به پرتال ثبت شرکت ارشیا خوش آمدید امروز : دوشنبه ، 27 مرداد 1404
ثبت شرکت

جستجو در سایت

پلمپ دفاتر 1396

انجمن ثبت شرکت ایران

ثبت شرکت در سراسر ایران :
موضوع مناسب برای ثبت شرکتها

سایر امور ثبتی :
ثبت برند در تهران
سایر محلات تهران

اتحاديه هاي کارگري و ستيزه ي صنعتي

اتحاديه هاي کارگري و ستيزه ي صنعتي

 اتحاديه هاي کارگري و ستيزه ي صنعتي


زماني دراز بين کارگران و کساني که بر آنها سلطه ي اقتصادي و سياسي داشته اند ستيزه وجود داشته است. شورش عليه خدمت نظام اجباري و مالياتهاي گزاف، و شورشهاي غذايي در دوره هاي بدي محصول در نواحي شهري اروپا در قرن هجدهم معمول بود. اين شکلهاي ستيزه ي کارگري و "ماقبل مدرن" تا تقريباً يک قرن پيش در بعضي کشورها ادامه داشت. براي مثال، اغتشاشات موادغذايي در چندين شهر بزرگ ايتاليا در سال 1868 رخ داد. ( Geary, 1982 ) اين گونه شکلهاي سنتي رويارويي تنها طغيانهاي غيرعقلاني پراکنده نبودند: کاربرد يا تهديد خشونت بر محدود کردن قيمت غله و ساير مواد غذايي ضروري اثر داشت. ( Thompson, 1971; Booth, 1977 )

توسعه ي اتحاديه ها

ستيزه ي صنعتي ميان کارگران و کارفرمايان در نيمه ي نخست قرن نوزدهم اغلب نيمه سازمان يافته بود. هرگاه که رويارويي وجود داشت کارگران غالباً محل کار خود را ترک مي کردند و در خيابانها اجتماع مي کردند؛ آنها شکايات خود را از طريق رفتار متمردانه يا دست زدن به اعمال خشونت عليه مقامات مسئول اعلام مي کردند. کارگران در بعضي نقاط فرانسه در اواخر قرن نوزدهم همچنان از شيوه ي تهديد کارفرمايان مورد نفرت خود به دارزدن استفاده مي کردند. ( Holton, 1978 ) ! استفاده از اعتصاب، که اکنون با چانه زني سازمان يافته ميان کارگران و مديريت همراه است، به کندي و به طور پراکنده توسعه يافت. قوانين تشکيل اتحاديه که در سال 1799 و 1800 در بريتانيا به تصويب رسيد، اجتماع گروههاي کارگران سازمان يافته را غيرقانوني، و تظاهرات عمومي را ممنوع کرد. اين قوانين حدود بيست سال بعد، هنگامي که آشکار گرديد که آنها بيش از آنکه آشوبهاي عمومي را خاموش کنند موجب برانگيختن آنها مي شوند لغو گرديد. اتحاديه گرايي (1) به زودي به صورت جنبشي توده اي درآمد و فعاليت اتحاديه ها در ربع آخر قرن نوزدهم قانوني شد و پس از آن تعداد اعضاي اتحاديه ها افزايش يافت و 60 درصد کارگران يدي مرد را در بريتانيا تا سال 1920 زير پوشش گرفت. جنبش اتحاديه ي کارگري بريتانيا توسط يک هيأت مرکزي که در سال 1868 بنياد نهاده شده، يعني کنگره ي اتحاديه هاي کارگري (2) ( تي يو سي ) که پيوندهاي نيرومندي با حزب کارگر (3) دارد هماهنگ مي شود.
در اوايل توسعه ي صنايع امروزي، ارتباط مستقيم اندکي ميان وجود اتحاديه ها و گرايش به اعتصاب وجود داشت. بيشتر اعتصابات اوليه خود جوش بود، به اين معنا که به وسيله ي هيچ يک از سازمانهاي ويژه ي کارگران فراخوانده نمي شد. گزارش وزير کار آمريکا در سال 1907 نشان داد که تقريباً نزديک به نيمي از اعتصابها در آن زمان توسط اتحاديه ها آغاز نمي شد. ( Ross, 1954 ) احتمالاً تا اندازه ي زيادي همين مطلب در مورد بريتانيا صدق مي کرد. اين وضعيت در پايان جنگ اول جهاني تغيير کرده بود، و از آن هنگام تاکنون نسبت اعتصاباتي که در ميان کارگران غيرعضو اتحاديه رخ مي دهد کاهش يافته است.
توسعه ي جنبش اتحاديه اي در کشورهاي مختلف به طور قابل ملاحظه متفاوت بوده است، همان گونه که نفوذ اتحاديه ها بر نيروي کار، کارفرمايان و حکومت فرق مي کرده است. سابقه ي تأسيس اتحاديه ها در بريتانيا و آمريکا نسبت به اکثر جوامع اروپايي طولاني تر است. براي مثال، اتحاديه هاي کارگري در آلمان به وسيله ي نازيها در دهه ي 1930 نابود گرديدند و پس از جنگ جهاني دوم از نو تأسيس شدند، در صورتي که توسعه ي اصلي جنبش اتحاديه ي کارگري در فرانسه در واقع تا دهه ي 1930، که آزادي تشکيل اتحاديه ها و مذاکره و انعقاد قراردادهاي جمعي کار رسماً شناخته شد، رخ نداد.
حدود 50 درصد نيروي کار در بريتانيا امروز عضو اتحاديه هاي کارگري اند، در مقايسه با کمتر از 20 درصد در ايالات متحده آمريکا بيشتر کشورهاي اروپايي از نظر ميزان عضويت کارگران در اتحاديه ها پايين تر از بريتانيا هستند، اما در بلژيک و دانمارک ميزان عضويت حدود 65 درصد است، حال آنکه در سوئد 90 درصد کارگران عضو اتحاديه اند. سوئد نمونه بارز کشوري است که در آن جنبش کارگري نقشي عمده و مستقيم در تأثيرگذاري بر سياستهاي حکومت بازي مي کند. در آن کشور، مشورت دايم در سطح ملي ميان نمايندگان اتحاديه، کارفرمايان و حکومت وجود دارد.

چرا اتحاديه ها وجود دارند؟

سازمانهاي اتحاديه اي، هرچند تعداد اعضا و ميزان قدرتشان بسيار فرق مي کند، در تمام کشورهاي غربي وجود دارند. همه ي اين کشورها حق اعتصاب کارگران را براي دنبال کردن هدفهاي اقتصادي به رسميت مي شناسند. چرا اتحاديه ها به صورت يک ويژگي اساسي جوامع غربي درآمده اند؟ چرا ستيزه ي اتحاديه- مديريت به نظر مي رسد يک ويژگي کم و بيش هميشگي محيطهاي صنعتي است؟
برخي از مؤلفان اظهار کرده اند که اتحاديه ها در واقع گونه اي از صنفهاي قرون وسطايي هستند- يعني انجمهاي افرادي که در يک حرفه کار مي کنند- که در صنايع امروزي مجدداً گرد هم آمده اند. بدين سان فرانک تاننباوم معتقد است که اتحاديه ها انجمنهايي هستند که بر مبناي شيوه ي نگرش و تجربه ي مشترک افرادي که در مشاغل مشابهي کار مي کنند بنا گرديده اند. ( Tannenbaum, et al., 1974 ) اين تبيين ممکن است در درک اين مسئله که چرا اتحاديه ها اغلب نخست در ميان پيشه وران و صنعتگران به وجود مي آمدند به ما کمک کند، اما توضيح نمي دهد که چرا آنها پيوسته با چانه زدن بر سر دستمزد و ستيزه ي صنعتي در ارتباط بوده اند. تبيين رضايتبخش تري بايد به اين واقعيت توجه کند که اتحاديه ها براي حمايت از منافع مادي کارگران به وجود آمدند که در محيطهاي صنعتي قدرت رسمي بسيار ناچيزي دارند.
در اوايل توسعه ي صنايع امروز، کارگران در اکثر کشورها فاقد حقوق سياسي بودند و نفوذ چنداني بر شرايط کار خود نداشتند. اتحاديه ها در وهله ي اول به عنوان وسيله ي اصلاح عدم توازن قدرت ميان کارگران و کارفرمايان به وجود آمدند. در حالي که کارگران به عنوان افراد قدرتي نداشتند، از طريق تشکل جمعي نفوذ آنها به طور قابل ملاحظه افزايش مي يافت. کارفرما مي تواند بدون کار يک کارگر به خصوص کار خود را از پيش ببرد، اما نه بدون کار همه يا بيشتر کارگران يک کارخانه يا واحد بزرگ صنعتي. اتحاديه ها در آغاز اساساً سازمانهاي "دفاعي" بودند، و وسيله اي را فراهم مي کردند که به کمک آن کارگران مي توانستند با قدرت فراگيري که کارفرمايان بر زندگي آنها داشتند مقابله کنند.
کارگران اکنون در حوزه ي سياسي داراي حق رأي هستند، و شکلهاي رسمي مذاکره و گفتگو با کارفرمايان وجود دارد، که به وسيله ي آن مي توان در مورد کسب مزاياي اقتصادي پافشاري کرد و شکايات و نارضايتيها را بيان کرد. با وجود اين نفوذ اتحاديه، هم در سطح کارخانه ي محلي و هم در سطح ملي، هنوز اساساً به صورت قدرت وتو است. به سخن ديگر، اتحاديه ها با استفاده از منابعي که در اختيار دارند، از جمله حق اعتصاب، معمولاً فقط مي توانند در برابر سياستها يا ابتکارات کارفرمايان مانع ايجاد کنند، نه اينکه اصولاً به طرح و تنظيم آنها کمک کنند. استثنائات جزئي گوناگوني در اين مورد وجود دارد، مانند مواردي که اتحاديه ها و کارفرمايان هرچند گاه قراردادهايي که شرايط کار را در برمي گيرد مورد مذاکره قرار مي دهند. در اين موارد گرايشي فزاينده وجود دارد که توافق "عدم اعتصاب" براي مدت قرارداد را منظور کنند. در سطح ملي- به ويژه در کشورهاي اسکانديناوي- مقامات اتحاديه ممکن است نقش مهمي در تنظيم سياستهاي اقتصادي داشته باشند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


بيکاري

بيکاري

بيکاري


ميزان بيکاري در طول اين قرن نوسان قابل ملاحظه اي داشته است. در کشورهاي غربي، بيکاري در اوايل دهه ي 1930 به اوج خود رسيد، و در انگلستان 20 درصد نيروي کار بيکار بود. انديشه هاي اقتصاددان معروف جان مينارد کينز (1) در دوره ي بعد از جنگ شديداً بر سياست عمومي در اروپا و آمريکا تأثير گذارد. کينز معتقد بود که بيکاري از فقدان قدرت خريد کافي براي خريد کالاها ناشي مي شود؛ حکومتها مي توانند با مداخله ي خود سطح تقاضا را در اقتصاد افزايش داده، باعث ايجاد مشاغل جديد بشوند. به عقيده ي بسياري از افراد، با مديريت زندگي اقتصادي توسط دولت ميزان بالاي بيکاري از ميان مي رفت. تعهد نسبت به اشتغال کامل عملاً در همه ي جوامع غربي جزء سياست حکومت شد. تا دهه ي 1970، اين سياستها موفق به نظر مي رسيد و رشد اقتصادي کم و بيش مداوم بود.
** توضيح تصوير:
شکل 1- ميزان بيکاري در انگلستان، ميانگينهاي سالانه 1985-1971
منبع: Social Trends ( London: HMSO, 1987 ) , P. 80
اما، در طول پانزده يا بيست سال گذشته، ميزانهاي بيکاري در بسياري از کشورها سريعاً افزايش يافته است و انديشه هاي کينز به عنوان وسيله اي براي کوشش به منظور کنترل اقتصادي تا حد زيادي در همه جا کنار گذاشته شده اند. براي مدتي حدود يک ربع قرن بعد از جنگ جهاني دوم، نرخ بيکاري در انگلستان کمتر از 2 درصد بود. امروز- علي رغم تغيير در روش محاسبه ي بيکاري که اشخاصي که به عنوان بيکار ثبت مي شوند را به افراد واجد شرايط دريافت بيمه بيکاري محدود مي کند- اين رقم به 12 درصد افزايش يافته است.

تحليل بيکاري

بيکاري گسترده پديده ي بسيار مهمي از آغاز دهه ي 1980 بوده است. اما، تفسير آمار رسمي بيکاري ساده نيست. بيکاري را نمي توان به آساني تعريف کرد. معناي آن "فاقد کار بودن" است. اما "کار" در اينجا به معناي "کارمزدي" و "کار در شغلي شناخته شده" است. افرادي که به درستي به عنوان بيکار ثبت نام گرديده اند ممکن است به شکلهاي مختلف فعاليت مولد، مانند نقاشي خانه يا رسيدگي به باغچه بپردازند. بسياري از افراد به کار مزدي نيمه وقت اشتغال دارند، يا تنها به طور پراکنده به مشاغل مزدبگيري اشتغال پيدا مي کنند؛ بازنشستگان به عنوان "بيکار" محسوب نمي شوند. ( Sinclair, 1987 ) آمارهايي که به وسيله ي حکومتها گردآوري مي شود دقيقاً قابل مقايسه نيستند، و معمولاً بسياري از افرادي را که مايل اند کارمزدي پيدا کنند، اما نتوانسته اند، حذف مي کند.

بيکاري
شکل 2- طبقه بندي حالات ممکن اشتغال، بيکاري و عدم اشتغال

منبع:
Peter Sinclair, Unermployment: Economic Theory and Evidence ( Oxford: Basil Blackwell, 1987 ) , p. 2.
تنوعات توزيع بيکاري، بنا به تعريف دولت در بريتانيا، کاملاً مستند است. بيکاري براي مردان زيادتر از زنان و براي اقليتهاي قومي زيادتر از سفيدپوستان است. همچنين ميزان بيکاري طولاني مدت اقليتهاي قومي بسيار زيادتر از ميزان متوسط براي بقيه ي جمعيت است. افزايش اخير ميزان بيکاري به ويژه جوانان را متأثر ساخته است، و تأثيرآن باز هم در مورد گروههاي اقليت قومي مشخص تر است تا در مورد سفيدپوستان. ميزانهاي بيکاري براي افراد بين شانزده و نوزده سال در حدود 20 درصد است. تا اندازه اي اين ميزان به طور مصنوعي بالاست، زيرا شامل دانشجوياني که به طور نيمه وقت کار مي کنند يا اشتغال اتفاقي دارند نيز مي گردد. اما نسبت قابل توجهي از جوانان، به ويژه افراد گروههاي اقليت از جمله بيکاران درازمدت هستند. بيکاري جوانان تا اندازه زيادي در ميان بخشهايي نسبتاً کوچک متشکل از افرادي که براي دوره هاي زماني طولاني بيکار بوده اند، متمرکز گرديده است. بيش از نيمي از بيکاران مرد زير بيست سال شامل افرادي هستند که به مدت شش ماه يا بيشتر بيکار بوده اند.
تجربه ي بيکاري براي کساني که به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کرده اند مي تواند بسيار ناراحت کننده باشد. بديهي است که مستقيم ترين نتيجه ي آن از دست دادن درآمد است. اثرات اين امر در کشورهاي مختلف، به علت اختلاف در ميزان بيمه هاي بيکاري فرق مي کند. براي مثال، در بريتانيا مزاياي رفاهي درازمدت براي بيکاران وجود دارد. بيکاري ممکن است مشکلات مالي شديد ايجاد کند، اما بر دسترسي به مراقبتهاي بهداشتي و درماني و مزاياي رفاهي ديگر تأثير نمي کند، زيرا اين خدمات توسط دولت فراهم مي شود. از سوي ديگر در آمريکا، اسپانيا و بعضي کشورهاي ديگر غربي مزاياي بيکاري براي دوره ي زماني کوتاهتري داده مي شود و فشار اقتصادي بر افرادي که فاقد کارند بدين سان زيادتر است.

بيکاري

شاغل بودن و بيکار بودن

در جوامع امروزي، داشتن شغل براي حفظ عزت نفس فرد مهم است. حتي در مواردي که شرايط کار نسبتاً ناخوشايند، و وظايف مربوطه کسل کننده است، کار معمولاً عنصر شکل دهنده اي در ترکيب رواني مردم و دور فعاليتهاي روزانه آنهاست. بنابراين تجربه ي بيکاري تنها برحسب اين که داشتن شغل چه چيزهايي براي شخص فراهم مي سازد مي تواند به درستي درک شود. شش ويژگي اصلي کارمزدي در اينجا در خور توجه است.
1- پول. مزد يا حقوق منبع اصلي است که اکثر مردم براي تأمين نيـازهاي خـود به آن وابسته اند. بدون چنين درآمدي اضطرابهاي مربوط به گذران زندگي هر روزه معمولاً افزايش مي يابند.
2- سطح فعاليت. اشتغال اغلب اساسي براي کسب و کاربرد مهارتها و تواناييها فراهم مي کند. حتي در مواردي که کار يکنواخت و معمولي است، محيط ساختارمندي ارائه مي کند که در آن نيروي فرد مي تواند جذب شود. بدون اشتغال، فرصت کاربرد اين گونه مهارتها و تواناييها ممکن است کاهش يابد.
3- تنوع. اشتغال دسترسي به زمينه هايي را فراهم مي کند که با محيطهاي خانگي متفاوت است. در محيط کار، حتي هنگامي که وظايف نسبتاً کسل کننده است، افراد ممکن است از اين که کاري متفاوت با کارهاي خانه را انجام مي دهند لذت ببرند. بيکاري فرد را از اين منبع متنوع نسبت به محيط خانگي محروم مي کند.
4- ساخت زماني. براي افرادي که داراي اشتغال منظم هستند، روز معمولاً پيرامون آهنگ کار سازمان مي يابد. اگرچه اين امر ممکن است گاهي تحميلي باشد، يک حس جهت يابي در فعاليتهاي روزانه فراهم مي کند. افرادي که بدون کار هستند غالباً زندگي را ملالت آور مي يابند و نوعي احساس بي تفاوتي نسبت به زمان پيدا مي کنند. همان گونه که يک فرد بيکار گفته است "زمان اکنون اهميتي را که قبلاً داشت ندارد.... وقت بسيار است". ( Fryer & Mckenna, 1987 )
5- تماسهاي اجتماعي. محيط کار غالباً دوستيها و فرصتهاي مشارکت در فعاليتهاي مشترک با ديگران را فراهم مي سازد. جدا از محيط کار، دايره ي دوستان و آشنايان احتمالي شخص ممکن است رفته رفته تنگ تر شود.
6- هويت شخصي. اشتغال معمولاً به خاطر حس هويت اجتماعي پايداري که ارائه مي کند ارزشمند شمرده مي شود. به ويژه براي مردان، عزت نفس اغلب در ارتباط با نقش اقتصادي است که آنها براي تأمين زندگي خانواده ايفا مي کنند.
با توجه به اين فهرست پرصلابت، درک اين موضوع که چرا بيکاري ممکن است اعتماد افراد را به ارزش اجتماعيشان از ميان ببرد دشوار نيست. بدين سان يک معلم بيکار اظهار داشته است: "زماني که همه ي چيزهايي را که ظاهراً انسجام هويتي شما را حفظ مي کند از دست مي دهيد. بسيار دشوار است- يعني کارتان، پولتان، هر آنچه براي شما قدرت است، تمام مسئوليتها، هرچه که به معناي آزادي و حق انتخاب است. من ناچارم از خودم بپرسم، « اکنون من کيستم؟ حالا چه خواهم کرد؟» ( Holt, 1979 )

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .

 


زنان و کار

زنان و کار

 زنان و کار
 

 

کار خانگي

در بيشتر نوشته هاي جامعه شناختي درباره ي کار، کار بي مزد- يعني کاري که بدون پرداخت مستقيم و خارج از حوزه ي يک "شغل" خاص انجام مي شود- دست کم تا اين اواخر، هرگز مورد توجه قرار نمي گرفت. بحث مارکس درباره ي کار بيگانه شده کاملاً بر کار کارگر در مؤسسه ي اقتصادي متمرکز است و بيشتر بحثهاي جامعه شناسي صنعتي از آن زمان به بعد از او سرمشق گرفته اند. کار بي مزد، به ويژه کار زنان در حوزه ي خانگي، تا اندازه ي زيادي ناديده گرفته مي شد، با وجود اين، اين گونه کار به همان اندازه براي اقتصاد ضروري است که اشتغال مزدبگيري. برآورد شده است که کار خانگي از نظر ارزش تقريباً معادل يک سوم کل توليد سالانه در يک اقتصاد امروزي است.
ارتباط زنان با کار خانگي- متمرکز ساختن فعاليتها بر نگهداري خانه و پرورش کودکان- پيش از صنعتي شدن، که خانه يک واحد توليد بود، چندان مفهومي نداشت. بخشي از زنان متأهل و عملاً همه ي زنان غيرمتأهل، از همان آغاز صنعتي شدن به کار مزدبگيري اشتغال داشتند. اما بسياري از زنان نيز به حوزه ي خانگي محدود شدند ( "کار نمي کردند" ) چرا که اشتغال مزدبگيري براي مردان در محلهاي کار جداگانه به صورت هنجار درآمد. ( Oakley, 1976, 1982 ) اين فرايند با کاهش تعداد خدمتکاران خانگي همراه بود. ج. ک. گالبرايت معتقد است که از اوايل قرن بيستم به بعد، تنها اقليت کوچکي از مردم خدمتکار استخدام مي کنند؛ اما "تقريباً براي تمام جمعيت مرد کنوني، "همسر خدمتکار" (1) در زندگي خانوادگي موجود است...." ( Galbraith, 1974, p.33 ) اين حقيقتي است که بسياري از مردان نسبت به آنچه که اگر بنا بود خودشان کارهايشان را انجام دهند، به واسطه ي کارِ همسرانشان در خانه، مي توانند کار بسيار بيشتري در مشاغل "مزدبگيري" خود انجام دهند.
قبل از شهرنشيني، اکثر زنان وظايف گوناگوني را، افزون بر مراقبت کودکان و کارهاي خانه انجام مي دادند. براي مثال، زنان به کشت سبزيجات مصرفي خانه در باغچه مي پرداختند، از گوسفندان، بزها، گاوها و ساير حيوانات مراقبت مي کردند، نان خانه را مي پختند و مواد غذايي را ذخيره مي کردند. به استثناي خانه هاي ثروتمندان، وظايفي که امروز در ارتباط با کار خانگي در نظر گرفته مي شوند- شستشو و نظافت، گردگيري، خريد و غيره- کارهاي مهم خانه نبودند. اتاقها در خانه هاي پيش از عصر مدرن مورد استفاده ي فردي نداشت، و به ندرت داراي اثاث بود. در يک خانواده ي متوسط، چيزهاي اندکي براي شستشو و نظافت وجود داشت. آشپزي، خوردن، و کار کردن در پاي چرخ ريسندگي يا کارگاه بافندگي، همگي فضاي واحدي را اشغال مي کردند. ( Tilly & Scott, 1978 ) وظايف زنان اغلب هماهنگي نزديکي با وظايف مردان داشت، و خانه واحد توليدي يگانه اي را تشکيل مي داد.
با پيدايش و توسعه محلهاي کار جدا از خانه، توليد نيز از مصرف جدا گرديد. مردان، يا به عبارتي «توليدکنندگان»، "براي کار بيرون رفتند"؛ خانه، قلمرو زنان، مکاني شد که در آن کالاها در فرايند زندگي خانوادگي مصرف مي گرديد. بانوي خانه يک "مصرف کننده" شد، يعني کسي که کار نمي کند، و فعاليت توليدي او از نظر پنهان شد. با وجود اين کارِ خانه بدون ترديد کار است، و به همان اندازه ي اکثر انواع کار صنعتي خسته کننده و مستلزم صرف نيرو است. در مطالعه ي اوکلي درباره ي کار خانگي، زنان اغلب توجه را به خصيصه ي "پايان ناپذير" آن جلب مي کردند- کاري که هيچ گاه به پايان نمي رسد، "هرگز تمام نمي شود". ( Oakley, 1974 ) زنان خانه دار بر اين واقعيت که کنترل قابل ملاحظه اي بر آنچه انجام مي دهند و زمان انجام دادن آن را دارند، ارزش مي نهند. اما، مانند کارگران صنعتي، آنها از بيشتر وظايفي که صرفاً يکنواخت و عادي است- مانند اتو کردن و گردگيري بيزارند.

کار زنان در بيرون از خانه

بين دو جنگ جهاني، تعداد زناني که صرفاً خانه دار بودند به اوج رسيد، اگرچه براي زنان غيرمتأهل معمول بود که شاغل مزدبگير باشند، اکثريت بزرگ زنان متأهل در آن زمان "کار" نمي کردند. در هر دو جنگ جهاني زنان تشويق به اشتغال گرديدند تا جاي مرداني را که به نيروهاي مسلح پيوسته بودند بگيرند؛ پس از جنگ جهاني اول آنها اخراج گرديدند، اما بعد از پايان جنگ دوم اخراج زنان به طور کامل انجام نشد. رشد اشتغال زنان از آن پس با گسترش مشاغل خدماتي ارتباط نزديک داشته است. زنان به طور بي تناسبي در بخش خدمات متمرکز گرديده اند، اگرچه نه در مشاغل مديريت يا حرفه اي. مشاغل زنان در بازارهاي کار دومين (2) تمرکز يافته است. بازار کار نخستين شامل کار در شرکتهاي بزرگ، صنايع داراي تشکيل اتحاديه اي يا مؤسسات دولتي است. در اين محيطها، کارگران دستمزدهاي نسبتاً بالايي دريافت مي کنند و از تأمين شغلي مناسب و امکانات پيشرفت و ترفيع شغلي بهره مندند. بازارهاي کار دومين شامل شکلهاي اشتغالي است که بي ثبات است، تأمين شغلي و دستمزدها در آن اندک بوده و فرصتهاي کمي براي پيشرفت و ترفيع شغلي وجود دارد، و شرايط کار غالباً نامناسب است. پيشخدمتي کار خرده فروشي، نظافت، و بسياري از مشاغل خدماتي ديگر که اکثراً توسط زنان انجام مي شود در اين دسته قرار مي گيرند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید

 


اقتصاد غيررسمي

اقتصاد غيررسمي

اقتصاد غيررسمي


جامعه شناسان و اقتصاددانان اغلب در مورد افراد تنها بر حسب "شاغل بودن" يا "بيکار بودن" مي انديشند، چنانکه گويي هيچ مقوله ي ديگري جز اينها وجود ندارد. اما اين ديدگاهي بيش از حد ساده درباره ي کار است. نه تنها کارهاي خانگي، بلکه انواع ديگر کار غيرمزدي (مانند تعمير اتومبيل شخصي) در زندگي بسياري از مردم اهميت دارد؛ بسياري از انواع کار با مقولات رسمي اشتغال مزدبگيري تطبيق نمي کند. بسياري از کارهايي که در اقتصاد غيررسمي انجام مي شود به هيچ وجه به طور مستقيم در آمار رسمي اشتغال ثبت نمي گردد. اصطلاح اقتصاد غيررسمي به مبادلات خارج از حوزه ي اشتغال منظم اطلاق مي شود، که گاه متضمن مبادله ي نقدي در ازاي خدمات ارائه شده است. اما غالباً شامل مبادله ي مستقيم کالاها يا خدمات نيز مي شود. (Henry, 1978; Feige, 1981; Gaertner & Wenig, 1985; Pahl, 1987)
براي مثال، کسي که به خانه مي آيد تا شير آب را تعمير کند، ممکن است مزدش را به صورت نقد دريافت کند، بدون اين که رسيدي داده شود يا جزئيات کار ثبت گردد. افراد کالاهاي "ارزان"- يعني اجناس کش رفته يا دزديده شده- را با دوستان يا همکاران در مقابل کالاها يا خدمات ديگري مبادله مي کنند. اقتصاد غيررسمي نه تنها شامل مبادلات نقدي "پنهان" (1) مي شود، بلکه بسياري از شکلهاي خود فراهم سازي (2) را که افراد در داخل و خارج از خانه انجام مي دهند در برمي گيرد. براي مثال، کارهايي که خود شخص انجام مي دهد (3)، وسايل و ابزارهاي خانگي، کالاها و خدماتي را فراهم مي سازند که در غير اين صورت مي بايد خريداري شود. (Gershuny & Miles, 1983)
براي روشن ساختن اين موضوع، ري پل متال تعمير بامي را که آب از آن چکه مي کند مي آورد. بام ممکن است به چند طريق تعمير شود:
1- صاحب خانه ممکن است اين کار را با کمک ساير اعضاي خانواده انجام دهد. مواد لازم را مي توان از يک فروشگاه خريداري کرد، يا از دوستي يا همسايه اي که آنها را نگهداري کرده است گرفت. در چنين حالتي، ممکن است هيچ گونه مبادله ي پولي صورت نگيرد. اعضاي خانواده ممکن است تصميم بگيرند بام خود را خود تعمير کنند زيرا توانايي پرداخت هزينه ي انجام دادن اين کار را به پيمانکار ندارند، يا شايد به اين دليل که از توانايي خود در تعمير مسکن بدون کمک از خارج احساس غرور مي کنند.
2- بام ممکن است توسط يک دوست يا همسايه يا در مقابل پول نقد و يا به خاطر استفاده هاي متقابل تعمير شود. روابط کاري در اينجا بر پايه ي روابط غيررسمي است، که کاملاً با روابط ميان کارفرما و کارگر متفاوت است. اگر کار توسط خويشاوندي انجام شود، ممکن است ماهها يا حتي سالها چيزي در مقابل آن پرداخت نگردد.
3- ممکن است براي انجام دادن کار پيمانکاري استخدام شود. در اين حالت، مبادله ممکن است يک معامله ي "عادي" باشد که بابت خدمت انجام شده حق الزحمه کاملي پرداخت مي شود و در حسابهاي پيمانکار ضبط مي گردد. ممکن است پيمانکار مبلغ کمتري را منظور کند، حق الزحمه ي خود را نقد دريافت کند، و يا معامله را ثبت نکند تا از اعلام درآمدي که ممکن است مشمول ماليات گردد خودداري کند. (Pahl, 1984, pp. 134-6) بخش غيررسمي به ويژه در ميان گروههاي فقيرتر و در نواحي داراي ميزان بيکاري بالا داراي اهميت است. بسياري از کالاها يا خدماتي که در غير اين صورت امکان پرداخت هزينه ي آنها وجود نداشت از اين طريق فراهم مي شود. بديهي است، خود فراهم سازي تنها يک ضرورت اقتصادي نيست؛ خود فراهم سازي ممکن است رضايتي فراهم آورد که آن را از محيطي که در آن کار مزدبگيري انجام مي شود نمي توان کسب کرد.
خانواده معمولاً محيط اصلي است که در آن ميانِ اقتصاد غيررسمي و رسمي ارتباط برقرار مي گردد. اعضاي خانواده ها اغلب در مورد اين که ميزان درآمد مکفي براي تأمين نيازهايشان چقدر است به تصميم گيري جمعي مي پردازند، و تا اندازه اي- هرگاه شرايط اجازه دهد- وظايف کاري مزدي و بي مزد را بر طبق آن توزيع مي کنند. براي مثال، يک زن يا شوهر ممکن است در اشتغال مزدبگيري اضافه کاري کنند تا هزينه هاي گوناگون خانوادگي را تأمين کنند (مانند پرداخت به نجار براي نصب گنجه هاي جديد). از سوي ديگر، فرصتهاي اضافه کاري ممکن است داده نشود، و زن و شوهر خودشان اين وظايف را در خانه به عهده بگيرند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .

 


يگانگي اقتصادي جهاني

يگانگي اقتصادي جهاني

يگانگي اقتصادي جهاني

 

شرکتهاي فرامليتي به ايجاد تقسيم کار بين المللي جديد- وابستگي متقابل اقتصادي بين جوامع- کمک کرده اند که اکنون همه کشورهاي جهان را عميقاً تحت تأثير قرار مي دهد. ( Frobel et al., 1980; Nyilas, 1982 ) اگرچه درست است که کشورهاي جهان سوم بسيار بيشتر از جوامع صنعتي وابسته به تحرکات بعضي بازارهاي جهاني- و يا در برابر اين تحرکات آسيب پذير- هستند، اما به يک معنا همه ي اقتصادها بيشتر به يکديگر وابسته گرديده اند. زيرا حتي صنعتي ترين کشورها قادر نيستند توسعه ي اقتصادي خود را به ميزاني که سابقاً مي توانستند کنترل کنند. ( Kahn, 1986 )
شرکتهاي فرامليتي از يک طرف صرفاً به واسطه ي مقياس فعاليتهايشان و از طرف ديگر به واسطه ي شيوه اي که بزرگترين شرکتها سيستمهاي اداري و توليد خود را در سراسر جهان يکپارچه ساخته اند، به وابستگي متقابل اقتصاد جهاني کمک کرده اند.

مثال: صنعت اتومبيل

ساختن اتومبيل همراه با کالاها و خدمات مرتبط با آن- توليد و تصفيه نفت، ايجاد ايستگاههاي سوختگيري، هتلها و متلها و ساختمان بزرگراهها- در توسعه ي بعد از جنگ غرب نقش اساسي داشته است. صنعت اتومبيل تقريباً يک نفر در هر ده نفر از مجموع کارگران صنعتي در فرانسه و ژاپن، و يک نفر در هر بيست نفر در بريتانيا و ايالات متحده را مستقيماً استخدام مي کند، و صنايع و خدمات مرتبط با آن ميليونها نفر ديگر را استخدام مي کنند.
اين صنعت به وسيله ي تعداد اندکي از شرکتهاي بزرگ، که همه ي آنها فرامليتي هستند کنترل مي شود. در اوايل دهه ي 1980، بيست و دو شرکت در حدود 90 درصد توليد اتومبيل جهان را فراهم مي کردند. ( Tolliday & Zeitlin, 1986 ). پيشتر ايالات متحده آمريکا عمده ترين توليدکننده اتومبيل در جهان بود؛ در سال 1980 ژاپن آن کشور را پشت سر گذاشت. هم اکنون سهم ايالات متحده آمريکا 18 درصد است، در مقايسه با 25 درصد که توسط سازندگان ژاپني توليد مي شود. بيش از 50 درصد اتومبيلهاي ساخته شده به وسيله ي شرکتهاي ژاپني صادر مي شوند.
توليدکنندگان اتومبيل نخستين گروهي بودند که يکپارچه سازي عمودي شرکتهايشان و شعبات آنها را آغاز کرده و انواع گوناگوني از کارخانه ها و شرکتها را که در مناطق مختلف جهان فعاليت مي کردند در درون يک چارچوب واحد اداري به هم پيوستند. شرکت فورد بيشترين تعداد شرکتهاي فرعي را دارد، که بر اساس همکاريهاي مشترک سازمان يافته اند. توليد فورد اسکورت به منظور ساخت اتومبيلي طرح ريزي شده بود که از قطعات ساخته شده و مونتاژ شده در کشورهاي مختلف توليد گرديده، و براي اتومبيل راني در تمام قاره ها مناسب باشد. در اروپا، اين اتومبيل از قطعات توليد شده به وسيله ي شرکتهاي فرعي فورد در دوازده کشور اروپايي، کانادا، آمريکا و ژاپن ساخته مي شود. مونتاژ نهايي در آلمان، انگلستان و اسپانيا انجام مي شود. اما اين اتومبيل هنوز حقيقتاً يک " اتومبيل جهاني " نيست، زيرا ميزان يکپارچه سازي بين توليد اروپايي و آمريکاي شمالي نسبتاً کم است. اتومبيل اسکورت در آمريکا و کانادا اساساً با قطعاتي که در آمريکاي شمالي ساخته شده اند مونتاژ مي شود.

يگانگي اقتصادي جهاني
شکل 1- توليد جهاني: شبکه ي توليد قسمتهاي مختلف مدل اروپايي اتومبيل فورداسکورت

منبع: Peter Dicken, Global Shift ( New York: Harper and Row, 1986 ), p. 304.
شرکتهاي اتومبيل سازي ژاپني مانند شرکتهاي غربي سيستمهاي توليد را که در کشورهاي مختلف پراکنده و اساساً در شرق متمرکز است يکپارچه ساخته اند. اما در دهه هاي 1970 و 1980 آنها اقدام به تأسيس کارخانه هاي توليد اتومبيل در ايالات متحده و اروپا کردند، تا اندازه ي زيادي به اين علت که بسياري از کشورها تعداد اتومبيلهاي ژاپني را که هر سال مي تواند وارد شود محدود مي کنند. هوندا (1) در سال 1982 کارخانه اي در اوهايو داير کرد، و به دنبال آن نيسان (2) در تنسي؛ تويوتا (3)، مزدا (4) و ميتسوبيشي نيز بعداً کارخانه هايي در ايالات متحده ايجاد کردند. تويوتا و نيسان همچنين در استراليا و اروپا کارخانه هاي مونتاژ اتومبيل تأسيس کرده اند. اکنون در کره ي جنوبي نيز اتومبيلهايي به وسيله ي گروه هيونداي توليد مي شود که يک شرکت ترکيبي بزرگ است و نخستين بار تحت پروانه از شرکت فورد شروع به ساختن اتومبيل کرد. اين شرکت از آن پس مدلهاي خاص خود را توسعه داده و بخش قابل ملاحظه اي از بازار واردات اتومبيل آمريکاي شمالي را تسخير کرده است.

تحولات جاري

تغييراتي که در صنعت اتومبيل رخ مي دهد بخشي از يک فرايند جهاني تجديد سازمان فضايي صنعت است که در حال شتاب گرفتن است. اين تحولات پيامدهاي ژرفي براي کشورهاي غربي دارند. ( Morgan & Sayer, 1988 ) نسبت کلي مشاغل صنعتي در اقتصاد جهان در دوره اي که نرخهاي بيکاري در بسياري از کشورهاي غرب به سرعت افزايش يافته بالا رفته است. به سخن ديگر، ايجاد شغل در صنعت در کشورهاي غيرغربي ( به ويژه کشورهاي تازه صنعتي شونده )- يا در مواردي که فرامليتيها توليدکننده هستند يا حکومت محلي به طور موفقيت آميز به توسعه ي اقتصادي کمک کرده است و يا ترکيبي از اين دو محور داشته، در حال پيشرفت است.
با در نظر گرفتن موفقيت اقتصادي حيرت انگيز ژاپن، پيشرفت فزاينده ساير کشورهاي آسيايي کوچکتر- و احتمال اين که چنين بالقوه مي تواند به پيشرفت اقتصادي سريع دست يابد- آيا مرکز قدرت جهاني دوباره به جايي که پيش از ترقي اروپا وجود داشت انتقال مي يابد؟ آيا آسيا و اقيانوس آرام "هسته" جديد روابط اجتماعي و اقتصادي جهاني را تشکيل خواهند داد، و ايالات متحده آمريکا و اروپا بيشتر به صورت حاشيه اي در مي آيند؟ اين امکان وجود دارد، اما عوامل ديگري نيز در کار هستند. همه ي پيشرفتهاي عمده در خاور دور رخ نمي دهد. ممکن است برخي کشورهاي آمريکاي جنوبي، و به ويژه برزيل به صورت قدرتهاي برجسته اي در جهان درآيند. به علاوه، آنچه در طول چند دهه ي آينده رخ خواهد داد تنها به دگرگونيهاي اقتصادي وابسته نبوده، بلکه به تحولات سياسي و نظامي نيز بستگي خواهد داشت. نيروي نظامي و سياسي ايالات متحده و اروپا ممکن است ميزان " چرخش به شرق " بنياديني را که ممکن است در قدرت جهاني رخ دهد محدود کند.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .


روزنامه رسمی

مشاوره ثبت شرکت
دفاتر پستی منتخب

ثبت شرکت برای اتباع خارجی

موضوعات پرکاربرد ثبتی :
ثبت شرکت در سراسر ایران

ثبت شرکت در تهران
سایر محلات تهران
تماس
کرکره برقی پارکینگدرب ضد سرقتصندلی پلاستیکی , کاشت مو , مزوتراپی