ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
سرمایه داری و کالایی سازی زن
از جمله مکاتب و رویکردهای اجتماعی که نظریات و دیدگاههای مختلفی را به خود معطوف داشته، مکتب طرفدار حقوق زن میباشد.
جوامع و کشورهای مختلف، هر کدام متناسب با ایدئولوژی و نگرش حاکم بر اجتماع و فرهنگ سرزمین خود، نظرات متفاوتی را در باب حقوق زن بیان داشتهاند. در واقع مکتب و دیدگاه طرفدار حقوق زن دارای سه شاخصه می باشد:
نخستین آنها مربوط به حقوق مدنی زن به عنوان یک شخص است. در این دیدگاه زن به عنوان انسانی بالغ و آزاد مطرح می شود که میباید از سلطه مرد رها گردد.
دوم رها ساختن او از نظر فکری است. یعنی به قدرت علمی و توانایی های تفکری او توجه شود و سوم شرکت او در مسائل سیاسی است که دخالت و حضور زن در مسائل حکومتی و سیاسی را مطرح میسازد.
در باب حقوق زن در جامعه، از دوران باستان نظریات متعدد و متناقضی مطرح شده بود.
حقوق زن در نظریات یونان باستان
افلاطون در زمینه جایگاه زنان در جامعه، نظریات متفاوتی را ارائه داده است. او در کتاب پنجم جمهور، برابری زن و مرد را می پذیرد، اما در موضعی دیگر، افلاطون حکم می کند که مردان ترسو که زندگی را با بیدادگری سپری نمودهاند، در قالب و جایگاه زنان می باشند، این امر نشانگر دیدگاه کم ارزش افلاطون نسبت به زنان است.
ارسطو، زن را هم مرتبه مرد قرار نمی دهد و در تقسیم بندی حکمت عملی به اخلاق و یا فرد، خانواده و جامعه زن را زیردست مرد ولی حاکم بر بردگان و خدمتکاران بر می شمارد. موضع ارسطو و افلاطون از جایگاه زنان در جامعه، از شرایط سیاسی و اجتماعی آتن نشأت می گیرد، به طوری که این دیدگاه تا قرنها، امری مقبول و منطقی تلقی می گشت.
دیدگاههای طرفدار زن در فرانسه
بنیانگذار واقعی مکتب جدید حمایت از حقوق زن، کندورسه (ریاضیدان و فیلسوف قرن هجدهم فرانسه) می باشد. او دیدگاه و نظریات خود را از نظر سیاسی و اجتماعی در این باب،در سخنرانی های مجمع انقلاب فرانسه مطرح ساخت.
ژان ژاک روسو، فیلسوف قرن هجدهم فرانسه، در کتاب امیل که در زمان خود و پس از آن، به مانند یک کتاب تعلیم و تربیت و مهمتر از آن انسان شناسی رمانتیک مطرح بوده است، امیل را که یک پسر بود، مرکز و محور آرا و اندیشه های خود قرار داده و چهره زن کتاب خود را موظف به رعایت امور زنانگی و هماهنگی با امیل می دانست. مکتب طرفدار زن در ابتدای قرن نوزدهم، ابتدا به وسیله سن سیمون مطرح گشت. فرمول معروف سن سیمون «بازگشت به طبیعت انسان» و اعاده مقام و اعتبار واقعی زن بود. بعد از انقلاب 1848 فردی به نام لوئی میشل در جهت حمایت از نظریات کندورسه، عقاید تازهای را بیان کرد.
بعد از مدتی آگوست کنت نیز در مورد برابری مقام زن و مردم دیدگاه خود را ابراز نمود. او اعتقاد داشت که دادرسی های عالی باید به وسیله یک زوج زن و مرد اعمال شود. از دید او بشریتی که روحیه زنانه بر آن حاکم باشد، خشونت در آن کاهش یافته و مهربانی و احسان در آن رواج می یابد و انقلاب و جنگ که به دلیل حس برتری جویی مرد است، کاهش می یابد.
در فرانسه، حقوق سیاسی بعد از جنگ 1945 به طور کامل به زنها داده شد و بدین ترتیب بزرگترین انقلاب زنان، بدون هیچ جنگ و بدون هیچ مشاجرهای جامه عمل پوشید که بعد از این سال، هیچکس از آن تعجب نمیکرد و حضور زن در اجتماع و سیاست را امری عادی تلقی می کردند.
نظریات حقوق زن در انگلستان
مسئله طرفداری از زن در انگلستان به رهبری پانک هورست آغاز شد. مری آستل (1731ـ1666)، نخستین فمینیست انگلیسی است که ظرفیت تفکر منطقی زنان را مورد تاکید قرار داده و آنها را از عواطف احساسی، وابستگی عاطفی به مردان و حتی ازدواج منع می کرد. جان استوارت میل، در دفاع از حقوق زن در کتاب خود تلاش کرد تا نشان دهد که دموکراسی واقعی بدون حضور زن درجامعه ایجاد نخواهد شد.
میل در کتاب «اسارت زنان» سعی نموده تا از حقوق زنان دفاع کند. او مسئله ناتوانی اجتماعی و حقوقی زنان در جامعه را مطرح ساخته و نوشتههایی را در دفاع از جایگاه زنان بیان کرده است. در زمان او و بخصوص در میانه دوره ویکتوریا، زنان اروپا زندگی اسفباری داشتند. آنان از محیط علمی و دانشگاهها و موقعیت های اجتماعی و سیاسی محروم بودند، حق ورود به دانشگاه و مقامات سیاسی را نداشتند و حتی نمی توانستند در انتخابات پارلمان شرکت کنند. استدلال مخالفان حقوق زن این بود که این قشر به لحاظ عقلی و احساسی، صلاحیت قرارگیری در موقعیتهای حساس در جامعه را ندارند.
میل خواهان آزادی زنان بود و نخستین کسی بود که مسئله حقوق زنان در پارلمان را بیان ساخت. او معتقد بود که زنها در طول قرنهای متمادی، نتوانستهاند وارد عرصه جامعه شوند و این محرومیت و اسارت، آنها را ناتوان کرده است، در حالی که زنان با مردان برابر بوده و اگر فرصت حضور در اجتماع به آنها داده شود، می توانند همپای مردان به رشد و پیشرفت برسند. آموزش های عالی زنان، فرصت برای بهره برداری از استعدادهای زنان، دادن حق رأی به آنها و پذیرش شایستگی آنها برای رسیدن به مقامات اجتماعی، تا حد زیادی نتیجه استدلالها و تلاشهای میل بود.
موضوع : مقالات
تاریخ : 27-12-1393, 16:00