ثبت محدود- ثبت تعاونی- تغییرات - ثبت شرکت –تغییرات خاص –تغییرات محدود – صورتجلسات – پلمپ دفاتر
کمترین هزینه و هدیه ویژه و فروشگاه اینترنتی طراحی سایت
تاريخ حرفه اي حسابرسي مستقل ايران
اطلاع از چگونگي ايجاد و توسعهي حسابداري در ايران و آشنايي با اشخاص موثر در اعتلاي حرفهي حسابداري و حسابرسي، براي افراد علاقهمند و ذينفع از خدمات مختلف حرفهاي به ويژه براي اعضاي انجمن حسابداران خبره – حسابداران و حسابرسان شاغل در سازمانهاي دولتي و عمومي و موسسات حسابرسي و نيز تصميم گيرندگان دولتي و غير دولتي كه در حال حاضر در سازماندهي، انتخاب و گزينش حسابداران در جامعه حسابداران رسمي صاحب نظرند خالي از لطف نيست و ميتواند در جهت اتخاذ تصميمات صحيح و حرفه اي و برطرف كردن اشتباهات احتمالي كاملاً موثر باشد. در ايران شروع شناخت حسابدار و حسابداري را ميتوان به حدود 55 سال قبل، يعني سالهاي اول بعد از اتمام جنگ جهاني دوم عنوان نمود، در آن سالها ( 1327-1326 شمسي) بانك ملي ايران كه معتبرترين موسسهي مالي و بانكي ايران بود با همكاري شركت ملي نفت ايران كه آَشنايي زيادي با خدمات حرفهاي حسابداران غير ايراني شاغل در شركت نفت و نيز موسسات حسابرسي بين المللي داشت تعدادي از افراد با استعداد را با برخورداري از بورسيه عازم انگلستان نمودند تا در انستيتو حسابداران خبره انگلستان و ولز (ICAEW ) به فراگيري حسابداري و كاراموزي حرفه اي بپردازند. با توجه به اين كه، دورهي آموزش و كارآموزي در انستيتوي مذكور حدود 6 تا 7 سال به طول ميانجاميد و نيز ضوابط و استانداردهاي حرفه اي انستيتو براي كليهي اشخاص اعزامي قابل تحمل نبود لذا اولين گروه فارغ التحصيل كه موفق به اخذ گواهينامهي حسابداري خبره (C.A ) گرديدند به شش نفر محدود گرديد. كه عبارت بودند از آقايان: مرحوم اسماعيل عرفاني- مهدي سميعي- مرحوم ابوالقاسم خردجو- مرحوم حسن سجادي نژاد- ضياء الدين شهيدي و حسن صدرالحافظي. آنها پس از بازگشت پستهاي مالي شركت ملي نفت ايران و بانك ملي ايران را اشتغال كردند و حرفهي حسابداري با همت و پشتكار و بلند نظري و هم چنين طرز تفكر حرفهاي آنان به سوي رشد و توسعه گام برداشت. پس از حدود 9 تا 10 سال كوشش، و ارائهي مشاورههاي ذيقيمت آنان به عنوان مشاور در وزارتخانههاي اقتصادي و سازمانهاي بزرگ آن زمان و حتي ارائهي خدمات ارزنده به دولتهاي وقت حرفهي حسابداري در ايران شناخته شد. به عنوان مثال مرحوم اسماعيل عرفاني علاوه بر دارا بودن سمت مشاور عالي شركت ملي نفت ايران، مشاور مالي دكتر محمد مصدق، نخست وزير ملي ايران بود و چهار نفر ديگر آقايان سميعي- خردجو- سجادي نژاد- شهيدي نيز به سهم خود در ارشاد و راهنمايي سازمانها و بانكها و ساير موسساتف سهم بزرگ و به سزايي داشتند. با همت مرحوم اسماعيل عرفاني و مرحوم سجادينژاد، شركت ملي نفت ايران اقدام به تاسيس آموزشگاه عالي حسابداري شركت ملي