوازم رشد خود را ایجاد کند. اگر در جامعهای مشکلات مالی به وجود میآید، به خاطر این است که مردم نسبت به درآمدشان اطمینان ندارند. لذا برای تأمین آن، یا تلاش بیهوده میکنند، یا به درآمدهای حرام اقدام میکنند و یا به دلالی، احتکار، دزدی و راههای غیر قانونی و اقتصاد زیرزمینی روی میآورند. حال آنکه نمیدانند خداوند درآمد آنها را تضمین کرده است و بیش از حد رزق خود نمیتوانند کسب کنند. با فهم مفهوم رزق برای مردم، دولت نیاز ندارد که هزینههای بسیاری را برای کشف اقتصاد زیرزمینی صرف کند و درآمد بسیاری را از دست بدهد. مردم خود به پرداخت زکات و خمس روی میآورند و بسیاری از منابع دولت تأمین میشود. رقابتها سالم میشود و از این رو، فضای کسبوکار بسیار سالم و راحت میگردد.
ج) حرص عامل پیشرفت در اندیشهی غرب
در اندیشهی غربی، برای آنکه رشد خود را تضمین کنند، حرص افراد را تحریک میکنند. آنها از یک طرف مردم را به مصرفگرایی و خرید کالای لوکس دعوت مینمایند و در طرف دیگر، برای تأمین اینکه درآمد مصرف خود را تضمین کند، فرد را دعوت به کار بیشتر و صرف اوقات خود برای کسبوکار میکنند. در چنین حالتی، اگرچه فرد شاید بتواند درآمد بیشتری را کسب کند، اما لزوماً توان استفاده از آن را نخواهد داشت و درآمدی را کسب کرده است که از سایر شئون زندگی خود وامانده است. در این حالت، فرد تمامی وقت خود را صرف کسب درآمد و مصرف کردن آن کرده و از سایر شئون زندگی خود وامانده است و نه تنها از حقیقت زندگی دور شده است، بلکه از زندگی عادی خود نیز لذتی نمیبرد. این مسئله در کنار آنکه نیازها و خواستهای مادی انسان تمامشدنی نیست، سبب میشود که او نه تنها لذتی از زندگی خود نبرد و از حقیقت آن دور شود، حتی به تمامی خواستههای خود نیز نرسد.
«وقتی متوجه شدیم رزق حقیقی ما به دنبال ما میآید، از این به بعد، به دنبال وظیفهمان نسبت به خلق خدا هستیم و سعی در آسایش مردم داریم تا از این طریق، جامعه را رشد دهیم. در این حالت است که میگوییم جامعه رشد کرده، چون شرایط تعالی معنوی در کنار رفاه اقتصادی برای افراد فراهم شده است؛ ولی آنچه در سیاستهای فرهنگ غرب، توسعه نامیده شده است، همان حرص ثروتاندوزی است و لذا گفته میشود توسعه انسان را عجول میکند، چون در توسعه، حرص عامل حرکت است.» (طاهرزاده، 1389: 70)
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید