هدیه ویژه را از ما بخواهید
ثبت شرکت – تغییرات – ارائه صورتجلسات –پلمپ دفاتر – کد اقتصادی –حسابداری – ثبت محدود
حسابداري منابع انساني، تجويزي يا توصيفي
مسايل نظري و پژوهشهاي بنيادي
مسايل نظري، انگيزه پژوهشهاي بنيادي است و در نهايت ساخت نظري رشتههاي علمي را پي مينهد. از آن جهت كه ممكن است تصور شود كه تحقيقات كاربردي، ماهيتاً كاري علمي و پژوهشهاي بنيادي ماهيتا غير علمي است، بايد به بيان نكاتي در اين تصور باطل پرداخت .
علوم قديم و جديد همواره در دو جهت نظري و عملي يا به ديگر سخن ذهني و عيني در حال لازم و ملزوم يكديگربوده است.جنبه هاي نظري يا ذهني همواره امكانات هر چه بيشتر بسط و توسعه بالقوه علوم را فراهم آورده است. در حالي كه جنبه عيني يا پژوهشي، تلاش را بر پايه ماهيت اعمال و به كاربري بالفعل علوم گذاشته است. جنبه هاي ذهني يا نظري علوم سعي داشته است كه، در جولانگه بي انتهاي ذهنيات و تفكر سيستماتيك (همست دار) بشر به كشف و تجويز حقايق و اصول بپردازد و از اين رهگذر هميشه مقام والاي راهنمايي و روشنگري را براي خود محفوظ نگهدارد و مايه مباهات بشر در عالم وجود شود. در مقابل جنبه هاي عيني و پژوهشي، اخيراً به اصرار اهل عمل مورد تاكيد بيشتر دانشمندان قرار گرفته است و واقعيات را مورد توجه و توصيف قرار داده است. بنابراين در تكوين علوم همواره دو نوع جنبش منظم به چشم ميخورد، جنبشهاي منظم زيربنايي كه از تحقيقات نظري و فلسفي بشر الهام ميگيرد و سعي بر آن دارد كه هرچه بيشتر با دنياي آرماني كه در فكر و ذهن سليم بشر تصوير ميشود محشور و نزديك گردد و مقام والاي انسانيت را محسوس و محرز كند، از سوي ديگر، جنبشهاي تكميلي كه از تحقيقات تجربي و آماري مايه ميگيرد، سعي بر آن دارد كه تا حد امكان از چهره واقعيات و مستثنيات زندگي و به طور كلي عالم هستي غبار ابهام بزدايد و آنها را بيش از پيش مفيد و قابل استفاده سازد . در اين رهگذر نقش و اهميت تئوري و يافته هاي علمي را از يك سو، و پژوهش عملي را از سوي ديگر نميتوان ناديده گرفت. هر چه تئوري قالب منظمي را بري تلاش موثر بشر در پژوهشهاي عملي فراهم ميآورد و بدان جهت و هدف مشخص ميبخشد و از كشمكشهاي فكري و عملي جلوگيري ميكند، پژوهش عملي نيز سعي دارد كه در چارچوب نظري ابزار موثري در اختيار بشر بگذارد كه با ايجاد روابط علت و معلول بين حقايق و وقايع بین اصول و مستثنیات، بین ذهینیت و عینیت، بين نظريه و عمل، بين افكار و رفتار، شكاف و بيگانگي را تا حد امكان تقليل دهد و اثربخشي آنها را براي بشر فزوني بخشد .
تجويز در مقابل توصيف 3
-حقيقت و واقعيت 4 مواد خام و متغيرهاي اصلي هر نوع پژوهش علمي است و اين دو را بايد واژه هاي كليدي براي كليه تعابير و اصطلاحات علمي و پژوهشي به حساب آورد. زيرا، مراكز اصلي تلاش فكري و سيستماتيك (همست دار) بشر را حقيقت پردازي و واقع نگاري تشكيل ميدهد. بنابراين، بر مبناي اين دو واژه برخي تعابير مورد بحث قرار ميگيرد.
حقيقت پردازي را ميتوان به ايجاد و تجويز روابط منطقي، عقلاني و ايدهآل بين پديده ها يا مفاهيم شارح پديده تعبير كرد و در مقابل واقع نگاري تلاشي است كه بشر براي توصيف خود پديده ها و يا رويدادهايي كه وجودشان حادث و بر بشر ثابت شده است، به كار ميبرد. بنابراين ، حقيقت پردازي جنبه ذهني و تجويزي دارد در حالي كه، واقع نگاري از جنبه عيني و توصيفي برخوردار است. اين دو واژه در عين حال كه با هم تفاوت كلي دارند، مكمل و لازم و ملزوم يكديگرند؛ زيرا هر كدام از آنها به تنهايي داراي محدوديتهايي است كه بايد با مقدرات ديگر جبران گردد.بدين معني كه حقيقت پردازي در عين حال كه راهنما و روشنگر دنياي ايدهآل بشر است، اين محدوديت را نيز دارد كه ممكن است به علت عدم تناسب با محيط واقعي حادث گردد؛ از اين رو بعيد نيست كه حقيقتي همچنان در عالم ذهن و تفكر سليم و منطقي بشر باقي و از دسترس عملي او در دنياي واقعي دور بماند. واقع نگاري نيز ضمن آن كه شاهد و توصيف كننده رويدادها و پديده هاي حادث شده و دردسترس بشر است، داراي اين محدوديت است كه هميشه بر جنبه هاي مثبت و مفيد دلالت ندارد بلكه ، جنبه هاي منفي و غير مفيد يك واقعه يا پديده را نيز متشابهاً بازگو ميكند. بنابراين ، همانقدر که حقیقت پردازی نیاز به واقع نگاری هم زمان دارد تا در دنیای واقع برای بشر قابل استفاده باشد، همين قدر نيز واقع نگاري محتاج به تجزيه و تحليل منطقي يا به بيان ديگر حقيقت پردازي همزمان است تا جنبههاي صواب وناصواب وقايع و پديدهها را از هم تفكيك كند و مناسبترين راه را در انتهاي كار تجويز نمايد. براي مثال، يكي از مباحث مهم در سازمان و مديريت مسئله تقسيم كار است.
گروهي از دانشمندان مديريت به پيروي از آدام اسميت ( Adam Smith ) اقتصاددان كلاسيك كه درباره تقسيم كار حقيقت پردازي و اصلي بنام تقسيم كار را به ميان آورده، اظهار داشته است كه سازماني كارآمد است كه كارهاي خود را بر مباني موازين مختلف نظير تخصص، هدف، ارباب رجوع، منطقه جغرافيايي و غيره تقسيم كند. در مقابل دانشمندان اخير نظير سلزينك ( Selznick ) و يا محققان ا دانشگاه هاروارد به نام لاورنس و لارش (Lawerence &Lorsh ) وبسياري ديگر واقعيت تقسيم كار را اين طور ترسيم و توصيف ميكنند كه اطلاعات تجربي در عمل شاهد آن است كه ، همواره تقسيم كار، تخصصي كردن كارها، تفويض اختيار، تضادها و ناهماهنگيهايي را به وجود آورده تا آن حد كه اغلب موجب جا به جا شدن هدف و وسيله در سازمان ميگردد و نتايج پيش بيني نشده غير مفيدي را به دنبال نتايج مفيدي كه قبلاً پيش بيني شده بودند، به بار خواهد آورد. بنابراين، هر عملي به همانقدر حقيقت پردازی نیازمند واقع نگاری نیز هست یکی از وجوه اختلاف تحقیقات و تلاشهای علمي بشر با يكديگر در آن است كه گروهي تاكيد و توجه خود را روي تجويز و حقيقت پردازي متمركز ميكنند و با بيان اصول، يك مدينه فاضله و ايدهآل را تجويز ميكنند، گروهي ديگر به واقع نگاري مشغولند كه از فوايد بالقوه و تجويز و ايدهآل نگاري به دور ميمانند. براي مثال، دانشمندان مكاتب علم مديريت و روابط انساني در مديريت بيشتر تكيه و تاكيد خود را روي تجويز و حقيقت پردازي متمركز ساخته و كمتر توجه به اين مسئله داشتهاند كه اصول، فرمولها (رابطهها) و تكنيكهاي تجويزي آنها ممكن است در شرايط و موقعيتي ديگر غير قابل اعمال باشد.
دانش و تحقيق مديريت
دانش و تحقيق مديريت به شكل حل نشدهاي به يكديگر مرتبط هستند. داسان كريس (Dawson, Chris ) معتقد است هر موضوعي كه به اين فعاليتها مربوط است، ميتواند تاثيري ژرف بر نحوه تفكر و اقدامات مديران داشته باشد. در تحقيقات مديريت موضوع اصلي پيشرفت دانش مديريت است در حالی که هدف دانش این رشته گسترش و اشاعه آن است. کسب دانش مدیریت توسط دانشجویان مدیریت ناشي از تحقيقاتي است كه، ممكن است انتظار رود رفتار آنان را تحت تاثير قرار دهد. دانش مديريت رفتار محققان را به جهت ايجاد زمينهاي جديد به منظور كاوش تغيير ميدهد و اين روند ادامه دارد.
همانطور كه، ايستر باي اسميت (Easterby Smith ) و همكارانش اشاره ميكنند(2) ، دو نظريه اصلي در تحقيق مديريت وجود دارد:
1) نگرش پديدار شناسي،
2) نگرش اثبات گرايي6 (تحصيل گرايي)
محققان با توجه به اين دو نگرش سنتي با روشهاي مختلف خود سعي دارند دانش و آگاهي ما را نسبت به مسايل مديريت افزايش دهند. بسياري از نويسندگان و از آن جمله بارل (Burrell ) و مورگان (Morgan ) كه كار موثر آنان تشخيص تفاوت اين واژه ها در ميان ساير نگرشها نظير هستي شناسي، معرفت شناسي و روش شناسي بوده است، به اين موضوع توجه كرده اند. در حالي كه، اين دو نگرش سنتي در امتداد بعد ذهني- عيني يا اين زنجيره رتبه بندي ميشوند، در پايان عينيت اين زنجيره، اثبات گراياني وجود دارند كه در جستجوي كشف و تشخيص قوانين و مقرراتي براي رفتار قابل مشاهده هستند كه ميتوانند با فرضيات، آزمون پذير شوند.
به عنوان يك نتيجه گيري براي اثبات گرايان، حداقل ساختار دانش كه محققان تلاش در گسترش آن دارند، در شكل الگوها و نظريه هاي مديريت بيان ميگردد. در هر لحظه از زمان چنين الگوها و نظريههايي بايد بهترين تلاشها و كوششهاي جاري را به منظور تعميم توصيف رفتار مديريت ارائه كنند. الگوها و نظریه های اثبات گرایان سعی دارند آنچه را که در دنیا به وسیله تشخیص نظم،قاعده و ترتیب و روابط علی در میان متغیرها اتفاق می افتد، توضیح دهند و این تعجب آور نیست. به هر ترتیب،یک آزمون مشترک برای اعتبار چنین نظريههاي با در نظر گرفتن قابليت پيش بيني و تواناييهاي آنها وجود دارد. در جايي كه، اثبات گرايان سعي در سازگاري نگرش عيني دارند،پديدار شناسان معتقدند كه اين امر غير ممكن است و ترجيحاً، علوم اجتماعي را به عنوان يك اقدام مهم ذهني (دروني- فردي ) در نظر ميگيرند. اثبات گرايان خود را به مثابه توصيفكنندگان پديده ها ميبينند در حالي كه، بيشترين قوانين را درباره اينكه پديدهها چگونه بايد باشند، مطرح می کنند یا آن که آنها را تجویزمی کنند. همچنين، آنان به نگرش تجويزي به عنوان يك نگرش هنجاري توجه ميكنند.
رابطه بين نگرشهاي تجويزي و توصيفي در مطالعات مديريت
در حقيقت، فرق روشني بين نگرشهاي تجويزي و توصيفي وجود دارد. در حالي كه ، آخرين قضاوت و ارزيابي درباره نگرشهاي پيشگفته به طور موقت كنار گذاشته ميشود، قضاوت و ارزيابي پيشين نه تنها كنار گذاشته نميشود بلكه، بهترين اقدام براي پيشبرد آن است. دلايل محققان و مديران براي جستجو نگرش تجويزي و اساس كار آنان براي انتخاب يك نگرش تجويزي خاص ممكن است بسيار زياد و گوناگون باشد. در حقيقت ميتوان بحث كرد كه، پيش بيني تجويزها در حوزه مشاور مديريت نسبت به محقق مديريت مناسبتر است. در بيشتر موارد اعتقاد بر اين است كه وقتي مديران مشاوران خاصي را در سازمانها انتخاب ميكنند، اين انتخابها تحت تاثير گزيده تجويزهاي آنان قرار دارد. اين بدان معني نيست كه مشاوران مديريت متعهد به انجام تحقيق نيستند يا آن كه محققان دانشگاهي نميتوانند خدمات مفيد مشورتي ارائه كنند بلكه، نقشهاي متفاوت تا آن حد كه ممكن است بايد به روشني مجزا گردند.
به هر ترتيب، موقعيتها و شرايطي وجود دارد كه در آن روابط دروني بين نگرشهاي تجويزي و توصيفي كاملاً روشن نيست. براي مثال، فرض ميشود يك بخش از تحقيق غير هنجاري توصيفي در سطح وسيعي در سازمانها تعهد ميشود. در جريان تحقيق، روابط بين رفتار مديريت و ساير ويژگيها شامل عملكرد كلي سازماني مشخص ميگردد. در نتيجه، در ميان ساير پديده ها امكان شناسايي همكاري بين رفتار مديريت و عملكرد كلي سازمان در مقابل ضوابط و معيارهاي خاص ميسر ميگردد. اگرچه، در تمامي احتمالات، اين روابط كاملاً پيچيده خواهد بود. زماني كه، پيچيدگي روابط ميان متغيرها و محدوديتهايي كه ممكن است به طور منطقي براي تفسير و تعبير اين روابط به كار رود، در مجلات دانشگاهي ارائه ميشود براي مثال، از طريق ملاحظات روش شناسي در كمال مطلوب به طور كامل معرفي ميگردد. خوانندگان چنين مجلاتي ممكن است خود محققاني باشند كه، احتمالاً به روش شناسي و موضوعهاي تحليلي علاقه مند باشند. براي محققاني كه هدف آنان درك مديريت است، چنين ملاحظاتي بسيار با اهميت است. به هر ترتيب، احتمالاً اين نحوه ارائه براي مديراني كه علاقه مند به يافته هاي تحقيق هستند تا ابزار و وسايل لازم براي رسيدن به آن از جذابيت كمتري برخوردار است. تعجب آور نيست كه مديران بيشتر به دنبال مديريتاند و اينكه، چگونه يافته هاي تحقيق ممكن است آنان را در دستيابي به راههايي به منظور عملكرد موثرتر كمك كند. مديران فعال احتمالاًوقت يا تمايلي به مطالعه مجلات دانشگاهي ندارند، آنان مطالعات مجلات كاربردي و عملي مديريت را بيشتر ترجيح ميدهند.هنگامي كه همان تحقيق در يك مجله كاربردي منتشر ميشود، تمام مسايل به هم مربوطاند براي مثال، معيارهاي سنجش آماري براي روابط بين متغیرهاو سطح اعتمادی که مورد نیازآنان است احتمالاً گزارش نمی شود. حتی این خطر وجود داردکه روابط بین متغيرهايي نظير رفتارمديريت و عملكرد سازماني به عنوان روابط علت و معلولي حقيقت را به مديران گوشزد كند، احتمالاً ريسك اين تفسير از طريق ارزشها و احساسات آنان افزايش مييابد. در موارد حساس و فوق العاده، تحقيق ميتواند به عنوان ارائه كننده دستورالعملهاي جديد براي موفقيت مورد توجه قرار گيرد. در چنين مواردي، اساساً تحقيقاتي كه توصيفي هستند، به عنوان تحقيقات براي مديران موفق ارائه ميشوند. در بيشتر موارد، تاثير مقالات مهم نيست بنابر اين، شانس بسياري از مديران در پذيرفتن اقدامات جديد به نتيجه آنچه خواندهاند، محدود ميشود. بنابر اين،ابهام بين نگرشهاي توصيفي و تجويزي تاثير نسبتاً كمي دارد. به هر ترتيب، اگر به دلايلي تحقيق بسيار وسيع و مجذوب كننده باشد، ممكن است همانطور كه عمل ميگردد، مديريت را تحت تاثير قرار دهد و بنابراين، زمينه اي راكه محققان آينده كاوش خواهند كرد، تغيير دهد.
موضوع : مقالات