نفت ايران نمود كه در آن برنامههاي دروس و نيز الزام به كاراموزي در رشته هاي حسابداري و حسابرسي به اقتباس از انستيتو حسابداران خبرهي انگلستان و ولز طرحريزي شد و مرحوم اسماعيل عرفاني با اين كه در اثر سانحهي اتومبيل، از ويلچر استفاده مينمود با عشق و علاقهي وافر با سمت رييس و نيز استاد در رشتههاي حسابداري بازرگاني حسابداري قيمت تمام شده- حسابداري مديريت در اموزشگاه عالي مشغول به تربيت حسابداران گرديد و مرحوم سجادي نژاد با حمايت بي دريغ خود ايشان را ياري نمود و آقاي ضياء الدين شهيدي هم به اتفاق آنان به تدريس در رشتههاي مختلف حسابداري پرداخت. تاسيس آموزشگاه عالي حسابداري شركت ملي ايران، به علت برخورداري از وجود استادان پيش گفته و نيز نحوهي آموزش و كارآموزي دانشجويان، به زودي در بين سازمانهاي دولتي از اعتبار زيادي برخوردار گرديد تا جايي كه شركت ملي نفت ايران، بانك ملي ايران- سازمان برنامه- سازمان بيمههاي اجتماعي با اعزام تعدادي از كادر مالي خود يا به انتخاب افراد با استعداد از طريق آزمونهاي اختصاصي، كلاسهاي آموزشگاه عالي كارآموزي در رشتههاي مالي در سازمانهاي معتبر بود) هم زمان با تاسيس آموزشگاه عالي حسابداري شركت ملي نفت ايران، اولين اقدام قانوني در جهت استفاده از خدمات حسابداري عمومي در ايران اتفاق افتاد. اين امر نيز تاثير پذيري هيات دولت وقت ازمشاورههاي استادان نامبرده بود، به طوري كه در قانون ماليات بر درآمد مصوب سال 1335، براي اولين بار نحوهي استفاده از خدمات محاسبين قسم خورده و نيز نحوهي انتخاب آنان به تصويب رسيد و بلافاصله تعدادي از افراد صاحب عنوان كه با سمتهاي مديران مالي- ذيحسابان و مشاوران مالي داراي سابقه كار بودند از طرف وزارت دارايي به عنوان محاسبين قسم خورده براي رسيدگي و تشخيص ماليات اشخاص حقيقي و حقوقي انتخاب گرديدند و متعاقب آن انجمن محاسبين قسم خورده ايجاد شد كه متاسفانه به علت عدم وجود ضوابط و استانداردهاي حرفه اي و كارآموزي قابل قبول، اعضاي اين انجمن موفق به ارائهي خدمات پيش بيني شده نگرديدند و ديري نپاييد كه انجمن و اعضاي آن به صورت غير فعال درآمدند و به فراموشي سپرده شدند. در سال 1339 تعداد ديگري از فارغ التحصيلان انستيتوي خبرهي انگلستان و ولز به ايران بازگشتند كه دو تن از آنان به نامهاي مرحوم فواد مجذوب و پرويز نبوي با اشتغال در بانك ملي ايران به تدريس در رشتههاي حسابداري و حسابرسي در آموزشگاه عالي حسابداري پرداختند. اين دو نقش بسيار مهم و اساسي در اعتلاي حرفهي حسابداري و حسابرسي ايفا نمودند به طوري كه مرحوم فواد مجذوب باتاسيس اولين موسسهي حسابرسي ايراني، عملاً به آموزش و تربيت تعدادي از كارآموزان و حسابداران همت گماشت و پرويز نبوي نيز با شروع همكاري در موسسهي حسابرسي كوپرز و نبوي در تربيت حسابرسان و حسابداران مستقل نقش مهمي ايفا نمود. در سالهاي 1342 و 1343 تعدادي از فارغ التحصيلان دورههاي اول و دوم و سوم آموزشگاه عالي حسابداري شركت ملي نفت ايران اقدام به تاسيس انجمن ليسانسيههاي حسابداري نمودند كه چند سالي به صورت فعال به عضو گيري و تدوين ضوابط حرفهاي پرداخت لكن به علت عدم شناخت مقامات دولتي و نيز ناآشنايي بخش خصوصي با خدمات حسابداري و حسابرسي، انجمن مزبور پس از چند سال عملاً متوقف گرديد. نقطهي عطف شناسايي حرفه در سال 1345 اتفاق كه باز هم مرهون كوششها و فعاليتهاي موثر استادان نامبرده بود. به طوري كه نتيجه ي زحمات آنان منجر به اختصاص فصل هفتم قانون مالياتهاي مستقيم مصوب 24 اسفند ماه 1345 شد. كه نحوهي انتخاب خدمات و روابط حسابداران رسمي در مورد تعيين درآمد مشمول ماليات موديان مالياتي را به طور قانوني پيش بيني نمود و متعاقب آن در سال 1347 اولين گروه حسابداران رسمي توسط وزارت دارايي انتخاب و اسامي آنان انتشار يافت. گفتني است كه در سال 1345 موسسهي حسابرسي دقيق با مشاركت مرحوم سجادي نژاد و شاهرخ بهنام و يك شريك انگليسي به نام ترنس جان گرو تاسيس و فعاليت حرفهاي خود را آغاز نمود. شاهرخ بهنام چه از طريق تدريس در رشتههاي حسابداري و حسابرسي و چه از طريق تربيت حسابداران و حسابرسان درموسسهي دقيق و هم چنين با ارائهي مشاورههاي مالي به سازمانهاي دولتي و خصوصي نقش ارزنده اي در اعتلاي حرفه داشت. با انتخاب گروه دوم حسابداران رسمي در سال 1348 تحول بزرگي در حرفهي حسابداري در ايران ايجاد گرديد به طوري كه اولين موسسهي حسابرسي با نام خبره توسط فارغ التحصيلان ايران تاسيس گرديد. ( نويسنده اين تاريخچه موسسهي خبره را در سال 1349 تاسيس و بعداًمرحوم عزيز الله اعلميان و چهار نفر ديگر از فارغ التحصيلان هم دورهاي خود را به عنوان شريك وارد موسسهي مزبور نمود و به حسابرسي صورتهاي مالي و مالياتي مشغول گرداند). هم زمان با ايجاد موسسهي مزبور، موسسهي حسابرسي رازدار توسط بهروز وقتي ديگر فارغ التحصيل ايراني تاسيس شد و بعداً موسسات ديگري مانند موسسهي حسابرسي پارس ( با مشاركت مرحوم اسماعيل عرفاني و هوشنگ قزويني) موسسهي حسابرسي امين ( با مشاركت احمد فاطمي و منوچهر ملكيان) و شعب موسسات حسابرسي معتبري از جمله ويني مري ( با مشاركت نصرالله مختار ) ، پرايس واتر هاوس و ...فعال گرديدند و در سالهاي بعد موسساتي توسط فارغ التحصيلان ايراني و خارجي تاسيس و به ارائهي خدمات حرفهاي پرداختند. به موازات انتخاب حسابداران رشته رسمي و ايجاد موسسات حسابرسي و ارائهي خدمات حرفهاي، رشتهي حسابداري به عنوان يك رشتهي مورد نياز جامعه در دانشگاه تهران و ساير مدارس عالي كشور ايجاد و توسط استاداني چون دكتر عزيز نبوي،دكتر اكبري و دكتر وثوق و ...تدريس گرديد. ناگفته نماند كه دكتر عزيز نبوي كه فارغ التحصيل حسابداري از كشور آمريكا بود، در سالهاي اول دههي 1340 اقدام به تاسيس موسسهي عالي حسابداري نمود و با درايت و مديريت فوق العادهي خود موفق گرديد تا موسسهي مزبور را ظرف چند سال به يك واحد بزرگ آموزشي در رشتههاي حسابداري،حسابرسي و حسابداري صنعتي تبديل نمايد. با توجه به اين كه هيچ گونه شرط سني براي ورود به موسسهي مذكور وجود نداشت لذا در طول عمر موسسه تعداد قابل توجهي از مديران و كاركنان بخشهاي مختلف دولتي و نيز جوانان مستعد و علاقمند به تحصيل، به اين موسسه روي آوردند پس از فارغ التحصيلي، تصدي تعدادي از پستهاي بزرگ و كوچك مالي را در بخشهاي دولتي و خصوصي به دست گرفتند. موسسهي عالي حسابداري كه توسط استادان فارغ التحصيل خارج و داخل ياري ميگرديد تا سال 1353 فعاليت داشت و در آن زمان بنا به دلايلي كه ذكر آن در اين تاريخچه ضروري به نظر نميرسد متوقف و تا سال 1355 كلاً برچيده شد. مهم ترين منابع درسي در آموزشگاه عالي حسابداري شركت ملي نفت ايران ، موسسهي عالي حسابداري، دانشكدهي علوم اداري دانشگاه تهران و هم چنين مدارس عالي ديگري كه به تدريج ايجاد گرديدند و رشتهي حسابداري را به عنوان يكي از رشتههاي مهم درسي در برنامهي كار خود قرار دادند نظير مدرسهي عالي دختران، مدارس عالي بازرگاني در تهران و رشت، مدرسهي عالي بيمه و ... كتابهاي با ارزش اصول حسابداري شامل 5 جلد و حسابداري صنعتي تاليف مرحوم سجادينژاد ، كتاب حسابداري مديريت و كتاب حسابرسي تاليف مرحوم اسماعيل عرفاني بود كه مدتها به عنوان مهمترين منابع آموزشي مورد استفاده اهالي حرفه و به خصوص دانشجويان رشته حسابداري، حسابداري صنعتي و حسابرسي توسط افراد ديگري در سالهاي بعد تاليف گرديد كه از ان جمله ميتوان از كتاب اصول حسابداري دكتر عزيز نبوي نام برد كه جلد اول آن سالها در موسسهي عالي حسابداري و بعضي ديگر از مدارس عالي تدريس ميشد. همانطور كه اشاره شد، با انتخاب حسابداران رسمي و ارائهي خدمات حرفهاي از طرف آنها، موضوع تاسيس كانون حسابداران رسمي كه در قانون مالياتهاي مستقيم به آن تاكيد شده بود مورد بحث قرار گرفت و به موازات آن فارغ التحصيلان انستيتوي حسابداران خبرهي انگلستان كه تعداد آنها در ايران افزايش يافته بود تحت راهنمايي و هدايت مهدي سميعي كه قبلاً رياست بانك مركزي ايران و سازمان برنامه را عهده دار بود و هم چنين فعاليتهاي قابل توجهي پرويز نبوي و شاهرخ بهنام و تعداد ديگري از حسابداران خبرهي فارغ التحصيل از انگلستان، موضوع تاسيس انجمن حسابداران خبره در ايران و جايگزيني ان به جاي كانون حسابداران رسمي، افكار اعضا حرفه را به خود مشغول داشت، از آنجا كه بعضي از فارغ التحصيلان جوان خارج از كشور به تازگي به كشور بازگشته بودند به علت عدم شناخت كافي نسبت به وضعيت حرفه و اعضاي آن در ايران، مصرانه در جهت انحصار حرفهي حسابداري و امتيازات حرفهاي آن براي فارغ التحصيلان خارج از كشور بودند و اين مساله نارضايتي و اعتراض فارغ التحصيلان داخل كشور را كه در آن زمان اكثريت قريب به اتفاق آنها فارغ التحصيل آموزشگاه عالي حسابداري شركت ملي نفت و داراي دانشنامه فوق ليسانس حسابداري و نيز سوابق قابل قبول كاري در قسمتهاي امور مالي سازمانها و موسسات عمومي و خصوصي بودند در برداشت و دامنهي اين اعتراضات به سطوح تصميم گيرنده در امور حرفه كشانيده شده بود، لذا از طرف وزير وقت دارايي اقدام به دعوت يكي از حسابداران با سابقه (C.P.A ) از ايالات متحدهي آمريكا گرديد كه نامبرده با عزيمت به ايران و بررسي قوانين، موقعيت حرفه در ايران، افراد شاغل در حرفه و نيز موسسات حسابرسي آن روز ايران، به طور جدا جداگانه جلساتي را با فارغ التحصيلان خارجي و داخلي تشكيل و مسائل حرفهاي را موردبررسي قرار داد.نتيجهي بررسيهاي مشاور امريكايي، توصيه و تاكيد به تاسيس كانون حسابداران رسمي گرديد كه پس از انجام تشريفات قانوني، كانون مزبور در سال 1351 تاسيس و حسابداران رسمي منتخب در زمان تاسيس به عنوان اعضاي موسس كانون انتخاب گرديدند. رياست كانون را از زمان تاسيس مرحوم ابوالقاسم خردجو كه در آن زمان مديريت بانك توسعه صنعتي را به عهده داشت به دست گرفت و با توجه به درايت، تجربيات ارزنده و شناخت كافي نسبت به مسائل مالي و حرفهاي، با اقتدار كامل كانون حسابداران رسمي را با همكاري موثر ضياء الدين شهيدي و ساير اعضاي فعال كانون اداره و از اعتبار ويژهاي برخوردار نمود. تاسيس كانون حسابداران رسمي، فعاليت تعداد قابل ملاحظهاي از فارغ التحصيلان خارج را كه شرايط عضويت در كانون را احراز نكرده بودند در جهت تاسيس يك انجمن حرفهاي تشديد نمود كه چون افراد ذيصلاح و بينظيري مانند مهدي سميعي و مرحوم سجادي نژاد كه از قبل به دنبال تاسيس انجمن حسابداران خبره در ايران بودند با شناخت كامل از اوضاع و احوال حرفه در ايران و به ويژه نظرات ابراز شده مشاور آمريكايي وزير دارايي، با همكاري پرويز نبوي و شاهرخ نبوي و شاهرخ بهنام كه موقعيت حرفه را به خوبي ميشناختند، فارغ التحصيلان خارج از كشور را متقاعد به تاسيس انجمن با مشاركت تعداد معدودي از فارغ التحصيلان داخل نمودند. در اين زمان بود كه پرويز نبوي به اتفاق شاهرخ بهنام از نويسندهي اين تاريخچه دعوت نمودند تا در جلسهاي كه در دفتر كار مهدي سميعي ( در محل كاخ نخست وزيري) تشكيل ميشد شركت كند و ضمن بحث و تبادل نظر در انتخاب تعدادي از اعضاي فارغ التحصيل داخل براي مشاركت در تاسيس انجمن اقدام و اظهار نظر نمايم. نتيجه مذاكرات جلسهي مذكور كه با حسن نيت و واقع بيني مهدي سميعي و نيز همكاريهاي ارزنده پرويز نبوي و شاهرخ بهنام مواجه گرديد حاكي از تاييد پيشنهاد نگارنده مبني بر انتخاب پنج نفر ديگر از فارغ التحصيلان داخل كه سمت حسابدار رسمي را نيز دارا و در حرفه شاغل بودند به عنوان اولين گروه فارغ التحصيلان داخل همراه با فارغ التحصيلان خارج به عنوان اعضاي موسس انجمن گرديد شش نفر فارغ التحصيل داخل كه در آن جلسه به عنوان اعضاي موسس انجمن انتخاب گرديدند عبارت بودند: از رضا ميرآفتاب زاده- مرحوم عزيز اله اعلميان و داود خمارلو ( شركاي موسسهي حسابرسي خبره ) – بهروز وقتي و رسول محمدي سالك ( شركاي موسسه ي حسابرسي رازدار) و صادق بهشتي زاده ( شريك موسسهي حسابرسي ايران). متعاقب جلسهي فوق، جلسهي اعضاي موسس انجمن با حضور فارغ التحصيلان خارج از كشور و 6 نفر فارغ التحصيل داخل به شرح فوق در محل سازمان مديريت صنعتي تشكيل گرديد، در جلسهي مزبور چون در ابتداي جلسه يكي، دو نفر از فارغ التحصيلان جوان و كم تجربهي خارج از كشور مسائل نامربوطي را به فارغ التحصيلان داخل نسبت دادند، ابتدا آقاي صادق بهشتي زاده، به عنوان اعتراض جلسه را ترك و متعاقب آن آقاي بهروز وقتي نيز مبادرت به ترك جلسه نمودند. از انجا مهدي سميعي ( رئيس جلسه) و مرحوم سجادي نژاد اقدام به شماتت دو فرد كم تجربه نمودند و نسبت به فارغ التحصيلان داخل ابراز اعتماد و احترام نمودند، لذا چهار نفر باقي مانده در جلسه با بحث و استدلال، اعضاي موسس را متقاعد نمودند كه افراد واجد شرايط ديگري از بين فارغ التحصيلان داخل انتخاب و به ليست اعضاي موسس انجمن اضافه گردد،انتخاب اين افراد كه با پافشاري نگارنده و ساير دوستان صورت گرفت تعداد اعضاي موسس انجمن به 34 نفر فارغ التحصيلان داخل و خارج بالغ گرديد. و بعداً با ثبت انجمن و رسميت قانوني آن، اولين شوراي عالي انجمن انتخاب شد مهدي سميعي به عنوان رئيس شوراي عالي انتخاب گرديد و تا سال آخر قبل ازانقلاب در اين سمت باقي ماند، از طرف ديگر همان طور كه قبلاً اشاره گرديد كانون حسابداران رسمي نيز با اندك فاصلهي زماني، به صورت قانوني و با مشاركت تمامي حسابداران رسمي تشكيل گرديده بود و مرحوم ابوالقاسم خردجو رياست هيات مديرهي كانون را عهده دار بود. وي نيز تا سال آخر قبل از انقلاب همواره رياست هيات مديرهي كانون را به عهده داشت. به اين ترتيب با موجوديت 2 هستهي مركزي يكي نشات گرفته از قانون مالياتهاي مستقيم و ديگري ايجاد شده توسط اعضاي حرفه، عملاً حرفهي حسابداري عمومي در ايران با تحولي شگرف وارد عرصههاي مختلف اقتصادي گرديد و در مدت زماني كوتاه از اعتبار بالايي برخوردار گرديد به طوري كه علاوه بر قانون مالياتهاي مستقيم مصوب اسفند 1345 ( كه نحوه ي انتخاب و ارائه خدمات حسابداران رسمي را پيش بيني كرده بود) قانون اصلاح پارهاي از مواد قانون تجارت مصوب سال 1347 ( در اين قانون رسيدگي به صورتهاي مالي شركتهاي سهام خاص به سهامي عام توسط حسابدار رسمي الزامي گرديد.) قانون تاسيس بيمهي مركزي رسيدگي به حساب شركتهاي بيمهي داخلي و نيز رسيدگي به حسابهاي شعب و نمايندگيهاي شركتهاي بيمه خارجي در ايران را توسط حسابدار رسمي اجباري نمود و فزون بر آن در قانون تاسيس بورس اوراق بهادار تهران، براي حسابرسي شركتهاي پذيرفته شده در بورس انتخاب موسسات حسابرسي معتمد بورس پيش بيني و الزامي شد و بالاخره در چند قانون ديگر كه به تصويب رسيد از جمله قانون تعاون، استفاده از خدمات حسابداران رسمي براي شركتهاي تعاوني و ... به عنوان يك تكليف قانوني پيش بيني گرديد. اين تحول بزرگ موجب شد تا علاوه بر بخش خصوصي، سازمانهاي دولتي و عمومي نيز براي استفاده از خدمات حسابرسان، به طور گسترده از خدمات موسسات حسابرسي معتبر و حسابداران رسمي شاغل در حرفه استفاده نمايند. پيشرفت و توسعهي سريع حرفهي حسابداري مستقل در ايران در طي مدت زماني محدود بين سالهاي 1352 تا 1357 اتفاق افتاد موجب شد تا موسسات حسابرسي قابل قبولي توسط فارغ التحصيلان داخل و خارج ايراني تشكيل شود و علاوه بر ان موسسات بزرگ بين المللي به ويژه 8 موسسهي بزرگ در صورتي كه قبلاً در ايران داراي شعبه و نمايندگي بودند آنها توسعه و تقويت نمودند و اگر در گذشته شعبه يا نمايندگي در ايران نداشتند نسبت به تاسيس آن اقدام يا با موسسات معتبر ايراني به نحوي همكاري و ارتباط حرفهاي برقرار نمايند. نتايج مثبت و ارزندهي اين توسعه، دسترسي حسابرسان رابه آخرين استانداردها و توصيههاي انجمنهاي معتبر بين المللي از جمله انستيتو حسابداران رسمي آمريكا و ... به نحو شايستهاي فراهم نمود و حتي تبادل كارآموزان- انجام خدمات حرفه اي مشترك و ...موسسات حسابرسي ايران قادر نمود تا نسبت به تربيت و كاراموزي حرفهاي حسابداران و حسابرسان اقدام و با برنامههاي نظارتي كانون حسابداران و حسابرسان اقدام و با برنامههاي نظارتي كانون حسابداران رسمي و انجمن حسابداران خبرهي ايران از يك طرف و ايجاد رشتههاي حسابداري و حسابرسي در دانشكدهها و مدارس عالي دولتي و خصوصي،تعداد قابل توجهي حسابدار و حسابرس واجد شرايط تربيت و در اختيار جامعه قرار گيرند. البته اشتباهات تعداد قليلي از حسابداران رسمي و حسابرسان مستقل، اشكالاتي را در ارائه و انجام خدمات حرفهاي پديد آورد كه در مقايسه با ساير كشورها قابل اغماض و كم اهميت به نظر ميرسيد. به عنوان مثال، با اين كه، در اثر اشتباهات و قصور بعضي از موسسات بزرگ حسابرسي، در سالهاي اخير تعداد 8 موسسهي بزرگ (Big Eight ) به 7 موسسه بزرگ (Big Two )- 6 موسسهي بزرگ (Big Six ) و .. كاهش يافت و در حال حاضر به 2 موسسه بزرگ (Big Two ) تقليل يافته است، در ضرورت استفاده از خدمات حرفه اي حسابداران رسمي و موسسات حسابرسي خللي به وجود نيامد و كماكان حسابداران و حسابرسان و موسسات حسابرسي در خدمت جامعه آمريكا ميباشند و در ساير كشورها نظير انگلستان، كانادا، هلند، استراليا، هندوستان و نيز... حسابداران و حسابرسان و موسسات حسابرسي از ارزش و اعتبار بالايي برخوردارند و به خدمات حرفهاي خود با رعايت استانداردها و ضوابط و اصول حرفهاي ادامه ميدهند. به هر حال پيشرفت و توسعهي حرفهي حسابداري عمومي و حسابرسي مستقل در ايران در طي چند سال آخر قبل از انقلاب تا حدي بود كه هر حسابرس ايراني كه در اجلاسهاي فني يا ساليانهي موسسات معتبر بين المللي شركت مينمود، در ارزيابي موقعيت حرفهي حسابرسي و نيز وضعيت حسابداران رسمي و حسابرسان مستقل در ايران و مقايسهي ان با كشورهاي بسيار پيشرفتهي اروپايي و امريكايي، موقعيت حرفه در ايران را از جهت حمايتهاي قانوني مبني بر الزام شركتها و سازمانهاي عمومي و خصوصي به استفاده از خدمات حسابداران رسمي و حسابرسان مستقل، وجود موسسات حسابرسي معتبر داخلي و شعب و نمايندگيهاي موسسات معتبر خارجي و ارتباط نزديك و مفيد اعضاي حرفه با موسسات خارجي و انجمنهاي بين المللي و نيز مقبوليت حسابرسان در جامعهي اقتصادي و مالي ايران ، به وضوح احساس ميكرد و به خود ميباليد. به طوري كه در اين ارزيابيها و مقايسهها، حرفهي حسابداري عمومي و حسابرسي مستقل در ايران به طور اشكار و با فاصلهي بسيار زيادي از كشورهاي نظير آلمان- فرانسه- ايتاليا- ژاپن و .. پيشرفته تر و مورد قبولتر بود. علي رغم پيشرفت سريع حرفه در ايران و الزام سازمانها و ارگانهاي دولتي و بخش خصوصي در استفاده از خدمات حسابداران رسمي و موسسات حسابرسي كه در قوانين و مقررات مختلفي نظير، قانون مالياتهاي مستقيم مصوب 1345، قانون تاسيس بيمهي مركزي ايران، قانون تاسيس بورس اوراق بهادار تهران، قانون تعاون، و آيين نامهها و دستورالعملها و مصوبات سازمانها و ارگانهاي مختلف دولتي و عمومي. و نيز ظرفيت بالا و كارآمد حرفه كه داراي تعداد قابل توجهي حسابدار و حسابرس كارآزموده و واجد صلاحيت بود، متاسفانه تعداد قليلي از حسابداران شاغل در سازمانهاي دولتي با همكاري تعداد اندكي از حسابداران و حسابرسان شاغل در موسسات حسابرسي كه در گذشته از موقعيت حرفهاي قابل قبولي برخوردار نبودند در سالهاي اول و دوم پس از انقلاب اسلامي ايران، با توجه به خلاء به وجود آمده در حرفهي حسابداري ( نظير ساير حرفهها از جمله پزشكي، وكالت و ..) با تشكيل انجمنها و تشكلهاي جديد و نفوذ در نهادها و ارگانهاي انقلابي، بدون توجه به نياز مبرم جامعه انقلابي ايران در استفاده از نيرو و خدمات حرفهاي حسابداران رسمي، حسابرسان مستقل و موسسات معتبر حسابرسي كه داراي تجارب ارزنده، پرسنل ورزيده و كارآزموده و .. بودند، موفق شدند تا حذف فصل هفتم قانون مالياتهاي مستقيم كه اختصاص به نحوهي انتخاب حسابداران رسمي و نيز چگونگي استفاده از خدمات آنها داشت را در شوراي انقلاب اسلامي به تصويب برسانند و به اين ترتيب باعث انحلال كانون حسابداران رسمي و متعاقب آن انحلال موسسات حسابرسي و سردرگمي نيروهاي پرتوان آنها گرديدند و عملاً مرگ زود هنگام حرفه حسابرسي مستقل را باعث گرديدند حرفهاي كه در اوج جواني و شكوفايي بسر ميبرد و ميتوانست با امكانات وسيع خود به انقلاب اسلامي كمك كند و منشاء خدمات ارزندهاي باشد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره جهت امور ثبت شرکت به سایت www.arshiyagroup.ir مراجعه نمایید و یا با ایمیل info@arshiyagroup.ir تماس حاصل فرمایید .
موضوع : مقالات